کد مطلب: ۱۹
تعداد بازدید: ۴۰۰۸
تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۸:۱۲
به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)| ۱
از وجدان بیدار انسان های آزاده سؤال می کنیم: چرا این وجود سراسر نور و فضیلت، و تنها یادگار پیغمبر رحمت و کرامت، بعد از پدر بزرگوارش آن قدر غریب و تنها شد، که در روز روشن خانه اش را به آتش کشیدند و به اَشکال مختلف او را با تازیانه و کتک، مصدوم و مجروح نمودند، و فرزند در رحمش را بر اثر ضرب لگد و فشار درب سقط کردند.

صدّیقه شهیده

السّلامُ عَلیکِ ایَّتُها الصّدّیقةُ الشَّهیدةُ

 

فاطمة (سلام الله علیها) کیست؟ آیا فقط پیغمبر زاده‌ای همچون تمام اولاد انبیاء است؟

 

امید است با مطالعه این مختصر، که حتّی نمی از اقیانوس بی کران مناقب این شخصیت بزرگوار هم به حساب نمی آید، به قدر بضاعت با پاسخ سؤال های مذکور و پرسش های دیگری از این دست، بیش از پیش آشنا شویم. این جا همان جائی است که اگر تمام عوالم وجود یکپارچه شوند تا ذرّه ای از مناقبش را به قلم آورند، قلم ها خواهد شکست، مرکّب ها به انتها خواهد رسید و دست ها از کار خواهد افتاد در حالی که هنوز از آن بانو سخنی به میان نیامده است. ابتدا به روایتی در باب فضائل مولانا امیرالمؤمنین علی علیه السّلام توجّه کنید. شاید برخی تعجّب کنند که چرا وقتی موضوع بحث حضرت زهرای مرضیّه است، سخن از امیرالمؤمنین علیه السّلام را به میان آوردیم. به زودی پرده از این راز بر خواهیم داشت، إن شاء الله.

 

فضائل مولا علی علیه السّلام قابل شمارش نیست

 

رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ:‏ «لِأَخِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَضَائِلُ لَا تُحْصَى كَثْرَةً فَمَنْ ذَكَرَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِهِ مُقِرّاً بِهَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ مَنْ كَتَبَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِهِ لَمْ تَزَلِ الْمَلَائِكَةُ تَسْتَغْفِرُ لَهُ مَا بَقِيَ لِذَلِكَ الْكِتَابَةِ رَسْمٌ وَ مَنِ اسْتَمَعَ إِلَى فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ غُفِرَتْ لَهُ ذُنُوبُهُ الَّتِي اكْتَسَبَهَا بِالسَّمَاعِ وَ مَنْ نَظَرَ إِلَى فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ غُفِرَتْ لَهُ ذُنُوبُهُ‏ الَّتِي‏ اكْتَسَبَهَا بِالنَّظَرِ».

از پيامبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله روايت شده كه فرمودند: برادرم على بن ابى طالب عليه السّلام فضيلت هايى دارد كه از كثرت به شمار نمى‏آيد و كسى كه، فضيلتى از فضايل او را ياد كند و به آن اعتراف نمايد؛ خداوند گناهان قديم و جديد وى را مى‏آمرزد، و كسى كه فضيلتى از فضيلت هاى او را بنویسد، همواره فرشتگان تا اثرى از آن نوشته باقى است، برايش استغفار می کنند و كسى كه به فضيلتى از فضايل او گوش فرا دهد، گناهانى را كه از راه گوش انجام داده، بخشيده مى‏شود و كسى كه به فضيلتى از فضايل او نگاه کند، گناهانى را كه از راه چشم مرتكب گشته، مورد عفو قرار مى‏گيرد».(1)

وَ قَالَ صلّی الله علیه و آله:‏ «لَوْ أَنَّ الْغِيَاضَ أَقْلَامٌ وَ الْبَحْرَ مِدَادٌ وَ الْجِنَّ حُسَّابٌ وَ الْإِنْسَ كُتَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السّلام». پيامبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: اگر درختان قلم و درياها مركّب و جنّيان حسابگر و انسان ها نويسنده شوند؛ نمى‏توانند فضايل امير المؤمنين على بن ابى طالب علیه السّلام را به شما آورند.(2)

‏‏وَ قَالَ صلّی الله علیه و آله:‏ «مَا عَرَفَكَ يَا عَلِيُّ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَا». پيامبر اکرم صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: اى على كسى جز خدا و من به درستى تو را نمى‏شناسد.(3)

 

فضائل مولاتنا فاطمه علیها السّلام قابل شمارش نیست

 

از مجموع این سه روایت و روایات کثیر دیگر، این نتیجه به دست می آید که: فضائل و مناقب مولا علی علیه السّلام به جهت کثرت، قابل شمارش نیست و مقام امیرالمؤمنین علیه السّلام را جز خدای متعال و رسول گرامیش صلّی الله علیه و آله، کسی نمی شناسد.

حال اگر این روایت را به روایات گذشته ضمیمه کنیم، به راحتی ارتباط فضائل حضرت امیر علیه السّلام را با جایگاه بانوی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها در می یابیم.

 

حضرت زهرا علیها السّلام همتائی ندارد جز امیرالمؤمنین علیه السّلام

 

قَالَ رسول الله صلّی الله علیه و آله:‏ «...فَهَبَطَ عَلَيَّ جَبْرَئِيلُ علیه السّلام فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ يَقُولُ لَوْ لَمْ‏ أَخْلُقْ‏ عَلِيّاً علیه السّلام لَمَا كَانَ لِفَاطِمَةَ ابْنَتِكَ كُفْوٌ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ آدَمُ فَمَنْ دُونَه». پيامبر اکرم صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: جبرئیل بر من نازل شد و گفت: ای محمّد! همانا خدای بلند مرتبه می فرماید: اگر علی علیه السّلام را خلق نمی کردم، برای دخترت فاطمه(علیها السّلام) کفو و هم شأنی بر روی زمین نبود، از زمان آدم تا بعد از او.(4)

پس به فرموده خدای تعالی، زهرای مرضیّه سلام الله علیها هم شأن و کفو علیّ مرتضی سلام الله علیه است و به همین جهت همان طور که فضائل مولا علی علیه السّلام قابل شمارش نیست، فضائل هم شأن او، فاطمه علیها السّلام هم قابل شمارش و إحصاء نیست و همان گونه که قدر و منزلت حضرت امیر علیه السّلام بر خلائق جز رسول خدا صلّی الله علیه و آله پوشیده است، شأن و مقام بی بی دو عالم نیز بر جهانیان مخفی می باشد. به روایتی که صراحت در این معنی دارد توجّه فرمائید:

 

خلائق عاجز از درک مقام حضرت صدّیقه علیها السّلام

 

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام: «أَنَّهُ قَالَ: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ‏ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا». امام صادق عليه السّلام در تفسير سوره قدر فرمايد: در آيه: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ منظور از «الليلة» فاطمه عليها السّلام، و منظور از «القدر» خداوند است، پس هر كه فاطمه را به واقع بشناسد ليلة القدر را درك كرده است، و همانا او را فاطمه ناميدند چون مردم از شناخت او عاجز هستند.(5)

غرض از بیان مطالب مذکور این بود، تا بگوئیم حقیقت مقام صدّیقه کبری علیها السّلام از بزرگ ترین اسرار الهی است که بشری تاب تحمّل و درک آن را ندارد. پس او کسی ست که عقول از درک جایگاهش، عاجز و ناتوان اند و هیچ فرزند پیغمبری را یارای مقایسه با او نیست. با این که یکی از بزرگ ترین مفاخر آن بزرگوار، فرزندی خاتم انبیاء و افضل پیامبران محمّد مصطفی صلّی الله علیه و آله وسلّم است امّا این تنها فضیلت ایشان نیست بلکه ذات مقدّسش عین فضیلت است.

 

حضرت زهرا علیها السّلام برتر از تمام خوبی ها

 

قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلّم لِعبدِ الرَّحمنِ بنِ عوف: «... و لَو كانَ‏ الحُسنُ‏ شَخصاً لَكانَ فاطمة، بَل هِي أعظمُ، إنَّ فاطمةَ ابنَتِي خَيرُ أهلِ الأرضِ عُنصُراً، وَ شَرَفاً، وَ كَرَماً». رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به عبدالرحمن بن عوف فرمودند: ... اگر تمام حسن و نیکوئی به صورت شخصی بود، حتماً آن شخص فاطمه بود، بلکه فاطمه (باز هم) بزرگ تر از آن است. بدرستی که فاطمه دخترم بهترین اهل زمین است از حیث اصالت و نسب، شرافت و کرامت نفس.(6)

در این کلام رسول دو سرا محمّد مصطفی صلّی الله علیه و آله در باب عظمت شخصیّت فاطمه زهرا سلام الله علیها نکات و معارفی وجود دارد که عقول سلیم را حیران و سرگردان نموده است. او کیست که از تمام حسن و نیکوئی باز هم برتر است؟!! (و یا طبق روایتی که پیش تر گذشت)او کیست که حتّی انبیاء الهی از حضرت آدم ابو البشر علی نبیّنا و آله و علیه السّلام، هم شأن و کفو او نیستند تا روز قیامت. پس فاطمه جان! ما عرفناکِ حقَّ معرِفَتِکِ، نه تنها ما، بلکه حتّی انبیاء از درک مقام تو عاجزند، چراکه آن کس که در رتبه و مقام، در جایگاه پایین تری قرار دارد، کی می تواند از بالا دست خود باخبر شود؟! امّا به قول شاعر خوش کلام:

آب دریا را اگر نتوان چشید هم به قدر تشنگی باید چشید

درست است که عقولمان از درک مقام آن حضرت عاجز است امّا این بدان معنا نیست که خود را از معارف ایشان محروم کنیم، بلکه هر کس می تواند به اندازه ظرف وجودی خود از فضائل صدّیقه کبری سلام الله علیها بهره برده و به همین سبب بر میزان محبّت و ولایت خویش بیافزاید. مِن باب نمونه به چند منقبت از مناقب امّ الائمّة حضرت زهرا علیها السّلام فقط اشاره می نمائیم:

 

حضرت زهرا علیها السّلام خورشید عالم تاب (انوار فاطمی)

 

عن جابرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ: «قُلْتُ: لِمَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ، زَهْرَاءَ؟ فَقَالَ: لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ‏ نُورِ عَظَمَتِهِ‏، فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِنُورِهَا، وَ غَشِيَتْ أَبْصَارَ الْمَلَائِكَةِ، وَ خَرَّتِ الْمَلَائِكَةُ لِلَّهِ سَاجِدِينَ، وَ قَالُوا: إِلَهَنَا وَ سَيِّدَنَا، مَا هَذَا النُّورُ؟ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِمْ: هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِي، وَ أَسْكَنْتُهُ فِي سَمَائِي، خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِي أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِي، أُفَضِّلُهُ عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ أَئِمَّةً يَقُومُونَ بِأَمْرِي، يَهْدُونَ إِلَى حَقِّي، وَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَائِي فِي أَرْضِي بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْيِي». از جابر روایت شده است که می گوید: از امام صادق علیه السّلام پرسیدم: چرا فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، زهرا نامیده شد؟ حضرت فرمودند:

چراکه خداوند او را از نور عظمت خویش خلق کرد، زمانی که جلوه کرد، تمام آسمان ها و زمین از نور او روشن شد، (به طوری که) چشمان ملائکه را پوشاند، و آن ها از برای خداوند به سجده افتادند، و گفتند: پروردگار و آقای ما! این نور چیست؟ پس خدای متعال به ایشان وحی نمود: این نوری است از نور من، و آن را در آسمان خود سکونت دادم. او را از عظمت خویش آفریدم. او را از صلب نبیّی از انبیائم خارج خواهم ساخت که او(پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله) را بر تمام انبیاء برتری خواهم بخشید، و از آن نور امامانی را خارج خواهم کرد که به امر من قیام خواهند کرد. به سوی حقّ من هدایت خواهند نمود و من ایشان را جانشینان خود بر روی زمین قرار می دهم بعد از آن که وحی من قطع خواهد شد.(7)

عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ‏: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام عَنْ فَاطِمَةَ لِمَ سُمِّيَتِ الزَّهْرَاءَ فَقَالَ لِأَنَّهَا كَانَتْ إِذَا قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا زَهَرَ نُورُهَا لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا تَزْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْض». از جعفر بن محمّد بن عماره، از پدرش،روایت شده که وى مى‏گويد: از حضرت صادق عليه السّلام پرسيدم: چرا حضرت فاطمه عليها السّلام به زهراء ناميده شده است؟ حضرت فرمودند: زيرا وقتى آن حضرت در محراب مى ‏ايستادند نورشان به اهل آسمان مى‏ تابيد همان طورى كه نور ستارگان به اهل زمين مى‏ تابد.(8)

از ابان بن تغلب روایت است که گفت: محضر امام صادق عليه السّلام عرضه داشتم: اى فرزند رسول خدا براى چه حضرت زهراء سلام اللَّه عليها به زهراء نامیده شدند؟ امام عليه السّلام فرمودند: زيرا زهراء سلام اللَّه عليها در روز سه مرتبه با سه نور مختلف براى امير المؤمنين عليه السّلام مى‏درخشيد:

«1» هنگام نماز صبح كه مردم در بسترشان بودند، نور صورت آن حضرت مى‏ درخشيد و سفيدى آن نور به اطاق ‏هاى آن ها در مدينه مى‏ تابيد و ديوار اطاق و منازل ايشان منوّر به نور سفيد مى‏شد، آن ها تعجّب مى‏كردند و محضر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله مشرّف شده و راجع به آن چه ديده بودند از حضرت سؤال مى ‏نمودند. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله آن ها را به منزل فاطمه سلام اللَّه عليها مى‏فرستادند، ايشان آن جا رفته مى‏ديدند حضرتش در محراب نماز نشسته و نور از محراب و صورت آن بانو ساطع است، پس مى ‏فهميدند نورى كه ديده بودند از نور حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها مى‏باشد.

«2»هنگامی که روز به نیمه می رسید (يعنى ظهر كه مى ‏شد) و حضرت خود را براى خواندن نماز ظهر آماده می نمودند، نورى زرد رنگ از صورت آن حضرت مى‏ درخشيد و زردى نور در حجرات و منازل مردم مى ‏افتاد و بدين ترتيب لباس ها و رنگشان زرد مى‏ گرديد، به نبىّ اكرم صلّى اللَّه عليه و آله مراجعه مى‏ كردند و از آن جناب راجع به آن چه ديده بودند مى‏ پرسيدند، پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله ايشان را به منزل حضرت فاطمه عليها السّلام فرستاده و وقتى به آن جا مى ‏رفتند مى ‏ديدند آن حضرت در محراب نماز ايستاده و نور صورتش با رنگ زرد تلألؤ و درخشش دارد، مى‏ فهميدند نورى كه ديده ‏اند، نور صورت آن بانو مى‏باشد.‏

«3» هنگامى كه روز به آخر مى ‏رسيد و خورشيد غروب مى‏ كرد، نور صورت آن حضرت به سرخى مى‏ گراييد، پس صورتش با رنگ سرخ مى ‏درخشيد و اين علامت فرح و نشانه شكرگزارى آن حضرت در مقابل حضرت حقّ عزّ و جلّ بود، سرخى نور آن حضرت داخل منازل مردم مى‏ شد و ديوارهاى حجرات آن ها را سرخ مى ‏كرد، ايشان به شگفت آمده و محضر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله مشرّف مى ‏شدند و سرّ آن را از آن حضرت سؤال مى ‏كردند، پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله ايشان را به منزل حضرت زهراء سلام اللَّه عليها فرستاده آن ها به منزل ایشان مى ‏رفتند و مى‏ ديدند كه آن حضرت نشسته و خدا را تسبيح و تمجيد مى ‏نمايد و نور صورتش با رنگى قرمز مى ‏درخشد، آن ها دانستند نورى كه ديده بودند از نور صورت فاطمه عليها السّلام مى ‏باشد، بارى پيوسته اين نور در صورت آن حضرت بود تا وقتى كه حضرت امام حسين عليه السّلام متولّد شدند. از اين تاريخ اين نور در صورت ‏هاى ما ائمّه پديد آمد و هر امامى كه از دنيا مى‏رود، در صورت امام بعدى ظاهر مى‏گردد تا روز قيامت.(9)

 

خطاب به وجدان های بیدار (سؤال پایانی)

 

‏در پایان از وجدان بیدار انسان های آزاده سؤال می کنیم: چرا این وجود سراسر نور و فضیلت، و تنها یادگار پیغمبر رحمت و کرامت، بعد از پدر بزرگوارش آن قدر غریب و تنها شد، که در روز روشن خانه اش را به آتش کشیدند و به اَشکال مختلف او را با تازیانه و کتک، مصدوم و مجروح نمودند، و فرزند در رحمش را بر اثر ضرب لگد و فشار درب سقط کردند. دستان شوهرش را که ولیّ خدا و جانشین رسول او بود، جلوی چشمانش بستند و او را تهدید به قتل نمودند؟ و.... و در نهایت بر اثر جراحات عدیده به شهادت رسید در حالی که هجده سال بیشتر نداشت و وصیّت نمود تا به دور از چشمان مردمی که دلش را به درد آوردند و بر غربت او افزودند، شبانه به دل خاک رود و برای همیشه قبر او مخفی بماند. حسادت و کینه تا به کجا؟!!

آری آنان که طاقت نور افشانی این خورشید را نداشتند، به زعم باطل خود، خاموشش کردند، غافل از آن که نور عظمت حضرت حقّ همیشه جلوه گر است. «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُون». آنان مى ‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولى خدا نور خود را كامل مى ‏كند هر چند كافران خوش نداشته باشند! (سوره صف/آیه8)

«خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود»

 

پی نوشت ها:

 

1و2و3- إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي) ج‏2 ص209.

4- عيون أخبار الرضا عليه السلام ج‏1 ص225.

5- بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏43 ؛ ص65.

6- عوالم العلوم ج‏11 ص127.

7- الإمامة و التبصرة من الحيرة ص133.

8- علل الشرایع ج1 ص181.

9- علل الشرایع ج1 ص180.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

مسلم زکی زاده

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: