کد مطلب: ۲۵۵۷
تعداد بازدید: ۸۵۸
تاریخ انتشار : ۰۸ بهمن ۱۳۹۷ - ۲۲:۳۹
آداب، سنن و روش رفتاری پیامبر(ص)| ۳
امام صادق(ع) فرمود: خداوند رسول خویش را به اخلاق نیک و پسندیده مخصوص گردانید، شما هم خود را بیازمایید، اگر آن اخلاق نیک در شما بود خدای را سپاس گفته و از او بخواهید تا آن را در شما بیفزاید...
اخلاق پیامبر(ص)
22) رسول‌خدا(ص) فرمود: خداوند عقل را آفرید و به او گفت: عقب برو، عقب رفت. سپس فرمود: پیش بیا، پیش آمد. آنگاه فرمود: مخلوقی را نیافریدم که نزد من محبوب‌تر از تو باشد. پس نود و نه جزء از آن را به [من] محمّد بخشید، و یک جزء دیگر را میان همه بندگان قسمت نمود.
23) رسول‌خدا(ص) می‌فرمود: من به اخلاق نیک و پسندیده برانگیخته شده‌ام.
24) امام صادق(ع) فرمود: خداوند رسول خویش را به اخلاق نیک و پسندیده مخصوص گردانید، شما هم خود را بیازمایید، اگر آن اخلاق نیک در شما بود خدای را سپاس گفته و از او بخواهید تا آن را در شما بیفزاید. سپس امام(ع) آنها را بدین ترتیب ده خصلت شمرد: یقین، قناعت، صبر، شکر، بردباری، خوش خلقی، سخاوت، غیرت، شجاعت و جوانمردی.
25) اَنَس گوید: حضرت رسول‌خدا(ص) شجاع ترین، نیکوترین و سخی‌ترین مردم بود.
شبی صدای هولناکی به گوش مردم مدینه رسید که همه وحشت‌زده به سوی آن صدا شتافتند. در این میان دیدند رسول‌خدا(ص) پیش از همه بیرون آمده در حالی که سوار بر اسب ابوطلحه شده‌ و شمشیر بر گردن انداخته و به مردم می‌فرماید: نترسید، چیزی نیست، عجب اسب تیز تکی است!
26) علی(ع) فرمود: چون تنور جنگ گرم می‌شد و دو لشکر به هم می‌رسیدند ما به حضرت رسول‌خدا(ص) پناهنده می‌شدیم و هیچ کس به دشمن نزدیکتر از آن حضرت ‌نبود.
27) ابوسعید خُدری گوید: رسول‌خدا(ص) از دختران پرده نشین باحیاتر بود. و هرگاه چیزی را دوست نمی‌داشت از قیافه آن حضرت ‌درمی‌یافتیم.
28) امام صادق(ع) به حَفص بن غیاث فرمود: ای حفص، هر که صبر کند اندکی صبر کرده و هر که بی‌تابی کند اندکی بی‌تابی کرده است. سپس فرمود: در همه کارهایت صبر پیشه ساز، زیرا خدای بزرگ محمّد(ص) را به پیامبری برانگیخت و او را امر به صبر و مدارا نمود و فرمود: «بر آنچه می گویند صبر کن و به طوری شایسته از آنان دوری گزین، و مرا با تکذیب‌کنندگان توانگر و مرفّه واگذار [1]»، و نیز فرمود: «بدی دیگران را با بهترین روش دور کن، تا آن که میان تو و او دشمنی است گویی دوست گرم و صمیمی ‌است. و از این خصلت برنخورند جز کسانی که صبر پیشه کنند و کسی که دارای بهره‌ای بزرگ [از اندیشه و خرد]است.[2]» 
حضرت رسول‌خدا(ص) هم صبر نمود تا او را به چیزهای بزرگ متهم کردند. از این رو دلتنگ شد و خداوند این آیه را نازل نمود: «و ما به خوبی می‌دانیم که تو سینه ات از آنچه می گویند تنگ می شود. پس به همراه ستایش پروردگارت تسبیح گوی و از سجده گزاران باش [3].»
باز هم او را تکذیب کردند و متهم نمودند و حضرت ‌غمگین شد و خداوند این آیه را فرستاد: «ما به خوبی می‌دانیم که آنچه می‌گویند تو را غمگین می‌کند. اما آنان تو را تکذیب نمی‌کنند بلکه ‌این ستمگران آیات خدا را تکذیب می‌کنند. البته پیش از تو نیز پیامبرانی تکذیب شدند و بر تکذیب شدن صبر کردند، و آزارها دیدند تا آنکه یاری ما به آنان رسید[4].»
پس پیامبر(ص) خود را به صبر ملزم ساخت، تا آنکه آنها پا را فراتر نهاده و نام خدا را بر زبان آورده، او را تکذیب نمودند. پیامبر(ص) فرمود: درباره خودم و خاندان و آبرویم صبر کردم ولی درباره بدگفتن به معبودم صبر ندارم. آن‌گاه خداوند این آیه را نازل کرد: «ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست در شش روز آفریدیم و هیچ خستگی به ما نرسید، پس [تو هم خسته نشو و] بر آنچه می‌گویند صبر کن.[5]» 
پس پیامبر(ص) در همه احوال صبر کرد تا او را به امامان از عترتش مژده دادند و آنان به داشتن صبر معرفی گردیدند. خداوند والامقام فرمود: «و از آنان پیشوایانی ساختیم که به امر ما هدایت کنند، چون صبر کردند و به ‌ایات ما یقین داشتند.[6]» 
اینجا بود که پیامبر(ص) فرمود: «صبر نسبت به‌ ایمان مانند سر است نسبت به بدن.» خداوند هم از صبر او قدردانی کرد و این آیه را نازل فرمود: «کلمه نیکوی پروردگارت [و وعده‌های نجات و پیروزی او] درباره بنی‌اسرائیل انجام یافت به پاداش صبری که کردند، و آنچه را فرعون و قومش می‌ساختند و آنچه را برمی‌افراشتند واژگون نمودیم.[7]» 
پیامبر (ص) فرمود: « این هم بشارت است و هم انتقام.»
آن‌گاه خداوند پیکار با مشرکان را برای او روا دانست و این آیه را نازل کرد: «هر کجا مشرکان را یافتید بکشید و آنان را بگیرید و محاصره کنید و در هر کمینگاهی بر سر راهشان بنشینید[8]. و هر کجا بر آنان دست یافتید بکشیدشان[9]» پس خداوند آنان را به دست حضرت رسول‌خدا(ص) و دوستانش به قتل رساند و پاداش صبر آن حضرت ‌را به او عنایت فرمود، علاوه بر آنچه در آخرت برایش ذخیره کرده است. پس هر که صبر کند و به حساب خدا گذارد، از دنیا بیرون نرود تا آنکه خداوند چشم او را درباره دشمنانش روشن کند، علاوه بر آنچه در آخرت برایش ذخیره خواهد نمود.
29) پیامبر(ص) فرمود که جبرئیل نزد او آمد و گفت: یا رسول‌الله، خداوند مرا با هدیه‌ای به سوی تو فرستاده که چنین هدیه‌ای را پیش از شما به هیچ کس عطا نکرده است. رسول‌خدا(ص) فرمود: آن هدیه چیست؟ گفت: صبر، و نیکوتر از صبر. فرمود: آن چیست؟ گفت: رضا، و نیکوتر از آن. فرمود: آن چیست؟ گفت: زهد، و بهتر از آن. فرمود: آن چیست؟ گفت: اخلاص، و بهتر از آن. فرمود: آن چیست؟ گفت: یقین، و بهتر از آن. فرمود: گفتم: آن چیست ای جبرئیل؟ گفت: نردبان آن توکل بر خداست. گفتم: توکل بر خدا چیست؟ گفت: دانستن آنکه مخلوق [بدون خواست خدا] نه زیانی تواند زد و نه سودی تواند رساند. نه می‌تواند عطا کند و نه منع نماید. و نیز نومید بودن از مخلوق. هرگاه بنده چنین باشد دیگر برای هیچ کس جز خدا عملی انجام نمی‌دهد و جز خدا به کسی امید نمی‌بندد و از کسی نمی‌ترسد و به هیچ کس جز خدا چشم طمع نمی‌دوزد؛ این است توکل.
پیامبر (ص)فرمود: گفتم: ای جبرئیل، تفسیر صبر چیست؟ گفت: آن است که آدمی در سختی شکیبایی کند همان گونه که در شادی شکیبایی می‌کند، و در هنگام نیازمندی شکیبایی کند چنان که در وقت بی‌نیازی شکیبایی می‌کند، و در بلا و گرفتاری شکیبایی کند چنان که در عافیت و سلامتی شکیبایی می‌کند. بنابراین از حال خود از بلایی که به او می‌رسد نزد کسی شکایت نکند.
گفتم: تفسیر قناعت چیست؟ گفت: آن است که به آنچه از دنیا به او می‌رسد قناعت ورزد؛ با چیز کم بسازد و بر عطای اندک سپاس گزارد.
گفتم: تفسیر رضا چیست؟ گفت: کسی که از آقای خود راضی است بر او خشم نمی گیرد، چه به نعمتهای دنیا برسد چه نرسد. و هیچ‌گاه به عمل اندک خود راضی نمی‌گردد.
گفتم: تفسیر زهد چیست؟ گفت: زاهد دوست می‌دارد کسی را که خالقش را دوست می‌دارد، و دشمن می‌دارد کسی را که خالقش را دشمن می‌دارد. از حلال دنیا احتیاط و دوری می‌کند و به حرام آن اعتنا نمی نماید، زیرا حلال آن حساب دارد و حرامش عقاب. بر همه مسلمانان مهر می ورزد چنان که به خود مهر می ورزد.
از سخن [بیهوده]خودداری می‌کند چنان که از مرداری که بوی گندش بلند شده‌دوری می‌کند. از کالای بی ارزش دنیا و زرق و برق آن دوری می‌کند چنان که از آتش دوری مینماید که مبادا شعله اش او را فرا گیرد. آرزوی خود را کوتاه می سازد و مرگ او پیش چشمش مجسّم است.
گفتم: ای جبرئیل، تفسیر اخلاص چیست؟ گفت: با اخلاص کسی است که از مردم چیزی نخواهد تا خود بدان دست یابد، و هرگاه به دست آورد بدان راضی می شود، و اگر چیزی در دستش باقی ماند در راه خدا می‌بخشد. و چون از مردم درخواستی نکرد به بندگی خود در برابر خداوند اقرار نموده، و اگر به چیزی دست یافت و بدان راضی شد پس از خداوند راضی شده‌ و خدای بزرگ نیز از او راضی است. و اگر چیزی در راه خدا بخشید در حدّ وثوق و اعتماد به خدای خود قرار دارد.
گفتم: تفسیر یقین چیست؟ گفت: مؤمن چنان برای خدا کار می‌کند که گویی خدا را می‌بیند، و اگر او خدا را نمی‌بیند. خدا او را می‌بیند و به طور یقین می‌داند که آنچه به او رسیده نمی‌توانست از او خطا برود، و آنچه از او خطا رفته نمی‌توانست به او برسد. اینها که گفته شد شاخه‌های توکل و نردبان زهد است.
30) حضرت امام باقر(ع) می‌فرمود: فرشته‌ای نزد رسول‌خدا(ص)آمد و گفت: ای محمّد، خدایت سلام می‌رساند و می‌فرماید: اگر بخواهی همه ریگ‌های مکّه را برایت طلا سازم! آن حضرت ‌سر به سوی آسمان برداشت و گفت: پروردگارا، می‌خواهم روزی سیر باشم و سپاس تو گویم، و روزی گرسنه باشم و از تو درخواست نمایم.
 
پی‌نوشت‌ها:
[1] مزّمّل/10 و 11.
[2] فصّلت/34 و 35.
[3] حجر/97 و 98.
[4] انعام/33 و 34.
[5] ق/38 و 39.
[6] سجده/24.
[7] اعراف/137.
[8] توبه/6.
[9] بقره/191.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
سید محمدحسین طباطبایی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: