کد مطلب: ۱۴۰۸
تعداد بازدید: ۳۹۶۱
تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۳۹۶ - ۱۷:۱۸
یاران معصومین(ع)/ 20
رسول خدا فرمودند: شميم هاى بهشت از سوى قَرَن مي‌وزد، آه! كه چه قدر مشتاقِ تو هستم، اى اويس قرنی! آگاه باشید که هر کس او را ملاقات کرد سلام مرا به او برساند، ... او در حالی به من ایمان می آورد که مرا ندیده است و در رکاب جانشینم امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السّلام در جنگ صفّین به شهادت خواهد رسید.

اُوَیس قَرَنیّ

اویس کیست؟

اويس، مردى مؤمن، مخلص و نيك رفتار بود. پدرش «عامر» نام داشت و از قبيله بنى قَرَن بود كه يكى از شاخه هاى طايفه مراد به شمار مي ‌رفت. تاريخ ولادت اويس، دقيقاً معلوم نيست. او در قبيله خود مي‌ زيست و به شتر بانى مشغول بود و در خلوتِ صحرا و تأمّلات تنهايى، به جهان و آفريدگار هستى مي ‌انديشيد. 

در ضمنِ شتربانى و تلاش براى تأمين معاش خود، به مادر پيرش هم كمك مى كرد و عصاى دست وى بود. شوق ديدار آوازه‌ی بعثت پيامبر خدا صلّی الله علیه و آله مدّت ها بود كه به گوش اويس رسيده بود، امّا شرايط براى هجرت از يمن و آمدن به زيستگاه خاتم رسولان فراهم نبود. تا آن كه روزى از مادرش اجازه خواست تا به يثرب هجرت كند و از نزديك، پيامبر اکرم صلّی الله علیه و آله را ببيند و اسلام را از زبان او بشنود. مادرش اجازه داد، امّا شرط كرد كه سفرش طولانى نشود و در مدينه زياد نماند و همين كه پيامبر را ديدار كرد برگردد. همين اندازه هم براى «اويس» مغتنم بود و فرصتى مبارك. وى راه دراز يمن تا مدينه را طى كرد و به شوق ديدار پيامبر وارد آن شهر شد و پرسان پرسان خانه آن حضرت را جويا شد و به آن جا رفت، امّا به او گفتند كه رسول مكرّم اسلام در مدينه نيست و در سفر است. اويس بى آن كه موفّق به ديدار سيماى پيامبر شود، چون به مادرش قول داده بود زود برگردد، دل از مدينه كند و به سوى يمن برگشت.

 اصبغ بن زید می گوید: «تنها مانع اویس از آمدن به نزد پیامبر خدا، نیکی او به مادرش بود». اين ماجرا از خوش قولى اويس و احترام به مادرش حكايت دارد. وقتى رسول خدا صلّی الله علیه و آله از سفر بازگشت، پرسيد: آيا كسى به سراغ من و خانه ‌ام آمده بود؟ گفتند: شتربانى از يمن به نام «اويس» آمده بود، سلام فرستاد و برگشت. پيامبر خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: آرى، اين نور اويس است كه در خانه ی ما به هديه گذاشته است.

اویس در زمان حیات رسول خدا صلّی الله علیه و آله چهره مبارک ایشان را زیارت نکرد و از این رو او را جزء صحابی آن بزرگوار محسوب ننموده و از تابعین پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله می دانند. در منابع روائی و تاریخی نقل شده است که رسول خدا او را بهترین و برترین تابعین شمرده اند.

اشتیاق رسول خدا صلّی الله علیه و آله به اویس

اشتياق ديدار، فقط از سوى اويس نبود، پيامبر نيز شوق ديدار او را داشت. از سخنان آن حضرت درباره اويس اين است كه فرمود: «تَفُوحُ رَوَائِحُ الْجَنَّةِ مِنْ قِبَلِ قَرَنٍ وَا شَوْقَاهْ‏ إِلَيْكَ‏ يَا أُوَيْسُ‏ الْقَرَنِيُّ أَلَا وَ مَنْ لَقِيَهُ فَلْيُقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ». شميم هاى بهشت از سوى قَرَن مي‌وزد، آه! كه چه قدر مشتاقِ تو هستم، اى اويس قرنی! آگاه باشید که هر کس او را ملاقات کرد سلام مرا به او برساند. گفته شد: ای رسول خدا! اویس قرنی کیست؟! حضرت فرمود: «إِنْ غَابَ عَنْكُمْ لَمْ تَفْتَقِدُوهُ وَ إِنْ ظَهَرَ لَكُمْ لَمْ تَكْتَرِثُوا بِهِ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ فِي شَفَاعَتِهِ مِثْلُ رَبِيعَةَ وَ مُضَرَ يُؤْمِنُ بِي وَ لَا يَرَانِي وَ يُقْتَلُ بَيْنَ يَدَيْ خَلِيفَتِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فِي صِفِّينَ‏».‏ (او کسی است که) اگر در میان شما نباشد، او را از دست نمی دهید (برکاتش در میانتان هست) و اگر برای شما آشکار شود به او اهمّیّت نداده و توجّه نمی کنید. مثلِ قبیله ی ربیعه و مضر (یعنی به تعدادِ این دو قبیله) با شفاعت او داخل بهشت می شوند. او در حالی به من ایمان می آورد که مرا ندیده است و در رکاب جانشینم امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السّلام در جنگ صفّین به شهادت خواهد رسید.

اين تعبير، به عبارت هاى مختلف از قول پيامبر اکرم صلّی الله علیه و آله درباره اويس نقل شده، كه همه حاكى از محبّت و عنايت خاصّ ايشان به آن مؤمن پاك ‌دل است. و در روایتی که در منابع اهل سنّت آمده است رسول خدا او را دوست خود معرّفی نموده و فرموده اند: «خَلِیلِی مِن هذِهِ الاُمَّةِ اُوَیسٌ القَرَنِیُّ». دوست من از میان این امّت اویس قرنی است.

و این در حالی بود که اویس هرگز موفّق به دیدار رسول خدا صلّی الله علیه و آله نشد.

اویس، غرق در عبادت و زهد

در منابع تاريخى، او را سرور عابدان، چهره معروفِ زاهدانِ برجسته و «زاهد مشهور» ياد كرده‌ و یکی از هشت زاهد معروف صدر اسلام بر شمرده اند. وى ساده مي ‌زيست، جامه ‌اى ساده و پشمين مى پوشيد و اهل تلاوت قرآن و عبادت و گريه و تهجّد بود. همواره در حال مراقبه بود، وقتی به او گفتند: ای ابو عامر! چگونه صبح کردی؟ در پاسخ گفت: «مَا ظَنُّكُمْ بِمَنْ يَرْحَلُ إِلَى الْآخِرَةِ كُلَّ يَوْمٍ مَرْحَلَةً، لَا يَدْرِي إِذَا انْقَضَى سَفَرُهُ أَ عَلَى جَنَّةٍ يَرِدُ أَمْ عَلَى نَارٍ؟». چه گمان می برید به کسی که دارد هر روز مرحله ای به سمت آخرت کوچ می کند در حالی که نمی داند وقتی سفرش به پایان رسید آیا وارد بهشت می شود یا داخل جهنّم؟

اصبغ بن زید می گوید: «اویس قرنی چون شب می شد، گاه می گفت: امشب شب رکوع است، پس رکوع می کرد تا صبح می شد و گاهی می گفت: امشب شب سجود است و سجده می کرد تا صبح می شد و هر گاه شب می شد، هر چه خوراک و لباس اضافی در خانه داشت، صدقه می داد و سپس می گفت: خدایا! از من در باره کسانی که گرسنه و برهنه مرده اند بازخواست مکن».

شهادت اویس

اویس در جنگ های جمل و صفّین به یاری امیر المؤمنین علیه السّلام شتافت. در دوران خلافت امير مؤمنان علی علیه السّلام، وقتى آن حضرت به جنگ صفّين مي ‌رفت، در منطقه ذى قار فرمود: از طرف كوفه هزار نفر به يارى شما مي‌ آيند، نه كم و نه زياد. آنان تا پاى جان به بيعتى كه با من مى كنند وفادار مى مانند. مدّتى گذشت تا اين كه كسانى از راه رسيدند و شمار آنان 999 نفر بود. ابن عبّاس تعجّب كرد، زيرا اميرالمؤمنين علیه السّلام خبر از آمدن سپاهى هزار نفره داده بود. ناگهان ديدند شخصى از دور مي ‌آيد، پشمينه پوش و سلاح بر كف و مسلّح. آمد و با اميرالمؤمنين علیه السّلام بيعت كرد. حضرت نامش را پرسيد. گفت: اويس هستم (در آن زمان اویس ساکن کوفه بود). حضرت فرمود: حبيبم، پيامبر خدا صلّی الله علیه و آله خبر داد كه من مردى از امّت او به نام اويس قرنى را درك خواهم كرد كه از حزب خدا و حزب رسول است، مرگش با شهادت است و به شمار قبيله ربيعه و مضر، شفاعت مى كند.

او نيز براى شناختِ حقّ و باطل، مثل عمّار ياسر، يك «ميزان» بود. در همان جبهه وقتى يكى از ياران معاويه كه اهل شام بود، دانست كه اويس قرنى در لشكر اميرمؤمنان علیه السّلام است، به دليل حديثى كه از پيامبر درباره ايمان و شايستگى او شنيده بود، از سپاه شام جدا شد و به لشكريان امام على علیه السّلام پيوست. در گرماگرم جنگ، با عزمى استوار جهاد كرد و در پياده نظام سپاه امام على علیه السّلام جان فشانى مى نمود و ديگران را به مقاومت و اتمام كار فرا مى خواند. چنان مردانه مى جنگيد كه سلاح و شمشيرش شكست و در نهایت، با تنى مجروح پس از آن جهاد مقدّس، به فیض شهادت رسيد. در پيكر او بيش از چهل زخم يافتند. حضرت امير علیه السّلام بر پيكر او نماز خوانده و همان جا دفنش نمود. خدمت و جان فشانی او نسبت به امیر المؤمنین علیه السّلام به گونه ای بود که امام کاظم علیه السّلام در مدح او فرمود: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ: ... أَيْنَ‏ حَوَارِيُ‏ عَلِيِ‏ بْنِ‏ أَبِي طَالِبٍ وَصِيِّ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَيَقُومُ عَمْرُو بْنُ الْحَمِقِ الْخُزَاعِيُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي بَكْرٍ وَ مِيثَمُ بْنُ يَحْيَى التَّمَّارُ مَوْلَى بَنِي أَسَدٍ وَ أُوَيْسٌ الْقَرَنِيُّ».‏ هنگامی که روز قیامت شود، منادی صدا می زند: ... یاران علی بن ابی طالب، وصیِّ محمّد بن عبد الله رسول خدا صلّی الله علیه و آله کجا هستند؟ پس عمر بن حمق خزاعی و محمّد بن ابی بکر و میثم بن یحیی تمّار (هم پیمان بنی اسد) و اویس قرنی بر می خیزند.

روحش شاد و یادش گرامی باد.

پی نوشت

برگرفته از کتاب های: الأمالي (للطوسي) ص641/ الإختصاص ص61/ بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏42 ص155/ معارف اسلامی (دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) ج11 ص2/ دانش نامه ی امیر المؤمنین (محمّد محمّدی ری شهری) ج13 ص111/ اصحاب امیرالمومنین علیه السلام و الرواه عنه ج1 ص70.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

مسلم زکی زاده

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: