کد مطلب: ۱۷۶۶
تعداد بازدید: ۱۸۳۸
تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۳۹۶ - ۱۵:۰۲
پاسخ به سوالات تاریخی| ۱۲
غالب تواریخ و کتب مقاتل، نقل می کنند که عده‌ای از اهل غاضریه و در برخی تصریح شده که عده‌ای از قبیله بنی اسد که اهل غاضریه بودند، یک روز پس از شهادت امام حسین(ع) ابدان مطهر را دفن کردند.

غالب تواریخ و کتب مقاتل، نقل می کنند که عده ای از اهل غاضریه و در برخی تصریح شده که عده ای از قبیله بنی اسد که اهل غاضریه بودند، یک روز پس از شهادت امام حسین(ع) ابدان مطهر را دفن کردند.

مثلاً بلاذری در أنساب الأشراف چنین می گوید: «اهل غاضريه از بنى اسد، پيكر حسين(ع) و يارانش- رحمهم الله- را يك روز پس از كشته شدن دفن كردند.»[1]همچنین شیخ مفید نیز این خبر را تأیید می کند:« چون عمر سعد از کربلا حركت كرد، گروهى از بنى اسد که ساكن غاضريه بودند به سوى حسين(ع) و يارانش- رحمةاللّه عليهم- آمدند و بر آنها نماز خواندند. 

سپس حسين(ع) را در جاى كنونى قبرش دفن كردند. فرزندش على اصغر[2] را در محل پايش به خاك سپردند و براى شهيدان اهل‏بيت و يارانش كه در اطرافش به خاك افتاده بودند، در پايين پاى آن حضرت قبری كندند و همه را با هم دفن كردند. عباس بن على را نیز در محلى كه شهید شد، در راه غاضريه، جايى كه هم اينك قبر اوست، دفن كردند.»[3] در زیارت ناحیه مقدسه نیز آمده:«...السَّلَامُ عَلَى مَنْ تَوَلَّى دَفْنَهُ أَهْلُ الْقُرَى‏...»[4](سلام بر کسی که بادیه نشینان دفن او را به عهده گرفتند...)

بنی اسد از قبایل عراق هستند که همگی از نسل «اسد بن خزیمه» بودند که در زمان خلیفه دوم و هنگام جنگ قادسیه از حجاز به عراق رفتند و در غاضریه ساکن شدند. در جریان جنگ جمل با امیرالمؤمنین(ع) بیعت کردند و برخی شهدای قیام اباعبد الله الحسین(ع) همچون حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه و قیس بن مصهّر نیز از این قبیله بودند، کما اینکه حرملۀ بن کاهل ملعون نیز ازهمین قبیله بود.

منتهی اولاً غسل و کفن و دفن امام معصوم را فقط امام معصوم باید انجام دهد. در روایتی از امام رضا(ع) سوال شده است:« سَأَلْتُ الرِّضَا ع عَنِ الْإِمَامِ يُغَسِّلُهُ الْإِمَامُ قَالَ سُنَّةُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ ع‏»[5]( راوی می گوید از امام رضا(ع) پرسیدم چرا امام را فقط امام باید غسل دهد؟ ایشان فرمودند: سنتی است که از زمان حضرت موسی بن عمران جاری بوده است.) و ثانیاً از آنجایی که بنی اسد، ساکنان بیابان بودند و در واقعه عاشورا حضور نداشتند، وانگهی ابدان مطهره سر در بدن نداشتند تا هویتشان مشخص شود نیاز به راهنمایی کسی داشتند که تک تک اجساد مطهره را شناسایی کند و آن شخص، امام سجاد(ع) بودند؛ همچنان‌که در روایتی از یکی از یاران امام رضا(ع) آمده:

« كُنْتُ عِنْدَ الرِّضَا ع فَدَخَلَ عَلَيْهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي حَمْزَةَ وَ ابْنُ السَّرَّاجِ وَ ابْنُ الْمُكَارِي فَقَالَ عَلِيٌّ بَعْدَ كَلَامٍ جَرَى بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَهُ ع فِي إِمَامَتِهِ إِنَّا رُوِّينَا عَنْ آبَائِكَ ع أَنَّ الْإِمَامَ لَا يَلِي أَمْرَهُ إِلَّا إِمَامٌ مِثْلُهُ فَقَالَ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ ع فَأَخْبِرْنِي عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ كَانَ إِمَاماً أَوْ غَيْرَ إِمَامٍ قَالَ كَانَ إِمَاماً قَالَ فَمَنْ وَلِيَ أَمْرَهُ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ قَالَ وَ أَيْنَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ كَانَ مَحْبُوساً فِي يَدِ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ زِيَادٍ قَالَ خَرَجَ وَ هُمْ كَانُوا لَا يَعْلَمُونَ حَتَّى وَلِيَ أَمْرَ أَبِيهِ ثُمَّ انْصَرَف‏...»[6]

(من نزد امام رضا(ع) بودم كه على بن ابى حمزه، ابن سرّاج و ابن‏مكارى بر ایشان وارد شدند. على پس از گفت و گوى با حضرت درباره امامتشان گفت: از پدران شما براى ما روايت كرده‌‏اند كه كار امام (منظور کفن و دفن)را جز امامى مانند خودش بر عهده نمى‏‌گيرد. امام رضا(ع) فرمودند: بگو ببينم حسين بن على امام بود يا غير امام؟ عرض کرد: امام بود. فرمودند: چه كسى عهده دار كارش بود؟ گفت: على بن الحسين(ع). فرمودند: على بن الحسين كجا بود؟ گفت: در كوفه در زندان عبيد اللّه بن زياد. امام فرمودند: چگونه در حالى كه زندانى بود عهده دار كار پدرش گرديد؟ گفت: دور از چشم آنان رفت و پدرش را كفن و دفن كرد و بازگشت...)

البته در این روایت که با سکوت حضرت تأیید آن فهمیده می شود، غیر از آنکه حضور امام سجاد(ع) را مسجّل می کند، انجام کفن و دفن را به انتهای روز دوازدهم و یا روز سیزدهم محرم نسبت می دهد، زیرا عمر سعد در روز یازدهم کاروان اسرا را از کربلا خارج کرد و در روز دوازدهم آنها را در کوفه وارد کرد و بعد از آنکه ایشان را در کوچه ها گرداند به زندان عبید الله انداخت.

در هر تقدیر مرحوم مقرم در کتاب «مقتل الحسین(ع)» کیفیت دفن شهدای کربلا را چنین توصیف می کند: (هنگامى كه امام سجاد(ع) به كربلا رفتند ديدند كه بنى اسد بر سر شهداء جمع شده و نمى‏دانند چه كنند و امكان شناسايى آنها را ندارند ... پس هدف آمدن خود را فرمودند: كه آمده تا آن پيكرهاى پاك را به خاك بسپارد. 

نام شهيدان را برايشان گفتند و بنی هاشم را به آنها معرفى كردند ... سپس امام سجاد(ع) سوى پيكر پدر رفتند و آن را در آغوش كشيدند، با صداى بلند گريستند و به محل قبر آمدند. پس اندكى از خاك را كنار زدند، پس قبرى كنده شده و ضريحى آماده پيدا شد. حضرت دستانشان را زير پشت پدر باز كرده و فرمودند: بسم اللّه و فى سبيل اللّه و على ملة رسول اللّه، صدق اللّه و رسوله، ما شاء اللّه، لا حول و لا قوة الّا باللّه العظيم.

حضرت خود به تنهايى پدر را درون قبر نهاده و فرمودند: با من كسانى هستند كه كمك مى‏‌كنند. پس از آنكه پدر را در قبر نهاد، صورت به گلوى مباركش قرار داده و فرمودند: خوشا به حال زمينى كه پيكر پاكت در آن جاى گرفت. 

جهان پس از تو تاريك و آخرت به نور تو روشن است. پدر جان شبها خواب نداريم و اندوهمان بى پايان است، تا آنكه خداوند خاندانت را نيز در سرايى كه تو در آن مقيم هستى جاى دهد. اى فرزند رسول خدا(ص) سلام ما و درود و بركات خداوند بر شما باد. آنگاه بر روى قبر اين جمله را نوشت: هذا قبر الحسين بن على بن ابى طالب الذى قتلوه عطشاناً غريباً.

سپس نزد عمويشان عباس(ع) رفتند و او را به آن حالتى ديدند كه فرشتگان آسمان را به وحشت افكند و حوريان بهشتى بر او گريستند؛ و خود را روى او افكند و گلوى مباركش را مى‌‏بوسيدند و مى‌‏فرمودند: اى ماه بنى هاشم: پس از تو خاك بر سر دنيا، سلام من و رحمت و بركات خداوند بر تو باد اى شهيد راه خدا. آنگاه برايش قبرى كندند و همانند پدر شهيدش به تنهايى ایشان را درون قبر گذاشته و به بنى اسد فرمودند: كسى با من هست كه كمكم مى‏‌كند.

آرى، امام(ع) با شركت خود در دفن شهيدان به بنى اسد افتخارى بخشيد و دو نقطه را تعيين كرده و فرمودند تا دو گودال كندند. در گودال اول بنى هاشم و در گودال دوم ياران امام(ع) را به خاك سپردند. اما حرّ بن يزيد رياحى را خويشاوندانش به جاى قبر كنونى بردند؛ و گويند مادرش كه در صحنه نبرد حضور داشت وقتى رفتار لشكر را با اجساد ديد، او را به مكان كنونى انتقال داد.)[7]

امام صادق(ع) به حمّاد بصرى فرمودند:«... فَإِنَّهُ غَرِيبٌ بِأَرْضِ غُرْبَةٍ يَبْكِيهِ مَنْ زَارَهُ وَ يَحْزَنُ لَهُ مَنْ لَمْ يَزُرْهُ وَ يَحْتَرِقُ لَهُ مَنْ لَمْ يَشْهَدْهُ وَ يَرْحَمُهُ مَنْ نَظَرَ إِلَى قَبْرِ ابْنِهِ عِنْدَ رِجْلِه...»(‏ (ابا عبداللّه) در سرزمين غربت، غريبانه كشته شد. هر كس او را زيارت كند برايش مى‏‌گريد و هر كس او را زيارت نكند، برايش اندوهگين مى‌‏شود و هركس او را نديده است قلبش آتش مى‏‌گيرد و هر كس به قبر فرزندش در پايين پاى او بنگرد بر او رحمت مى‌‏فرستد)

پی‌نوشت‌ها:

[1] أنساب الأشراف، جلد 3، صفحه 411

[2] شیخ مفید براین اعتقاد است که امام زین العابدین(ع) علی اکبر هستند و حضرت علی اکبر که فرزند ام لیلی است را علی اصغر می‌داند.

[3] الإرشاد ، جلد 2، صفحه 114

[4] المزار الکبیر، صفحه 499

[5] الکافی، جلد 1، صفحه 385

[6] إختیار معرفۀ الرجال ، صفحه 464

[7] مقتل الحسین(ع)، صفحه 321-319

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

صادق تهرانی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: