کد مطلب: ۱۱۸۲
تعداد بازدید: ۲۹۶۶
تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۰:۰۸
آموزه‌های اخلاقی و رفتاری امامان شیعه(ع)/۱
خاندان رسالت(ع) در گفتار و رفتارشان به قرض‎الحسنه اهمیّت فراوان می‎دادند و خود در این راه پیش قدم می‎شدند و پیروانشان را با تأکیدهای بسیار به این امر مقدّس دستور می‎دادند.

قرض‌الحسنه

معنای قرضالحسنه

واژه‌‏ی «قرض» در لغت، به معنای بریدن است. از این رو، عربها به قیچی ـ که برّنده است ـ مقراض میگویند. استعمال این واژه در وام بدون بهره، از این رو است که انسان وقتی می‎تواند به چنین کار نیکی توفیق یابد که به مال و ثروت دل بستگی نداشته باشد و مهر آنها را از دل ببرّد و قطع نماید، و گرنه به چنین توفیقی دست نخواهد یافت. به عبارت دیگر، قرض‎دهنده، قسمتی از اموالش را میبرد و به قرض گیرنده میدهد.

گفتنی است که قرض، منحصر در پول نیست، بلکه شامل کالاهای دیگر نیز می‎شود؛ مثلاً همسایه‎ای می‎خواهد عروسی کند و نیاز به فرش و ظرف دارد، شما به مدّت یک هفته یا یک ماه، مقداری از ظرف و فرش خود را به او قرض می‎دهید، این کار نیز قرضالحسنه به شمار می‎آید.

خلاصه: توفیق انجام انفاقهای مالی به بریدگی و وارستگی انسان بستگی دارد؛ چرا که اگر انسان به ثروت دنیا وابسته باشد، و از آن دل نکند، هرگز حاضر نمیشود به نیازمندی، وام بدون بهره بدهد.

در داستان حضرت ابراهیم خلیل(ع) در خصوص اطمینان و یقین به معاد، خداوند به او فرمود: «چهار پرنده را بگیر و آنها را ذبح کن و گوشتشان را با یکدیگر مخلوط کن و به ده جزء تقسیم کن و بعد هر جزئی را روی کوهی بگذار، و سپس در جایی بنشین و آن چهار پرنده را به اذن خدا صدا بزن. آنها زنده شده، به نزد تو پرواز می‎کنند».

ابراهیم چنین کرد و آن‎ها زنده شده، و نزد او آمدند. قلب ابراهیم(ع) سرشار از یقین به معاد و زنده شدن مردگان در روز قیامت شد.[1]

این چهار پرنده عبارت بودند از: طاووس، کرکس، خروس و مرغابی هر کدام از این‎ها به یکی از صفات رذیله‌‏ی انسان اشاره می‎کند: طاووس اشاره به دلبستگی انسان به زینت دنیاست. کرکس اشاره به آرزوی دراز انسان دارد. خروس اشاره به طغیان شهوت جنسی است و مرغابی اشاره به حرص است. اگر انسان این چهار صفت را از خود دور کند، میتواند به کمالات عالی انسانی نایل آید. [2]

مولانا در دیوان مثنوی[3]، این مطلب را با اندکی تفاوت، به صورت نظم بیان کرده است.

تو خلیل وقتی ای خورشید هُش!

خلق را گر زندگی خواهی ابد

این چهار اطیار رهزن را بکش

سر ببُر زین چار مرغ شوم و بد

توضیح: عبادت بر دو گونه است: مالی و غیرمالی. عبادت غیرمالی نماز و روزه است. خمس، زکات و قرض‎الحسنه عبادت مالی است. در عبادت مالی باید دست در جیب کرد و از علاقه به مال و پول برید؛ زیرا گذشتن از مال و ثروت، مشکل و دشوار است.

قرض‎الحسنه نه تنها یک ارزش اجتماعی است، بلکه ارزش اخلاقی نیز هست؛ زیرا اوّلاً: موجب رواج نیکیها در جامعه می‎شود، و ثانیاً: روح برادری و عطوفت را زنده می‎سازد و موجب سلامت جامعه از ربا و پیامدهای شوم و ویرانگر آن میشود. به همین دلیل در روایات اسلامی، به عنوان یکی از حقوق مؤمنان نسبت به یکدیگر یاد شده است؛ از جمله امام باقر(ع) در ضمن شمارش حقوق مؤمن نسبت به مؤمن، فرمود:

وَ یُفَرِّجَ عَنْهُ کُرْبَتَهُ وَ یَقْضِیَ دَیْنَهُ؛[4]

از حقوق مؤمن بر مؤمن این است که اندوه او را برطرف سازد و قرضش را ادا نماید.

قرضالحسنه در قرآن

در قرآن، سیزده بار با واژههای گوناگون، سخن از قرض به میان آمده است. هر جا کلمه‏‌ی «قرض» در قرآن آمده، به دنبال آن کلمه «حَسَناً» نیز آمده است.[5] از این رو، در اسلام به وام بی‎بهره «قرض‎الحسنه» می‎گویند. این ترکیب، بیانگر آن است که قرض‎دادن باید به صورت نیکو انجام شود. نیکویی آن را می‎توان از چند جهت تصوّر کرد: 1ـ آبرومندانه باشد؛ 2ـ بی‎منّت باشد؛ 3ـ بدون چشم‎داشت به سود و بهره باشد؛ 4ـ برای خشنودی خدا باشد؛ 5ـ از روی میل و علاقه باشد.

در این جا برای روشن‎تر شدن مطلب، به بررسی سه آیه از آیه‎های قرض‎الحسنه می‎پردازیم:

1ـ در آیه‏‌ی 12 سوره‌‏ی مائده، خداوند به بنیاسرائیل فرمود:

(لَئِنْ أقَمْتُمُ الصَّلوۀَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکوۀَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِی وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ و أقْرَضْتُمُ اللهَ قَرْضاً حَسَناً لَاُکَفِّرَنَّ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ لَاُدْخِلَنَّکُمْ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأنْهارُ)؛

اگر نماز به پا دارید و زکات بدهید و به رسولانم ایمان بیاورید و آنان را یاری کنید و قرض‎الحسنه به خدا بدهید، گناهان شما را محو می‎کنم و شما را در باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است، وارد میکنم.

این آیه، درخصوص قرضالحسنه، به چند نکته اشاره میکند:

الف) این دستور به قدری مهم است که آن را پس از نماز، زکات، ایمان و یاری رسولان خدا، ذکر میکند؛

ب) این دستور در ادیان پیشین نیز از دستورهای مهم خدا بوده است؛

ج) پاداش آن بخشش گناهان و بهشت پرنعمت است؛

د) قرضالحسنه، قرض دادن به خداست؛ یعنی مورد پذیرش حق است و خدا دستش را به جای دست مستمند قرار میدهد.

2ـ در آیه‏‌ی 20 سوره‏‌ی مزّمّل میخوانیم:

(وَ اَقِیمُوا الصَّلوۀَ وَ آتُوا الزَّکوۀَ وَ أقْرِضُوا اللهَ قَرْضاً حَسَناً....)؛

و نماز را بر پا دارید و زکات را ادا کنید و به خدا قرضالحسنه دهید.

در این آیه سه نکته قابل توجه است:

الف) قرضالحسنه، بعد از نماز و زکات به عنوان سومین دستور ذکر شده که بیانگر اهمیّت آن است؛

ب) قرضالحسنه، قرض دادن به خداست، و گویی قرضدهنده با خدا معامله میکند و خداوند قرض او را میپذیرد؛

ج) این اصل مقدّس مانند نماز و زکات، باید در سطح وسیع و همگانی انجام شود. از این رو، آیه‏‌ی فوق با واژه‌‏ی جمع، به عموم مردم از زن و مرد، خطاب شده است.

3ـ در آیه‏‌ی 17 سوره‏‌ی تغابن میخوانیم:

(إِنْ تُقْرِضُوا اللهَ قَرْضاً حَسَناً یُضاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللهُ شَکُورٌ حَلیمٌ)؛ [6]

اگر به خدا قرض‎الحسنه دهید، آن را برای شما چند برابر سازد و شما را می‎بخشد و خداوند تشکّرکننده و بردبار است.

در این آیه نیز به چند نکته در مورد ارزش قرض دادن اشاره شده است:

الف) قرض دادن به مؤمنان، قرض دادن به خداست و مورد پذیرش حق است؛

ب) قرض دادن موجب افزایش نعمت به چندین برابر مقدار قرض می‎گردد؛

ج) موجب آمرزش گناهان از سوی خدا می‎شود؛

د) خداوند از قرض‎دهنده تشکر می‎کند؛ یعنی آن را به نیکی می‎پذیرد و با پاداش‎های دنیوی و اخروی جبران مینماید.

اهتمام امامان(ع) به قرضالحسنه

خاندان رسالت(ع) در گفتار و رفتارشان به قرضالحسنه اهمیّت فراوان میدادند و خود در این راه پیش قدم می‎شدند و پیروانشان را با تأکیدهای بسیار به این امر مقدّس دستور می‎دادند.

در جلد سیزدهم کتاب وسائل الشیعه که یکی از منابع مهم فقه شیعه است و محور استنباط و اجتهاد مجتهدان تشیّع میباشد، 134 روایت درباره‏‌ی قرضدادن و پاداش و احکام آن، ذکر شده است.

چند نمونه از گفتار امامان(ع) در پاداش قرض دادن

در این جا برای نمونه، چند روایت را در مورد پاداش قرض دادن ذکر میکنیم:

1ـ رسول خدا(ص) فرمود:

مَنْ أقْرَضَ أخاهُ الْمُسْلِمَ کانَ لَهُ بِکُلِّ دِرْهَمٍ أقْرَضَهُ وَزْنُ جَبَلِ أُحُدَ مِنْ جِبالِ رَضْوی وَ طُورِ سَیْناءَ حَسَناتٍ، وَ إنْ رَفِقَ بِهِ فِی طَلَبِهِ، تَعَدَّی بِهِ عَلَی الصِّراطِ کَالْبَرْقِ الْخاطِفِ اللّامِعِ بِغَیْرِ حِسابٍ وَلا عَذابٍ؛[7]

کسی که به برادر مسلمانش قرض بدهد، به اندازه‌‏ی هر درهمی که به او می‎دهد، به بزرگی کوه اُحد از کوه‎های رضوی و طور سینا، برای او پاداش‎هایی هست و اگر در مورد گرفتن طلب خود با آن مؤمن، مدارا و رفاقت کند، همانند برق خیره‎کننده و درخشان، بدون حساب از روی پل صراط بگذرد.

2ـ امام صادق(ع) فرمود:

ما مِنْ مُسْلِمٍ أقْرَضَ مُسْلِماً قَرْضاً حَسَناً یُریدُ بِهِ وَجْهَ اللهِ إِلّا حَسِبَ الله لَهُ أجْرَها کَحِسابِ الصَّدَقَۀِ حَتَّی یَرْجِعَ إِلَیْهِ؛[8]

هر مسلمانی که برای رضای خدا به مسلمانی قرضالحسنه بدهد، حتماً خداوند پاداش آن را مانند پاداش صدقه دادن حساب می‎کند، تا هنگامی که آن قرض به او بازگردد.

3ـ پیامبر اکرم(ص)فرمود:

مَنْ أقْرَضَ مُؤْمِناً قَرْضاً یَنْتَظِرُ بِهِ مَیْسُورَهُ، کانَ مالُهُ فِی زَکاۀٍ، وَ کانَ هُوَ فِی صَلاۀٍ مِنَ الْمَلائِکَۀِ حَتّی یُؤَدِّیَهُ؛[9]

کسی که به مؤمنی تا مدّتی که او توان ادای آن را داشته باشد، قرض بدهد، مال او به عنوان زکات است (و ثواب زکات را دارد) و قرض‎دهنده تا هنگام ادای قرض، مورد درود فرشتگان است.

4ـ امام صادق(ع) فرمود:

مَکْتُوبٌ عَلَی الْجَنَّۀِ: اَلصَّدَقَۀُ بِعَشْرٍ، وَالْقَرْضُ بِثَمانِیَۀَ عَشَرَ، وَ إِنَّما صارَ الْقَرْضُ اَفْضَلَ مِنَ الصَّدَقَۀِ؛ لِأنَّ الْمُسْتَقْرِضَ لایَسْتَقْرِضُ إِلّا مِنْ حاجَۀٍ، وَ قَدْ یَطْلُبُ الصَّدَقَۀَ مَنْ لا یَحْتاجُ إِلَیْها؛[10]

بر در بهشت نوشته شده است: پاداش صدقه ده برابر، ولی پاداش قرض دادن، هجده برابر است.

پاداش قرض به این دلیل از پاداش صدقه بیش‎تر است که قرض گیرنده جز از روی نیاز قرض نمی‎گیرد، ولی صدقه گیرنده گاهی با این که نیاز ندارد، صدقه می‎گیرد.

مجازات ترک کننده‏‌ی قرض‎الحسنه

از سوی دیگر، در روایات متعددی به آنان که توان و تمکّن دادن قرض‎الحسنه دادن به نیازمندان را دارند، ولی عمداً آن را ترک می‎کنند، به مجازات‎های سخت، هشدار داده شده‎اند؛ از جمله رسول خدا(ص)در ضمن گفتاری فرمود:

وَ مَنْ شَکا إِلَیْهِ أخُوهُ الْمُسْلِمُ فَلَمْ یُقْرِضْهُ حَرَّمَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ الْجَنَّۀَ؛[11]

کسی که برادر مؤمنش (بر اثر ناداری) به او شکایت نماید و او قرض‎الحسنه به آن برادر دینی ندهد، خداوند بهشت را بر او حرام میگرداند.

نیز فرمود:

مَنْ احْتاجَ إِلَیْهِ أخُوهُ الْمُسْلِمُ فِی قَرْضٍ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ فَلَمْ یَفْعَلْ، حَرَّمَ اللهُ عَلَیْهِ رِیحَ الْجَنَّۀِ؛[12]

کسی که برادر مسلمانش بر اثر تهیدستی به قرض گرفتن از او نیاز دارد و او با این که توانایی قرض دادن را دارد، قرض ندهد، خداوند بوی بهشت را بر او حرام می‎کند.

نمونه‎ها

امامان(ع) قرض میدادند، قرض بدهکاران دیگر را ادا میکردند و برای گشایش مشکلات مردم، راهنماییهایی مینمودند و اهتمام جدّی و چشمگیر داشتند تا گره نیازهای مردم را بگشایند و زندگی آنان را سامان بخشند. در این زمینه چند نمونه را نقل می‎کنیم:

نمونه‏‌ی اوّل

اسامة بن زید که از یاران رسول خدا(ص)بود، بیمار و بستری شد و چون بسیار مقروض بود اظهار ناراحتی میکرد. امام حسین(ع) به عیادت او آمد و پس از احوالپرسی فرمود: «برادرم! برای چه غمگینی؟»

ـ شصت هزار درهم بدهکارم.

ـ ناراحت نباش، قرضهایت بر عهده‏‌ی من.

ـ ترس آن دارم قبل از ادای قرض بمیرم.

ـ نترس، قبل از مرگت، حتماً آن را ادا میکنم.

امام(ع) به وعده‌‏ی خود وفا کرد و قبل از مرگ اسامة، قرضهای او را ادا کرد. [13]

نمونه‌‏ی دوم

فقیری از انصار برای تقاضای کمک، نزد امام حسین(ع) آمد. آن حضرت(ع) قبل از آن‎که فقیر سخن بگوید، به او فرمود:

برادر انصاری! چهره‏‌ی خود را از ذلّت تقاضا کردن حفظ کن و تقاضای خود را در صفحه‎ای بنویس. من به خواست خدا، آنچه را که مایه‏‌ی شادمانی‌ات است به تو خواهم داد.

او در کاغذی نوشت:

فلانی 500 دینار از من طلب دارد و اصرار می‎کند که آن را بپردازم با او صحبت کن که مرا تا هنگام تمکّن، مهلت دهد.

امام حسین(ع) نوشته‌‏ی او را خواند و سپس به خانه‏‌ی خود رفت و کیسه‎ای محتوی هزار دینار آورد و به او داد و فرمود:

پانصد دینار از این مقدار را به طلبکارت بده و بقیه را در سایر نیازمندیهایت مصرف کن. نیاز خود را فقط به افراد دین‎دار، جوانمرد و انسان پاک سرشت بگو؛ چون دین‎دار، به جهت دینش آبروی تو را حفظ می‎کند و جوانمرد به سبب جوانمردی‎اش از ناامید ساختن تو حیا می‎کند و انسان پاک نیز، شرافتش مانع می‎شود که تو را با دست خالی رد کند و می‎داند که تو دوست نداری آبرویت ریخته شود. [14]

نمونه‌‏ی سوم

محمد بن اسامه بیمار شد و در بستر مرگ افتاد. امام سجّاد(ع) به عیادت او رفت. جمعی در آن جا حاضر بودند. محمد بن اسامه به حاضران گفت: مبلغی مقروض هستم، از شما تقاضا دارم که آن را ادا کنید. امام سجّاد(ع) فرمود: «من آن را ادا میکنم» هیچ‎کدام از حاضرانِ در مجلس، جوابِ مثبتی به درخواست او ندادند. امام سجّاد(ع) همه‌‏ی قرض‎های او را برعهده گرفت، سپس فرمود: «من از این رو در آغاز، همه‌‏ی دیون محمّد بن اسامه را برعهده نگرفتم تا بنیهاشم نگویند که فلانی از ما سبقت گرفت، و گرنه در همان آغاز همه‏‌ی آن را می‎پذیرفتم».[15]

نمونه‏‌ی چهارم

محمد بن عبدالله بکری می‎گوید: سخت مقروض بودم و سنگینی قرض مرا درمانده کرده بود. وارد مدینه شدم با خود گفتم: اگر به محضر امام کاظم(ع) بروم، شادمان خواهم شد. به محضرش رفتم و حال خود را برایش شرح دادم. آن حضرت به خانه‎اش رفت و بی‎درنگ بیرون آمد و به غلامش فرمود: «از این جا برو». او رفت. امام دستش را به سوی من دراز کرد و کیسه‎ای محتوی سی صد دینار به من داد، سپس برخاست و رفت. من با آن پول قرض‎هایم را ادا کرده، معاش زندگی‎ام را تأمین نمودم. [16]

نکته‎ها

1ـ قرض و بدهکاری، از عوامل اندوه

در روایات اسلامی، تأکید شده که تا انسان در بنبست و نیاز شدید قرار نگرفته است، زیر بار قرض گرفتن نرود. در این باره به چند روایت زیر توجه کنید:

1ـ رسول خدا(ص)فرمود:

إِیّاکُمْ وَالدَّیْنَ فَإِنَّهُ شَیْنُ الدِّینِ؛[17]

از قرض گرفتن بپرهیزید؛ زیرا مایه‏‌ی رسوایی دین است.

2ـ امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:

إِیّاکُمْ وَالدَّیْنَ فَإِنَّهُ هَمٌّ بِاللَّیْلِ وَ ذُلٌّ بِالنَّهارِ؛[18]

از قرض گرفتن پرهیز کنید؛ چون قرض موجب اندوه در شب و خواری در روز می‎باشد.

3ـ امام صادق(ع) از پدرانش نقل می‎کند پیامبر(ص)فرمود:

مَا الْوَجَعَ إِلّا وَجَعُ الْعَیْنِ، وَ مَا الْهَمَّ إِلّا هَمُّ الدَّیْنِ؛[19]

هیچ دردی به شدّت درد چشم نیست و هیچ غمی هم چون شدّت غم بدهکاری و قرض نمی‎باشد.

2ـ اهمیّت ادای قرض در وقت تعیین‌شده

قرض، نوعی امانت است که باید در حفظ آن کوشید و موازین آن را رعایت کرد. در روایات اسلامی و شیوه‏‌ی زندگی امامان(ع) به پرداختن قرض در وقت خود، فوقالعاده تأکید شده است، تا آن جا که نقل شده: در عصر رسول خدا(ص)یکی از مسلمانان که دو دینار مقروض بود، از دنیا رفت؛ وقتی این خبر به رسول خدا(ص)رسید، از نماز خواندن بر جنازه‌‏ی آن شخص خودداری کرد.

امام صادق(ع) فرمود: «پیامبر(ص)این کار را انجام داد، تا مسلمانان به ادای قرض و بدهکاری خود اهمیّت بدهند و در موضوع دَین (قرض) سهلانگاری و مسامحه نمایند».[20]

در این زمینه به روایات زیر توجّه کنید:

الف) امام صادق(ع) فرمود:

السُّرّاقُ ثَلاثَۀٌ: مانِعُ الزَّکاۀِ، و مُسْتَحِلُّ مُهُورِ النِّساءِ، وَ کَذلِکَ مَنْ اِسْتَدانَ وَ لَمْ یَنْوِ قَضاءَهُ؛[21]

دزدها سه دسته‎اند: ترک کننده‌‏ی زکات، حلال داننده‏‌ی مهریّه‏‌ی زن‎ها برای خود و کسی که قرض بگیرد و نیّت ادای آن را ننماید.

ب) رسول خدا(ص)فرمود:

مَنْ یَمْطُلُ عَلی ذِی حَقٍّ حَقَّهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَی أداءِ حَقِّهِ فَعَلَیْهِ کُلَّ یَوْمٍ خَطِیئَۀُ عَشّارٍ؛[22]

کسی که در مورد ادای حقّ کسی امروز و فردا کند، با این که توانایی دادن آن را دارد، هر روز گناه یک دهم بگیر (رباخوار)، بر گردن او خواهد آمد.

ج) امام باقر(ع) فرمود:

أوَّلُ قَطْرَۀٍ مِنْ دَمِ الشَّهِیدِ کَفّارَۀٌ لِذُنُوبِهِ إِلاّ الدَّیْنَ، فَإِنَّ کَفّارَتَهُ قَضاؤُهُ؛[23]

نخستین خونی که از پیکر شهید به زمین می‎ریزد، کفّاره و پاک کننده‏‌ی همه‏‌ی گناهان او است؛ مگر قرض و بدهکاری‎اش که کفّاره‏‌ی آن، فقط ادای آن است.

د) ابوثمامه می‎گوید:

به امام باقر(ع) عرض کردم: می‎خواهم به مدینه و مکّه (برای انجام مراسم حج) مسافرت کنم، ولی بر گردنم قرض هست، آیا می‎توانم قبل از ادای قرض، به این مسافرت اقدام کنم؟ آن حضرت پاسخ داد: «باز گرد و بدهکاری خود را به صاحبش رد کن و متوجه باش که با خدا به گونه‎ای ملاقات کنی که دَینی بر گردنت نباشد؛ چرا که مؤمن خیانت (به امانت دَین) نمی‎کند».[24]

هـ) امام صادق(ع) فرمود:

مَنْ اِسْتَدانَ دَیْناً فَلَمْ یَنْوِ قَضاءَهُ کان بِمَنْزِلَۀِ السّارِقِ؛[25]

کسی که قرض بگیرد ولی تصمیم بر ادای آن نداشته باشد، به منزله‌‏ی دزد است.

3ـ اهمیّت مهلت دادن به مقروض

پرداخت قرض در وقت خود لازم و بسیار مهم است و تأخیر عمدی آن گناه بزرگی به شمار می‎آید، ولی اگر مقروض توانایی بر ادای قرض نداشت، سفارش اکید شده است که به او مهلت داده شود و چنین مهلتی در پیشگاه خداوند پاداش بسیار دارد.

در قرآن می‎خوانیم:

(وَ إِنْ کانَ ذو عُسْرَۀٍ فَنَظِرَۀٌ إِلی مَیْسَرَۀٍ و أنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ)؛[26]

و اگر بدهکار، قدرت پرداخت نداشته باشد او را تا هنگام توانایی، مهلت دهید و (در این صورت) ببخشید بهتر است اگر (منافع این کار را) بدانید.

از این آیه به خوبی فهمیده می‎شود که نباید خانه و وسایل ضروری زندگی بدهکاران را توقیف کرد، بلکه باید به آنان مهلت داد و اگر بدهکاری‎هایشان بخشیده شود، بسیار کار نیک و سودمندی خواهد بود.

روش امامان(ع) در حمایت از بدهکاران مستضعف

امامان شیعه(ع) با گفتار و رفتار خود، در مورد مهلت دادن به بدهکاران مستضعف و آزادسازی آنان از زیر بار سنگین قرض، بسیار کوشا بودند، حتّی بسیار می‎شد که آن بزرگواران خود، از افرادی قرض می‎گرفتند تا قرض‎های افراد مستضعف را بپردازند. در این باره نمونه‎هایی از گفتار پیامبر گرامی اسلام(ص)را می‎آوریم:

1ـ مَنْ أنْظَرَ مُعْسِراً کانَ لَهُ عَلَی اللهِ فِی کُلِّ یَوْمٍ صَدَقَۀٌ بِمِثْلِ مالَهُ عَلَیْهِ حَتّی یَسْتَوْفی حَقَّه؛[27]

کسی که بدهکار تهی‎دستی را مهلت دهد، بر خداست که برای او به اندازه‏‌ی طلبش، هر روز پاداش صدقه بدهد، تا آن هنگام که طلبش را به او پرداخت کنند.

2ـ مَنْ أرادَ أَنْ یُظِلَّهُ اللهُ فِی ظِلِّ عَرْشِهِ یَوْمَ لاظِلَّ إِلّا ظِلَّهُ، فَلْیُنْظِرْ مُعْسِراَ أوْ لِیَدَعْ لَهُ عَنْ حَقِّهِ؛[28]

کسی که می‎خواهد خداوند او را در آن روزی که سایه‎ای جز سایه‌‏ی خدا نیست، در سایه‏‌ی عرش خود، قرار دهد، به بدهکار مهلت دهد و یا حقّش را به او ببخشد.

3ـ مَنْ یَسَّرَ عَلی مُؤْمِنٍ وَ هُوَ مُعْسِرٌ، یَسَّرَاللهُ عَلَیْهِ حَوائِجَهُ فِی الدُّنْیا وَاْلآخِرَۀِ؛[29]

کسی که بر مؤمنی که در تنگنا قرار گرفته، آسان بگیرد و به او مهلت دهد، خداوند به او در مورد نیازهای دنیا و آخرتش آسان می‎گیرد.

احسانِ یکی از شاگردان امام کاظم(ع) به بدهکار

محمّد بن ابی عُمیر، معروف به ابن ابی عُمیر یکی از شاگردان برجسته‏‌ی امام کاظم(ع)، و از پارسایان و مخلصان و پیشه‎اش بزّازی بود. او روزی به یکی از مؤمنان ده هزار درهم قرض داد. آن مؤمن، ورشکسته و فقیر شد و وقتی که موعد قرضش فرا رسید، خانه‌‏ی خود را فروخت و ده هزار درهم تهیه کرده به درِ خانه‏‌ی ابن ابی عُمیر آمد و در زد. ابن ابی عمیر بیرون آمد و آن مؤمن ده هزار درهم را به او داد.

ابن ابی عمیر از او پرسید: این مال را از کجا آورده‎ای؟ آیا از راه ارث به تو رسیده است؟

او گفت: نه.

ابن ابی عمیر پرسید: آیا کسی آن را به تو بخشیده است؟

گفت: نه، ولی خانه‎ام را فروخته‎ام تا قرضم را ادا کنم.

گفت: امام صادق(ع) فرمود: «بر انسان لازم نیست که به علّت بدهکاری‎اش خانه‏‌ی خود را بفروشد». این پول را بردار که من به آن نیاز ندارم. سوگند به خدا! اکنون حتّی به یک درهم نیز نیازمند هستم، ولی هرگز یک درهم از این پول را نمی‎پذیرم».[30]

4ـ قرض گرفتن امامان

گاهی امامان(ع) برای سامان دادن زندگی خود و دیگران، قرض می‎گرفتند. از این رو، بعضی از امامان(ع) هنگامی که از دنیا رفتند مقروض بودند؛ به عنوان نمونه امام باقر(ع) از پدرانش اینطور نقل میکند:

قُبضَ عَلِیُّ عَلَیْهِ السَّلامُ وَ عَلَیْهِ ثَمانَ مائَۀَ ألْفِ دِرْهَمٍ، فَباعَ الْحَسَنُ(ع) ضَیْعَۀً لَهُ بَخَمْسَمَائَۀَ أَلْفٍ فقَضاها عَنْهُ، وَ باعَ ضَیْعَۀً لَهُ بِثَلاثَمائَۀ أَلْفٍ فَقَضاها عَنْهُ؛[31]

هنگامی که حضرت علی(ع) رحلت کرد هشتصد هزار درهم مقروض بود. امام حسن(ع) مزرعهای از آن حضرت را به پانصد هزار درهم و مزرعه‏‌ی دیگری از آن حضرت را به سیصد هزار درهم فروخت و قرض‎های پدر را ادا کرد.

امام حسین(ع) هنگام شهادت، مقروض بود. امام سجّاد(ع) مزرعه‎ای از آن حضرت را به سیصد هزار درهم فروخت و قرض‎های پدر را ادا کرد. [32]

امام سجّاد(ع) در تنگنای معاش زندگی قرار گرفت و به یکی از غلامانش فرمود:

أقْرِضْنِی عَشْرَۀَ آلافَ دِرْهَمٍ إِلی مَیْسَرَۀٍ؛

ده هزار درهم تا هنگام توانایی بر ادایش، برایم قرض بگیر.

رسول خدا(ص)برای تأمین زندگی خانواده‏‌ی خود، بیست من جو از یهودیان مدینه قرض گرفت و زره خود را در نزد آنان گرو گذاشت. [33]

5 ـ چند تذکر در مورد صندوق‎های قرض‎الحسنه

صندوق‎های قرض‎الحسنه شعبه‏‌ی قرض‎الحسنه در بانک‎ها، مراکز بسیار خوب و سازمان‎دهی شده برای احیای سنّت قرض‎الحسنه است. در این مورد ارائه‏‌ی چند تذکّر لازم و دلسوزانه خالی از لطف نیست:

1ـ بانیان این صندوقها برای ثواب و رضای خدا به این کار مقدّس همّت نموده بهره و سودی نمیخواهند. بنابراین، بسیار شایسته است آنان که متمکّن هستند برای پسانداز آخرت خود و رسیدن به آن همه پاداشهای قرض دادن، در این صندوق‎ها حساب باز کنند تا در این امر مقدّس که هدف از آن رسیدگی به مشکلات مردم و گرهگشایی می‎باشد، شرکت نمایند و تنها به سود دنیا فکر و اکتفا نکنند، و پولهای خود را فقط در بانک‎هایی که سود تجاری میدهند واریز نکند، بلکه با این وسیله، این سنّت الهی و ولایی را زنده نگه دارند.

2ـ گردانندگان صندوقهای قرضالحسنه سعی کنند که براساس قانونی، با مردم رفتار کنند. با مردم برخورد مالکانه نداشته باشند و بدانند که مردم برای خشنودی خدا و رفع مشکلات دیگران، پولها را در این صندوقها نهادهاند. بنابراین، باید سعی شود که اهداف این برادران مخلص، با کمال دقّت و عدالت برآورده شود.

3ـ صندوقها باید کاملاً رعایت مدارک و ضامن و شرایط را برای حفظ اموال مردم کنند، با اموال مردم مثل اموال شخصی خود رفتار نکنند، بیشتر به مستضعفان و بینوایان قرض بدهند، نسبت به مشتریان تبعیض قائل نشوند. گاهی بعضی از کارگزاران صندوقها مثلاً، یک میلیون تومان به عنوان قرضالحسنه به یک تاجری پرداخت میکنند، و به او میگویند هدیهای به این صندوق بده! باید از آنان پرسید: این هدیه یعنی چه؟ باید از چنین کارها که مانند رباست، دوری بنماییم.

گردانندگان این صندوقها باید به طور کامل، موازین قانونی و شرعی را رعایت کنند. مبادا با سهلانگاری در مورد پول‎های مردم که برای ثواب و رضای خدا به دست آنان سپرده شده است، به پرتگاه سقوط و انحراف کشیده شوند.

صندوقهای قرضالحسنه برای گرهگشایی و آرامش فقیران و درماندگان است، نه دکانی برای تجارت و سودجویی.

پی‌نوشت‌ها

[1] - مجمعالبیان، ج 2، ص 373.

[2] - خصال صدوق، باب 4، ص 216.

[3] - آغاز دفتر پنجم.

[4] - اصول کافی، ج 2، ص 169.

[5] - مانند آیه 245 بقره، 12 مائده، 11 و 18 حدید، 17 تغابن و 20 مزّمّل.

[6] - در آیه 245 سوره بقره، نظیر این آیه با اندکی تفاوت آمده است.

[7] - وسائل الشیعه، ج 13، ص 88 .

[8] - همان، ص 87؛ ثواب الاعمال، ص 308.

[9] - همان.

[10] - بحارالأنوار، ج 103، ص 139.

[11] - وسائل الشیعه، ج 13، ص 88 .

[12] - بحارالأنوار، ج 103، ص 138، باتوجه به این که مطابق روایات، بوی خوش بهشت تا دو هزار سال راه، به مشام می‎رسد، پس چنین کسی از بهشت بسیار دور است.

[13] - همان، ج 44، ص 189.

[14] - تحفالعقول، ص 281.

[15] - روضۀالکافی، ص 332.

[16] - اعیان الشیعه، ج 2، ص 7. آن حضرت، شبانه و در تاریکی به طور ناشناس، درهم، دینار و خواروبار به نیازمندان می‎رسانید آنان نمی‎دانستند که آن همه کمک از سوی چه کسی به دستشان می‎رسد. (مناقب آل ابی‎طالب، ج 4، ص 318).

[17] - وسائل الشیعه، ج 13، ص 77.

[18] - همان.

[19] - بحارالأنوار، ج 103، ص 142.

[20] - همان، ص 142ـ143.

[21] - همان، ص 146.

[22] - همان.

[23] - وسائل‎الشیعه، ج 13، ص 85 .

[24] - همان، ص 83 .

[25] - وسائل الشیعه، ج 13، ص 86.

اگر امانت‎داری در جامعه ما رعایت می‎شد، چک بازی، سفته بازی و رباخواری‎های گوناگون به شکل‎های مختلف پیش نمی‎آمد و افراد متمکّن به راحتی و با میل و علاقه قرض می‎دادند و در نتیجه، بخش مهمی از کمبودهای اقتصادی جامعه تأمین می‎گردید. ولی چون امانتداری و اعتماد نیست. امری مقدّس قرض‎الحسنه نیز کم‌رنگ شده و در حاشیه زندگی قرار گرفته است.

[26] - بقره (2) آیۀ 280.

[27] - بحارالأنوار، ج 103، ص 151.

[28] - همان، ص 150ـ151.

[29] - همان، ص 152ـ153.

[30] - الکنی والالقاب، ج 1، ص 200.

[31] - وسائل‎الشیعه، ج 13، ص 82.

[32] - همان.

[33] - همان، ص 180ـ181.


دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

محمّدتقی عبدوس ـ محمّد محمّدی اشتهاردی


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: