کد مطلب: ۲۳۹۲
تعداد بازدید: ۷۵۷
تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۸
پاسخ به سوالات اعتقادی| ۳۳
چرا باید از مراجع تقلید، تقلید کنیم؟ و در صورت صحّت تقلید از چه کسی تقلید کنیم؟ اگر خدا یکی است و دین و قانون یکی است چرا بین مراجع تقلید در بعضی از فتواها اختلاف است؟
سؤال:
چرا باید از مراجع تقلید، تقلید کنیم؟ و در صورت صحّت تقلید از چه کسی تقلید کنیم؟ اگر خدا یکی است و دین و قانون یکی است چرا بین مراجع تقلید در بعضی از فتواها اختلاف است؟
 
پاسخ:
همه ما طبق ندای فطرت، می‌دانیم که در هر کاری باید به متخصص و کارشناس مراجعه نمود، هر کس در اموری که اطلاع در آن ندارد، به ‌حکم خرد و وجدان به کسی که در آن امور، مطلع است رجوع می‌کند، موضوع تقلید امر عجیب و تازه‌ای نیست، ما اگر با دقت به وضع زندگی روزانه خود بنگریم نتیجه می‌گیریم که به‌ طور ناخودآگاه و عملاً تقلید از متخصص می‌کنیم، در کار خیاطی به خیاط، در بنایی به بنا، در بیماری به پزشک، در امور نجّاری به نجّار و... مراجعه می‌نماییم، آیا در موضوع دین که از همه این‌ها مهم‌تر است، نباید به متخصص و اهل خبره در دین مراجعه کنیم؟
علما و مراجع تقلید پس از سالهای طولانی تحصیل با مجاهدات پیگیر خود به احکام دین بر اساس استدلال فقهی آشنا شده‌اند و در این مسیر متخصص هستند، ما که در این مسیر؛ تخصص نداریم، ناگزیر باید از آنان تقلید کنیم.
 
اما از چه کسی تقلید کنیم؟ پاسخش روشن است، زیرا عقل ما می‌گوید باید از عالم و مجتهدی تقلید کنیم که در استنباط و استخراج احکام از دلایل شرعی، از دیگران ماهرتر و آگاه‌تر است با این شرط که آن مجتهد؛ عالم و پرهیزگار باشد.
مثلاً هرگاه انسان به یکی از بیماری‌های سخت گرفتار است، به او می‌گویند در شهر دو دکتر متخصص همان بیماری هست و ویزیت هر دو آن‌ها یکسان می‌باشد ولی یکی از آن‌ها ماهرتر و عالم‌تر است، با این فرض که در چگونگی درمان نظر مختلف دارند، بیمار در صورت عدم عوارض و موانع، حتماً به دکتری که عالم‌تر است مراجعه می‌کند؛ و ممکن است به دکتری که ماهرتر نیست نیز مراجعه کند و به فرض هم سرزنشی نداشته باشد، ولی اولاً كار صد در صد عقلانی نکرده و ثانیاً در امور دینی، با توجه به اهمیت دین، حتماً باید به کسی مراجعه کرد که فتوای او نزدیک‌تر به‌ واقع است، دین غیر از جسم است که بگوییم به دکتر پایین‌دست هم می‌توان رجوع نمود.
این یکی از دلایل لزوم تقلید اعلم است و دلایل دیگری هم فقها ذکر کرده‌اند که اینجا جای شرح آن نیست.
اما در مورد اینکه، علت اختلاف فتواها چیست؟ بعضی این سؤال را چنین عنوان می‌کنند که مرجع تقلید باید یکی باشد، دین که در سرلوحه دستورش، اتحاد و برابری می‌درخشد؛ چرا باید آنان که به نام مراجع تقلید در رأس دین هستند اختلاف داشته باشند؟
 
پاسخ:
  نباید همین ‌که انسان قادر نیست مطلبی را هضم کند، به انکار و عناد برخیزد؛ پاسخ این سؤال را کسانی خوب درک می‌کنند که به ‌اصطلاح طلبه هستند و چند سال به درس خارج اشتغال دارند، در اینجا به ‌طور خلاصه و فهرست، علت اختلاف فتواها را یادآوری می‌کنیم و با کمالِ‌ سادگی مطلب را در سطح افکار عموم آورده تا بر همگان روشن شود آن ‌طور که تصور می‌کنند، نیست؛ توضیح اینکه:
١. این مراجع و مجتهدین، در اصول و در ضروریّات و کلیّات احکام و اکثریّت ‌قریب ‌به‌ اتفاق مسائل جزئی اختلاف ‌نظر ندارند و اگر در بعضی از جزئیات اختلاف دارند، هیچ‌گونه ضرری به اساس دین و اجتماع مسلمین نخواهد زد.
2- این علماء بزرگ، از روی هوا و هوس و به‌ عبارت ‌دیگر به ‌دلخواه خود فتوا نمی‌دهند بلکه در آن رشته تخصصی که دارند گاهی در خصوصیّات مدرک و ... این اختلافات ظهور می‌کنند چنانکه می‌بینیم که در میان کارشناسان و متخصصان گاهی اختلاف ‌نظر می‌شود، مثلاً هرگاه بین دو پزشک متخصصی که در تشخیص بیماری یا در چگونگی درمان آن درست بر ضد هم نظر می‌دهند، این اختلاف از روی هوا و هوس و غرض نیست، بلکه از روی اصول و براهین طبّی‌ای که در دست دارند، نظر مختلف می‌دهند، گرچه در واقع آن بیماری و درمان آن‌ یکی است.
همه مراجع تقلید در اظهار فتوا؛ می‌کوشند که حکم واقعی خدا را که یک حکم است از مدارک خود (قرآن، روایات، اجماع و عقل و...) به دست آورند، امّا در طریق استنباط و فهم و چگونگی استفاده از مدارک اختلاف ‌نظر پیدا می‌کنند و این اختلاف ‌نظر از جهات مختلف است، گاهی از این ‌جهت است که در فهم روایتی با فهم لغتی که در قرآن و روایت وجود دارد، یکی می‌گوید: منظور فلان مطلب است، دیگری می‌گوید، منظور مطلب دیگر است، یا یکی سند آن روایت را معتبر می‌داند دیگری معتبر نمی‌داند. در بعضی از مسائل، چندین روایت در کتاب‌های حدیث مذکور است که باهم تعارض دارند، مجتهد آن دو دسته یا سه دسته یا بیشتر آن‌ها را مورد دقت قرار می‌دهد از نظر سند، صراحت، ظهور، مفهوم، منطوق و... تحلیل و تجزیه می‌کند.
بعد یک‌ طرف را که از جهاتی ترجیح داده، طبق آن فتوا می‌دهد، ولی مجتهدی دیگر؛ به نظرش، طرف دیگر، از جهاتی بهتر می‌آید، آن ‌طرف را ترجیح می‌دهد گاهی می‌شود که مجتهد در استخراج فتوا به نتیجه می‌رسد و با صراحت فتوا می‌دهد، ولی مجتهد دیگری در استنباط و فهم مدرک؛ قادر نیست که به ‌طور جزم فتوا بدهد، بلکه بر طبق احتياط فتوا می‌دهد تا حکم الهی محفوظ بماند.
در اینجا نباید این مطلب را از نظر دور داشت که حکم خدا تابع فتوای مجتهد نیست، بلکه حکم خدا در ظرف واقع بی آسیب است، نهایت اینکه مجتهد در راه به دست آوردن حکم خدا گاهی عین واقع را فتوا می‌دهد و گاهی هم خطا می‌کند ولی چون این خطا از روی هوی و هوس نیست، نه ‌تنها بی‌اشکال است، بلکه به خاطر کوشش در راه استنباط، پاداش هم دارد، مجتهد چاره‌ای ندارد جز اینکه آنچه فهمیده است بگوید، مقلِّدین هم چاره‌ای جز تقلید ندارند و حتماً معذور خواهند بود (تو خود حدیث مفصّل بخوان این از مجمل).
البته تمام این گفتار در رابطه با کسی است که مجتهد جامع‌الشرایط باشد، یعنی هم نیروی استخراج و استنباط احکام از دلایل خود داشته باشد و هم پرهیزگار و عادل باشد.
 
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: