کد مطلب: ۱۵۰۰
تعداد بازدید: ۹۵۰۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۰:۲۰
حجاب و عفاف| ۱
در نگاه اسلام، حجاب و حفظ عفّت برای زن، سلامت و مصونیّت او در قبال سوءاستفاده‌ی منحرفین است، نه محدودیّت و اجحاف در حقّ او.

حجاب و عفاف/ معنا و مفهوم حجاب و عفاف

مقدّمه ای بر عفاف و حجاب

 

هزاران سال از زندگی انسان بر روی زمین می‌گذرد و تاریخ بشر، دوره‌های مختلفی را تجربه نموده است. هر روز کودکانی به دنیا می‌آیند و انسان‌هایی با ملّیّت، مذهب، فرهنگ و سنین مختلف، از مرد و زن، بدرود حیات گفته و می‌میرند. در این میان آن چه بر همگان پوشیده نیست، وجود جنایت‌ها و ظلم‌هایی است که لحظه‌ای تاریخ زندگانی انسان را رها نکرده و جز نقاط سفیدِ کوچک و محدودی، مابقی دفتر زندگی بشریّت از جرم و جنایت، سیاه و آلوده است. روزی که خداوند متعال از خلقت انسان به جمعیّت ملائکه‌ی خود خبر داد و فرمود: «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً»، من در روى زمين، جانشينى [نماینده‌ای] قرار خواهم داد؛ ولوله‌ای در میانشان به پا شد و با تعجّب از محضر ربوبی پروردگار پرسیدند: «أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ»، پروردگارا! آيا كسى را در آن قرار مى‌‏دهى كه فساد و خون‌ريزى كند؟! ما تسبيح و حمد تو را بجا مى‏‌آوريم و تو را تقديس می‌کنیم.[1] امّا خدای حکیم و بلندمرتبه در پاسخشان فرمود: «إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ»، من حقايقى را می‌دانم كه شما نمی‌دانید.

خداوند عالِم به تمام اسرار است و فرشتگان تنها همان مقداری می‌دانند که از سوی او به ایشان افاضه شده است. آن‌ها نمی‌دانستند که در صفحات تاریک و سیاه تاریخ بشریّت، نقاط روشن و پُر نوری وجود دارد که هرچند محدود و قلیل امّا آن‌قدر درخشان و پرارزش‌اند که علّت خلقت هستند و هدف از آفرینش انسان و حتّی کائنات. آری پروردگار مهربان انسان‌هایی دارد که یک نگاهشان به کُلّ هستی می‌ارزد. ایشان همان‌هایی هستند که در پرتو آموزه‌های الهی و طینت پاک و خدایی، سرآمد خلائق هستند و خود هادیان و منجیان بشر از کثافات جهل و جنایت‌اند. 

آن‌ها انبیاء و اوصیاءند و سرآمدشان پیغمبر خاتم محمّد مصطفی صلّی الله علیه و آله و امامان و اولاد پاک و معصومش علیهم السّلام. خدای متعال ایشان را برای نجات بشر از آلودگی‌های ظلم و گناه و خروج از ظلمات جهل و انحراف به روشنایی علم و تعالی اخلاق، فرستاد و برگزید. تاریخ گواهی می‌دهد انسان‌هایی که خود را تحت ولایت و تربیت ایشان قراردادند، به اوج کمال و صفات برجسته‌ی انسانی رسیدند و کسانی که از آن‌ها فاصله گرفته و در دام شیاطین انس و جن گرفتار شدند، به همان میزان از مرزهای انسانیّت فاصله گرفتند و صفحات ننگین و سیاه تاریخ را رقم زدند. انبیاء آمدند تا بشریّت را از خرافات و تعصّبات نابجا رهایی بخشند. انبیاء آمدند تا روح انسان را از منجلاب گناه و اسارت دنیا آزاد سازند. برتر از همه‌ی ایشان، آخرین فرستاده‌ی خدا و شریعت کامل و متعالی او است که مکارم اخلاق را تا روز قیامت در وجود انسان، به اوج می‌رساند.

 

این همه جنایت، چرا؟

 

باوجود فرستادگان و هادیان الهی چرا این همه جنایت و گناه در دنیا بی داد می‌کند؟ پاسخ اینجاست که بشر حاضر نشد با اطاعت از خدا و اولیاء او، جلوی زیاده‌خواهی‌های نفس خویش را بگیرد. شهوتِ قدرت، ثروت و دارایی، جمال و زیبایی، تمایلات جنسی و ... چنان در وجودش آزاد و رها شد که افسارگسیخته، حصارهای عقل، اخلاق و انسانیّت را در هم شکست و پای خود را از مرز خویش فراتر نهاد. نتیجه آن شد که در آرزوی قدرت بیشتر، میلیون‌ها انسان را از زن و مرد، کودک و جوان و پیر، به خاک و خون کشید و برای انباشت پول و ثروت زیاد، بر گرده‌ی فقراء و مساکین سوار شد. همچون زالوی سیری‌ناپذیری به جان دارایی و دسترنج مردم افتاد و با هر قیمتی آن را به چنگ خود درآورد. برای آن‌که خودنمایی کند، ارزش‌های انسانی خود را زیر پا نهاد و کانون گرم خانواده را تباه ساخت و در طمع و حرصی که به نوامیس مردم داشت از چه جنایت‌ها که فروگذار نکرد. آری این‌گونه شد که دنیا در آتش جنگ، فقر، اعتیاد و ظلم‌های گوناگون سوخت و به جنگلی تبدیل شد که در آن هر که قدرتش بیشتر باشد قادر خواهد بود به چپاول و تعدّی نسبت به دیگران بپردازد.

 

شخصیت «زن» لگدمال هوس‌ها

 

در راستای این زیاده‌خواهی‌ها یکی از عناصری که به شدّت مورد ظلم و تحقیر زیاده خواهان قرار گرفت، شخصیت «زن» بود. در مکتب‌های شیطانی و غیر الهی و یا حتّی ادیان تحریف‌شده‌ای که سابقه‌ی الهی داشتند، بدون استثناء ملاحظه می‌کنید که همیشه زنان مورد ظلم و اذیّت قرارگرفته‌اند و هم‌اکنون هم به شیوه‌ای بسیار حرفه‌ای و مدرن، مورد اهانت می‌باشند. به‌طور کلّی قداست و جایگاه رفیعشان درهم‌شکسته شده و همچون وسیله و کالایی با ایشان برخورد می‌شود. ادیان الهی و به‌طور کلّی اسلام عزیز برای برطرف کردن غبار جهل و آلودگی ظلم و گناه، یکی از مهم‌ترین وظایفی که بر دوش خود داشته و دارد، معرّفی جایگاه رفیع زن در خلقت و بازگرداندن عزّت و احترام آن‌ها به ایشان می‌باشد. برای تحقّق این امر خطیر، خدای متعال بحث حجاب و عفاف را جزء تکالیف شرعی هر انسانی قرار داد تا با مراعات آن، به‌طور کلّی انسان و به شکل خاص شخصیت زنان از آفات و انحرافاتی که به خاطر هوسرانی بوالهوسان دامنگیرشان شده، رهایی یابند و جلوه‌ی متعالی آن‌ها و ثمرات بزرگ و بی‌بدیلشان نمایان گردد. 

درنتیجه در نگاه اسلام، حجاب و حفظ عفّت برای زن، سلامت و مصونیّت او در قبال سوءاستفاده‌ی منحرفین است، نه محدودیّت و اجحاف در حقّ او. دشمنان خدا و تابعین شیطان لعین که این حقیقت را به‌خوبی دریافته‌اند، در طول تاریخ پیوسته درصدد بوده‌اند تا نگاه انسان‌ها را نسبت به حجاب و عفّت مخدوش نموده و آن را محرومیّتی برای زنان و ظلم در حقّ ایشان معرّفی کنند تا بدین‌وسیله جامعه را از حجاب و عفّت دور نموده و مسیر را برای اغراض کثیفشان هموار کنند. ما در این نوشتار بر آنیم تا با بررسی مقوله حجاب و عفاف و ثمرات و منافع بی‌شمارش همچنین تبعات شوم بی‌حجابی، در حدّ وسع خودمان پرده از مظلومیّت این واجب الهی برگیریم تا ان شاء الله بدین‌وسیله، قدمی ولو کوچک، در راه فرهنگ‌سازی حجاب و عفّت در جامعه برداریم.

 

معنا و مفهوم حجاب و عفاف

 

خوب است پیش از ورود به بحث، با واژه‌ی حجاب و عفاف در لغت آشنا شویم تا ارتباط لغوی و اصطلاحی آن را به‌خوبی درک کنیم. ازآنجایی‌که کلمه حجاب و عفاف، عربی هستند، پس باید در لغت‌نامه‌های معروف زبان عرب آن‌ها را جستجو کنیم تا معنی دقیق لغوی آن دو روشن شود. با مطالعه کتب لغت معلوم می‌شود که حجاب دارای چند معنی مختلف است که همگی در راستای یک معنا دور می‌زنند. 

در لغت‌نامه‌ی معروف «لسان العرب» درباره‌ی حجاب از ماده‌ی «حجب» چنین آمده است: «الحِجابُ‏: السِّتْرُ. حَجَبَ‏ الشي‏ءَ ...‏: سَتَرَهُ. ... و امرأَةٌ مَحْجُوبةٌ: قد سُتِرَتْ بِسِترٍ. ... و حَجَبَه‏: أَي مَنَعَه عَنِ الدُّخُولِ». حجاب یعنی پوشش.‏ حَجَبَ الشیءَ یعنی آن شیء را پوشاند و زن محجوب یعنی زنی که با پوششی پوشانده شده است و (معنی دیگر آن): حَجَبَهُ یعنی او را از داخل شدن مانع شد.[2] در کتاب لغوی «العین» چنین آمده است: «الحَجْب: كل شي‏ء منع شيئا من شي‏ء فقد حَجَبَه حَجْباً». حَجْب (حجاب) هر آن چیزی است که مانع چیزی از چیز دیگر شود.[3] در جای دیگر آمده است: «الحِجَاب: الحاجز، ... و أصل الحِجَابِ الستر الحائل بين الرائي و المرئي». حجاب به معنی مانع است و اصل حجاب پوششی است که بین بیننده و کسی یا چیزی که دیده می‌شود، حائل می‌گردد.[4]‏ راغب اصفهانی در کتاب «مفردات» می‌نویسد: «الْحِجَابُ: المنع من الوصولِ». حجاب مانع‌شدن از دسترسی به چیزی است.[5]

با این حساب معانی حجاب از این قرار است: 1-پوشش 2-مانع (به‌طور مطلق) 3-مانع از داخل شدن 4-مانع از دسترسی. پس معلوم شد که پوشش، یکی از معانی حجاب است و معنای حجاب وسیع‌تر از معنای پوشش می‌باشد. به همین دلیل در کتاب «معجم الفروق الّغویّة» که به بررسی و بیانِ فرق‌ها و تفاوت‌های میان کلمات مترادف پرداخته است، درباره‌ی تفاوت میان دو کلمه‌ی حجاب و ستر چنین آمده است: «حجاب به معنای مانع است و ستر به معنای پوشش. ستر مانع از داخل شدن در مستور (آن چه پوشیده شده) نمی‌شود درحالی‌که حجاب مانع از داخل شدن در محجوب می‌شود.[6]

اگر دقّت کنیم می‌توانیم معنای حجاب را به یک معنای عام برگردانیم که شامل تمام معانی آن بشود و آن معنا «مانع» است؛ زیرا ستر و پوشش هم نوعی مانع از رؤیت دیگران است و بقیه معانی هم نوعی مانع محسوب می‌شوند، مانع از داخل شدن و دسترسی پیدا کردن. با این حساب حجاب برای انسان مخصوصاً بانوان تنها به معنای یک نوع پوشش نیست بلکه مانعی است برای محافظتِ ایشان از نگاه‌های آلوده و تعرّضات و دسترسی‌های غیرمجاز. به همین دلیل هر فردی که پوشش داشته باشد مستلزم آن نیست که حتماً دارای حجاب هم باشد، زیرا چه‌بسا پوششی که خود مایه‌ی تحریک دیگران به تماشا و تماس بدنی می‌شود.

و امّا کلمه‌ی «عفاف» از ماده‌ی «عفف»، در لغت به معنای: «الكَفُّ عمّا لا يَحِلُّ و يَجْمُلُ». خودداری کردن و بازداشتن نفس از هر چه حلال نیست و زیبا نمی‌باشد.[7]‏ و یا خودداری از کارهای زشت و حرام و پرهیز از درخواست کردن از مردم.[8] راغب اصفهانی در کتاب خود درباره عفّت چنین می‌نویسد: «حصولُ حالةٍ للنّفسِ تَمتَنِعُ بِها عَن غَلَبَةِ الشَّهوَةِ». حصول حالتی برای نفس که به‌وسیله‌ی آن از غلبه کردن شهوت (بر عقل) امتناع می‌ورزد.[9]

درنتیجه عفّت یا عفاف حالتی نفسانی است که به سبب آن انسان از غلبه‌ی شهوت بر عقلش و در نتیجه ارتکاب رفتار زشت و حرام خودداری می‌کند. این معانی دو کلمه‌ی حجاب و عفاف از نظر لغت بود. اینک با علم به این معانی به مباحث خود ادامه می‌دهیم.

 

پوشش، نیاز فطری انسان

 

فطرت انسان به معنی ویژگی‌هایی است که تکویناً در اصل خلقت و آفرینش انسان به‌کاررفته است، به این معنا که این ویژگی‌ها اکتسابی نیستند، بلکه از نهاد انسان و سرشت او سرچشمه گرفته‌اند.[10] علماء و دانشمندان برای فطریّات انسان ویژگی‌هایی برشمرده‌اند، از آن دسته این‌که: 1- نسبت به آن‌ها علم حضوری داریم یعنی وجودشان را در درون خود درک می‌کنیم بدون این‌که کسی از بیرون آن‌ها را به ما آموخته باشد. 2- یکی از امتیازات انسان نسبت به سایر موجودات بوده و با حکمت و اراده‌ی پروردگار در نهاد انسان قرار داده‌شده‌اند و به همین جهت از نوعی قداست برخوردارند. 3- عمومیّت دارند و ثابت و پایدارند گرچه در برخی از مردم مورد غفلت واقع می‌شوند.[11] با کمی مطالعه و دقّت درمی‌یابیم که حسّ نیازمندی به حجاب و پوشش نیز از آن دسته ویژگی‌هایی است که از نهاد انسان نشأت می‌گیرد و به‌عبارت‌دیگر جزء فطریّات انسان است. 

اگر انصاف را ملاک قرار داده و غبار تعصّب و لج بازی را کنار بگذاریم، ندای فطرت را به‌خوبی می‌شنویم که از درون ما را به پوشش و حجاب دعوت می‌کند. اساساً در تمام ادوار زندگی بشر از روزی که آدم علیه السّلام بر روی کره خاکی پا نهاد تا به امروز، پوشش و حجاب جزء جدانشدنی زندگی انسان‌ها بوده است. هر جای دنیا را که بنگرید از پوشش اثری می‌بینید. شاید بعضی دلیل استفاده از پوشش در تمام دنیا و هر عصری را، نیاز بشر به محافظت از خود در برابر گرما و سرما بدانند ولی این مطلب با نمونه‌های نقض فراوانی که دارد رد می‌شود. درست است که هر انسانی برای مقابله با گرما و سرما، از پوشش مناسب و راه‌کارهای دیگری استفاده می‌کند ولی در بسیاری از موارد که برودت و یا گرمی هوا به‌اندازه‌ای نیست که نیاز به محافظت داشته باشد، باز هم می‌بینیم که بشر دست از پوشش برنمی‌دارد و حتّی نداشتن پوشش در تمام جوامع بشری نوعی بی‌ادبی و یا حتّی علامت نقصان عقل محسوب می‌گردد. 

امروزه با مدارکی که در دست داریم، می‌دانیم که انسان‌های غارنشین هم از نوعی پوشش برخوردار بوده‌اند. مسئله‌ی فطری بودن پوشش و حجاب را می‌توان از جریانی که در قرآن کریم درباره‌ی هبوط آدم و حوّا علیهماالسلام السّلام از بهشت به زمین، بیان‌شده نیز فهمید. در سوره اعراف می‌فرماید: «يا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما ...». اى فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد، آن‌گونه كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد و لباسشان را از تنشان بيرون ساخت تا عورتشان را به آن‌ها نشان دهد.[12] وقتی آدم و حوّا از میوه‌ی ممنوعه در بهشت خوردند، به‌یک‌باره تمام پوشش آن‌ها فروریخت و به یک‌چشم بر هم زدن خود را عریان دیدند، لذا به‌سرعت به فکر چاره شدند و از برگ‌های درختان بهشت برای خود پوششی ترتیب دادند. قرآن کریم عامل و سبب فروریختن لباس‌ها را، مکر و حیله‌ی شیطان معرّفی می‌کند؛ یعنی نبودِ پوشش و حجاب، خواسته‌ی شیطان است تا آن چه که دیدنش قبیح است و جایز نیست، مورد رؤیت انظار قرار گیرد. امّا در برابر این حیله‌ی شیطان، فطرت پاک و خداجوی آدم و حوّا سریع دست‌به‌کار شد و برای خودشان ستر و پوششی را آماده کردند. 

در هر دوره‌ای ابلیس ملعون با ایادی خود از جنّ و انس به دنبال آن هستند تا با تهییج و تشویق انسان به گناه و زیبا جلوه دادن زشتی‌ها، پرده‌های غفلت را بر روی فطرت پاک و خداجوی او انداخته و کاری کنند که بشر نه‌تنها از شنیدن دعوت و هدایتِ انبیاء و اولیاء سر باز زند، بلکه تلاش کند تا ندای درونی و آوای فطرتش را خاموش سازد. شیاطین در این راستا، همیشه به دنبال بی‌حجابی و بی‌عفّتی بودند و بیشتر انسان‌ها در خواب غفلت و سرگرم بازی‌های دنیا، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: «... جاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَ أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ». او حق را براى آنان آورده امّا بيشترشان از حق كراهت دارند (و گريزانند).[13]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1] سوره بقره/ آیه 30 (ترجمه مکارم).

[2] لسان العرب ج ‏1ص 298.

[3] کتاب العین ج 3 ص 86.

[4] مجمع البحرین ج 2 ص 34.

[5] مفردات الفاظ القرآن ج 1 ص 219.

[6] معجم الفروق الّغویّة ص 176.

[7] لسان العرب ج 9 ص 253/ کتاب العین ج 1 ص 92.

[8] النهایة فی غریب الحدیث و الأثر ج 4 ص 264/ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم ج 8 ص 180.

[9] مفردات الفاظ القرآن ج 1 ص 573.

[10] پایگاه حوزه: http://www.hawzah.net

[11] رجوع شود به کتاب: عقاید استدلالی (علی ربانی گلپایگانی) ج 1 ص 32.

[12] سوره اعراف/ آیه 27 (ترجمه مکارم).

[13] سوره مؤمنون/ آیه 70 (ترجمه مکارم).

 

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

مسلم زکی‌زاده

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
مرصاد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۱۱ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۵
1
1
با سلام خدمت کارشناس محترم. از متنی که نوشتید استفاده کردم مخصوصاً معنای حجاب و تفاوت آن با پوشش خیلی جالب بود، همچنین قلم روانی داشتید. موفّق باشید.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: