کد مطلب: ۱۲۳۵
تعداد بازدید: ۱۸۹۸
تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱۳۹۶ - ۰۱:۳۵
معرفی مفاخر شیعه/۲۷
علّامه بزرگوار مجلسی می نویسد: «محقّق اردبیلی در قداست نفس و تقوا و زهد و فضل به مقام نهایی رسید و در میان عالمان متقدّم و متأخّر شخصیت بزرگی چون او را سراغ ندارم ...، کتب او دارای بالاترین مراتب دقّت نظر و تحقیق است».

محقّق اردبیلی

تولّد و تحصیلات

در قرن دهم هجری قمری در شهر اردبیل، کودکی سعادتمند پا به عرصه وجود گذاشت. او بعد از رشد و شکوفایی و طی مراحل علمی و کسب کمالات معنوی و عرفانی به مرتبه ای از دانش و معرفت و زهد و تقوا رسید که پس از چهار قرن هنوز الگوی عالمان و پرهیزکاران است. نامش احمد، فرزند محمّد و از خانواده ای دوست دار اهل بیت علیهم السّلام بود. پس از رشد و گذراندن تحصیلات و کسب کمالات معنوی به نجف اشرف مهاجرت کرد و در جوار مرقد مطهّر مولای متقیان امیر مؤمنان علی علیه السّلام به کسب علم و فضیلت پرداخت. وی علوم نقلی و فقه را از محضر سیّد علی صائغ ودیگر استادان حوزه نجف فرا گرفت. سیّد علی صائغ از آن جمله شاگردان برجسته شهید ثانی بود که استاد به وی علاقه فراوان داشت.

وی همواره در جستجوی دانش بود و در طول عمر پربرکت خود از هیچ کوششی برای آموختن غفلت نمی کرد. هر جا که از وجود دانشمند و عالمی نشانی می یافت به خدمتش می شتافت و از علم و معرفت وی بهره می گرفت. به همین دلیل زمانی نیز برای استفاده از محضر فیلسوف و عالم وارسته جمال الدّین محمود (از شاگردان فیلسوف نامی جمال الدّین اسد دوانی) به شیراز مهاجرت کرد و مدّتی نزد وی به تحصیل علوم عقلی مشغول گردید. او علم و عمل را سرلوحه برنامه زندگی خویش قرار داد و در زهد و تقوا به درجه ای رسید که به «مقدّس» شهرت یافت و در تحقیق و ژرف نگری علمی به اندازه ای تبحّر داشت که به «محقّق» معروف شد.

محقّق اردبیلی از نگاه بزرگان

او از آن جمله عالمانی است که مورد تجلیل فراوان علما و فقها قرار گرفته است.

سیّد مصطفی تفرشی از معاصران محقّق اردبیلی می نویسد: «امرش در جلالت و اطمینان و امانت مشهورتر از آن است که ذکر شود و بالاتر از آن است که عبارتی بتواند آن را وصف کند. او متکلّمی فقیه و عظیم الشّان و جلیل القدر و بلند منزلت و با ورع ترین شخص زمانش و عابدترین و با تقواترین آن ها بود».

شیخ حرّ عاملی درباره او می نویسد: «احمد بن محمّد اردبیلی عالمی فاضل، محقّقی عابد، مورد اطمینان و پارسا، عظیم الشّان و جلیل القدر و معاصر شیخ بهایی بود».

علّامه بزرگوار مجلسی می نویسد: «محقّق اردبیلی در قداست نفس و تقوا و زهد و فضل به مقام نهایی رسید و در میان عالمان متقدّم و متأخّر شخصیت بزرگی چون او را سراغ ندارم ...، کتب او دارای بالاترین مراتب دقّت نظر و تحقیق است».

محقّق اردبیلی و شاهان صفوی

شاهان صفوی بنا به دلایل مختلف دینی و سیاسی و مصالح حکومتی ضمن احترام و تقدیس علمای دین از آن ها در امور مختلف نظرخواهی می کردند. از آن سو علما نیز از این موقعیّت برای گسترش و نفوذ مکتب تشیّع استفاده فراوان بردند و به واقع ارتباط آنان با پادشاهان صفوی نقشی انکارناپذیر در گسترش و نفوذ تشیّع داشت به طوری که تشیّع در این زمان از انزوا خارج شد و با رسمیّت مذهب تشیّع، نشر و تبلیغ اندیشه های شیعی رواج فراوان یافت. دانشمندان و بزرگانی چون محقّق ثانی، شیخ بهایی و علّامه بزرگوار مجلسی با جهت دادن سیاست های دربار صفوی به سمت ترویج و تبلیغ تشیّع خدمات بی نظیری را برای اسلام و تشیّع به انجام رساندند به طوری که این دوران یکی از دوران های اوج گیری اندیشه های شیعی است.

محقّق اردبیلی نیز از جمله عالمانی است که در پرتو رابطه با دربار صفوی در گسترش تشیّع و حلّ مشکلات شیعیان تلاش های فراوانی را به ثمر نشاند. هر چند که او به درخواست شاه عبّاس صفوی برای ترک نجف و مهاجرت به ایران پاسخ منفی داد. برای مصالح تشیّع و شیعیان همواره به دربار صفوی تذکّراتی می داد. از جمله نوشته اند: زمانی یکی از کارگزاران دربار صفوی مورد غضب شاه عبّاس قرار گرفت و به محقّق اردبیلی پناه برد و او نامه ای به وی داد تا شاه از تقصیر او بگذرد. نامه محقّق اردبیلی به شاه عبّاس چنین بود: «بانی ملک عاریت، عباس! بدان که چه این مرد اوّل ظالم بود، اکنون مظلوم می نماید، چنان چه از تقصیر او بگذری شاید که حق- سبحانه و تعالی- از پاره ای از تقصیرات تو بگذرد. بنده شاه ولایت، احمد اردبیلی».

این از نامه های شگفتی است که در آن هیچ توصیف و تعریفی از شاه نشده و محقّق اردبیلی در آن خود را از پیروان و غلامان امام علی علیه السّلام معرفی کرده است و نه از چاکران و غلامان شاه. شاه عبّاس بدون تأخیر فرمان محقّق اردبیلی را اجرا کرد و پاسخی بدین گونه نوشت: «به عرض می رساند عبّاس خدماتی که فرموده بودید به جان منّت داشته، به تقدیم رسانید که این محبّ را از دعای خیر فراموش نکنید. کَتَبَهُ کلب آستانه ی علی، عباس (یعنی نوشت این نامه را سگ آستان حضرت علی علیه السّلام، [شاه] عبّاس)».

احیاگر حوزه نجف

سال ها تحصیل و تحقیق در پرتو زهد و تقوا، از محقّق اردبیلی، فقیه و عالمی کم نظیر ساخته بود و طولی نکشید که ریاست و زعامت شیعه و حوزه علمیّه نجف را عهده دار شد. هنگامی که محقّق اردبیلی پا به عرصه فعّالیت های علمی و تبلیغی گذاشت نجف بسیار خاموش و بی تحرّک بود و دانش پژوهان اندکی در آنجا مشغول تحصیل بودند و حوزه آن از شکوه دوران شیخ طوسی بی بهره بود در این زمان محقّق اردبیلی با سراسر پاکی و فضیلت قیام کرد و با زهد خود به مقابله با کمبودها، با تقوا و صبر خود به رفع کاستی ها برخاست و با معنویّت خویش به حوزه نجف روح و صفا بخشید و نجف را میعادگاه طلاب دانش پژوه ساخت و جویندگان دانش را به آنجا جلب کرد. آیت الله سیّد حسن صدر در این باره می نویسد: «در زمان مقدّس اردبیلی دوباره کوچ علمی به نجف آغاز شد. حوزه تقویت یافت و مردم از اطراف دیگر شهرها و بلاد به آن جا روی آوردند و آن شهر به صورت بزرگ ترین مرکز علمی در آمد».

کرسیّ تدریس

محقّق اردبیلی در مدّت عمر شریف خود خدمات ارزنده ای برای عالم تشیّع انجام داد. وی پس از کسب علوم عالی بر کرسی تدریس نشست و با کمال دقّت و حوصله مسائل و مباحث علمی را به شاگردان خویش تعلیم داد. او همان گونه که نفس خویش را تهذیب کرده بود، معتقد به تهذیب اضافات کتاب های درسی بود و از تدریس و تعلیم مطالبی که اعتقاد داشت فایده چندانی بر آن مترتّب نیست پرهیز می کرد. او با نفس قدسی خود کسانی را برای جامعه بزرگ تشیّع تربیت کرد که هر یک چهره ای برجسته در علم و اجتهاد شدند و منشا آثار ارزنده ای برای عالم اسلام گردیدند.

مکارم اخلاق محقّق اردبیلی

محقّق اردبیلی بسیار متواضع بود و در مقابل شاگردانش خود را فوق العاده کوچک می شمرد و آنان را مورد تکریم و احترام فراوان قرار می داد. اخلاص در کار تعلیم و تدریس نیز از خصلت های بارز مقدّس اردبیلی بوده است. ملّا عبدالله شوشتری از شاگردان مقدّس اردبیلی در مجلسی مسأله ای را از استاد خویش پرسید. مقدّس سؤال او را پاسخ گفت. امّا شاگرد به این پاسخ قانع نشد و بحث ادامه یافت. ناگهان مقدّس سکوت کرد و پس از لحظه ای گفت: این بحث بماند برای بعد، باید به کتاب مراجعه کنم! سپس از مجلس برخاست و به شاگرد گفت: تا همراه او به جایی دیگر بروند. پس از خروج از آن مجلس محقّق اردبیلی پاسخی بسیار دقیق و عمیق بیان کرد به طوری که شاگرد قانع شد و شبهه ای برایش باقی نماند. شاگرد پرسید: آقا ، چرا پاسخی به این نیکویی می دانستید و در همان مجلس بیان نفرمودید؟ محقّق گفت: آنجا چون در مجلس و در حضور جمعی از مردم بودیم احتمال داشت که قصدمان جدل و فخرفروشی و اظهار فضل بر یکدیگر باشد ولی اینجا این شبهه نیست زیرا تنها خدای متعال ناظر بحث و گفتگوی ماست.

کمک به محرومان نیز از خصوصیات پسندیده مقدّس اردبیلی بوده است. نقل است در یکی از سال ها که قحطی و گرانی به اوج خود رسیده بود و فقر و گرسنگی بیداد می کرد، محقّق اردبیلی اندک آذوقه ای داشت که فقط کفاف قوت خانواده اش را می کرد. امّا او راضی نشد که خانواده اش غذا داشته باشند در حالی که افراد زیادی در جامعه محتاج و گرفتارند. از این رو آن طعام را بین بیچارگان تقسیم کرد. همسرش از این عمل او برآشفت و گفت: در چنین سال قحطی آنچه طعام داشتیم به فقرا کمک کردی، اکنون باید فرزندان من دست گدایی به سوی دیگران دراز کنند؟!

محقّق پاسخی نداد و از منزل خارج شده، راه مسجد کوفه را در پیش گرفت. او تصمیم گرفته بود چند روزی را در مسجد اعتکاف کرده، به عبادت و راز و نیاز بپردازد. در دوّمین روز حضور او در مسجد مرد عربی مقداری گندم و آرد بر چهارپایی بار کرده، به خانه محقّق اردبیلی برد و به همسرش تحویل داد و گفت: صاحب خانه در مسجد اعتکاف کرده و این گندم و آرد را برای شما فرستاده است. چند روزی گذشت تا این که مقدّس اردبیلی به خانه بازگشت. همسرش به او گفت: آرد و گندمی که فرستاده بودید خیلی مرغوب بود. محقّق، وقتی این سخن را شنید دریافت که این فضل و رحمتی از طرف خدا بوده است و خداوند را بر این بنده نوازی ستایش کرد.

محقّق در پوشاک و خوراک آن چه حلال بود را استفاده می کرد حال چه کهنه و فرسوده بود و چه خوب و مرغوب، و می گفت: «از احادیث فراوان و جمع میان آن ها استفاده می شود که خدای متعال دوست دارد که هنگام گشایش، اثر نعمتش را بر بنده اش ببیند همان طور که دوست دارد به هنگام تنگدستی صبر بر قناعت را از او ببیند»، لذا هرگز هدیه کسی را رد نمی کرد. پوشیدن لباس های ساده و یا کم قیمت برای او ننگ و عار نبود و بدین جهت در کتاب روضات الجنّات آمده است که برخی از زوّار امیرالمؤمنین علیه السّلام به جهت پوشش کاملاً ساده و کم قیمتی که به تن داشت، او را نشناخته و از او درخواست کردند تا در مقابل اجرتی لباس هایشان را بشوید. محقّق اردبیلی پذیرفت و پس از شستن البسه ایشان، لباس ها را به آن ها تحویل داد بدون آن که اجرتی از ایشان بگیرد. وقتی بعضی از حضّار به آن ها اشاره کردند که او رخت شور نیست بلکه مرجع دینی تشیّع و بزرگ حوزه علمیّه نجف اشرف مقدّس اردبیلی است، به پای او افتاده و عذر تقصیر خواستند که ما شما را نشناختیم. محقّق در پاسخ ایشان گفت: هیچ اشکالی ندارد، حقوق برادران دینی خیلی بزرگ تر از آن است که من انجام دادم.

تشرّف خدمت امیرالمؤمنین و امام عصر علیهما السّلام

فردی از اهل تفرش به نام میرعلام که یکی از شاگردان و نزدیکان مقدّس اردبیلی و فردی دانشمند و پارسا بود، می گوید:

من در مدرسه ای که حجره های آن در صحن مطهّر امیرالمومنین علی علیه السّلام قرار داشت، سکونت کرده به فرا گرفتن علم اشتغال داشتم. در یکی از شب های تاریک پس از آن که از مطالعه فارغ شدم از حجره بیرون آمدم و به اطراف نگاه می کردم که ناگهان دیدم مردی با سرعت به طرف قبّه مبارک می رود. با خود گفتم شاید این مرد دزدی است که می خواهد به حرم دستبرد بزند و قندیل های حرم مطهّر را سرقت کند. به ناچار به طوری که او متوجّه نشود تعقیبش کردم، دیدم به طرف درب حرم مبارک رفت و اندکی توقّف کرد. بلافاصله قفل در گشوده شد و بر زمین افتاد و در باز شد و او وارد گردید و بعد درب دوّم و سوّم نیز به همان صورت باز شد. دیدم آن مرد به کنار مرقد مطهّر مشرّف شده، سلام عرض کرد و از جانب قبر مطهّر پاسخ داده شد. من صدایش را شناختم و متوجّه شدم با امام علیه السّلام درباره یکی از مسائل علمی گفتگو می کند. سپس از حرم خارج و به جانب مسجد کوفه رهسپار شد. من هم پشت سر او به طوری که متوجّه من نبود حرکت کردم. وقتی به مسجد رسید به محراب مسجد نزدیک شد و باز شنیدم که با بزرگی درباره همان مسأله علمی گفتگو می کند. پس از آن که پاسخ خود را شنید از آنجا بیرون آمد. من هم در تعقیب او حرکت کردم. وقتی به دروازه شهر رسید، هوا روشن شده بود. پیش از آن که از دروازه خارج شود با صدای بلند او را مورد خطاب قرار داده، گفتم: ای مولای ما، من از آغاز تا انجام کار همراه شما بودم، اینک بفرمایید آن دو بزرگ که با آن ها درباره مسائل علمی صحبت می کردید چه کسانی بودند؟ مقدّس وقتی این درخواست را شنید، پس از آن که تعهّدات لازم را گرفت که تا موقع حیاتش به کسی اطّلاع ندهم، فرمود: ای فرزند من! بسیاری از اوقات مسائل مختلفی برای من گنگ و مبهم می ماند، پس در هنگام شب به مرقد مطهّر امیرالمومنین علیه السّلام می روم و مسأله را برای حضرت مطرح و جوابش را دریافت می کنم. امشب نیز بر طبق معمول به حضور ایشان شرفیاب شدم و حضرت مرا به صاحب الزمان علیه السّلام حواله کرده و فرمودند : فرزندم مهدی (عج ) در مسجد کوفه است، به حضورش برس و پاسخ مسائل خود را از آن حضرت استدعا کن، آن مردی که در مسجد کوفه دیدی حضرت مهدی (عج ) بود.

تألیفات

فقیه بزرگوار محقّق اردبیلی کتاب های پرارزشی در موضاعات کلام، فقه، اصول، سیره اهل بیت علیهم السّلام و عقاید تألیف کرد که از برخی از آن ها اثری در دست نیست. فهرست قسمتی از این آثار عبارت اند از:

1- استیناس المعنویة (در علم کلام)

2- بحر المناقب

3- حاشیه بر شرح تجرید

4- حدیقة الشیعة

5- رسالة خراجیة

6- زبدة البیان فی آیات الاحکام

7- مقالة فی الامر بالشی (در علم اصول)

8- مناسک حج (فارسی)

9- مجمع الفایدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان. (این کتاب یکی از مشهورترین و عمیق ترین دایره المعارف های فقه استدلالی و یکی از مصادر و منابع گران سنگ فقه جعفری است. که همواره مورد توجّه مجتهدان بوده است. محقّق این کتاب را به مثابه شرحی بر کتاب ارشاد علّامه حلّی نوشته ولی خود کتابی بسیار مفصّل و عمیق است که با دقت و کنکاشی عظیم به تحلیل و بررسی مباحث فقهی پرداخته است).

وفات

آفتاب فقاهت و تقوای محقّق اردبیلی، سرانجام در ماه رجب سال 993 ق پس از عمری تلاش و کوشش خستگی ناپذیر در راه دین و شریعت جاودانی اسلام در نجف اشرف غروب کرد، هر چند این غروب جسم او بود و روح مقدّسش با آثار ارزشمندش همچنان در آسمان تشیّع پرتو افشانی می کند. پیکر مطهّر مقدّس اردبیلی را شیعیان و دوستانش در حرم مطهّر مولای متقیان حضرت علی علیه السّلام به خاک سپردند تا همان گونه که در دنیا عاشق اهل بیت علیهم السّلام بود پیکرش نیز در جوار رحمت علوی آرام گیرد. خدایش او را با اولیاء خود محشور فرماید.

پی نوشت ها:

برگرفته از کتاب: گلشن ابرار ج1/ الرسالة الأولى في الخراج، ص: 5/ مجمع الفائدة و البرهان في شرح إرشاد الأذهان، ج‌1(مقدّمة)، ص: 35/ مجلّه کیهان اندیشه شماره 67 از صفحه22تا30.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

مسلم زکی زاده


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: