توحید ذات یا یکتایی ذات پاک خدا قبلاً پیرامون توحید ذات، به طور اختصار سخن گفتیم. توضیح بیشتر اینکه: توحید ذات؛ یعنی خدا یکی است و دومی برای او تصور نمیشود. به عبارت دیگر شبیه و نظیر ندارد و در خیال و گمان و قیاس نگنجد. در حدیثی آمده، در ماجرای شدّت درگیری جنگ جمل عربی با فشار دادن جمعیّت به محضر على(ع) نزدیک میشد تا بپرسد خدا واحد است یعنی چه؟ مردم از او جلوگیری کردند و به او گفتند مگر نمیدانی اکنون فکر علی(ع) متوجه جنگ است؟ امیرمؤمنان على(ع) باخبر شد و به بازدارندگان فرمود: آن عرب را به حال خود آزاد بگذارید، آن چیزی که این شخص از ما میخواهد، همان است که ما از دشمن میخواهیم؛ و برای آن میجنگیم و آن مسئله توحید است اجازه دادند آن شخص بهپیش آمد و سؤالش را مطرح کرد.
امام على(ع) فرمود: خدا واحد است، چهار معنی دارد که دو معنی آن ناصحیح و دو معنی آن صحیح است، اما آن دو معنی ناصحیح و باطل این است که: ۱. مقصود از واحد، عددی در برابر ۲ و ۳ باشد، زیرا چیزی که دومی ندارد در باب اعداد داخل نیست. ۲- مقصود از واحد، واحد نوعی باشد (مانند یک انسان) زیرا معنی آن این است که خدا شبيه دارد. اما آن دو معنی صحیح این است که ۱- واحد یعنی هیچ شبیه ندارد. ۲- یعنی احدى المعنی است و قابل تقسیمبندی نیست، نه در وجود خارجی و نه در وهم و خیال.[1]
چنان که در صحیفه در بند ۳ از دعای چهل و هفتم میخوانیم:
«أَنْتَ اللّهُ لَا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ، الْأَحَدُ الْمُتَوَحِّدُ الْفَرْدُ الْمُتَفَرِّدُ»؛
«و تویی خداوندی که معبودی جز تو نیست، معبودی یکتا، یگانه، تنها و بیهمتا.»
توحید عبادت و پرستش توحید عبادت؛ یعنی پرستش مختص ذات پاک خدا است، چنان که کلمه «لا اله الّا الله» بیانگر همین مطلب است. حساسترین بخش توحید همین است که جز او را نپرستیم و در برابر غیر او سر تسلیم فرود نیاوریم.
عبودیّت به معنی نهایت خضوع در برابر خدا است و ریشه این واژه از عبد به معنی بنده است. در قرآن آیات شماری پیرامون توحید عبادت و اختصاص پرستش به ذات پاک خدا ذکر شده است، از جمله در آیه ۳۶ نحل میخوانیم:
«وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»؛
«ما در هر امّتی رسولی فرستادیم که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید.»
بنابراین سرلوحهی برنامهی همهی پیامبران این بود که تنها خدا را بپرستند و از پرستش موجودی غیر خدا اجتناب نمایند.
و در صحیفه سجّادیّه، در این رابطه، بسیار سخن به میان آمده. به عنوان نمونه مطالعه دعای ۴۷ که شامل ۱۳۳ بند است، مشحون از مسئله پرستش و عبادت خالصانه خدا و بیانگر توحید عبادت است. ازجمله در بند ۹۲ این دعا میخوانیم:
«وَ خُذْ بِقَلْبِي إِلَى مَا اسْتَعْمَلْتَ بِهِ الْقَانِتِينَ، وَ اسْتَعْبَدْتَ بِهِ الْمُتَعَبِّدِينَ، وَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِ الْمُتَهَاوِنِينَ»؛
«خدایا! دلم را به کاری که مطيعان متواضع را بر آن گماردهای و بندگان عابد را به وسیله آن عبد و مطيع خود ساختهای و مسامحهکاران را در پرتو آن نجات بخشیدهای بگمار»
و در بند ۶ از دعای پنجاه و چهارم میخوانیم:
«اللّهُمّ اجْعَلْ رَغْبَتِي فِي مَسْأَلَتِي مِثْلَ رَغْبَةِ أَوْلِيَائِكَ فِي مَسَائِلِهِمْ، وَ رَهْبَتِي مِثْلَ رَهْبَةِ أَوْلِيَائِكَ ...»؛
«خدایا! عشق و شورم را در مورد خواستههایم، همانند عشق و شور درخواست اولیاء درگاهت قرار ده؛ و ترس و هراسم را نیز همانند ترس و هراس آنها کن و مرا در راستای خشنودیات به کاری وادار که به همراه آن کار، چیزی از دین تو را بر اثر ترس از مخلوقاتت فرو نگذارم.»
و از جمله در بند ۶ از دعای پنجاه و دو میخوانیم:
«آمَنْتُ بِكَ، وَ صَدَّقْتُ رُسُلَكَ، وَ قَبِلْتُ كِتَابَكَ، وَ كَفَرْتُ بِكُلِّ مَعْبُودٍ غَيْرِكَ، وَ بَرِئْتُ مِمّنْ عَبَدَ سِوَاكَ».
«من تنها به تو ایمان آوردم و رسولان و پیامبرانت را تصدیق کردم و کتابت (قرآن) را پذیرفتم و هر معبودی - جز تو را - انکار کردم و از هر کس که جز تو را میپرستد بیزارم.»
این عبارات نهایت درجهی توحید خالص و مبارزه با شرک، به ویژه شرک در عبادت را به ما میآموزد؛ توحیدی که در صراط ایمان قوی و پذیرش رسولان در راه آنها و قرآن و هدایت آن و آمیخته با بیزاری از هرگونه کفر و پرستش غیر خدا باشد.
ج: اجتناب از هرگونه شرک در کتاب صحیفه، در مورد پرهیز از شرک، بسیار سخن به میان آمده است. شرک یعنی اعتقاد و عمل بر ضد توحيد الهی؛ بنابراین همچون توحید، شعبههای گوناگون دارد، مانند: ۱- شرک در ذات خدا، مانند دوگانهپرستی و یا تثلیثت مسیحیان.
۲- شرک در صفات الهی، مانند اعتقاد به جدایی صفات خدا از ذاتش، یا اعتقاد به محدود بودن صفاتش در برابر ذاتش و یا ترجیح بعضی از صفات او بر صفات دیگرش.
۳- شرک در ربوبیّت، مانند اعتقاد به ربهای گوناگون با عنوان استقلال هر کدام از آنها و مسئله ربالنوع و ارباب انواع که اگر به عنوان استقلال آنها باشد یک نوع شرک است.
۴- شرک در عبادت، مانند بتپرستی و اتخاذ معبودهای باطل به عنوان شریک خدا.
۵- شرک در افعال، مانند اینکه معتقد شویم که بعضی از موجودات، به طور مستقل، در پدیدهها اثربخش هستند و در تدبیر و اداره جهان با خدا شریک میباشند، مانند آن که کسی فرشتگان را شریک خدا در اداره امور پدیدهها قرار دهد و ... به طور کلی هرگونه شرک، باطل است و در کتاب صحیفه، از هرگونه شرک، خواه ظاهر باشد و یا پوشیده، نهی شده است. نظر شما را به ذکر چند نمونه جلب میکنیم:
۱- در بند ۷ از دعای بیست و هفتم، امام سجّاد(ع) در دعا برای مرزداران و مجاهدان، از جمله به خدا عرض میکند:
«وَ فَرِّغْهُمْ عَنْ مُحَارَبَتِهِمْ لِعِبَادَتِكَ، وَ عَنْ مُنَابَذَتِهِمْ لِلْخَلْوَةِ بِكَ حَتَّى لَا يُعْبَدَ فِي بِقَاعِ الْأَرْضِ غَيْرُكَ»؛
«خدایا! مرزداران اسلام را برای بندگیات از درگیری جنگ و برای خلوت و مناجات با خودت، از ستیز و نبرد با دشمن، فارغ و آسوده فرما تا در سراسر زمین کسی جز تو پرستش نگردد.»
شرح کوتاه در اسلام هدف از جهاد و مرزداری، گسترش زمین و کشورگشایی نیست بلکه هدف، هدایت مشرکان به سوی توحید و اسلام است. بر همین اساس در همین دعای ۲۷، در چندین مورد دعا شده که مسلمین بر مشرکین پیروز شوند، هدفشان پیروزی دین خدا باشد و از هرگونه ریا و ناخالصی در راه توحید که یک نوع شرک خفی است دور شوند چنان که در بند ۱۴ همين دعا میخوانیم:
«وَ اعْزِلْ عَنْهُ الرّيَاءَ، وَ خَلِّصْهُ مِنَ السُّمْعَةِ، وَ اجْعَلْ فِكْرَهُ وَ ذِكْرَهُ وَ ظَعْنَهُ وَ إِقَامَتَهُ، فِيكَ وَ لَكَ»؛
«مجاهد مرزدار را از هرگونه ریا و خودنمایی و شهرتطلبی، خالص و دور کن و فکر و ذکر و کوچ (سفر) و توقفش را در راه خودت و برای خودت قرار بده.»
از اینرو امام سجّاد(ع) در دعای فوق، از خداوند میخواهد که مجاهدان و مرزداران از گرفتاریهای درگیری جنگ فراغت یابند تا بتوانند در خلوت مناجات با خدا و نیایش ناب و خالص از آلودگی شرک قرار گیرند و همهی جهان را تنها بستر خداپرستی قرار داده به گونهای که در هیچ جا و مکانی جز خدا پرستش نشود؛ و همه جهانیان در پرتو تلاش پی گیر مسلمین، در راه توحید ناب گام بردارند.
۲- در بند ۹ تا ۱۲ دعای بیست و هشتم صحیفه میخوانیم:
«أَنْتَ الْمَخْصُوصُ قَبْلَ كُلِّ مَدْعُوٍّ بِدَعْوَتِي، لَا يَشْرَكُكَ أَحَدٌ فِي رَجَائِي، وَ لَايَتّفِقُ أَحَدٌ مَعَكَ فِي دُعَائِي، وَ لَا يَنْظِمُهُ وَ إِيّاكَ نِدَائِي...
فَتَعَالَيْتَ عَنِ الْأَشْبَاهِ وَ الْأَضْدَادِ، وَ تَكَبّرْتَ عَنِ الْأَمْثَالِ وَ الْأَنْدَادِ، فَسُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ؛»
«پیش از آن که کسی را بخوانم، فقط تو را میخوانم و به هیچ کس جز تو که یکتا و بیهمتا هستی امیدوار نمیشوم و در دعایم هیچ کس را با تو برابر نمیکنم و کسی را در ندای نیازم به تو همراه تو قرار نمیدهم.
ای خدای من! یکتایی و بیهمتایی، تنها از آنِ تو است و قدرت مطلقِ بینیازی و برتری توان گری بیکران و نیرو و منزلت اعلى و ارجمند، ویژهی تو میباشد.
و هر کسی جز تو در همه عمرش نیاز به تو دارد و در برابر فرمان تو شکست خورده بود و در کار تو ناتوان میباشد و همواره دگرگون و ناپایدار بوده و در حالی به حالی و از صفتی به صفت دیگر انتقال یابد.
پس معبود من تنها تویی و تو برتر از آنی که دارای همتا و شبیه و رقیب باشی و بزرگتر از آنی که دارای نظیر و همتا باشی، پس پاک و منزّه هستی و معبودی جز تو نیست».
شرح کوتاه در این دعا، کلمه به کلمه و جمله به جمله سخن از توحید ناب و پرهیز از هرگونه شرک به میان آمده که همه گویا است و نیازی به شرح ندارد. بر همین اساس امام سجّاد(ع) تنها به ذات پاک او دل میبندد، تنها او را مخصوص امید خود قرار میدهد و در دعا و ثنا و نیاز، هیچ کس را برابر او قرار نمیدهد.
یکتایی و بیهمتایی خدا را ویژه ذات پاک الهی میداند؛ و همهی برتریها، تواناییها و نیروها را تنها از آن او دانسته و هر چیز و همهی پدیدهها را محتاج او میداند که چون قطرهای که در اقیانوس بیکران بیفتد، فانی در عظمت خدا دانسته، و جز او را بینوا، بیچاره و ناتوان محض تصور مینماید. توحید را در همهی امور به ذات الهی اختصاص داده، جز او را محور در شکوه جلال و عظمتش قرار نمیدهد و سرانجام چنین نتیجه میگیرد که خداوند از هرگونه شبیه و رقیب و همتا منزّه است. تنها او را معبود مطلق، با نفی هرگونه شرک دانسته و تنها در برابر او سر تعظیم فرود میآورد.
چنانکه امام سجّاد(ع) در بند ۷۲ از دعای چهل و هفتم به خدا عرض میکند: «به سوی تو رو آوردم در حالی که تو را به یکتایی و بیهمتایی و پاک و منزّه از هرگونه شبیه شناختهام.»
پینوشتها: [1] بحارالانوار، ج 3 ص 206.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی