فصل دوم؛ غیبت صغری و غیبت کبری
دوران زندگی امام زمان (ع) را میتوان به سه دوره تقسیم کرد:
1- دوره کودکی (از سال 255 تا سال 260 هجری قمری).
2- دوره غیبت صغری (از سال 260 تا 329 هجری قمری).
3- دوره غیبت کبری (از سال 329 هجری قمری شروع میشود تا هنگامی که فرمان و نهضت جهانی آن حضرت از طرف خداوند متعال صادر گردد).
اخبار و روایات در این مورد بسیار است که برای آن حضرت دو غیبت خواهد بود، یکی کوتاه، دومی طولانی. در غیبت صغری (کوتاه) خواص شیعه و نواب خاص آن حضرت با او تماس داشتهاند، ولی در غیبت طولانی او، توده مردم از اقامت گاه او بیخبرند جز دوستان مورد اعتماد که متصدی خدمتگذاری از اقامتگاه او میباشند، و طبق روایتی همواره سی تن از شیعیان و نزدیکان در حضور آن حضرت هستند که هرگاه عمر یکی از آنها به سر آمد، یکی دیگر به جای او تعیین میشود[1].
و به گفته صاحب مستدرک، مرحوم نوری(ره): «اگر تقدیر نباشد که این سی نفر مانند خود امام زمان (ع) عمر طولانی داشته باشند، در هر قرنی سی نفر از مؤمنین پرهیزکار و بسیار سعادتمند، به سعادت خدمتگذاری و مصاحبت آن حضرت نائل میشوند»[2].
به هر حال این افراد همان اوتادی هستند که در محضر آن حضرت به سر میبرند، اکنون درباره غیبت صغری و کبری به شرح کوتاهی میپردازیم.
چگونگی غیبت صغری و نواب چهارگانه
وضع زمان و عدم پذیرش مردم باعث شد که امام زمان (ع) از نظرها پنهان گردد، این پنهانی که از آن به عنوان غیبت یاد میشود تا زمانی که مردم آماده شوند و شرایط ظهور مهیا گردد، ادامه دارد. ولی طبیعی است که وقتی امام مردم غایب شد، مردم را به حال خود نمیگذارد، بلکه افرادی را بین خود و مردم واسطه قرار میدهد، وظیفه مردم هم این است که با کنجکاوی دقیق این افراد را بشناسند و تکلیف خود را از آنها بگیرند.
بر همین اساس پس از آنکه امام زمان (ع) در سال 260، هنگام رحلت پدر بزرگوارشان، از نظرها پنهان شدند (و غیبت صغری به وجود آمد) تا نیمه شعبان سال 329، چهار تن از فقهای ربانی به ترتیب زیر از جانب آن حضرت تعیین شده و واسطه بین آن حضرت و مردم شدند:
1- عثمان بن سعید(ره) که در سال 300 هجری وفات کرد.
2- محمد بن عثمان(ره) که پنج سال عهدهدار نیابت خاص بود و در سال 305 درگذشت.
3- حسین بن روح(ره) که در شعبان سال 326 وفات کرد.
4- علی بن محمد سیمری(ره) که در نیمه شعبان سال 329 از دنیا رفت و امام به او دستور داد که دیگر کسی را جانشین خود نکند.
از این وقت به بعد دوران غیبت کبری (طولانی) آغاز شد. (دستور و توقیع امام (ع) به چهارمین نائبش در کتاب اعلام الوری، صفحه 417 و... آمده است). غیبت کبری که از نیمه شعبان سال 329 شروع شد، تا هنگام ظهور حضرت مهدی(ع) ادامه دارد[3].
اینک باید پرسید که شیعیان در این زمان به چه کسی مراجعه کنند و وظایف دینی خود را از چه کسی بپرسند و به آن عمل کنند؟
پاسخ آنکه: خوشبختانه امام قائم (ع) در این مورد نیز راهنمایی فرموده و پیروانش را سرگردان نگذاشته است، در این مورد مردم را به اطاعت از ولیفقیه فرا خوانده است، اینجاست که مسئله معروف «ولایت فقیه» پیش میآید و درباره آن اکنون اندکی توضیح میدهیم:
شرح کوتاهی درباره ولایت فقیه
ولایت یعنی رهبری و حکومت فقیه یعنی کسی که دارای شرایط استنباط احکام از ادلّه اسلامی باشد، به علاوه عادل و پرهیزکار نیز باشد. بنابراین ولیفقیه یعنی مرجع تقلیدی که شایستگی نیابت عام امام زمان (ع) را دارد، چنین فردی میتواند به جانشینی از امام(ع) زمام امور مردم را به دست گیرد، البتّه عقل و حتی آیات و روایات هم بیانگر این است که در میان افراد، اعلم موجودین تقدّم دارند.
درباره اصل ولایتفقیه دلایل فراوان داریم، از جمله در روایت آمده است که رسول خدا (ص) سه بار فرمود:
«خدایا جانشینان مرا مورد رحمتت قرار ده. شخصی پرسید: جانشینان شما کیاناند؟ فرمود: آنان که پس از من میآیند، گفتار و سنّت (روش و سیره) مرا نقل میکنند و پس از من آن را به مردم میآموزند».
اسحاق بن یعقوب(ره) گوید: از عثمان بن سعید(ره) اولین نائب خاص امام زمان(ع) خواستم نامهای به امام عصر(ع) برساند. و در ضمن نامه پرسیدم: در زمان غیبت، به چه کسی مراجعه کنیم؟
امام با خطّ خودشان در پاسخ چنین مرقوم فرمود:
« ... وَأَمَّا الحَوادِثُ الواقِعَهُ فَارْجِعُوا فِیها إِلی رُواةِ أَحادِیثِنا، فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَأَنَا حُجَّهُ اللَّهِ؛
... در حوادث به راویان احادیث ما مراجعه کنید، آنها حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدا هستم»[4].
البتّه دلایل ولایتفقیه بسیار زیاد است، در این باره به کتاب شریف «ولایتفقیه - امام خمینی(ره)» مراجعه کنید. در احتجاج طبرسی آمده است: امام حسن عسکری (ع) در ضمن حدیث طولانی فرمود:
«فَأَمّا مَنْ کانَ مِنَ الفُقَهآءِ صائِناً لِنَفْسِهِ حافِظاً لِدِینِهِ مُخالِفاً لِهَواهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلاهُ، فَلِلعَوامِ أَنْ یُقَلِّدُوهُ، وَ ذلِکَ لا یَکُونُ إِلّا بَعْضَ فُقَهآءِ الشِّیعَهِ لا جَمِیعَهُم؛
هر کدام از فقها که نگهدارنده نفس خود از انحرافات و صبر انقلابی دارند و حافظ دین خود و مخالف هوی و هوس خود و مطیع فرمان خدایش باشد، بر عوام است که از وی تقلید کنند و چنین صفاتی را بعضی از فقهای شیعه دارند، نه همه آنها»[5].
با توجّه به واژه «تقلید» که به معنی پیروی است، میفهمیم که امور مردم در زمان غیبت به فقهای ربانی سپرده شده و آنها ولایت بر مردم دارند. این حدیث، شرایط یک فقیه که میتواند جانشین امام زمان (ع) باشد، را بیان میکند.
توضیح این روایت خود کتاب مفصّلی میخواهد، ولی به طور خلاصه باید حکومتش بر مردم همانند حکومت امام علی(ع) باشد، آنجا که برادرش عقیل، که از گرسنگی رنگ بچههای او پریده شده و مطالبه کمک اضافی از بیتالمال میکند، آهن سرخ گداخته در دستش میگذارد[6].
و آنجا که باخبر میشود خلخال یک زن یهودی به دست دشمن از پایش درآمده، سخت عصبانی میشود[7].
و آنجا که میبیند کارگزارانش به بیتالمال تجاوز کردهاند و به نفع خویشاوندان برداشت کردهاند، هر چند پسرعموی آن حضرت باشد، نامهای آتشین مینویسد و به او اعتراض میکند و از کار برکنارش میسازد و مینویسد: «این تبعیض را از دو فرزندم حسن و حسین(ع) هم نمیپذیرم»[8].
و آنجا که میبیند فرماندارش به مهمانی شخص پولداری رفته، فریادش به اعتراض بلند میگردد[9].
نامههای آن حضرت، (که در نهجالبلاغه آمده) به استانداران و بخشداران و فرماندارانش، گویای این گونه حقایقی است که نائب بر حق امام زمان (ع) رعایت میکند. بنابراین ولایت فقیه همان دنباله امامت است. یعنی مجتهد اعلم به نیابت عام از امام زمان (ع)، امور رهبری امّت را به دست میگیرد.
پینوشتها:
[1] . بحار الانوار، ج 52، ص 158.
[2] . بحار الانوار، ج 53، ص 320.
[3] . به این ترتیب غیبت صغری در حدود 70 سال بوده است و بعضی این مدت را 74 سال دانسته اند. یعنی از سال 255 (سال تولد امام عصر(عج) ) تا سال 329 ه. ق. - کشف الغمّه، ج 3، ص 454. شرح این مطلب در بحار الانوار، ج 51، ص 344 به بعد آمده است.
[4] . کشف الغمّه، ج 3، ص 457.
[5] . احتجاج طبرسی، ج 2، ص 263، سفینه البحار، ج 2، ص 381.
[6] . نهج البلاغه، خطبه 224.
[7] . همان، خطبه 27.
[8] . نهج البلاغه، نامه 41.
[9] . همان، نامه 45.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمّد محمّدی اشتهاردی