کد مطلب: ۱۳۷۰
تعداد بازدید: ۵۳۷۹
تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۳۹۶ - ۰۳:۴۳
درسنامه شماره ۲۹
چشم و گوش و دست و زبان و ... امانت خدا هستند و خالق و مالک آن ها به ما دستور داده تا از آن ها در برابر آفات و خطرات مراقبت کنیم. خود او آفات امانت هایش را از طریق کتب آسمانی، انبیاء و اولیائش برای بشر معرّفی نموده است.

امانت‌داری

امیر کلام علی علیه السّلام در ادامه بیان صفات متّقین می فرمایند: «لَا يُضِيعُ مَا اسْتُحْفِظَ». آن چه را به او سپرده ‏اند ضايع نمى كند.

امانت داری

«لَا يُضِيعُ مَا اسْتُحْفِظَ». آن چه را به او سپرده ‏اند ضايع نمى كند.

«استحفظ» فعل ماضی و از ماده «حفظ» به معنای نگهداری می باشد. امّا وقتی به باب «استفعال» رفت معنای طلب پیدا می کند. در نتیجه معنای آن در این قسمت از کلام امام علیه السّلام این گونه می شود: انسان با تقوا، ضایع (تباه) نمی کند آن چه را که حفظ و نگهداریش را از او خواسته اند. به عبارت دیگر متّقین انسان های امین و امانت داری هستند.

اقسام امانت

به طور کلّی امانت به دو دسته تقسیم می شود: 1-امانت الهی 2-امانت مردمی.

اهل تقوا نسبت به هر دو امانت دقّت نظر داشته و نهایت تلاش خود را برای محافظت از آن ها می کنند. امّا برای درک بهتر و شناخت کامل تر نسبت به این صفت پسندیده، خوب است امانت داری اهل تقوا را نسبت به هر کدام از این دو امانت به طور جدا بررسی کنیم.

1-امانت الهی

مالکیّت و حکومت کائنات از آنِ خدای متعال است و در این مالکیّت هیچ کسی با او شریک نیست. قرآن کریم می فرماید: «... وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ». و مالكيّت و فرمانروايى آسمان ‏ها و زمين و آن چه ميان آن دو قرار دارد، فقط در سيطره ی خداست، هر چه را بخواهد مى ‏آفريند، و خدا بر هر كارى تواناست.[1] در آیه ی دیگر می فرماید: «لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما فِيهِنَّ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ». مالكيّت و فرمانروايى آسمان‏ ها و زمين و آن چه در آن هاست، فقط در سيطره ی خداست، و او بر هر كارى تواناست.[2]

آری آسمان ها و زمین و هر آن چه داخل آن ها و بین آن دو قرار دارد، همه و همه مخلوق خدا و مِلک اویند و او را در این فرمانروائی و مالکیّت شریکی نیست: «... لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيراً». فرمانروايى آسمان ‏ها و زمين فقط در سيطره ی اوست و فرزندى براى خود نگرفته است و در فرمانروايى شريكى ندارد و هر چيزى را آفريده و آن را به اندازه قرار داده، اندازه ‏اى درست و دقيق.[3]

پس هر مالکیّتی در دنیا جز برای خالق یکتا، اعتباری است و هیچ کس جز خدا مالک حقیقی دارائی هایش نیست. اگر دمی از عالم اعتبار و مجاز و توافقات زمینی خارج شویم و با چشم حقیقت بین به دنیا بنگریم، شاهد خواهیم بود که آن چه داریم از مال و مقام و زن و فرزند و ... گرفته تا حتّی اعضاء و جوارحمان، همه مِلک خداست و ما تنها امانت دارانی هستیم که باید طبق دستور مالک حقیقی برای مدّتی از آن ها بهره برده و پس از اندک زمانی در محکمه عدل الهی پاسخ گوی کیفیت امانت داریمان باشیم.

بر این اساس چشم و گوش و دست و زبان و ... امانت خدا هستند و خالق و مالک آن ها به ما دستور داده تا از آن ها در برابر آفات و خطرات مراقبت کنیم. خود او آفات امانت هایش را از طریق کتب آسمانی، انبیاء و اولیائش برای بشر معرّفی نموده است. مثلاً نگاه به نامحرم را آفت چشم می داند، غیبت و دروغ و تمسخر دیگران را آفت زبان و همینطور برای هر عضوی آفاتی را معرّفی نموده است. ربا و دزدی را آفت مال شمرده و لقمه حرام و تربیت غیر دینی را آفت زن و فرزند می داند. خودخواهی و بی توجّهی به رعیّت را آفت ریاست و پست و مقام معرّفی می کند و ... . حال اگر انسان بر مدار خدا حرکت ننموده و از امانت های پروردگار در برابر آفات آن حفاظت و صیانت ننماید، در این امانت خیانت کرده و در امتحان بزرگ خدا شکست خورده است. یکی از کلیدهای طلائی این که اهل تقوا در میدان قُرب پروردگار متعال، گوی سبقت را از دیگران ربوده اند، همین امانت داری آن هاست. متّقین هرگز از مالکیّت خدا غفلت نمی ورزند و در حفاظت امانت های خداوند، نهایت سعی و تلاش خود را مبذول می دارند. از قدیم بین علماء و فضلا و طلّاب علوم دینی مرسوم بود که روی کتاب های شخصی خود این جمله و یا جملاتی قریب به همین مضمون را می نوشتند: «کیفَ أقولُ هذا فی مِلکی و لله مُلکُ السّمواتِ وَ الارضِ/ چگونه بگویم که این کتاب مالِ من است در حالی که مالکیّت آسمان ها و زمین برای خداست!». در واقع این تلنگر و موعظه ای بود تا در گرماگرم زندگی و اشتغالات روزانه، مالک حقیقی را از یاد نبرند و حقیقت امانت بودن و مقطعی بودن دنیا و آن چه در آن است را فراموش نکنند.

حفظ حدود و حقوق الهی

برای آن که در حفظ امانت های خدا سربلند باشیم، باید حقوقشان را مراعات کنیم. به عنوان مثال اگر کتابی را به امانت می گیریم، حق کتاب آن است که در مکانی دور از دسترس کودکان، آب و آتش و آفات دیگر نگهداری شود تا صدمه نبیند. حال باید بدانیم که خداوند حکیم برای هر چیزی حدّ و حقوقی معیّن فرموده که در قرآن و عترت به تفصیل بیان شده است و بر هر مسلمانی لازم است تا با حدود و حقوق الهی هر چیز آشنا شود. قرآن کریم در توصیف مؤمنان حقیقی می فرماید: «التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ». [آن مؤمنان، همان‏] توبه ‏كنندگان، عبادت كنندگان، سپاس ‏گزاران، روزه‏ داران، ركوع كنندگان، سجده‏ كنندگان، فرمان ‏دهندگان به معروف و بازدارندگان از منكر و پاسداران حدود و مقرّرات خدايند و مؤمنان را [به رحمت و رضوان خدا] مژده ده.[4]

یکی از حقوقی که خداوند بر هر انسانی در مقام بندگی فرض و لازم دانسته، اقامه نماز می باشد. انسانی که حقِّ عبودیّت و بندگی را رعایت نکرده و نماز نمی خواند، خود را تباه ساخته و به ورطه گمراهی و هلاکت انداخته است. قرآن کریم نسبت به محافظت بر نمازهای واجب در چند جای مختلف سفارش نموده است، به عنوان نمونه (در توصیف مؤمنان) می فرماید: «وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى‏ صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ * أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ * الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ». و آن ها كه بر نمازهايشان مواظبت مى ‏نمايند * (آرى،) آن ها وارثانند! * (وارثانى) كه بهشت برين را ارث مى ‏برند، و جاودانه در آن خواهند ماند![5]

2-امانت مردمی

امانت دیگری که اهل تقوا در نگهداری و حفاظت از آن کوشا هستند، امانت هائی است که از سوی مردم به ایشان سپرده می شود. متّقین نزد مردم امین اند. قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها ...». خداوند به شما فرمان مى ‏دهد كه امانت ها را به صاحبانش بدهيد.[6] و در سوره بقره می فرماید: «... فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ ...». و اگر يكديگر را امين دانستيد پس بايد كسى كه امينش دانسته ‏اند، امانتش را ادا كند و از خدا پروردگار خود پروا نمايد.[7]

امام صادق علیه السّلام فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَبْعَثْ نَبِيّاً إِلَّا بِصِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ». به درستی که خداوند عزّ و جلّ پیامبری را مبعوث نفرمود مگر به صداقت در گفتار و بازگرداندن (صحیح و سالم) امانت به (صاحب) نیکوکار و (یا صاحبِ) فاجر.[8] بدین ترتیب هر انسانی اگر نزد مؤمن امانتی سپرد، باید سالم به او باز گرداند و در این حکم خوب و بدِ افراد هیچ تأثیری ندارد. اباحمزه ثمالی می گوید از امام زین العابدین علیه السّلام شنیدم که به شیعیان فرمودند: «عَلَيْكُمْ بِأَدَاءِ الْأَمَانَةِ فَوَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَوْ أَنَّ قَاتِلَ أَبِيَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع ائْتَمَنَنِي‏ عَلَى‏ السَّيْفِ‏ الَّذِي قَتَلَهُ بِهِ لَأَدَّيْتُهُ إِلَيْهِ». بر شما باد به بازگرداندن امانت. قسم به کسی که محمّد را به حق به نبوّت مبعوث کرد، اگر قاتل پدرم حسین بن علی بن ابی طالب علیه السّلام شمشیری را که با آن پدرم را شهید کرد به من به امانت می سپرد، به او باز می گرداندم.[9]

مجالس امانت است

یکی از مصادیق امانت داری، راز داری و پرهیز از افشاء اسراری است که مردم، انسان را امین دانسته و با او در میان گذاشته اند. افشاء سرّ مردم هم یکی از مصادیق خیانت در امانت محسوب می شود. رسول خدا صلّی الله علیه و آله در این باره می فرمایند: «يَا أَبَا ذَرٍّ، الْمَجَالِسُ‏ بِالْأَمَانَةِ، وَ إِفْشَاؤُكَ سِرَّ أَخِيكَ خِيَانَةٌ فَاجْتَنِبْ ذَلِكَ». ای اباذرّ! مجالس امانت هستند و فاش کردن راز برادرت خیانت است پس از آن اجتناب کن.[10] یعنی آنچه در مجلسی عنوان می شود اعمّ از کلام یا فعلی که صاحب آن راضی به افشاء آن نیست و یا آبروی مؤمن اقتضاء می کند تا به گوش دیگران نرسد، امانت است. امام صادق علیه السّلام می فرمایند: «الْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَةِ وَ لَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يُحَدِّثَ بِحَدِيثٍ يَكْتُمُهُ صَاحِبُهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ ثِقَةً أَوْ ذِكْراً لَهُ بِخَيْرٍ». مجالس امانت است و برای احدی سزاوار نیست کلامی را که هم صحبتش آن را کتمان می کند، بازگو کرده و فاش سازد مگر آن که خودش اجازه دهد، جز در موردى كه اعتماد به شنونده دارد يا ذكر خير او باشد.[11] قرآن کریم در باره افشاء راز پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله توسّط بعضی از زنان آن حضرت گزارش می دهد و با لحن تندی آن ها را به خاطر این خیانت تهدید نموده، می فرماید: «وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلى‏ بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِير * إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِيرٌ * عَسى‏ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَيْراً مِنْكُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَيِّباتٍ وَ أَبْكاراً». (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه پيامبر يكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى هنگامى كه وى آن را افشا كرد و خداوند پيامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتى از آن را براى او بازگو كرد و از قسمت ديگر خوددارى نمود هنگامى كه پيامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: چه كسى تو را از اين راز آگاه ساخت؟ فرمود: خداوند عالم و آگاه مرا با خبر ساخت! * اگر شما (همسران پيامبر) از كار خود توبه كنيد (به نفع شماست، زيرا) دل هايتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهيد، (كارى از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتيبان اويند. * اميد است كه اگر او شما را طلاق دهد، پروردگارش به جاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد، همسرانى مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه كار، عابد، هجرت ‏كننده، زنانى غير باكره و باكره.[12]

این آیات از قبح و زشتی فاش کردن اسرار سخن می گوید و حاکی از آن است که هر قدر راز بزرگ تر و صاحب راز وارسته تر باشد، قبح و خیانت این عمل گسترده تر و افزون تر است، به طوری که قرآن کریم از انحراف قلب زنانی که راز رسول خدا را فاش کردند خبر داده و ایشان را تهدید به طلاق می کند، همچنین در ادامه ی آیات (آیه 10) آن دو نفر را به زنان حضرت نوح و لوط تشبیه نموده و می فرماید: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ».خداوند براى كسانى كه كافر شده ‏اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند و ارتباط با اين دو (پيامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آن ها گفته شد: وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مى ‏شوند.

به جهت پرهیز از اطاله کلام، اندکی از مباحث امانت داری را در جزوه بعد مطرح خواهیم نمود، ان شاء الله.

پی‌نوشت‌ها:

[1] سوره مائده/ آیه 17 (ترجمه انصاریان).

[2] همان/ آیه 120.

[3] سوره فرقان/ آیه 2 (ترجمه انصاریان).

[4] سوره توبه/ آیه 112 (ترجمه انصاریان).

[5] سوره مؤمنون/ آیات 9 تا 11 (ترجمه مکارم).

[6] سوره نساء/ آیه 58 (ترجمه مکارم).

[7] سوره بقره/ آیه 283 (ترجمه انصاریان).

[8] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏2 ص 104.

[9] الأمالي( للصدوق) ص 246.

[10] الأمالي (للطوسي) ص 537.

[11] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏2 ص 660.

[12] سوره تحریم/ آیه 3 تا 5 (ترجمه مکارم).

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

مسلم زکی زاده

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: