کد مطلب: ۱۳۲۷
تعداد بازدید: ۲۳۰۲
تاریخ انتشار : ۱۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۷:۰۰
آموزه‌های اخلاقی، رفتاری امامان شیعه(ع)/۱۲
وفای به عهد در اسلام، اصلی استوار و دستوری محکم و ارزشمند است و سفارش شده است مسلمانان به آن وفا کنند، چون اگر عهد بشکنند، از صف نیکان و مؤمنان رستگار خارج می‎شوند.

وفای به عهد

PDF

معنا و اقسام عهد

واژه‌ی عهد که در فارسی به آن پیمان، قول و وعده میگویند، نوعی قرارداد است که بین دو نفر، یا دو گروه، یا چند نفر و چند گروه، یا بین امّت و امام (به عنوان بیعت) بسته میشود که اگر به طور مشروع و صحیح باشد، حتماً باید به آن پایبند بود.

عهد و پیمان معنای وسیعی دارد و در وهله‌ی اوّل بر دو قسم است:

الف) عهد و پیمان با خدا.

ب) عهد و پیمان با مردم.

عهد و پیمانی که شامل عهدهای سیاسی، تجاری، اخلاقی، حقوقی و اجتماعی میشود؛ گاهی در سطح وسیع بین‎المللی است و گاهی به صورت بیعت است که هم سیاسی است و هم مذهبی، اجتماعی و حقوقی. گاهی عهد و پیمان در سطح کوچک تر بین دولت و پیمانکاران است و گاهی بسیار کوچک و به صورت عهد و پیمان بین دو نفر است؛ مانند این که با دوستمان عهد میکنیم که در ساعت معیّنی به مکان خاصی برویم. همه‌ی این موارد، در صورت مشروعیّت آن، زیر پوشش اصل وفای به عهد قرار میگیرند.

وفای به وعده و عهد و پیمان همچون شیرازهای است که روابط اجتماعی، سیاسی و... را محکم نگه میدارد.

متأسّفانه این اصل بزرگ، در جامعه‌ی ما کمرنگ و ضعیف شده، و بسیاری خیلی ساده و راحت به پیمانشکنی پرداخته، چنین خلاف بزرگی را یک امر عادی تلقّی می‎کنند؛ غافل از این که گناه بزرگی مرتکب شدهاند.

اهمیّت وفاداری به عهد و پیمان با خدا

عهد و پیمان با خدا نیز از شاخههای مهمّ عهد و پیمان است و مانند نذر، مخالفت با آن از گناهان بزرگی است و کفّاره‌ی آن همچون کفّاره روزه خوردن در ماه رمضان میباشد.

در قرآن، آنان که به عهد خود با خدا عمل نکردند؛ به عنوان منافق معرّفی شدهاند:

(فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلی یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ)؛[1]

این پیمان‎شکنی، نفاق را در دل‎هایشان، تا روزی که خدا را ملاقات کنند، برقرار ساخت. این به سبب آن است که از پیمان الهی تخلّف جستند و دروغ گفتند.

دامداری گوسفندهای خود را کنار درختی برد و خود به بالای آن رفت. باد شدیدی وزید، او خود را در خطر بسیار سخت دید. با خدا عهد کرد و گفت: خدایا اگر من به سلامتی از درخت پایین آیم، همه‌ی گوسفندانم را در راه تو صدقه می‎دهم.

سپس آرام آرام از شاخه‎های بالا به شاخه‎های پایین آمد و کمی احساس آرامش کرد، و گفت: خدایا! قیمت گوسفندها گران است و دلم نمی‎آید صدقه بدهم. اگر سالم به پایین آیم، پشم‎های آن‎ها را صدقه می‎دهم. از آن جا به قسمت پایین‎تر آمد، بیش‎تر احساس آرامش کرد و گفت: خدایا! اگر سالم به زمین برسم کشک‎های به دست آمده از آن‎ها را صدقه می‎دهم. وقتی که پایین آمد و کاملاً احساس آرامش کرد، گفت: پشم چی؟ کشک چی؟ ولش کن هیچی! و این جمله به عنوان مثل در تاریخ باقی ماند.

خداوند میفرماید:

(وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَ إِیّایَ فَارْهَبُونَ)؛[2]

به پیمانی که با من بسته‎اید وفا کنید، تا من نیز به پیمان شما وفا کنم، و تنها از من بترسید.

اهمیّت وفای به عهد از دیدگاه قرآن

در قرآن، در آیات متعددی به وفای به عهد تأکید شده است که در این جا به عنوان نمونه، به ذکر چند آیه اکتفا می‎شود:

1ـ قرآن در بیان شمارش نیکی و نیکان می‎فرماید:

(وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا)؛[3]

آنان کسانی هستند که به عهد خود، هنگامی که عهد می‎بندند وفا می‎کنند.

2ـ نیز در قرآن می‎خوانیم:

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ)؛[4]

ای ایمان آورندگان! به قراردادها و عهدهای خود وفا کنید.

3ـ قرآن در وصف مؤمنان رستگار می‎فرماید:

(وَ الَّذینَ هُمْ لأماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ)؛[5]

آنان امانتها و عهد خود را رعایت می‎کنند.

4ـ نیز در قرآن می‎خوانیم:

(وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ عَنْهُ مَسْئُولاً)؛[6]

و به عهد (خود) وفا کنید، که (در روز قیامت) از عهد، سؤال می‎شود.

5ـ خداوند در قرآن حضرت اسماعیل(ع) را به سبب آن که در وفای به عهد، راستگو و جدّی بود ستود و فرمود:

(إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ)؛[7]

همانا اسماعیل در وعده‎هایش راستگو بود.

6ـ نیز در قرآن می‎خوانیم:

(وَ لا تَکُونُوا کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّۀٍ ....)؛[8]

و همانند آن زن (سبک مغز) نباشید که پشم‎های تابیده‌ی خود را پس از استحکام، باز می‎کند!

امام باقر(ع) در تفسیر این آیه فرمود: «زنی به نام ریطه از قبیله‌ی بنی تیم که احمق و سبک مغز بود، نخ‎هایی از مو را می‎تابید و وقتی که به پایان میرسید، تابیده‎هایش را باز می‎کرد. سپس دوباره به تابیدن آنها می‎پرداخت! خداوند متعال آنان را که عهدشکن هستند، به چنین زن سبک مغزی تشبیه نموده است.

از مجموع این آیات فهمیده میشود که وفای به عهد در اسلام، اصلی استوار و دستوری محکم و ارزشمند است و سفارش شده است مسلمانان به آن وفا کنند، چون اگر عهد بشکنند، از صف نیکان و مؤمنان رستگار خارج می‎شوند.

اهمیّت وفای به عهد در گفتار امامان(ع)

امامان(ع) با صدها گفتار، پیروان خود را با تأکیدهای فراوان به وفای به عهد دعوت کرده‎اند، و شاید بتوان گفت به کمتر چیزی مانند رعایت عهد و پیمان، تأکید نموده‎اند. در این جا چند حدیث را در این باره میآوریم:

1ـ حضرت علی(ع) فرمود:

إِنَّ الْعُهُودَ قَلائِدُ فِی اْلأَعْناقِ إِلی یَوْمِ الْقِیامَۀِ، فَمَنْ وَصَلَها وَصَلَهُ اللهُ، وَ مَنْ نَقَضَها خَذَلَهُ اللهِ؛[9]

همانا عهدها و پیمان‎ها، گردن‎بندهایی در گردن‎ها هستند تا روز قیامت. کسی که پیوند آن‎ها را نگهدارد (و وفای به عهد کند) خداوند او را به مقصود می‎رساند، و کسی که آن عهدها را بشکند، خداوند او را به خودش وامی‎گذارد.

2ـ نیز فرمود:

إِذا نَقَضُوا الْعَهْدَ سَلَّطَ اللهُ عَلَیْهِمْ عَدُوَّهُمْ؛[10]

هرگاه مردم، پیمان‎شکنی کنند، خداوند دشمنان را بر آنان مسلّط کند.

3ـ رسول اکرم(ص) فرمود:

لا دِینَ لِمَنْ لا عَهْدَ لَهُ؛[11]

آن که وفا ندارد، دین ندارد.

4ـ امام صادق(ع) فرمود:

عِدَۀُ الْمُؤْمِنِ أَخاهُ نَذْرٌ لا کَفّارَۀَ لَهُ، فَمَنْ أَخْلَفَ فَبِخُلْفِ اللهِ بَدَأَ، وَ لِمَقْتِهِ تَعَرَّضَ؛[12]

وعده‌ی مؤمن به برادر دینیش هم‎چون نذر است که کفّاره ندارد و کسی که به آن وفا نکند، به مخالفت با وعده‌ی خدا برخاسته و خود را در معرض غضب خدا قرار داده است.

5ـ حضرت رضا(ع) فرمود:

إِنّا اَهْلُ بَیْتٍ نَری ما وَعَدْنا عَلَیْنا دَیْناً کَما صَنَعَ رَسُولُ الله؛[13]

ما خاندانی هستیم که وعده‎های خود را، قرضی بر گردن خود می‎بینیم، چنان‎که رسول خدا(ص) چنین بود.

6ـ حضرت زینب(س) در سرزنش مردم بی‎وفا و بیعت‎شکن کوفه، در قسمتی از خطبه‎اش چنین فرمود:

إِنَّما مَثَلُکُمْ کَمَثَلِ الَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّۀٍ أَنْکاثاً تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمُ دَخَلاً بَیْنَکُمْ؛[14]

شما همانند آن زنی هستید که رشته‎های خود را پس از تابیدن باز می‎کرد، و سوگند و پیمان خود را وسیله‌ی خیانت و فساد قرار می‎دهید.

7ـ امام صادق(ع) فرمود:

ثَلاثَۀٌ لا عُذْرَ لِأَحَدٍ فِیها: أَداءُ الأَمانَۀِ إِلَی البُرِّ وَالْفاجِرِ، وَالْوَفاءِ بِالْعَهْدِ لِلْبُرِّ وَالْفاجِرِ، وَ بِرُّ الْوالِدَیْنِ بُرَّیْنِ کانا أَوْ فاجِرَیْنِ؛[15]

سه کار است که برای هیچکس در مورد آن، عذر و بهانه پذیرفته نخواهد بود: دادن امانت به صاحبش، خواه نیکوکار باشد یا بدکار؛ وفای به عهد، خواه آن عهد با شخص نیکوکاری باشد یا شخص بدکاری و نیکی به پدر و مادر، خواه آنان نیکوکار باشند یا بدکار.

نمونهها

برای تکمیل این بحث، به چند نمونه از سیره‌ی عملی پیامبر(ص) و امامان(ع) درخصوص عهد و پیمان و وفای به آن اشاره می‎کنیم:

نمونه اوّل

عمّار یاسر می‎گوید: قبل از آن که حضرت محمّد(ص) به پیامبری برسد، مدّتی گوسفندان مردم مکّه را برای چراندن به دامنه‌ی کوه و دشت می‎برد، من نیز در همان عصر چوپان بودم. روزی با آن حضرت عهد کردیم که فردای آن روز، با هم، گوسفندهایمان را به علفزار بین دو کوه ببریم. فردای آن روز من دیر کردم و وقتی که رسیدم دیدم محمّد(ص) گوسفندانش را به علفزار رسانده، ولی آنها را از چریدن در آن علفزار بازمیدارد. عرض کردم: چرا گوسفند را از آن سرزمین بازمی‎داری؟ فرمود:

إِنِّی کُنْتُ وَاعَدْتُکَ فَکَرِهْتُ أَنْ أَرْعَی قَبْلَکَ؛[16]

من با تو عهد و پیمان بسته بودم که با هم به آن علفزار برویم. دوست نداشتم گوسفندانم را از قبل از رسیدن تو به چراگاه ببرم.

نمونه دوم

رسول خدا(ص) همراه مردی بود، و آن مرد خواست به جایی برود. رسول خدا(ص) کنار سنگی توقّف کرد و به او فرمود: «من همین جا هستم تا بیایی.» آن مرد رفت و نیامد. نور خورشید بالا آمده بود و به‎ طور مستقیم بر چهره‌ی مبارکش می‎تابید. اصحاب عرض کردند: ای رسول خدا(ص) از این جا به سایه بروید. آن حضرت در پاسخ فرمود:

قَدْ وَعَدْتُهُ إِلی ههُنا؛[17]

من با او عهد کرده ام که همین جا بیاید.

نمونه سوم

رسول خدا(ص) وعدههایی به مردم داده بود، ولی شاید وقت آن‌ها نرسیده بود به همین جهت نتوانسته بود به آنها وفا کند آن حضرت هنگام رحلت، حضرت علی(ع) را به حضور طلبید و چنین وصیّت کرد:

یا أَخِی! تَقَبَلُ وَصِیَّتِی وَ تُنْجِزُ عِدَتی و تَقْضِی عَنّی دَیْنِی؛[18]

ای برادرم! وصیّتم را بپذیر، و به وعده‎هایم وفا کن، و قرض‎هایم را بپرداز.

علی(ع) عرض کرد: «وصیّتت را انجام می‎دهم».

نمونه چهارم

هنگامی که صلح تحمیلی بین امام حسن(ع) و معاویه برقرار شد، امام حسن(ع) به این پیمان و قرارداد وفا کرد. امام حسین(ع) نیز تا معاویه زنده بود، به این قرارداد و پیمان‎نامه احترام گذاشت و برخلاف آن رفتار نکرد. با این که آن حضرت حدود ده سال بعد از امام حسن(ع) در عصر معاویه می‎زیست.

عالم بزرگ شیخ مفید (متوّفا: 413هـ.ق) می‎نویسد:

امام حسین(ع) پس از شهادت امام حسن(ع)، مردم را به سوی امامت خود دعوت نمی‎کرد، به علّت تقیّه و صلحی که با معاویه انجام شده بود:

وَ الْتَزَمَ الْوَفاءَ بِها؛[19]

امام حسین بر خود لازم میدانست که به آن پیمان صلح وفا کند.

نمونه پنجم

امام سجّاد(ع) از شخصی مطالبه‌ی ده هزار درهم قرض کرد، او گفت: در مقابل این پول و قرض که میدهم، وثیقه (گرو) میخواهم.

امام سجّاد(ع) نخی از عبایش جدا کرد و به او داد و فرمود: «این نخ پیش تو وثیقه باشد».

آن شخص از چنین وثیقۀ ناچیزی اظهار ناراحتی کرد.

امام سجّاد(ع) فرمود:

أَنَا أَوْلی بِالْوَفاءِ أَمْ حاجِبٌ؟ ؛[20]

آیا من به عهدی که می‎کنم باوفاتر هستم یا حاجب بن زراره؟

او گفت: تو باوفاتر هستی.

امام سجّاد(ع) فرمود: «با این که حاجب بن زراره کافر بود، عهد او با وثیقه نهادن یک کمان چوبی کم ارزش در برابر صد درهم، پذیرفته شد، آیا عهد من با وثیقه قراردادن یک نخ از عبایم، وفا نمی‎شود؟»

آن شخص قانع شد و ده هزار درهم به امام سجّاد(ع) قرض داد و یک نخ از عبای آن حضرت را به عنوان وثیقه گرفت و در جعبه کوچکی نگه داشت.

پی‌نوشت‌ها:

[1] - توبه (9) آیه 77. این آیه به دنبال عهدشکنی ثعلبه انصاری نازل شد. او با خدا عهد کرد اگر ثروتمند شود حقوق واجب آن را بپردازد ولی پس از آن که دارای گوسفندهای بسیار شد بخل ورزید و زکات آن ها را نداد.

[2] - بقره (2) آیه 40.

[3] - بقره، آیه 177.

[4] - مائده (5) آیه 10.

[5] - مؤمنون (23) آیه 8 .

[6] - اسراء (17) آیه 34.

[7] - مریم (19) آیه 54.

[8] - نحل (16) آیه 92؛ تفسیر علی بن ابراهیم، ج 1، ص 389 و تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 82.

[9] - میزان الحکمه، ج 7، ص 49.

[10] - بحارالأنوار، ج 100، ص 45.

[11] - بحارالأنوار، ج 75، ص 96.

[12] - اصول کافی، ج 2، ص 363.

[13] - بحارالأنوار، ج 75، ص 97.

[14] - نفس المهموم، ص 215.

[15] - خصال صدوق، ج 1، ص 66.

[16] - کحل البصر، ص 103؛ بحارالأنوار، ج 75، ص 96.

[17] - بحارالأنوار، ج 75، ص 95.

[18] - بحارالأنوار، ص 176.

[19] - ارشاد مفید، ص 206.

[20] - مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 131.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

محمّدتقی عبدوس ـ محمّد محمّدی اشتهاردی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: