کد مطلب: ۱۷۵۹
تعداد بازدید: ۲۶۵۶
تاریخ انتشار : ۱۸ آذر ۱۳۹۶ - ۱۴:۵۶
غیبت| ۵
دلیل اصلی غیبت امام، مجهول است و در روایات آمده است که سرّ غیبت و دلیل آن پس از ظهور امام کشف و روشن می‌‏شود و هیچ دلیلی وجود ندارد که ما الآن تفحّص کنیم و بخواهیم دلیل غیبت را بفهمیم، هیچ ضرورتی وجود ندارد.

غیبت حضرت ولی‌عصر(عج)/ علّت غیبت 

یکی از سؤالات بسیار مهم در بحث‏‌‌های غیبت امام این است که می‌‌‏پرسند امام«عج» چرا غایب است و پنهان بودن امام چه حکمتی دارد و چه دلیلی و اگر امام ظاهر بود اشکالی پیدا می‌‏شد و این سؤال را در زمان ائمه هم مطرح می‌‏کردند. قبل از جواب این سؤال سه نکته‌ی بسیار مهم و اساسی را باید بحث کنیم و بعد به لطف خداوند متعال و مدد حضرت ولی‌عصر«عج» به جواب این سؤال بپردازیم. انشاء الله.

1ـ مطلب اوّل اینکه: علّت و حکمت واقعی غیبت را ما نمی‌‏دانیم، نه اینکه ما نمی‌‏دانیم بلکه هیچ‌کس نمی‌‏داند. دلیل اصلی غیبت امام، مجهول است و در روایات آمده است که سرّ غیبت و دلیل آن پس از ظهور امام کشف و روشن می‌‏شود و هیچ دلیلی وجود ندارد که ما الآن تفحّص کنیم و بخواهیم دلیل غیبت را بفهمیم، هیچ ضرورتی وجود ندارد. به این روایت توجّه کنید:

امام صادق(ع) فرمودند: اِنّ لِصاحِبِ هذَا اْلَامْرِ غَیْبَۀً لابُدَّ مِنْها یَرتابُ فیها کُلُّ مُبْطِلٍ فَقِیلَ لَهُ وَ لِمَ جُعِلْتُ فِداکَ قال(ع) لِاَمْرٍ یُؤذَنْ لَنا فِی کَشْفِهِ لَکُمْ... اِنَّ وَجْهَ الْحِکْمَۀِ فِی ذلِکَ لایَنْکَشِفُ اِلَّا بَعْدَ ظُهُوِرِه... .

صاحب این امر یعنی امر قیام به‌ناچار غیبتی دارد که هر کس باطل‌گراست در وجود او یعنی امام غایب تردید می‌‏کند. خدمت امام صادق(ع) عرض شد؛ دلیل غیبت او چیست؟ فرمود: دلیلی دارد که ما اهل‌بیت اجازه نداریم برای شما آن را بازگو کنیم. دلیل غیبت پس از ظهورش مشخص می‌‏شود. از این حدیث استفاده می‌‏شود که دلیل واقعی غیبت در نزد ائمه‌ی هُدی می‌‏باشد لکن مجاز نیستند که آن را فاش کنند.[1]

2ـ مطلب دوم اینکه: ما اعتقاد داریم که خداوند متعال حکیم است و کار بیهوده و بی‌فایده و بی مصلحت نمی‌‏کند، هر کاری که انجام می‌‏دهد یک‌جهت مصلحتی دارد، اگرچه آن جهت مصلحت برای ما روشن نباشد. در قرآن مجید آیات زیادی داریم که می‌‏فرماید: «اِنَّ اللهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» خداوند متعال هم عالم است و هم حکیم. بنابراین غیبت امام فعل و کار خداست و این کار هم حتماً مصلحتی داشته است که خداوند انجام داده، اگرچه آن جهت مصلحت را ما نمی‏دانیم.

به این روایت توجه کنید؛ «وَ مَتی عَلِمْنا اِنَّهُ حَکِیمٌ صَدَّقْنا بِاَنَّ اَفْعالَهُ کُلَّها حِکمَۀٌ وَ اِنْ کانَ وَجْهُها غَیرَ مُنْکَشَفٍ لَنَا.»[2]

زمانی که ما یقین داریم خداوند حکیم است پس باید تصدیق کنیم و ایمان بیاوریم که تمام افعال و کارهای خداوند روی حکمت و مصلحت است، اگرچه جهت مصلحت آن برای ما روشن نباشد.

و مطلب مهم این‌که در روایات آمده است:

«اِنَّ هذَا اْلاَمْرُ اَمْرٌ مِنْ اَمْرِ اللهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ الله وَ غَیبٌ مِنْ غَیْبِ الله»[3]

این داستان غیبت امام امری است از امور خدا (یعنی کاری است از کارهای او) و راز و سرّی است از اسرار الهی و کاری است نهان و غیب از اموری که خدا آن‌ها را غیب قرار داده است و هیچ‌کس بر آن امور غیبیه هیچ اطلاعی ندارد.

در ادامه حدیث آمده؛ «مَطْوِیٌّ عَنْ عِبادِ الله» یعنی راز غیبت از مردم پوشیده شده است و کسی باخبر نیست. «فَاِیّاکَ وَ الشَّکُّ فِیهِ فَاِنَّ الشَّکَّ فِی اَمْرِ الله کُفْرٌ» جهت غیبت از مردم پوشیده شده مبادا در وجود امام شک کنی که شک در امر و کار خدا انسان را کافر می‌‏کند، یعنی اگر مطلبی را نفهمیدیم دلیل نمی‌‏شود او را انکار کنیم و یا در حقّانیت او شک و تردید کنیم.

درعین‌حال و با توجه به این سه مطلب که عرض کردیم ائمه ما در روایات مطالبی را به‌عنوان علّت و سبب غیبت امام برای مردم بیان کردند، آن‌هم به خاطر اصرار زیاد مردم که می‌‏خواستند دلیل غایب بودن امام را بفهمند. البته این دلایلی را که امامان ما بیان کرده‌اند درخور فهم مخاطب بوده است و اینکه سؤال‌کننده ساکت بشود و آرام بگیرد و این‌قدر سؤال نکند، والّا حرف حقّ همان است که بحث کردیم.

به‌عنوان نمونه اشاره می‌‏کنیم به چند دلیل غیبت از زبان معصومین(ع).

دلیل اول) علّت غیبت این است که در زمان نبودن امام تمام اقشار و گروه‏‌ها صاحب حکمت و سلطنت بشوند و برای همه مشخص بشود که آن‌ها و همه از اجرای عدالت، عاجز و ناتوان هستند و هیچ گروهی نتواند بگوید که من اگر بر سر کار می‌‏آمدم و قدرت را به دست می‌‏گرفتم اجرای عدالت می‌‏کردم، یعنی دروغ همگان در این قسمت روشن بشود و بر همه ثابت بشود اجرای عدالت مطلق کار معصوم و امام از جانب خداست نه کار هر حاکم و زمامداری.

به این حدیث توجه کنید:

قال الصَّادقُ(ع): مایَکُونُ هذَا اْلاَمْرُ حتّی لایَبْقَی صِنْفٌ مِنَ النّاسِ اِلَّا وَ قَدْ وُلُّوا عَلَی النَّاسِ حَتَّی لایَقُولَ قائلٌ اِنَّا لَوْ وُلِّینَا لَعَدَلْنا ثُمَّ یَقُومُ الْقائِمُ بِالَْحَقِّ وَ الْعَدْلِ.[4]

امام صادق(ع) فرمودند: حادثه‌ی ظهور و قیام امام زمان اتّفاقی نمی‌‏‏افتد مگر اینکه هیچ گروهی و طایفه‌ای باقی نمی‌‏ماند از مردم، الّا و لابدّ قبل از حکومت ما به حکومت و سلطنت می‌‏رسد و وقتی روش حکومت‏داری ما را دیدند نتوانند بگویند که اگر ما هم به حکومت می‌‏رسیدیم مانند ائمّه‌ی هدی حکومت به عدالت می‌‏کردیم و پس از حکومت همه‌ی اصناف و گروه‏‌ها که از اجرای عدالت ناتوان بودند امام عصر«عج» قیام می‌‏کند. قیام به‌حق و قیام برای جهانی کردن عدالت.

یعنی علّت غیبت این است که عملاً و به‌طور محسوس برای مردم دنیا روشن شود که هیچ گروهی قادر بر حکومت عادلانه نیستند و تنها کسی که می‌‌تواند عدالت واقعی را در اجتماع بشر پیاده کند امام مبسوط الید و منصوب از طرف خداوند است.

دلیل دوم) ائمّه‌ی هدی فرمودند: علّت غیبت این است که مردم در زمان غایب بودن امام امتحان بدهند و خالص از غیرخالص تشخیص داده شود.

به این روایات توجه کنید:

شخصی به امام باقر(ع) عرض کرد: مَتَی یَکُونُ فَرَجُکَُمْ؟ فَقَال هَیْهاتَ هَیْهاتَ لایکُوُن فَرَجُنا حَتَّی تَغَرْبَلُوا ثُمَّ تَغَرْبَلُوا ثُمّ تَغَرْبَلوُا.[5]

یعنی از امام باقر(ع) پرسیدند؛ فرج امام زمان که در واقع فرج شما اهل‌بیت است چه زمانی تحقّق پیدا می‌‏کند؟ فرمود: فرج دور است، دور است. فرج ما واقع نمی‌‏شود تا اینکه شما غربال شوید، غربال شوید، غربال شوید. درنتیجه جمعیت زیادی از غربال خارج می‌‏شوند و عده‌ای کم در غربال می‌‏مانند که آن‌ها مؤمنین واقعی هستند.

قَالَ الصَّادِقُ(ع): اِنَّ لِلغُلامِ غَیْبَۀً قَبْلَ اَنْ یَقُومَ قُلْتُ وَ لِمَ ذاکَ جُعِلْتُ فِداکَ قالَ(ع) ... لِاَنََّ اَللهَ یُحِبُّ اَنْ یَمْتَحِنَ خَلْقَهُ.[6]

امام صادق(ع) فرمود: حضرت مهدی قبل از آنکه قیام و ظهور کند غیبتی دارد که باید این غیبت واقع بشود. شخصی می‌‏گوید: من خدمت امام عرض کردم غیبت او چه دلیل دارد، فرمودند: خداوند دوست دارد به‌وسیله‌ی غیبت بندگان خود را امتحان کند، خالص از ناخالص جدا شود.

در اثر این غیبت عده‌ای از اعتقاد به امام عصر دست برمی‌‌دارند و عده‌ای انکار می‌‏کنند وجود امام را و عده‌ای به شک و تردید می‌‏افتند و عده قلیلی هم ثابت‌قدم می‌‏مانند. این است معنای امتحان کردن مردم به‌وسیله‌ی غیبت امام.

دلیل سوم) تمام امامان ما به‌ناچار در شرایط خاص زمان خود گاهی مجبور بودند که با طاغوت زمان خود بیعت کنند و هیچ چاره‌ای جز این نداشتند. البته اینکه امام حسین(ع) حاضر نشد با طاغوت زمان خود یعنی یزید بن معاویه بیعت کنند این یک مسئله‌ی استثنائی بوده است و دلیل آن در جای خود بحث شده است، ولی بقیه‌ی ائمّه مجبور بودند که با طاغوت زمان خود بیعت کنند، ولی حضرت مهدی از نظرها غایب شده است تا اینکه وقتی قیام می‌‏کند هیچ بیعتی با هیچ طاغوتی در گردن او نیست.

 

دلیل چهارم) ائمّه‌ی هدی فرمودند: علّت غیبت این است که اگر الآن ظاهر شود کشته می‌‏شود، او را می‌‏کشند و بلکه او را ذبح می‌‏کنند.

به این حدیث توجه کنید؛

قَالَ رَسُولُ ‏الله(ص): لابُدَّ لِلْغُلامِ مِنْ غَیْبَۀٍ فَقِیلَ لَهُ وَ لِمَ یا رَسُول اَلله؟ قال(ص): یَخافُ الْقَتْلَ.[7]

رسول اکرم(ص) فرمود: امام زمان به‌ناچار و ناگزیر غیبتی دارد. از پیامبر اکرم(ص) سؤال شد به چه دلیلی غایب است، فرمود: اگر ظاهر شود او را می‌‏کشند، از ترس این‌که مبادا کشته شود.

البته این مطلب بدیهی و واضح است که مقصود از ترس، ترس از شهادت نیست چراکه امام مهدی«عج» همچون اجداد بزرگوارش عاشق شهادت درراه خداست.

حضرت زینب کبری(س) در مجلس شهر شام به یزید فرمود: «اَلْحَمدُ لله الَّذِی اَکْرَمَنا بالشَهادَۀ» خداوند را شکر می‌‏کنیم که ما اهل‌بیت را به‌وسیله شهادت گرامی‌ داشت و عزیز کرد.

ترس امام زمان از کشته شدن به خاطر این است که با کشته شدن امام، مبادا وعده‌ی الهی مبنی بر جهانی شدن اسلام تحقّق نیابد و هدف بزرگ همه‌ی انبیای الهی، یعنی استقرار عدالت همه‌جانبه‌ی اسلامی محقّق نگردد.

دلیل پنجم) سنّت عده‌ای از پیامبران الهی که مسئله‌ی غیبت کردن آن‌ها بود برای مدّت خاصّی، در وجود امام عصر جاری بشود، بدون هیچ تفاوت و فرقی. به این حدیث توجه کنید؛

قَالَ الصَّادِقُ(ع): اِنَّ سُنَنَ اْلاَنبیاءِ بِما وَقَع بِهِم مِنَ الْغَیباتِ حادِثَۀٌ فِی الْقائمِ مِنَّا اْهْلَ الْبَیْت حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَۀِ بِالْقُذَّۀِ.[8]

امام صادق(ع) فرمود: هر چه سنّت از سنّت‏‌های مربوط به غایب شدن پیامبران هست در قائم ما اهل‌بیت نیز واقع می‌‏شود، به همان‌گونه و بی‏‌هیچ تفاوت و فرقی.

عده‌ای از پیامبران به خاطر مصالحی یک‌زمانی غیبت داشتند.

1ـ حضرت یوسف؛ 2ـ حضرت موسی؛ 3ـ حضرت عیسی؛ 4ـ حضرت خضر و عده‌ای دیگر از رسولان الهی، امام زمان هم مدتی غایب است تا همان سنّت پیامبران در وجود ایشان هم جاری بشود.

عجیب این است که در روایات ما را نهی کرده‌اند که از علّت غیبت امام سؤال کنیم و فرمودند: این سؤال را نکنید که چرا حضرت غایب است.

بعد امام(ع) این آیه را تلاوت می‌‏کند: «لاتَسْئَلُوا عَنْ اَشْیاء اِنْ تُبْدَلَکُمْ تَسُؤکُمْ» قرآن می‌‏فرماید: بعضی از سؤالات را نکنید، اگر جواب آن را بشنوید ناراحت می‌‏شوید و بر شما گران می‌‏آید و اعصابتان بهم می‌‏ریزد. امام می‌‏خواهد بفرماید اگر ما علّت غیبت را برای شما بگوییم شما ناراحت می‌‏شوید و ازنظر روحی کدر می‌‏شوید و بهم می‌‏ریزید. مثلاً اگر بگویند علّت غیبت این است که شما لیاقت امامت ایشان را ندارید چون اگر ظهور کند و امرونهی کند. شما حرف ایشان را اطاعت نمی‌‏کنید و تسلیم ایشان نمی‌‏شوید و دروغ می‌گویید که ما خواهان هستیم. خوب این مطلب باعث ناراحتی انسان می‌‌شود.

مطالبی لازم و آموزنده در زمینه‌ی علّت و سبب غیبت

تحقّق و فلسفه‌ی اجتماعی امامت و رهبری بی‏تردید در گرو حضور امام و رهبر در جامعه است. از این رو در غیبت طولانی امام مهدی«عج» این سؤال پیش می‌‏آید که اوّلاً حکمت غیبت و دلیل آن چیست و ثانیاً امام غایب چه تأثیری بر جامعه و چه فایده‌ای برای جامعه دارد.

این دو سؤال حتّی سال‏‌ها قبل از تولّد حضرت مهدی خصوصاً در عصر امام پنجم و امام ششم در میان پیروان اهل‌بیت وجود داشت و پاسخ امامان به این پرسش‏‌ها زمینه‌ی تألیف کتاب‏‌هایی مثل غیبت نعمانی، غیبت طوسی و کمال‏الدّین شده است. در سال‏‌های اخیر مخالفان مکتب تشیّع در هجوم به آن شبهات مختلفی را در این زمینه مطرح کردند که در واقع ریشه در همین دو سؤال دارد، بنابراین ارائه پاسخ دقیق به آن‌ها از اهمیّت خاصی برخوردار است.

باید توجه داشت روشن شدن حکمت و علّت غیبت برای کسانی که اسلام و یا مبانی امامت و رهبری در این مکتب را قبول نکردند نه ممکن است و نه مفید. در این صورت ابتدا باید برای حقانیّت اسلام و مبانی رهبری در این آئین، برهان و دلیل اقامه کنیم و بعد درباره‌ی دلیل غیبت امام سخن بگوییم. بنابراین مخاطب ما در این تحقیق کسانی هستند که مبانی امامت و رهبری را بر اساس مکتب اهل‌بیت پذیرفته‌اند. بدیهی است درصورتی‌که دیگران با توجه به این مبنا و اصل موضوعی ما شبهه‌ی عقلی و یا نقلی بر مدّعای ما داشته باشد، بدان پاسخ می‌گوییم.

سه نکته مهمّ در بیان علّت غیبت امام

1ـ از نظر قرآن فراگیر شدن اسلام در جهان و غلبه‌ی آن بر همه‌ی ادیان در آینده‌ی تاریخ امری است ضروری، قطعی و اجتناب‏ناپذیر، این کتاب آسمانی در سه آیه تصریح می‌‏کند: «هُوَ الَّذیَ اَرْسَلَ رَسُولَه بالهُدَی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدّین کُلِّهِ[9].

خداوند رسول خود را فرستاد با هدایت و دین حقّ تا آن دین را بر همه‌ی دین‌ها غلبه دهد. «وَ لَقَدْ كَـتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ اَنَّ الْاَرْضَ يَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ[10]

ما در کتاب زبور حضرت داود نوشتیم که زمین را بندگان صالح من به ارث می‌‏برند. مسئله‌ی مهم در فراگیر شدن اسلام در جهان این است که آیا این امر از طریق اعجاز یا اجبار تحقّق پیدا می‌‏کند یا این که فراهم شدن زمینه‏‌های لازم جامعه‌ی بشر، پذیرای ارزش‏‌های اسلامی می‌‏شود.

از نظر اسلام انسان نقش اوّل را در ساختن سرنوشت خود در جهان دارد، چنان که قرآن می‌‏فرماید: «اِنَّ اللهَ لا يُغَـيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی يُغَـيِّرُوا ما بِاَنْفُسِهِمْ.»[11]

خداوند سرنوشت هیچ قومی و ملّتی را تغییر نمی‌‏دهد مگر آن‌که آنان آنچه را در خودشان هست تغییر دهند. بنابراین جهانی شدن اسلام در جهان و حاکمیت ارزش‏‌های دینی بر جامعه بیش از هر چیز بر اراده‏ و انتخاب مردم استوار است. اگر خداوند می‌‏خواست اسلام از طریق اعجاز و اجبار جهانی شود، در عصر نبوّت پیامبر این اتفاق می‌‌افتاد.

قرآن می‌‏فرماید: «وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَامَنَ مَنْ فِی الْاَرْضِ كُلُّهُمْ جَميعًا.»[12]

اگر پروردگار تو می‌‌خواست کاری می‌‌کرد که تمام کسانی که روی زمین هستند همگی به‌اجبار ایمان می‌‌آوردند.

حضرت مهدی«عج» آن بزرگوار بقیّۀالله و تنها ذخیره‏ از رهبران بزرگ الهی برای جهانی کردن ارزش‏‌های انسانی و اسلامی در جهان است. تنها اوست که می‌‏تواند همه‌ی قدرت‏‌های شیطانی را در هم بکوبد. ریشه‌ی ظلم و تجاوز را در جهان قطع کند. بنیان‏‌های شرک و نفاق را ویران نماید، احکام نورانی قرآن را زنده کند و همه‌ی ارزش‏‌ها و در رأس آن‌ها عدالت اجتماعی را در جهان برقرار کند.

با عنایت به نکاتی که اشاره شد می‌‏توان گفت: احتمال قوی آن است که اصلی‏ترین علّت غیبت امام مهدی«عج»، فراهم نبودن زمینه‌ی سیاسی و اجتماعی برای جهانی شدن اسلام است و این حکمت تنها هنگام ظهور او برای عموم مردم قابل‌فهم است.

پس حکمت الهی ایجاب می‌‏کند امامی که ذخیره‌ی الهی برای اقامه‌ی عدل در سراسر جهان است پیش از فراهم شدن زمینه‌ی حکومت الهی و جهانی او، در پس پرده‌ی غیبت بماند. چراکه در غیر این صورت همانند اجداد بزرگوارش به دست زمامداران ظلم، شهید خواهد شد.

با تأمّل در علّت غیبت امام مهدی روشن می‌‏شود که مسئولیت پیروان اسلام در جهت زمینه‌سازی برای جهانی شدن این اسلام بسیار سنگین است.

پی‌نوشت‌ها

[1] کتاب علل الشرایع، ص 245، حدیث 8، کمال‏الدّین، ص 481، حدیث 11.

[2] کتاب علل الشرایع، ص 245، حدیث 8، کمال‏الدّین، ص 481، حدیث 11.

[3] کتاب علل الشرایع، ص 245، حدیث 8، کمال‏الدّین، ص 481، حدیث 11.

[4] بحارالانوار، ج 52، ص 244، حدیث 119.

[5] بحارالانوار، ج 52، ص 113، حدیث 48.

[6] کمال‏الدین، ص 346، حدیث 32.

[7] علل‏الشرایع، ص 243، حدیث 1. بحار، ج 52، ص 90، حدیث 1.

[8] کمال‏الدین، ص 345، حدیث 31. بحارالانوار، ج 51، ص 146، حدیث 14.

[9] سوره‏ی توبه، آیه‏ی 33.

[10] سوره‏ی انبیا، آیه 105.

[11] سوره‏ی رعد، آیه‏ی 11.

[12] سوره یونس، آیه 99.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
 
عباس ابوالحسنی

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: