کد مطلب: ۱۲۹۳
تعداد بازدید: ۲۹۹۵
تاریخ انتشار : ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۵
آموزه‌های اخلاقی و رفتاری امامان شیعه(ع)/۱۰
آنان (خاندان رسالت) غذای خود را با آن که به آن علاقه و نیاز دارند، به مسکین و یتیم و اسیر می‎دهند (و می‎گویند): ما شما را برای خدا اطعام می‎کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی‎خواهیم.

مهمان‌نوازی

مهمان‌نوازی از دیدگاه قرآن

در آیههای 8 و 9 سوره انسان (دهر)، که در شأن اهل بیت پیامبر(ص) (علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)) نازل شده است، خداوند در تمجید از مهماننوازی میفرماید:

(وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِیناً و یَتِیماً و أَسِیراً إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ لانُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَلا شُکُوراً)؛

آنان (خاندان رسالت) غذای خود را با آن که به آن علاقه و نیاز دارند، به مسکین و یتیم و اسیر میدهند (و میگویند): ما شما را برای خدا اطعام میکنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمیخواهیم.

از این آیه چند مطلب فهمیده میشود:

1ـ غذا دادن کار شایستهای است، حتی هنگام نیاز و تنگدستی؛

2ـ خاندان رسالت، همواره دارای این خصلت بودند؛

3ـ به نیازمندان در مهماننوازی خود توجّه بیشتری داشتند؛

4ـ غذارسانی را تنها برای خشنودی خدا و از روی اخلاص، انجام میدادند و در این مورد هیچگونه منّت و سپاس و چشمداشتی نداشتند.

نیز در قرآن میخوانیم:

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلّا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلی طَعامٍ غَیْرَ ناظِرینَ إِناهُ وَلکِنْ إِذا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأنِسِینَ لِحَدِیثٍ)؛[1]

ای کسانی که ایمان آورده‎اید! داخل خانههای پیامبر(ص) نشوید مگر آن که به شما برای صرف غذا اجازه داده شود؛ در حالی که (قبل از موعد نیایید و) در انتظار وقت غذا ننشینید؛ امّا هنگامیی که دعوت شدید؛ داخل شوید و وقتی غذا خوردید، پراکنده شوید و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشینید.

از این آیه که مربوط به آداب مهمانی است، چند مطلب فهمیده می‎شود:

1ـ بدون اجازه (و دعوت قبلی) برای صرف غذا داخل خانه میزبان نشوید.

2ـ پس از دعوت، قبل از رسیدن وقت مهمانی، وارد خانه‌ی میزبان نشوید.

3ـ هنگامی که وقت غذا خوردن فرا رسید، مهمانان را منتظر نگذارید.

4ـ پس از غذا خوردن، برخیزید و بروید و برای صحبت و سخن ننشینید.

نیز در قرآن می‎خوانیم:

(فَراغَ إِلی أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِینٍ * فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ قالَ أَلا تَأْکُلُونَ * فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَۀً قالُوا لاتَخَفْ و بَشَّرُوه بِغُلامٍ عَلِیمٍ)؛[2]

ابراهیم (پس از ورود مهمانان) به طور پنهانی به سوی خانواده‌ی خود رفت و گوساله‌ی فربه (و بریان شده‎ای را) آورد و نزد آنان گذارد (ولی با تعجّب دید که آنان دست به غذا نمیبرند) گفت: «آیا شما غذا نمی‎خورید؟» و از آنان احساس وحشت کرد؛ گفتند: «نترس!» (ما رسولان و فرشتگان پروردگار توایم) و او را به پسری دانا بشارت دادند.

از این آیات چنین استفاده می‎شود:

1ـ ابراهیم مهماننواز سخاوتمندی بود که بیدرنگ گوساله‎ی چاقی را برای مهمانان ناشناخته بریان کرد و پیش آنان نهاد.

2ـ وقتی که مهمانان (از این رو که فرشته بودند و غذا نمیخوردند) از غذا نخوردند، ابراهیم از آنان ترسید؛ زیرا هرگاه کسی از غذای دیگری بخورد، طبق مثال معروف «نان و نمک او را خورده است»، آزاری به او نمیرساند؛ ولی اگر از غذا نخورد، احتمال آزاررسانی او میرود، از این رو، ابراهیم(ع) ترسید؛ امّا آنان گفتند: «نترس» و همان هنگام خود را معرّفی کردند که برای چه مأموریتیی آمدهاند.

اهمیت مهماننوازی در گفتار پیامبر و امامان(ع)

1ـ رسول اکرم(ص) فرمود:

اَلضَّیْفُ دَلِیلُ الْجَنَّۀِ ؛[3]

مهمان راهنمای بهشت است.

2ـ نیز فرمود:

اَلْبَرَکَۀُ أَسْرَعُ إِلی مَنْ یُطْعِمُ الطَّعامَ مِنَ السِّکِّینِ فِی السَّنامِ ؛[4]

آن کس که غذا می‎دهد، حرکتِ برکت به سوی او سریع‎تر از حرکت کارد در کوهان شتر است.

3ـ نیز فرمود:

اَلضَّیْفُ یأتِی الْقَوْمَ بِرِزْقِهِ، فَإِذا اِرْتَحَلَ، اِرْتَحَلَ بِجِمِیعِ ذُنُوبِهِمْ؛[5]

مهمان روزی خود را همراه خود می‎آورد، و وقتی که از خانه میزبان بیرون رود، همه‌ی گناهان اهل خانه‌ی میزبان را با خود می‎برد و بیرون میریزد.

4ـ امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:

مؤمنی که مهمان‌دوست است، هنگامی که با بر پا شدن قیامت، از قبر خود بیرون می‎آید، چهره‎اش مانند ماه شب چهارده می‎درخشد. مردم محشر میگویند: این شخص حتماً یکی از پیامبران مرسل است، فرشته‎ای به آنان می‎گوید:

هَذا مُؤْمِنٌ یُحِبُّ الضَّیْفَ و یُکْرِمُ الضَّیْفَ وَ لا سَبِیلَ لَهُ إِلّا اَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّۀَ[6]

این شخص مؤمنی است که مهمان را دوست می‎داشت و به مهمان احترام می‎کرد و برای او راهی جز این نیست که وارد بهشت گردد.

5ـ رسول اکرم(ص) فرمود:

کُلُّ بَیْتٍ لایَدْخُلُ فِیهِ ضَیْفٌ لایَدْخُلُهُ الْمَلائِکَۀُ ؛[7]

هر خانهای که مهمانی وارد آن نشود، فرشتگان وارد آن خانه نمی‎گردند.

6ـ امیر مؤمنان علی(ع) به فرزندش، امام حسن(ع) فرمود:

أُوصِیکَ یا بُنَیَّ بِالصَّلاۀِ عِنْدَ وَقْتِها و إِکْرامِ الضَّیْفِ ؛

پسرم! تو را به نماز در اوّل وقت و احترام به مهمان، سفارش میکنم.

7ـ نیز فرمود:

قُوتُ اْلأَجْسادِ الطّعامُ، وَ قُوتُ اْلأَرْواحِ اْلإِطْعامُ ؛[8]

توشه‌ی بدن‎ها غذاست و توشه ارواح(درگذشتگان) غذا دادن به دیگران است.

این هفت مورد، نمونهای از ده‎ها و صدها روایت درباره‌ی اهمیّت مهمان‎داری و مهمان‎نوازی است که بیانگر ارزش فوق‎العاده‌ی مهمان‎نوازی از دیدگاه اسلام است.

اهمیّت اجابت دعوت مؤمن برای مهمانی

از نظر اسلام، اجابت دعوت مؤمن برای مهمانی، ارزش والایی دارد و موجب پاداش و آثار درخشان خواهد بود.

رسول اکرم(ص) فرمود:

أُوصِی الشّاهِدَ مِنْ أُمَّتِی وَالْغائِبَ أَنْ یُجِیبَ دَعْوَۀَ الْمُسْلِمِ وَ لَوْ عَلی خَمْسَۀِ أَمْیالٍ ، فَإِنَّ ذلِکَ مِنَ الدِّینِ؛[9]

به حاضران و غایبان از امّتم توصیه می‎کنم که دعوت مسلمان را گرچه پنج میل (حدود ده کیلومتر) با او فاصله باشد، اجابت کنند، زیرا اجابت دعوت مسلمان، جزء برنامه‎های دین است.

نیز فرمود:

لَوْ أَنَّ مُؤْمِناً دَعانِی إِلی ذِراعِ شاۀٍ لَأَجَبْتُهُ، وَ کانَ ذلِکَ مِنَ الدِّینِ ؛[10]

هر گاه مؤمنی مرا برای خوردن غذا دعوت کند و غذای او دستِ گوسفند باشد (که غذای نامناسبی است) حتماً دعوت او را اجابت می‎کنم؛ و این اجابت، از دین است.

نیز فرمود:

مِنَ الْجَفاءِ .... أَنْ یُدْعَی الرَّجُلُ إِلی طَعامٍ فَلا یُجِیبَ، أَوْ یُجِیبُ فَلا یَأْکُلُ؛[11]

از جفا و نامهربانی است که انسانی به غذا دعوت شود، ولی او اجابت نکند، یا اجابت کند ولی غذا نخورد.

امام صادق(ع) فرمود:

مِنْ حَقِّ الْمُسْلِمِ أَنْ یُجِیبَهُ إِذا دَعاهُ؛[12]

حقّ مسلمان است که هرگاه دعوت کرد، دعوتش اجابت شود.

نیز آن حضرت در مورد اجابت دعوت مؤمن فرمود:

مِنَ الْحُقُوقِ الْواجِباتِ لِلْمُؤْمِنِ؛

از حقوق واجب مؤمن است.

از سخنان رسول خداست:

مِنْ أَعْجَزِ الْعَجْزِ؛ رَجُلٌ دَعاهُ أَخُوهُ إِلی طَعامٍ فَتَرَکَهُ؛[13]

عاجزترین عاجزها کسی است که برادر دینیش او را به غذا دعوت کند، ولی او آن را ترک نماید و اجابت نکند.

نکوهش مهمان ناخوانده

رسول اکرم(ص) به علی(ع) فرمود:

یا عَلِیُّ! ثَمانِیَۀٌ إِنْ أُهِینُوا فَلا یَلُومُوا إِلّا أَنْفُسَهُمْ: اَلذّاهِبُ إِلَی مائِدَۀٍ لَمْ یَدَعْ إِلَیْها ....؛[14]

یا علی! هشت نفرند که اگر اهانت شوند، جز خود را سرزنش نکنند: آن کسی که بدون دعوت به کنار سفره‌ی شخصی می‎رود ....

نیز فرمود:

مَن مَشی إِلی طَعامٍ لَمْ یُدْعَ إِلَیْهِ، دَخَلَ سارِقاً و خَرَجَ مُعَیَّراً ؛[15]

کسی که بدون دعوت به خوردن غذای دیگری برود، به عنوان دزد وارد می‎شود و در حال سرزنش شدن خارج می‎گردد.

امام صادق(ع) فرمود:

إِذا دُعِیَ أَحَدُکُم إِلی طَعامٍ فَلا یَسْتَتْبِعَنَّ وَلَدَهُ؛ فَإِنَّهُ إِنْ فَعَلَ ذلِکَ کان حَراماً وَ دَخَلَ غاصِباً؛[16]

هر گاه یکی از شما به غذا دعوت شد، حتماً فرزندش را به دنبال خود نبرد، زیرا اگر چنین کند گناه کرده و به عنوان غاصب وارد شده است.

وظیفه‌ی میزبان

بر میزبان (صاحبخانه) مستحب و گاهی لازم است که در مهماننوازی خود، آدابی را رعایت کند که رعایت آن موجب تحکیم روابط و آثار درخشان اخلاقی است و رعایت نکردن آن موجب پارهای از مسائل ضد ارزشی خواهد شد که در این جا به بخشی از آن آداب اشاره میکنیم:

1ـ میزبان، تنها ثروتمندان را دعوت نکند، بلکه فقرا و مستمندان نیز در میان دعوت شدگان حضور چشمگیر داشته باشند.

پیامبر(ص) فرمود:

شَرُّ الطَّعامِ؛ اَلْوَلِیمَۀُ یُدْعَی اِلَیْهَا الشَّبْعانُ، و یَحْبِسُ عَنْهُ الْجِیعانُ؛[17]

بدترین غذا، آن سوری است که افراد سیر (و ثروتمند) به آن دعوت میشوند و از گرسنگان دریغ می‎گردد.

نیز فرمود:

یَکْرَهُ إِجابَۀُ مَنْ یَشْهَدُ وَلِیمَتَهُ اْلأَغْنِیاءُ، دُونَ الْفُقَراءِ؛[18]

اجابتِ دعوت کسی که در کنار سفره ولیمه‌ی او ثروتمندان حاضرند و فقیران نه، ناپسند است.

عثمان بن حُنَیْف، در عصر خلافت امیر مؤمنان علی(ع)، حاکم بصره از طرف آن حضرت بود. او در یکی از مهمانیهای اشرافی که از فقرا و مستمندان کسی در آن حضور نداشت، شرکت نمود. این خبر به حضرت علی(ع) رسید. آن حضرت نامهای مشروح و انتقادی برای عثمان بن حُنَیف نوشت که در بخشی از آن آمده:

وَ ما ظَنَنْتُ أَنَّکَ تُجِیبُ إِلی طَعامِ قَوْمٍ عائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ، و غَنِیُّهُمْ مَدْعُوٌّ، فَانْظُرْ إِلی ما تَقْضَمُهُ مِنْ هذَا الْمَقْضَمِ، فَمَا اشْتَبَهَ عَلَیْکَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ، و ما أَیْقَنْتَ بِطِیْبِ وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ؛[19]

من گمان نمی‎کردم تو دعوت جمعیتی را بپذیری که نیازمندانشان محروم و ثروتمندانشان دعوت شوند. به آنچه می‎خوری بنگر (که حلال است یا حرام؟) آنگاه آنچه که حلال بودنش مشتبه بود از دهان بینداز، و آنچه را که به پاک بودنش یقین کردی تناول کن.

2ـ کسانی را که محبوب خدا هستند به مهمانی دعوت کنید. در این مورد، رسول خدا(ص) فرمود:

أَضِفْ بِطَعامِکَ مَنْ تُحِبُّ فِی اللهِ؛[20]

کسی را که علاقه‎ات به او برای خداست، بر غذای خود مهمان کن.

نیز فرمود:

لا تُصاحِبْ إِلّا مُؤْمِناً، وَلا یَأْکُلْ طَعامَکَ إِلّا تَقِیٌّ؛[21]

جز با مؤمن هم‎نشینی نکن و غذای تو را جز انسان باتقوا نخورد.

3ـ یکی دیگر از آداب مهمانداری، این است که میزبان، غذاهایی را که نزد مهمان میگذارد کم نشمرد و نگوید قابل شما را ندارد، ناچیز است و...؛ زیرا نباید نعمت خدا را تحقیر کرد. لذا پیامبر(ص) میفرماید:

کَفی بِالْمَرْءِ إِثْماً أَنْ یَسْتَقِلَّ ما یُقَرِّبُ إِلَی إِخْوانِهِ؛[22]

از برای انسان همین گناه بس که آنچه از غذا را نزد برادران دینیش می‎گذارد، آن را کم و ناچیز بداند.

امام صادق(ع) فرمود:

هُلْکٌ لِامْرِئٍ اِحْتَقَرَ لِأَخِیهِ ما قَدَّمَ إِلَیْهِ؛[23]

هلاکت است برای انسانی که غذایی نزد مهمان می‎نهد، و آن را ناچیز و بیارزش وانمود کند.

4ـ میزبان در مورد مهمان‎داری، خود را به زحمت نیفکند. رسول خدا(ص) فرمود:

لاتَکَلَّفُوا لِلضَّیْفِ ؛[24]

در مورد مهمان‎داری، خود را به زحمت و فشار نیندازید.

شخصی امیر مؤمنان علی(ع) را به مهمانی خود دعوت کرد. آن حضرت به او فرمود: «مهمانی تو را به سه شرط می‎‎پذیرم:

چیزی از بیرون خانه خریداری نکنی؛ آنچه در خانه وجود دارد، برایم بیاوری؛ و به زن و بچّهات زحمت ندهی».

او این شرایط را پذیرفت و علی(ع) دعوت او را اجابت کرد.[25]

امام صادق(ع) فرمود:

إِذا أَتاکَ أَخُوکَ فَآتِهِ بِما عِنْدَکَ، وَ إِذا دَعَوْتَهُ فَتَکَلَّفْ لَهُ؛[26]

هر گاه مهمان بدون دعوت قبلی بر شما وارد شد، آنچه در خانهداری نزد او ببر (و خود را به زحمت نیفکن) ولی اگر او را دعوت کردی (در تهیّه غذای خوب) خود را به زحمت بینداز.

5ـ میزبان برای مهمان، خِلال تهیه کند، و این حقّ مهمان بر میزبان است، چنان که رسول خدا(ص)  فرمود:

إِنَّ مِنْ حَقِّ الضَّیْفِ أن یُعَدَّ لَهُ الْخِلالُ؛[27]

همانا از حقّ مهمان است که برای او چوب‎های خِلال آماده شود.

6ـ انسان همراه مهمانش غذا بخورد نه جداگانه. در این مورد، رسول خدا(ص) فرمود:

مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُحِبَّهُ اللهُ وَ رَسُولُهُ فَلْیَأْکُلْ مَعَ ضَیْفِهِ؛[28]

کسی که دوست دارد تا خدا و رسولش او را دوست بدارند، باید همراه مهمانش غذا بخورد.

7ـ پذیرایی از مهمان به خوبی انجام شود.

امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه مهمانی نزد تو آمد، غذا را به حضور او ببر؛ اگر نخورد، آب و نوشابه برایش حاضر کن و اگر نیاشامید برای شستشوی دستش (یا برای وضو) برای او آب حاضر کن»[29]؛ یعنی در پذیرایی از مهمان بی‎توجهّی و بی‎اعتنایی نکن.

رسول خدا(ص)، خودش از مهمانان پذیرایی می‎کرد، چنان‎که در تاریخ آمده است:

لَمّا قَدِمَ وَفْدُ النَّجاشِیِّ عَلی رَسُولِ اللهِ(ص) قامَ یَخْدِمُهُمْ بِنَفْسِهِ؛[30]

هنگامی که کاروان فرستادگان نجاشی در مدینه به محضر رسول خدا(ص) وارد شدند، آن حضرت برخاست و خودش به آنان خدمت  کرد.

8 ـ میزبان هنگام غذا خوردن، با کمال خوش‎رویی و محبّت با مهمانان روبه‎رو شود. امیرمؤمنان علی(ع) فرمود:

ما مِنْ مُؤْمِنٍ یَسْمَعُ بِهَمْسِ الضَّیْفِ و فَرِحَ بِذلِکَ إِلّا غُفِرَتْ لَهُ خَطایاهُ؛[31]

هر مؤمنی که صدای جویدن غذا را از مهمانش می‎شنود و از آن شادمان می‎گردد، حتماً گناهانش آمرزیده می‎شود.

9ـ میزبان هنگام غذا خوردن با کمال خوش رویی و برخورد محبّت‎آمیز با مهمانان روبهرو شود، چنان که امام صادق(ع) فرمود:

یُعْتَبَرُ حُبُّ الرَّجُلِ لِاَخِیهِ بِانْبِساطِهِ فِی طَعامِهِ؛[32]

لازمه‌ی علاقه‎مندی انسان به برادر دینی خود، خوش‎رویی با او هنگام غذا دادن است.

10ـ میزبان از مهمان، کار نکشد. یکی از مهمانان امام صادق(ع) می‎خواست کاری را انجام دهد، امام(ع) او را نهی کرد و خودش برخاست و آن کار را انجام  داد و فرمود:

نَهی رَسُولُ اللهِ(ص) عَنْ أَنْ یُسْتَخْدَمَ الضَّیْفُ؛[33]

رسول خدا(ص) از به خدمت گرفتن مهمان نهی کرد.

11ـ میزبان هنگام رفتن مهمان، او را تا دم درِ خانه بدرقه کند، چنان‎ که امیرمؤمنان علی(ع) از قول رسول خدا(ص) فرمود:

مِنْ حَقِّ الضَّیْفِ أَنْ تَمْشِی مَعَهُ فَتُخْرِجَهُ مِنْ حَرِیمِکَ إِلَی الْبابِ؛[34]

از حقّ مهمان بر تو است که همراه او حرکت کنی و تا درِ خانه او را بدرقه نمایی.

12ـ وقتی غذا را آوردند، زود شروع به خوردن کند و دیرتر از همه درست از غذا بکشد؛ چنان که امام صادق(ع) فرمود:

رسول خدا(ص) وقتی با جمعی کنار سفره‌ی غذا مینشست، زودتر از همه به غذا خوردن شروع میکرد و دیرتر از همه دست از غذا برمیداشت.[35]

این کار برای آن است که هیچیک از همراهان شرم نکند و تا سیر نشده دست از غذا نکشد.

وظیفه‌ی مهمان

بعضی از آداب و امور اخلاقی و وظایف انسانی وجود دارد که لازم و شایسته است مهمان آن را رعایت کند؛ مانند:

1ـ از غذای فاسقان نخورد و مهمان آنان نشود. رسول خدا(ص) فرمود:

لا تَأکُلْ طَعامَ الْفاسِقِینَ؛[36]

از غذای فاسقان نخور.

2ـ در مواردی که می‎داند دعوت فلان شخص به جهت اغراض مادّی و سوءاستفاده است و یا مشتبه است، دعوت او را نپذیرد، چنان‎که امیرمؤمنان علی(ع) در نامه‎اش به حاکم خود عثمان بنن حُنَیف در بصره، او را سرزنش کرد چرا دعوت فلان متمکّن را که غذاهای رنگارنگ در سفره‎اش بودد (و می‎خواست از وجودت سوءاستفاده کند) پذیرفته است:

فَمَا اشْتَبَهَ عَلَیْکَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ ؛[37]

آنچه که حلال بودنش برای تو شبهه‎ناک است از دهانت بیرون بینداز.

3ـ زودتر از وقت به مهمانی نرود و بعد از غذا خوردن، زیاد ننشیند.

4ـ همراه خود کسی را که دعوت نشده است، به خانه‌ی میزبان نبرد.

5ـ آنچه را که نزد او می‎گذارند، کم و ناچیز نشمرد، چنان که رسول‌خدا(ص) فرمود:

وَ کَفی بِالْقَوْمِ إِثْماً أَنْ یَسْتَقِلُّوا ما یُقَرِّبُهُ إِلَیْهِمْ أَخُوهُمْ؛[38]

همین گناه برای قومی بس است که غذایی را که برادران دینی‌شان نزد آنان می‎برند، کم و ناچیز بشمرند.

6ـ هر کدام از مهمانان از غذای نزدیک به خود بخورند؛ چنان که رسول‌خدا(ص) فرمود:

إذا أَکَلَ أَحَدُکُمْ فَلْیَأْکُلْ مِمّا یَلِیهِ؛[39]

هر گاه یکی از شما غذا خورد، باید از غذای نزدیک خود بخورد.

7ـ بیش از سه روز در خانه‌ی میزبان نماند. رسول خدا(ص) فرمود:

اَلضِّیافَۀُ ثَلاثَۀُ أَیّامٍ، فَما زادَ فَهُوَ صَدَقۀٌ، و عَلَی الضَّیْفِ أَنْ یَتَحَوَّلَ بَعْدَ ثَلاثَۀَ أَیِامٍ؛[40]

مهمانی، سه روز است. زیادتر از آن صدقه به حساب می‎آید. بر مهمان است که پس از سه روز از خانه‌ی میزبان بیرون رود.

شخصی به مهمانیِ کسی آمد و چند روز طول کشید و نرفت. میزبان و همسرش از دست او به ستوه آمدند، ولی شرم می‎کردند که به او چیزی بگویند. سرانجام از راه دیگر وارد شده، گفتند: مدّتی است در این جا ماندهای و خانواده‌ی شما چشم انتظار هستند.

مهمان گفت: نامه نوشته‎ام تا آنان نیز بیایند!

8 ـ مهمان در جایی بنشیند که میزبان او را به آن جا راهنمایی می‎کند. امام باقر(ع) درباره علّت این  کار فرمود:

فَإِنَّ صاحِبَ الرَّحْلِ أَعْرَفُ بِعَوْرَۀِ بَیْتِهِ؛[41]

میزبان در مورد حفظ حجاب خانواده‎اش، آگاه‎تر است.

نمونه‎ها

امامان(ع) مهمان‎نوازی و مهمان‎داری را از خصلت‎های ارزشمند می‎شمردند و به آن اهمیّت می‎دادند و برای آن که به آثار و نتایج درخشان آن برسند و به دیگران بیاموزند، همه‌ی آداب آن را به طور دقیقق رعایت می‎کردند. آنان مهمانی را سورچرانی و رفت و آمد تشریفاتی نمی‎دانستند، بلکه آن را امری مقدّس و یکی از عوامل روابط نیک انسان‎ها و اهرم‎های تحکیم محبّت و صفا می‎دانستند. در این جا چند نمونه از زندگی پیامبر(ص) و امامان(ع) را نقل می‎‎کنم:

نمونه اوّل

گروهی از یمن به محضر پیامبر(ص) آمدند. در میان آنان، یک نفر در برابر رسول خدا(ص) بسیار جسور بود و سخنان درشت و خلاف ادب میگفت: به طوری که رسول اکرم(ص) خشمگین شد و رگ پیشانیش از شدّت خشم آشکار گردید و سرش را پایین آورد. جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل گردیدد و عرض کرد: «خداوند سلام میرساند و می‎فرماید: این مرد، انسان سخاوتمند است و به مردم غذا میدهد.» این سخن موجب فرونشستن خشم پیامبر(ص) گردید. پیامبر به آن مرد فرمود: «اگرر جبرئیل به من خبر نداده بود که تو سخاوتمند و غذا دهنده هستی، برخورد سختی با تو میکردم تا عبرت آیندگان گردد.»

آن مرد گفت: آیا پروردگارت مهماننوازی را دوست دارد؟

پیامبر(ص) فرمود: «آری».

آن مرد همان لحظه مسلمان شد و به پیامبر(ص) عرض کرد: سوگند به خداوندی که تو را به حقّ مبعوث کرد! تا کنون هیچکس را از مال خود ردّ نکردهام.[42]

نمونه دوم

در یکی از جبهههای جنگ، پیامبر(ص) مشغول نماز بود. گروهی مسافر از کنار اردوگاه آن حضرت عبور کردند و با اصحاب پیامبر(ص) ملاقات نموده، احوال پیامبر(ص) را از آنان پرسیدند. آنان برایی پیامبر(ص) دعا کردند و او را ستودند. سپس از آن جا گذشتند.

پیامبر(ص) بعد از نماز و آگاهی از ماجرا، در حالی که خشمگین بود، به اصحاب اعتراض کرده، فرمود: «سوارانی به این جا میآیند و سلام خود را به من میرسانند و جویای حال من میشوند، ولی شما آنان را به مهمانی دعوت نمیکنید؟!»

سپس فرمود:

لَیَعِزُّ عَلَی قَوْمٍ فِیهِمْ خَلیلِی جَعْفَرٌ أَنْ یَجُوزُوهُ حَتَّی یَتَغَدُّوا عِنْدَهُ؛[43]

دشوار است مسافرانی از کنار جمعیّتی که دوستم جعفر در میانشان می‎باشد، بگذرند ولی نزدش غذا نخورند.

در این حادثه، پیامبر(ص)، اصحاب خود را به خاطر ترک مهمان‎نوازی سرزنش کرد و جعفر طیّار را به خاطر مهمان‎نوازی ستود.

نمونه سوم

حارث هَمْدانی، یکی از یاران علی(ع) نزد آن حضرت آمد و او را به خانه‌س خود دعوت کرد. علی(ع) فرمود: «می‎آیم به شرط آن که خود را به فراهم کردن چیزی زحمت ندهی.»[44]

نمونه چهارم

پدر و پسری مهمان حضرت علی(ع) شدند. بعد از غذا خوردن، علی(ع) برای آنان آفتابه و لگن و حوله آورد تا دست خود را بشویند. آن حضرت، خودش نزد پدر رفت و آب ریخت تا او دستش راا بشوید. او خجالت میکشید و عذرخواهی میکرد، ولی حضرت علی(ع) با اصرار، دست او راا شست، سپس آفتابه و لگن را به پسرش، محمّد حنفیّه داد و فرمود: «دست پسر مهمان راا بشوی.» آنگاه فرمود: «اگر این پسر تنها بود، دستش را میشستم، اما خداوند ابا دارد از این که پدر و پسری در یک مکان باشند و به طور مساوی احترام شوند».[45]

نمونه پنجم

روزی حضرت علی(ع) را بسیار غمگین دیدند. شخصی از او پرسید: چرا محزون هستی؟ در پاسخ  فرمود:

لَسَبْعٌ أَتَتْ لَمْ یَضِفْ إِلَیْنا ضَیْفٌ ؛[46]

هفت روز گذشت و مهمانی نزد ما نیامد!

نمونه ششم

روزی امام حسین(ع) از جایی عبور می‎کرد، متوجّه چند نفر فقیر و بینوا شد که پلاسی روی خاک افکنده، تکّه‎های خشک نان می‎خوردند. آنان وقتی که امام حسین(ع) را دیدند، گفتند: ای پسرر  رسول خدا! بفرما از این غذا بخور.

امام حسین(ع) نزد آنان آمد و با کمال تواضع در کنارشان نشست و همراه آنان از آن نان‎ها خورد؛ سپس این آیه  را تلاوت کرد:

(إِنَّهُ لایُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ)؛[47]

همانا خداوند متکبّران را دوست ندارد.

سپس به آنان فرمود: «من دعوت شما را پذیرفتم، اکنون نوبت شماست که دعوت مرا بپذیرید. شما را برای نهار به خانه‎ام دعوت می‎کنم».

آنان دعوت امام حسین(ع) را پذیرفتند و همراه آن حضرت به خانهاش آمدند. امام به خدمت‎کار خانهاش فرمود: «هر چه غذا در خانه ذخیره کرده‎ای برای این مهمانان بیاور».[48]

مطابق بعضی از روایات، پس از غذا خوردن به آنان لباس و مبلغی پول نیز داد.

نمونه هفتم

ابوخالد کابلی می‎گوید: به خانه‌ی امام باقر(ع) رفتم، غذا آوردند و آن را خوردم. غذایی نظیف‎تر و خوشبوتر و لذیذتر از آن نخورده بودم. پس از فراغ، آن حضرت فرمود: «غذا چگونه بود؟» عرض کردم:: تا کنون غذایی پاکیزهتر، خوشبوتر و لذیذتر از این غذا نخورده بودم. در همین حال به یاد آیه‎ای از قرآن افتادم که می‎فرماید:

(لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النِّعیمِ)؛[49]

سپس در آن روز (قیامت) همه شما از نعمت‎هایی که داشته‎اید پرس و جو خواهید شد.

امام باقر(ع) فرمود:

إِنَّما تُسْأَلُون عَمّا أَنْتُمْ عَلَیْهِ مِنَ الْحَقِّ؛[50]

منظور از این آیه این است که همانا درباره آنچه از حق که شما بر آن عقیده هستید (نعمت ولایت) سؤال خواهید شد.

نمونه هشتم

یونس بن عبدالرّحمن می‎گوید: امام صادق(ع) جمعی را مهمان خود کرد. حلیمی (از گوشت و گندم) پخته بودند. دعوت‎شدگان کنار سفره نشسته بودند، ولی در خوردن غذا کُندی و کوتاهی می‎کردند.. امام صادق(ع) فرمود: «نزدیک شوید و بخورید.» دعوت‎شدگان نزدیک شدند و گردنها را کشیدند و با اشتها و اظهار میل، به خوردن مشغول شدند.[51]

به این ترتیب امام به آنان آموخت که غذا را از روی شوق و اشتها بخورید. نه از روی بی‎میلی و بی‎اعتنایی.

نمونه نهم

شبی، حضرت رضا(ع) با مهمان خود صحبت می‎کرد. ناگاه شعله‌ی چراغ بالا و پایین آمد مهمان دستش را به طرف چراغ آورد تا شعلهاش را تنظیم کند. حضرت رضا(ع) از این کار جلوگیری کرد وو خودش شعله‌ی چراغ را تنظیم کرد.  سپس فرمود:

إِنّا قَوْمٌ لا نَسْتَخْدَمُ أَضْیافَنا؛[52]

ما قومی هستیم که مهمانان خود را به خدمت نمی‎گیریم.

نمونه دهم

یاسر خادم می‎گوید: وقتی حضرت رضا(ع) از کارها فارغ میشد، همه‌ی اطرافیان خود؛ از کوچک و بزرگ، را به دورش جمع می‎کرد و با آنان گفت‎وگو می‎کرد و به آنان محبّت می‎ورزید. آنان نیز با آن حضرت اُنس می‎گرفتند. هنگامی که کنار سفره می‎نشست، کوچک و بزرگ، حتّی میرآخور، و خون‎گیر را کنار سفره می‎نشانید و با آنان غذا می‎خورد.

یاسر می‎گوید: آن حضرت به آنان می‎فرمود: «اگر من بالای سر شما ایستادم و شما مشغول غذا خوردن هستید، برنخیزید تا این که از غذا خوردن فارغ گردید.» گاهی آن حضرت، بعضی از افراد را می‎طلبید. به آن حضرت می‎گفتند: آنان مشغول غذا خوردن هستند. می‎فرمود: «بگذارید غذا بخورند».

پی‌نوشت‌ها

[1] - احزاب (33) آیه 53.

[2] - ذاریات (51) آیه 26ـ28.

[3] - بحارالأنوار، ج 75، ص 460.

[4] - بحارالأنوار، ج 75، ص 460.

[5] - بحارالأنوار، ج 75، ص 460.

[6] - بحارالأنوار، ج 75، ص 460.

[7] - بحارالأنوار، ص 461.

[8] - بحارالأنوار، ص 456.

[9] - بحارالأنوار، ص 447.

[10] - بحارالأنوار، ص 448.

[11] - بحارالأنوار، ص 447.

[12] - محاسن برقی، ص 411 و بحارالأنوار، ج 75، ص 447.

[13] - محاسن برقی، ص 411 و بحارالأنوار، ج 75، ص 447.

[14] - خصال صدوق، ج 2، ص 40.

[15] - آثار الصادقین، ج 11، ص 481.

[16] - محاسن برقی، ص 411؛ بحارالأنوار، ج 75، ص 445.

[17] - کنزالکراجکی، حدیث 44627 و میزان الحکمه، ج 5، ص 522.

[18] - بحارالأنوار، ج 75، ص 448.

[19] - نهج البلاغه، نامه 45.

[20] - بحارالأنوار، ج 75، ص 452.

[21] - بحارالأنوار، ج 77، ص 85 .

[22] - محاسن برقی، ص 414 و بحارالأنوار، ج 75، ص 453.

[23] - محاسن برقی، ص 414 و بحارالأنوار، ج 75، ص 453.

[24] - کنزالکراجکی، حدیث 25875.

[25] - بحارالأنوار، ج 75، ص 451.

[26] - بحارالأنوار، ص 453.

[27] - بحارالأنوار، ص 455.

[28] - بحارالأنوار، ص 457.

[29] - المستطرف، ج 1، ص 238.

[30] - المستطرف، ج 1، ص 238.

[31] - بحارالأنوار، ج 75، ص 460.

[32] - سفینۀ البحار، ج 2، ص 85 .

[33] - بحارالأنوار، ج 47، ص 41.

[34] - بحارالأنوار، ج 75، ص 451.

[35] - بحارالأنوار، ص 454.

[36] - بحارالأنوار، ج 77، ص 84 .

[37] - نهجالبلاغه، نامه 45.

[38] - بحارالأنوار، ج 75، ص 453.

[39] - فروع کافی، ج 6، ص 297.

[40] - نهجالفصاحه، ص 400.

[41] - بحارالأنوار، ج 75، ص 451.

[42] - سفینۀ البحار، ج 2، ص 607.

[43] - فروع کافی، ج 6، ص 275.

[44] - بحارالأنوار، ج 75، ص 454.

[45] - جامعالسعادات، ج 1، ص 363.

[46] - بحارالأنوار، ج 41، ص 28.

[47] - نحل (16) آیه 23.

[48] - اعیان الشیعه، ج 1، ص 580.

[49] - تکاثر (102) آیه 8

[50] - وسائل الشیعه، ج 1، ص 112.

[51] - بحارالأنوار، ج 75، ص 450.

[52] - فروع کافی، ج 6، ص 283 و بحارالأنوار، ج 49، ص 102.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

محمّدتقی عبدوس ـ محمّد محمّدی اشتهاردی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: