کد مطلب: ۱۳۶۷
تعداد بازدید: ۳۶۲۷
تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۴:۰۹
انسان در میان مخلوقات خداوند، دارای جایگاه رفیعی است که هیچ موجودی -حتّی اجنّه که موجودات هوشمند و صاحب قدرتی هستند- به پای او نمی رسد.

انسان اشرف مخلوقات

مقدّمه

تمام عقلاء و دانشمندان عالم در این قضیه اتّفاق نظر دارند که: انسان برترین مخلوق خداست، حتّی کسانی که اعتقادی به مبدأ هستی و خالق یکتا ندارند، انسان را در میان موجودات، به عنوان موجود برتر می شناسند. در منابع اسلامی نیز قرائن و دلائل زیادی بر این موضوع وجود دارد. تنها موجودی که خدای متعال او را شایسته خلافت و جانشینی خود بر روی زمین قرار داد، انسان است. وقتی به ملائکه اعلام فرمود که می خواهم انسان را جانشین خود بر روی زمین قرار دهم، با اعتراض آن ها رو به رو شد، ولی در پاسخشان فرمود: من چیزی می دانم که شما نمی دانید: «وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ». (به خاطر بياور) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روى زمين، جانشينى [نماينده‏ اى‏] قرار خواهم داد. فرشتگان گفتند: پروردگارا! آيا كسى را در آن قرار مى دهى كه فساد و خون ريزى كند؟! (زيرا موجودات زمينى ديگر، كه قبل از اين آدم وجود داشتند نيز، به فساد و خونريزى آلوده شدند. اگر هدف از آفرينش اين انسان، عبادت است،) ما تسبيح و حمد تو را به جا مى ‏آوريم، و تو را تقديس مى كنيم. پروردگار فرمود: من حقايقى را مى‏ دانم كه شما نمى دانيد.[1] به قدری جایگاه او را در خلقت رفیع و یکتا قرار داد که در همان ابتدای آفرینشِ آدم، به تمام ملائکه دستور داد تا در برابر او خضوع و فروتنی کنند: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا ...». و (ياد كن) هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده و خضوع كنيد! همگى سجده كردند.[2] همه به دستور پروردگار سر سپردند جز ابلیس: «إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى‏ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ». جز ابليس كه سر باز زد، و تكبّر ورزيد، (و به خاطر نافرمانى و تكبّرش) از كافران شد.[3] ابلیس که به جهت عبادت های فراوان گرچه از طایفه ی جن بود ولی در صفوف ملائکه قرار گرفته بود، به جهت نافرمانی از دستور خداوند مبنی بر خشوع و تواضع در برابر آدم، از تمامی مقامات خود به یکباره ساقط شد و رانده ی درگاه پروردگار (رجیم: رانده شده) گردید تا جائی که قرآن کریم او را در زمره کفّار نام می برد.

پس انسان در میان مخلوقات خداوند، دارای جایگاه رفیعی است که هیچ موجودی -حتّی اجنّه که موجودات هوشمند و صاحب قدرتی هستند- به پای او نمی رسد. در شرافت مقام انسان همین بس که خدای متعال در حدیثی قدسی او را مورد خطاب قرار داده و فرموده است: «عَبدي! خَلَقتُ الأَشياءَ لِأَجلِكَ وَ خَلَقتُكَ‏ لِأَجلي». بنده ی من! همه چیز را به خاطر تو آفریدم و تو را برای خودم خلق نمودم.‏[4] یعنی علّت غائی خلقت اشیاء را باید در خلقت انسان جستجو کرد.

علّت برتری انسان نسبت به موجودات

به راستی چه چیزی سبب برتری انسان نسبت به موجودات دیگر شده است؟ امتیاز انسان چه بوده که موجب شده تا به این اندازه در کائنات رفعت مقام پیدا کند که مسجود ملائکه شود؟ در علوم معقول و بسیاری از علوم تجربی دنیا، فصل و امتیاز انسان از سایر موجودات را قدرت تعقّل او معرّفی نموده اند. یعنی چون انسان دارای عقل و قدرت تفکّر بالائی است، همین باعث شده تا از سایر موجودات ممتاز گردد. اصل این حقیقت که خدای متعال به انسان قوّه عاقله ای داده که نظیر آن در سایر موجودات پیدا نمی شود، حرف درستی است. امّا آیا می توان این امتیاز را علّت رفعت مقام و خضوع ملائکه در برابر انسان دانست؟ اگر نگاه مختصری به تاریخ زندگی بشر بیاندازیم، به راحتی در می یابیم که دلیل والا و ویژه بودن مقام انسان، قدرت تعقّل او نیست. صفحات تاریخ زندگانی انسان، بیش از آن که از خاطرات زیبا و درخشان نگاشته شده باشد، پُر است از اوراق سیاه و کثیفی که لکّه ی ننگی بر پیکره انسانیّت شده و مایه شرم و رسوائی بشریّت است. در سنواتی که از عمر بشر گذشته و در سرزمین هائی که سکنی گزیده، جائی را پیدا نمی کنید که از ظلم، تعدّی، خونریزی، خیانت و ... خالی باشد. نه تنها همواره مظلومین عالم، مورد ظلم ظالمین بوده اند و هستند، بلکه گستره ی جنایات انسان، دامن سایر موجودات را نیز گرفته است. امروزه شاهدیم که حیوانات، نباتات و تمام محیط اطرافمان با زبان حال از بدی های انسان به درگاه خدا شکوه می کنند. بشر حتّی به آسمان آبی و دریای خروشان، به جنگل های در هم تنیده و بیابان های پهناور هم رحم نمی کند. همیشه همه ی موجودات از انسان در عذاب و اذیّت بوده اند و هیچ گاه زمانه به خود ندیده است که انسان مورد ظلمِ سایر مخلوقات خدا قرار گیرد. پس اگر قرار بود قوّه ی عاقله ای که جز در انسان، در سایر مخلوقات نظیری ندارد، عامل تعالی جایگاه او در میان مخلوقات باشد، نباید شاهد این همه ظلم و جنایت باشیم و اگر هم جنایتی بود نباید از انسان صادر می شد. معلوم می شود که عنصر دیگری باعث رفعت مقام انسان است که هر انسانی از آن برخوردار باشد، بدین مرتبه نائل خواهد شد و الّا پست تر از مخلوقات دیگر می گردد، چنان که قرآن کریم در توصیف گروهی از انسان ها فرموده است: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ». به يقين، گروه بسيارى از جنّ و انس را براى دوزخ آفريديم، آن ها دل هایی [عقل هایی] دارند كه با آن (انديشه نمى‏ كنند، و) نمى ‏فهمند و چشمانى كه با آن نمى ‏بينند و گوش هايى كه با آن نمى ‏شنوند، آن ها همچون چهارپايانند بلكه گمراه تر! اينان همان غافلانند (چرا كه با داشتن همه‏ گونه امكانات هدايت، باز هم گمراهند).[5]

انسان ترکیبی از عقل و شهوت

عبد الله بن سنان از امام صادق علیه السّلام پرسید: ملائکه برتر هستند یا فرزندان آدم (انسان ها)؟ حضرت فرمودند که (جدّشان) امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السّلام فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَكَّبَ فِي الْمَلَائِكَةِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَةٍ وَ رَكَّبَ فِي الْبَهَائِمِ شَهْوَةً بِلَا عَقْلٍ وَ رَكَّبَ فِي بَنِي آدَمَ كِلَيْهِمَا فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ‏ فَهُوَ خَيْرٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهَائِمِ». همانا خداوند عزّ و جلّ در ملائکه عقلِ بدون شهوت و در چهارپایان (حیوانات) شهوتِ بدون عقل قرار داد و در فرزندان آدم (انسان ها) هر دو را ترکیب کرد. پس هر انسانی که عقلش بر شهوتش غالب شود برتر از ملائکه است و هر کس شهوتش بر عقلش غلبه کند از حیوانات پست تر خواهد بود.[6]

هر انسانی این حقیقت را در درون خود می یابد که همواره دو نیرو از درونِ او، با هم در تقابل و رقابت هستند. از طرفی نفس انسان گرایشات فراوانی دارد. مثل این که می خواهد بنوشد، بخورد، ببیند، بشنود، بیامیزد و ... . در بسیاری از موارد خواسته های نفس، انسان را به ورطه ی نابودی و هلاکت می کشاند. مانند آن که برای رسیدن به قدرت و ثروت بیشتر، اقدام به کار های خطرناکی چون قتل و غارت می کند که باعث تباهی او و حتّی منجر به مرگش می شود. در این میان نیروئی در برابر این ناهنجاری ها و تمایلات خطرناکِ نفس ایستاده که او را از ارتکاب آن ها پرهیز می دهد و همچون چراغی راهنمائیش می کند. این نیروی خدادادی همان عقل است. در واقع نفس انسان همچون اسب چموشی است که توسّط عقل تربیت و رام می شود و یا به عبارت دیگر، عقل برای این مرکب حُکم افسار را بازی می کند. عنصری به نام اراده و اختیار از میان جدال های عقل و نفس بیرون می آید. آری خداوند انسان را موجودی مُختار آفریده که می تواند نیروی عقل را بر سرزمین جانش حاکم کند و یا به عکس، تمایلات نفس را هر چند بر خلاف عقل باشد بپذیرد و عقل خود را مغلوب نفس خویش بنماید. در میان مخلوقات، این انسان است که مرکّب از عقل و شهوت می باشد. خدای تعالی ملائکه را عقل محض آفرید، بنابر این نیروئی در درونشان نیست تا بخواهد با عقل سرِ ناسازگاری گذارده و ایشان را به تباهی بکشاند (قرآن کریم در آیه 6 از سوره ی تحریم در باره ی ملائکه می فرماید: «لا يَعْصُونَ اللّهَ ما أَمَرَهُم وَ يفْعلُونَ ما يُؤمَرُونَ/ از آنچه خدا به آنان دستور داده، سرپيچى نمى كنند و آنچه را كه مأمورند، انجام مى دهند»، همچنین از پيامبر اسلام روايت شده كه فرمودند: «ما مِن شَيءٍ أكرَمُ عَلَى اللّهِ مِن ابنِ آدَمَ. قيلَ: يا رَسُولَ اللّهِ! وَ لا المَلائِكَةُ؟، قالَ: المَلائِكَةُ مَجبُورُونَ بِمَنزِلَةِ الشَّمسِ وَ القَمَرِ/ هيچ چيزى نزد خداوند گرامى تر از فرزندان آدم نيست. گفته شد: حتّى فرشتگان؟ فرمودند: فرشتگان مانند ماه و خورشيد مجبورند»[7].) و از سوئی حیوانات را شهوت مطلق آفریده و لذا ایشان را در محکه ی عدل خود بازخواست نخواهد کرد، چراکه عقلی ندارند تا با آن در برابر شهوت خود ایستادگی کنند. با این اوصاف اگر انسان با اراده و اختیار خویش، عقل را حاکم نمود، برتر از ملائکه خواهد شد (چه برسد به حیوانات) و اگر شهوت را غالب بر عقل کرد، از حیوانات پست تر خواهد گردید.

قرآن کریم می فرماید: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً». يقيناً ما امانت را [كه تكاليف شرعيّه سعادت بخش است‏] بر آسمان ‏ها و زمين و كوه‏ ها عرضه كرديم و آن ها از به عهده گرفتنش [به سبب اين كه استعدادش را نداشتند] امتناع ورزيدند و از آن ترسيدند، و انسان آن را پذيرفت. بى ‏ترديد او [به علّت ادا نكردن امانت‏] بسيار ستمكار، و [نسبت به سرانجام خيانت در امانت‏] بسيار نادان است.[8] برخی از مفسّرین در تفسیر این آیه شریفه نوشته اند: «بايد نظرى به انسان بيفكنيم، ببينيم او چه دارد كه آسمان ها و زمين ها و كوه‏ ها فاقد آنند؟! انسان موجودى است با استعداد فوق العاده كه مى ‏تواند با استفاده از آن، مصداق اتمّ "خليفة اللَّه" شود، مى ‏تواند با كسب معرفت و تهذيب نفس و كمالات، به اوج افتخار برسد، و از فرشتگان آسمان هم بگذرد. اين استعداد توأم است با آزادى اراده و اختيار، يعنى اين راه را كه از صفر شروع كرده و به سوى بى نهايت مى ‏رود، با پاى خود و با اختيار خويش طى مى ‏كند. آسمان و زمين و كوه‏ ها داراى نوعى معرفت الهى هستند، ذكر و تسبيح خدا را نيز مى ‏گويند، در برابر عظمت او (خداوند) خاضع و ساجدند ولى همه اين ها به صورت ذاتى و تكوينى و اجبارى است، و به همين دليل تكاملى در آن وجود ندارد. تنها موجودى كه قوس صعودى و نزوليش بى انتها است، و به طور نامحدود قادر به پرواز به سوى قلّه ی تكامل است، و تمام اين كارها را با اراده و اختيار انجام مى ‏دهد" انسان" است، و اين است همان امانت الهى كه همه موجودات از حمل آن سر باز زدند و انسان به ميدان آمد و يك تنه آن را بر دوش كشيد».[9]

خدای متعال در کتاب آسمانیش قرآن، هدف از خلقت انسان را رسیدن به مقام عبودیّت و بندگی او معرّفی نموده و فرموده است: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونَ». و جنّ و انس را جز براى اين كه مرا بپرستند نيافريديم.[10]حال سؤال این جاست که چگونه این امانت را به درستی پاس بداریم و از ظرفیت انسانی خود نهایت بهره را برده و به کمال برسیم. همان عبادت و بندگی که خدای متعال برایش خلقمان کرده و بدان انسان را مسجود ملائکه ساخته است؟

اطاعت و الگو برداری از ولی الله

همان خدائی که هدف خلقت انسان را رسیدن به مقام عبادت و بندگی خود معرّفی فرموده، بر اساس حکمت بالغه اش، راه رسیدن به آن را هم مشخّص فرموده است. این شاهراه تنها مسیر وصول به کمال انسان است و راه دیگری در این میان وجود ندارد و آن چیزی نیست جز اطاعت از خدا و اولیاء خدا و الگو برداری از ایشان. خدای متعال می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم ...». اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [اوصياى پيامبر] را.[11] و در جای دیگر هدایت و رشد را در گرو اطاعت از ایشان می داند و می فرماید: «قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ». بگو: خدا را اطاعت كنيد، و از پيامبرش فرمان بريد! و اگر سرپيچى نماييد، پيامبر مسئول اعمال خويش است و شما مسئول اعمال خود! امّا اگر از او اطاعت كنيد، هدايت خواهيد شد و بر پيامبر چيزى جز رساندن آشكار نيست.[12] پس همان طور که از آیات قرآن به دست می آید، اطاعت از خدا و اولیاء او (پیامبر اکرم و اولوا الامر که طبق روایات شیعه و سنّی، علی علیه السّلام و یازده نفر از اولاد معصوم آن حضرت هستند) راه هدایت و تکامل انسان است. از سوی دیگر قرآن کریم همین مهمّ را با زبان دیگری یعنی: الگو برداری از رسول خدا صلّی الله علیه و آله بیان می فرماید: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً». مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود، براى آن ها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مى ‏كنند.[13]

آری راه بندگی و عبودیّت تنها از رهگذر اطاعت حاصل می شود و چگونگی آن را بر اساس دستور قرآن، باید در مکتب رسول خدا و اولوا الامر ایشان صلوات الله علیهم اجمعین آموخت. در آینده مصداقی تر با این موضوع رو به رو خواهیم شد ان شاء الله تعالی.

خودآزمایی:

1- علت برتری انسان نسبت به سایر موجودات چیست؟
2- منظور از امانتی که آسمان و زمین از پذیرش آن سر باز زدند و به انسان داده شد، چیست؟

پی‌نوشت‌ها

[1] سوره بقره/ آیه 30 (ترجمه مکارم).

[2] همان آیه 34.

[3] همان.

[4] الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى) ص 710.

[5] سوره اعراف/ آیه 179 (ترجمه مکارم).

[6] علل الشرائع ج ‏1 ص 4.

[7] خردگرائی در قرآن و حدیث (ری شهری) ج 1 ص 39.

[8] سوره احزاب/ آیه 72 (ترجمه انصاریان).

[9] تفسير نمونه ج ‏17 ص 453.

[10] سوره ذاریات/ آیه 56 (ترجمه انصاریان).

[11] سوره نساء/ آیه 59 (ترجمه مکارم).

[12] سوره نور/ آیه 54 (ترجمه مکارم).

[13] سوره احزاب/ آیه 21 (ترجمه مکارم).

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

مسلم زکی زاده

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: