4 - اقامتگاه حضرت مهدی(ع) کجاست؟
امام قائم(ع) کجاست و آیا فرزند و همسر دارد؟
پاسخ: از قواعد و روایات معصومین(ع) استفاده میشود که امام قائم(ع) هم اقامتگاه مخصوص دارد و هم زن و فرزند.
در مورد اقامتگاه آن حضرت(ع)، نخست باید توجّه داشت که آن حضرت(ع) همه ساله در مراسم عظیم حج شرکت میکند[1] و بعضی از سعادتمندان در مراسم حج به محضرش شرفیاب شدهاند. همچنین هر جا که بخواهد از مشاهد مشرفه و... خواهد رفت.
امّا در مورد اقامتگاه آن حضرت و فرزندان و بستگان و یاران مخصوص (اوتاد) چندین مکان مانند: مدینه، دشت حجاز، کوه رضوی کرعه[2] و سرزمینهای دور دست و... گفته شده است.
در میان این گفتار آنچه بیشتر نظرها را جلب میکند، این است که اقامتگاه آن حضرت و فرزندانش و گروهی از خواص یارانش در جزیرهای از دریای بزرگ میباشد.
از امام هادی(ع) داستانی نقل شده که خلاصهاش این است:
حضرت مهدی(ع) و فرزندانش در جزیرههایی بسیار بزرگ و پهناور در دریا زندگی میکنند و عدد شیعیان آنجا بسیار زیاد است و فرزندان وی هر یک حاکم جزیرهای هستند و خدا بهتر میداند.[3]
داستان جزیره خضراء
در داستانی که در مورد تشرّف علی بن فاضل مازندرانی در سال 690 هجری در جزیره خضراء از طرق بسیار موثّق نقل شده، حاکی است که اقامتگاه امام قائم(ع) و همسران و فرزندانش در جزیره خضراء است. اینک اصل داستان را از کتاب اثبات الهداة نقل میکنیم:
علّامه مجلسی در بحارالانوار از یحیی بن فضل در کتاب «رساله البحر الأبیض و الجزیره الخضراء» از علی بن فاضل مازندرانی مجاور نجف، در حدیث بسیار طولانی چنین نقل میکند:
وارد شهری از شهرهای غرب (اسپانیا) شدم مرکبهایی از بلاد امام عصر(ع) وارد آنجا شد، یکی از مسافرین آنها پیرمردی بود که چون مرا دید، گفت: نام تو چیست؟ گمان میکنم علی باشد. گفتم: آری، گفت: نام پدرت چیست؟ گویا فاضل باشد؟ گفتم: آری، چه خوب نام من و پدرم را میشناسی.
گفت: بدان که نام و اصل و وصف و خصوصیات تو را برای من بیان کردهاند و من تا جزیره خضراء با تو هستم.
بسیار خوشحال شدم، مرا با خود به دریا برد، روز شانزدهم به آب سفیدی رسیدیم، پرسیدم: اینجا کجاست؟
گفت: بحر ابیض است و آن جزیره خضراء است که این آب سفید اطرافش را گرفته است و به حکمت خداوند چون کشتیها و وسایل نقلیه دیگر دشمنان به اینجا رسند، غرق میشوند و به آن حضرت دست نیابند.
سپس وارد جزیره خضراء شدیم و رفتیم در مسجد، شخصی به نام «سید شمسالدین» را دیدم که میگفت: من از نوههای امام عصر(ع) هستم، پس از گفتگویی به او گفتم: هرگز امام را دیدهای؟ گفت: نه، ولی پدرم نقل کرد که صدای امام را شنیدهام و خودش را ندیدهام، امّا جدم هم خودش را دیده است و هم صدایش را شنیده است.
آنگاه با آن سیّد از شهر بیرون رفتیم و به پیرمردی رسیدیم، از سیّد احوال آن پیرمرد را پرسیدم، گفت: این کوه را میبینی، در وسط آن جای خرّمی است و در آن چشمهای است و کنار چشمه قبّهای است و این مرد با رفیقش خادم آن قبّه است، من هر صبح جمعه میروم آنجا خدمت امام عصر - ارواحنا له الفداء - (البته با توجّه به آغاز حدیث، خود امام را نمیبیند و صدایش را نمیشنود) و در قبّه دو رکعت نماز میخوانم و کاغذی مییابم که در آن حکم مرافعهای را که در هفته به من رجوع میکنند در آن نوشته، کاغذ را برمیدارم و هر چه در آن نوشته به آن عمل میکنم.
علی بن فاضل گوید: از خادمها خواهش کردم مرا به حضور امام(ع) ببرند. گفتند: راهی ندارد. آن رفیقم به من گفت: دستور آمده که تو را به وطن برگردانم، برای من و تو مخالفت روا نیست.[4]
ناگفته نماند که علی بن فاضل داستان خود را به طور مفصّل در کتابی به نام «الفوائد الشمسیه» آورده است و ضمناً به احتمال قوی آن آب سفید که در داستان فوق آمده، همانند یک حصار محکم و مجهز، دشمن را از آن جزیره دفع میکند.
بعضی از نویسندگان به عنوان احتمال مطرح کردهاند که شاید این جزیره خضراء (با توجّه به آب سفید و سایر خصوصیات که در داستان آمده بود) همان مثلث برمودا که از عجیبترین و مرموزترین مکانهای روی زمین است و در غربیترین اقیانوس اطلس قرار دارد، باشد.
از عجایب مثلّث برمودا اینکه هر هواپیما یا کشتی که به حدود آن برسد، به طور اسرارآمیزی ناپدید میگردد و جالب اینکه آبهای آن سفید است و هر روز خبر غرق شدن کشتیهای اقیانوسپیما در آبهای سفید «مثلّث برمودا» به گوش رسیده است. خلبانها و ملوانهایی که در این منطقه حوادثی را تجربه کردهاند، گزارش دادهاند که در مسیر خود، به صورت اسرارآمیزی تغییر جهت حاصلشده و به مناطقی که تصمیم نداشتهاند، هدایت شدهاند.[5]
این هم یک احتمالی است که باید دانشمندان و محققان تحقیق بیشتری کنند. فقط در اینجا اضافه میکنیم: یکی از دعاهای حضرت مهدی(ع) این است که:
اَللَّهُمَّ احْجُبْنِی عَنْ عُیُونِ أَعْدآئِی وَ اجْمَعْ بَیْنِی وَبَیْنَ أَوْلِیآئِی؛
خدایا مرا از دیدگان دشمنانم پوشیده بدار و بین من و دوستانم اجتماع حاصل کن.[6]
به مقتضای استجابت این دعا، اقامتگاه آن حضرت از دشمنان محفوظ خواهد بود و ممکن است همین مطلب تأییدی باشد که آن جزیره، در مثلّث برمودا است. از سوی دیگر، غیر از همسر و فرزندان، جمعی از دوستانش که طبق روایتی سی تن از اوتاد و برجستگان هستند، همواره در خدمت آن حضرت به سر میبرند.[7]
به هر حال باید با ذکر اشعار حافظ گفت:
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور| کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت| دائماً یکسان نماند حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نه ای از سر غیب| باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب| جمله میداند خدای حال گردان غم مخور
و به گفته ملا محسن فیض کاشانی:
ای تو ما را راحت جان الغیاث| دردها را جمله درمان، الغیاث
ای سر و سرکرده هر سروری| نیست ما را بی تو سامان، الغیاث
قائم آل پیامبر(ع) دستگیر!| بی توأم افتان و خیزان، الغیاث
کار شرع از دست شد بیرون خرام| تازه کن آیین اسلام، الغیاث
عالمی گردید مالامال شر| از جفا و جور و طغیان، الغیاث
خون ما خوردند این دجّالیان| مهدی و هادی دوران، الغیاث
فیض شد دلتنگ صحرای فراق| مونس دل راحت جان، الغیاث
توضیح دیگر اینکه: بر اساس داستان «علی بن فاضل»، فرزندان حضرت ولیعصر - ارواحنا له الفداء - در جزیرهای به نام خضراء در اقیانوس اطلس زندگی میکنند و شخص آن بزرگوار همهساله در موسم حج شرکت نموده، پس از زیارت آبا و اجداد طاهرینش در حجاز، عراق و طوس به جزیره بازمیگردد و غالب اقامت آن بزرگوار در همان جزیره است.[8]
پینوشتها:
[1] بحار الانوار، ج 52، ص 151 - 156.
[2] کرعه نام قریهای است در یمن. - المجالس السنیه، ج 5، ص 708.
[3] اثبات الهداة، ج 7، ص 58.
[4] اثبات الهداة، ج 7، ص 371.
[5] شرح اسرارآمیز این ماجرا در کتاب عدل منتظر، ص 84 تا 99 و در کتاب «مثلّث برمودا» بخوانید.
[6] مصباح کفعمی، ص 219.
[7] بحار الانوار، ج 52، ص 158.
[8] عدل منتظر، شماره 5 کتاب سالانه مسجد صدریه تهران، ص 92.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمّد محمّدی اشتهاردی