کد مطلب: ۱۲۵۰
تعداد بازدید: ۶۱۲۰۷
تعداد نظرات: ۶ نظر
تاریخ انتشار : ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۸
آموزه‌های اخلاقی و رفتاری امامان شیعه(ع)/۷
کمترین حدّ تشکّر آن است که برخوردها، پر محبّت و صمیمی و به دور از هرگونه آزار و رنجش باشد. عالی‎ترین تشکّر آن است که در برابر خوبی افراد، چند برابر خوبی کرد و خوبی آنان را در زبان و عمل، به بهترین وجه جبران نمود.

قدردانی از خدمات دیگران

معنای تشکّر و قدردانی

تشکّر و قدردانی از خدمتگزاران و صاحبان حق، گاهی با زبان و احترام ظاهری است. گاهی با عمل و خدمات متقابل و زمانی با کمک و حمایتهای بیدریغ و بدون چشمداشت. تشکّر از هر کس، باید به تناسب شخصیت و موقعیت او انجام شود.

تشکّر از پدر و مادر. معلّم و استاد. دوست صمیمی، پزشک معالج، روحانی دلسوز، مسئولان خدمتگزار و...، هر کدام به تناسب خود باید انجام بگیرد.

کمترین حدّ تشکّر آن است که برخوردها، پر محبّت و صمیمی و به دور از هرگونه آزار و رنجش باشد. عالیترین تشکّر آن است که در برابر خوبی افراد، چند برابر خوبی کرد و خوبی آنان را در زبان و عمل، به بهترین وجه جبران نمود.

اهمیّت سپاسگزاری از دیگران

قرآن کریم در موارد متعدد، از خداوند به عنوان شکور و شاکر یاد کرده است، از جمله:

«وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فِإِنَّ اللهَ شاکِرٌ عَلِیمٌ » ؛[1]

کسی که فرمان خدا را، در انجام کارهای نیک اطاعت کند، خداوند (در برابر عمل او) شکرگزار و داناست.

«إِنَّ اللهَ غَفُورٌ شَکُورٌ »؛[2]

همانا خداوند آمرزنده و بسیار سپاس‎گزار است.

یعنی انسان‎هایی که کارهای نیک انجام میدهند، خداوند از آنان تشکّر میکند و با نیکی و دادن پاداش به آنان، تشکّر خود را عملاً آشکار میسازد.[3]

تشکّر و قدردانی از انسان‎های شایسته و خدمت‎گزار، از خصلت‎های خدا و یک ارزش بسیار مهم است. آنان که دارای چنین روحیهای هستند، مظهر یکی از خصال خداوند بزرگ می‎باشند.

در روایات اسلامی، تشکّر از مردم در برابر خدمات و نیکیهایشان، به عنوان تشکّر از خدا به حساب آمده است. در این جا نظر شما را به چند روایت جلب می‎کنیم:

1ـ رسول خدا(ص)فرمود:

وَ مَنْ لَمْ یَشْکُرِ النّاسَ لَمْ یَشْکُرِاللهَ ؛[4]

کسی که از انسان‎ها تشکّر نکند، از خدا تشکّر نکرده است.

2ـ امام سجّاد(ع) فرمود: خداوند در روز قیامت به بنده‎اش می‎فرماید:

أَشَکَرْتَ فُلاناً؟ فَیَقُولُ: بَلْ شَکَرْتُکَ یا رَبِّ . فَیَقُولُ: لَمْ تَشْکُرْنِی إِذْ لَمْ تَشْکُرْهُ أَشْکَرُکُمْ لِلّه أَشْکَرُکُمْ لِلنّاسِ ؛[5]

آیا از فلانی تشکّر نمودی؟ او عرض می‎کند: پروردگارا، بلکه تو را تشکّر نمودم. خداوند می‎فرماید: چون از او سپاس‎گزاری ننمودی، از من هم سپاس‎گزاری ننموده‎ای. شکرگزارترین شما نسبت به خدا، شکرگزارترین شما نسبت به مردم است.

3ـ امام صادق(ع) فرمود:

أُشْکُرْ مَنْ أَنْعَمَ عَلَیْکَ ؛[6]

از آن کسی که به تو نعمت رسانده، تشکّر کن.

4ـ حضرت رضا(ع) فرمود:

مَنْ لَمْ یَشْکُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ لَمْ یَشْکُرِ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ ؛[7]

کسی که از بندگان بخشنده تشکّر نکند، از خداوند متعال تشکّر ننموده است.

5ـ نیز فرمود:

مَنْ لَمْ یَشْکُرْ والِدَیْهِ لَمْ یَشْکُرِ اللهَ ؛[8]

کسی که از پدر و مادرش تشکّر نکند، خدا را تشکّر و سپاسگذاری ننموده است.

نمونه‎ها

در زندگی پیامبر(ص)و امامان(ع) موارد بسیار دیده می‎شود که آنان از افراد نیکوکار، قدردانی و تشکّر می‎کردند و سپاس خود را با نیکوترین شکل آشکار می‎نمودند. نمونه‎هایی را می‎آوریم:

نمونه اوّل

حضرت خدیجه(س) (نخستین همسر پیامبر(ص) ،) به رسول اکرم(ص)بسیار محبّت و خدمت کرد و تمام اموال سرشار خود را در اختیار پیامبر(ص) گذاشت و آن حضرت همه آن اموال را در راه گسترش اسلام مصرف نمود.

پیامبر(ص) به پاس خدمات خدیجه(س) همواره از او یاد میکرد، از خدمتهای او قدردانی و تشکّر مینمود، و بر او درود میفرستاد، از درگاه خدا برای او طلب آمرزش مینمود و میفرمود: «خدیجه(س) وقتی به من پیوست که همه از من دور میشدند. او در راه اسلام، هرگز مرا تنها نگذاشت و همواره از من حمایت نمود. خدا او را رحمت کند که بانوی پر برکتی بود و من از او دارای شش فرزند شدم.»[9]

نمونه دوم

در دوران شیرخوارگی پیامبر اکرم(ص) چند روز، «ثُوَیبه» کنیز آزاد شده‌ی ابولهب به او شیر داد. سپس «حلیمه سعدیّه» این کار را عهده‎دار شد و از او سرپرستی کرد. سال‎ها از این ماجرا گذشت، پیامبر(ص) به سبب محبّت‎های ثُوَیبه در دوران شیرخوارگی، به او احترام می‎کرد و از مدینه برای او (که در مکّه می‎زیست) لباس و هدیه‎های دیگر می‎فرستاد. ثُویبه در سال هفتم هجرت از دنیا رفت. پیامبر(ص) از وفات او غمگین گردید، و از خویشان او جویا شد تا به آنان محبّت کند و به این طریق، از زحمات گذشته او سپاس‎گزاری نماید.

در یکی از سالهای پس از ازدواج پیامبر(ص) با حضرت خدیجه(س) بر اثر خشک‎سالی، قحطی شد. حلیمه سعدیّه بر اثر تهی‎دستی به مکّه آمد و نزد پیامبر(ص) رفت و شرح حال خود را بیان نمود. پیامبر(ص) از اموال خدیجه(س) چهل گوسفند و شتر به حلیمه داد و به پاس خدمات گذشته‎اش، احترام شایانی به او نمود.[10]

نمونه سوم

در ماجرای جنگ حُنَین (که در سال هشتم هجرت، رخ داد) شَیْماءْ، دختر حلیمه، خواهر رضاعی پیامبر(ص) با جمعی از دودمانش به اسارت سپاه اسلام درآمدند. پیامبر(ص) هنگامی که شَیْماء را در میان اسیران دید، به سبب محبّت‎های او و مادرش در دوران شیرخوارگی، احترام و محبّت شایانی به او کرد؛ برخاست و عبای خود را روی زمین پهن کرد و او را بر روی آن نشانید و با مهربانی مخصوصی از او احوال‎پرسی کرد و به او فرمود: «تو همان هستی که در روزگار شیرخوارگی به من محبّت کردی...»؛ با این که از آن زمان، شصت سال گذشته بود.

شیماء از پیامبر(ص) تقاضا کرد اسیران طایفهاش را آزاد سازد. پیامبر(ص) به او فرمود: «من سهمیه خودم را بخشیدم و در مورد سهمیه سایر مسلمانان به تو پیشنهاد میکنم که بعد از نماز ظهر برخیزی و در حضور مسلمانان، بخشش مرا وسیله خود قرار بدهی، تا آنان نیز سهمیه خود را ببخشند».

شیماء همین کار را انجام داد. مسلمانان گفتند: ما نیز به پیروی از پیامبر(ص) ، سهمیه خود را بخشیدیم.

تنها دو نفر به نام اقرع و عُیَیْنَه، سهمیه خود را نبخشیدند؛ پیامبر(ص) هر یک از اسیران آنان را با شصت نفر اسیر دیگر عوض کرد. در نتیجه، همه اسیران طایفه شیماء آزاد شدند.[11]

ابن هشام، سیره نویس معروف می‎نویسد: پیامبر(ص) به شیماء فرمود: «اگر بخواهی، با کمال محبّت و احترام نزد ما بمان و زندگی کن و اگر دوست داری تو را از نعمت‎ها بهره‎مند سازم و به سلامتی به سوی قوم خود بازگرد؟»

شَیْماء گفت: میخواهم به سوی قوم خود بازگردم.

پیامبر(ص) یک غلام و یک کنیز به عنوان خدمتکار به او بخشید و با کمال احترام او را به سوی قومش روانه نمود.[12]

نمونه چهارم

پیرمردی نابینا و مسیحی به محضر امیرمؤمنان علی(ع) آمد و تقاضای کمک کرد. حاضران چنین وانمود کردند که نباید به او کمک کرد. امیرمؤمنان علی(ع) پس از تحقیق، دریافت او هنگام توانمندی برای مسلمانان کار کرده و خدمت نموده است، فرمود: «شگفتا! او تا وقتی که توان داشت از او کار کشیدید. اکنون که پیر و ناتوان است، او را به حال خود واگذاردهاید؟!»

آن‎گاه دستور داد از بیتالمال به او کمک کردند و حقوق ماهیانه برای او مقرّر فرمود.[13]

به این ترتیب، از کار او در ایّام جوانی قدردانی کرد، گرچه او مسیحی بود.

نمونه پنجم

... [14]

نمونه ششم

مردی به حضور پیامبر(ص) آمد و گفت:

به چه کسی نیکی کنم؟ پیامبر(ص) فرمود: «به مادرت.» او پرسید: سپس به چه کسی؟ حضرت فرمود: «به مادرت.» او پرسید: پس به چه کسی؟ حضرت فرمود: «به مادرت.» او پرسید: سپس به چه کسی؟ پیامبر(ص) فرمود: «به پدرت».[15]

از آن جا که خدمات مادر به فرزند بیش‎تر از پدر است، پیامبر(ص) سه بار فرمود: «به مادرت نیکی کن». یعنی از او قدردانی کن و با محبّت و خدمت به او، از او سپاس‎گذاری نما. سپس از پدرت نیز قدردانی و سپاس‎گزاری نما.

حضرت رضا(ع) فرمود:

إِنَّ اللهَ أَمَرَ بِالشُّکْرِ لَهُ وَلِلْوالِدَیْنِ ؛[16]

همانا خداوند فرمان داده است از او و پدر و مادر تشکّر کنید.

از این که تشکّر از پدر و مادر بعد از تشکّر خداوند مطرح شده است، فهمیده می‎شود که تشکّر از پدر و مادر، بسیار ارزشمند می‎باشد.

نمونه هفتم

یکی از کنیزان امام حسین(ع) شاخه گلی را به آن حضرت هدیه نمود. آن حضرت همان لحظه، آن کنیز را در راه خدا آزاد کرد. انس بن مالک به آن حضرت عرض کرد: یک شاخه گل، آن‎قدر ارزش نداشت که شما برای آن، کنیزی را آزاد سازی؟!

امام حسین(ع) فرمود: خداوند ما را چنین تربیت نموده است:

«إِذا حُیِّیْتُمْ بِتَحِیَّۀٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْرُدوُّها»؛[17]

هر گاه چیزی را به شما هدیه کردند، شما به بهتر از آن، یا همانند آن را به او هدیه کنید. من خواستم بهتر از آن را به او هدیه کنم که آزادیش بود.[18]

نظیر این موضوع درباره امام حسن(ع) نیز نقل شده است.[19]

روش قدردانی و سپاسگذاری امامان(ع) نسبت به زیردستان بسیار زیبا، جالب و چشم‎گیر بود.

آیه فوق نیز به روشنی بیانگر آن است که در برابر افرادی که به شما خدمت می‎کنند، گرچه کوچکترین خدمت باشد، حتماً جبران کنید و با قدردانی و سپاس نیکو، تلافی نمایید.

بر اساس روایات اسلامی، هیچ کسی همچون امام و رهبر دینی، که مدافع حریم دین و مجری آن است، بر گردن انسان‎ها حق ندارد. از این رو، باید از رهبر مذهبی و مسئولانی که در راستای اجرای فرمان مقام رهبری تلاش می‎کنند، با سپاس خالصانه و قدردانی همه جانبه خود نسبت به آنان، وظیفه انسانی و دینی خود را به احسن وجه آشکار سازیم.

در سال‎های آغازین پیروزی انقلاب اسلامی، جمعی از روحانیّون و معتمدین مردم شاهرود به محضر حضرت امام خمینی(ر) آمدند و در ضمن گفت‎وگویی، اجازه خواستند که نام شاهرود را به خاطر این که در آغاز آن واژه شاه است، تغییر دهند. امام فرمود: «به پاس احترام از مرحوم آیت الله العظمی سیّد محمود شاهرودی این کار را نکنید».

به این ترتیب، امام قدردانی و سپاس خود را از یک مرجع دینی ابراز نمود.

نمونه هشتم

یونس بن یعقوب از شاگردان و ارادتمندان امام صادق و امام کاظم(ع) بود و عمرش تا عصر امامت حضرت رضا(ع) ادامه یافت. او از اهالی عراق بود و در سفری که به مدینه نمود، همان جا از دنیا رفت.

در آن عصر، افراد عراقی را در قبرستان بقیع دفن نمیکردند و قبرستان بقیع را مخصوص اهل حجاز قرار داده بودند.

حضرت رضا(ع) وقتی از فوت یونس بن یعقوب اطّلاع یافت، به پاس سابقه درخشان او، برای سرپرستان قبرستان بقیع چنین پیغام داد:

یونس از غلامان آزاد شده امام صادق(ع) است. جنازه او را در بقیع به خاک بسپارید. اگر از دفن او در بقیع جلوگیری نمایید ما نیز نمیگذاریم غلامان آزاد شده شما را در بقیع دفن کنند.

این پیغام باعث شد جنازه یونس را در بقیع به خاک بسپارند. امام رضا(ع) کافور و حنوط و کفن او را فرستاد و به شاگردان پدرش اعلام کرد که در تشییع جنازه او حاضر شوند و برای دوست او به نام محمد بن حباب پیام فرستاد که نماز میّت را بخواند.

شخصی به نام علی بن الحسین میگوید: روزی در قبرستان بقیع کنار قبر یونس رفتم، محافظ قبرستان به من گفت: صاحب این قبر کیست که حضرت رضا(ع) به من سفارش کرد و به من دستور داد تا چهل روز آب برروی قبرش بپاشم.[20]

پی‌نوشت‌ها

[1] - بقره (2) آیه 158.

[2] - شوری (42) آیه 23.

[3] - تفسیر المیزان، ج 1، ص 386.

[4] - آثار الصادقین، ج 9، ص 465.

[5] - اصول کافی، ج 2، ص 99.

[6] - تحف العقول، ص 416.

[7] - وسائل الشیعه، ج 6، ص 542.

[8] - بحارالأنوار، ج 74، ص 68.

[9] - همان، ج 16، ص 12 و اسدالغابه، ج 5، ص 438.

[10] - کحل البصر، ص 54 و بحارالأنوار، ج 15، ص 401.

[11] - اعلام الوری، ص 126ـ127.

[12] - سیره ابن هشام، ج 4، ص 101.

[13] - تهذیب شیخ طوسی، ج 6، ص 292، حدیث 811 .

[14] - بحارالأنوار، ج 44، ص 191.

[15] - اصول کافی، ج 2، ص 159 و 160.

[16] - بحارالأنوار، ج 74، ص 68.

[17] - نساء (4) آیه 86 .

[18] - کشف الغمّه، ج 2، ص 206.

[19] - بحارالأنوار، ج 43، ص 343.

[20] - بهجۀ الآمال، ج 7، ص 373.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

محمّدتقی عبدوس ـ محمّد محمّدی اشتهاردی


نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
قرائی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۲۵ - ۱۳۹۹/۰۷/۰۱
2
6
بسم الله الرحن الرحیم
این صفحه دارای اطلاعات بسیار ارزشمندی بود که به واسطه جمع آور ی شما عزیزان از آن مطلع شدم بسیار از شما تشکر می کنم خداوند به شما در دنیا ایمان و عمل صالح و وسعت رزق و فرصت خدمت گذاری به توحید و پیروان ان ائمه ی اطهار را عنایت فرماید و شما را در اخرت از نیکان قرار دهد ان شاء الله
مرتضی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۰۴ - ۱۴۰۰/۰۵/۰۶
1
1
خدای بزرگ مهربان. تودیدی که من هم به تبعیت از مرادم علی علیه السلام ازکسی قدردانی کردم ولی دیدی که بامن چه کردند.!!!!!چطور بگذرم خداجان
امیرمحمد ، عبدالله
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۰۸ - ۱۴۰۰/۰۸/۰۹
1
3
خیلی متشکرم از مطالب مفیدتون ،اجرتون با خدای رحمان
حمیدنظری
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۷
2
2
بنام خدا.مطالب حاوی نکات بسیارارزنده ودرجهت تعالی رفتاروکردارانسان است.ازگرداورندگان بینهایت ممنون بوده وموفقیتشان راازخداوندمنان مسیلت مینمایم.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۵۸ - ۱۴۰۰/۱۰/۱۴
2
3
من تا آخر عمرم ممنون شما هستم بسیااااااار مطالبی بودند که من دنبالشان بودم
نصرالله سمیعی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۰۰ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۱
0
3
باسلام وعرض تبریک عید سعید مبعث، مطالب بسیارارزشمند،مفید و مستند بود،ازگردآورندگان،متشکرم
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: