ملحقات 1) امام صادق(ع) فرمود: هیچگاه رسولخدا(ص) با بندگان خدا به اندازه عقل خود سخن نگفت. خود آن حضرت فرموده است: ما گروه پیامبران مأموریم با مردم به اندازه عقل آنان سخن گوییم.
2) و نیز فرمود: ما گروه پیامبران همان گونه که مأموریم واجبات را برپا داریم مأموریم با مردم به مدارا رفتار کنیم.
3) (تکرار روایت 2 است).
4) سعد بن هشام گوید: نزد عایشه رفتم و از وی درباره اخلاق رسولخدا(ص) پرسیدم، گفت: آیا قرآن نمیخوانی؟ گفتم: چرا، گفت: اخلاق رسولخدا [همان دستورات اخلاقی] قرآن است.
5) پیامبر(ص) فرمود: مردانگی و جوانمردی ما خاندان، در گذشتن از کسانی است که به ما ستم کرده اند و بخشش به کسانی است که ما را محروم ساخته اند.
6) رسولخدا(ص) فرمود: پروردگارم مرا دستور داده که مسلمانان فقیر را دوست بدارم.
7) امام صادق(ع) فرمود: صبر، راستگویی، بردباری و خوش خلقی از اخلاق پیامبران علیهم السّلام است.
8) رسولخدا (ص)بسیار به درگاه خدا تضرّع و زاری مینمود و همیشه از خداوند درخواست میکرد که او را به آداب پسندیده و اخلاق نیک زینت بخشد، از این رو در دعای خود میگفت: خدایا اخلاق مرا نیکو ساز... خدایا مرا از اخلاق ناپسند دور ساز.
9) رسولخدا(ص) فرمود: فرشته روح الامین - جبرئیل - از سوی پروردگار جهانیان بر من نازل شد و گفت: «ای محمّد، بر تو باد به اخلاق خوش، زیرا بدخُلقی خیر دنیا و آخرت را از بین میبرد.» آگاه باشید که شبیهترین شما به من کسانی هستند که اخلاقشان از همه نیکوتر باشد.
10) حسین بن زید گوید: به حضرت امام صادق(ع) گفتم: فدایت شوم، آیا رسولخدا(ص) هرگز با کسی شوخی میکرد؟ فرمود: خداوند او را به داشتن خُلقی بزرگ ستوده است، در همه پیامبرانی که خداوند برانگیخت نوعی خشونت و گرفتگی وجود داشت، ولی محمّد(ص) را با مهر و رأفت آن حضرت به امّتش این بود که با آنان شوخی میکرد تا مبادا عظمتش چندان در آنان تأثیر کند که نتوانند به او نگاه کنند! جدّم علی(ع) فرمود: هرگاه رسولخدا(ص) یکی از یارانش را غمگین میدید با شوخی کردن دل او را شاد میساخت. آن حضرت میفرمود: خداوند کسی را که با تُرشرویی با برادرانش دیدار کند دشمن میدارد.
11) زید بن ثابت گوید: چون با رسولخدا(ص) مینشستیم، اگر از آخرت شروع به سخن گفتن میکردیم او نیز با ما همسخن میشد، و اگر از دنیا سخن میگفتیم باز هم با ما همسخن میشد، و اگر از خوردنیها و آشامیدنیها سخن میگفتیم باز هم با ما در آن زمینه سخن میگفت.
12) رسولخدا(ص) با چشم و ابرو و دست اشاره نمیکرد.
13) رسولخدا(ص) به یکی از زنان خود فرمود: آیا تو را نهی نکردم که چیزی را برای فردا ذخیره نکنی؟! زیرا خداوند روزی هر فردایی را خواهد رساند.
14) رسولخدا(ص) فرمود: بهترین و گرامیترین خوی پیامبران و راستان و شهدا و صالحان، به دیدار یک دیگر رفتن برای خداست.
15) رسولخدا(ص) فرمود: از اخلاق پیامبران و راستان خوشرویی به هنگام دیدار و دست دادن به هنگام ملاقات است.
16) رسولخدا(ص) هرگاه با مسلمانی دیدار میکرد نخست با او دست میداد.
17) رسولخدا(ص) میفرمود: هیچ یک از شما یارانم از دیگری نزد من بدگویی نکند، زیرا من دوست دارم که با دلی صاف و پاک نزد شما بیایم (و از کسی دلگیر نباشم).
18) پیامبر(ص) فرمود: ما گروه پیامبران و امینان و پرهیزگاران از تکلّف و زحمت بیجا به خود دادن بری هستیم.
19) رسولخدا(ص) فرمود: من برانگیخته شدهام تا مرکز حلم و معدن علم و مسکن صبر باشم.
20) ابوذر گوید: رسولخدا(ص) بدون امتیاز در میان اصحاب خود مینشست به گونهای که هرگاه شخص غریبی وارد میشد نمیدانست پیامبر کدام است تا آنکه بپرسد. ما از پیامبر(ص) خواهش کردیم که برای خود جای خاصی قرار دهد تا شخص تازه وارد آن حضرت را بشناسد. پس برایش سکویی از گل ساختیم و حضرت بر آن مینشست و ما در دو طرف او مینشستیم.
21) روایت شده که از سنن پیامبر(ص) آن است که چون با گروهی سخن میگویی در میان آنان فقط به یک فرد معیّن رو نکنی، بلکه همگان را مورد توجّه قرار دهی.
22) و نیز روایت است که رسولخدا(ص) لباس خود را میدوخت و کفش خود را پینه میزد، و بیشتر کاری که در خانه انجام میداد خیاطی بود.
23) و نیز روایت شده که رسولخدا(ص) هرگز غلام و کنیز و غیر آنان را نَزَد مگر در راه خدا، و هرگز برای شخص خود از کسی انتقام نگرفت و انتقام او تنها برای آن بود که خواسته باشد یکی از مجازاتهای الهی را درباره کسی اجرا کند.
24) امام صادق(ع) فرمود: خدای متعال هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر به راستگویی و ادای امانت به صاحبش، نیکوکار باشد یا بدکار.
25) امام صادق(ع) فرمود: امانت را به صاحبش بازگردانید، زیرا رسولخدا(ص) حتی نخ و سوزنی را که به او سپرده بودند به صاحبش باز میگرداند.
26) امام صادق(ع) فرمود: رسولخدا (ص)با مردی وعده نهاد که در کنار فلان صخره در انتظار او بماند تا بیاید. پیامبر در آنجا ماند و شدّت گرمی آفتاب در آن مکان حضرت را رنج میداد، یارانش گفتند: یا رسول الله، خوب است زیر سایه بروید! فرمود: من در اینجا با او وعده نهادهام، و اگر نیامد خلف وعده از او خواهد بود.
27) امیرمؤمنان(ع) میفرمود: ما خاندان پیامبر دستور داریم بینوایان را طعام دهیم، گرفتاران را در سختی ها پناه دهیم و آنگاه که مردم در خوابند به نماز برخیزیم.
28) در روایت آمده: برای حضرت رضا(ع) مهمانی رسید، امام مقداری از شب را با او نشسته و گفتگو میکرد، در این میان نور چراغ تغییر کرد و کم سو شد، مهمان دست دراز کرد تا چراغ را اصلاح کند، حضرت رضا(ع) جلو دست او را گرفت و پیشدستی نموده، خود به اصلاح چراغ پرداخت، سپس فرمود: ما مردمی هستیم که مهمانان خود را به کار نمیگیریم.
29) حریز بن عبدالله گوید: گروهی از قبیلهی جُهَینه بر امام صادق(ع) وارد شدند و آن حضرت از آنان پذیرایی کرد. چون خواستند از حضورش مرخص شوند، امام توشه راه برایشان فراهم ساخت و به آنان صله داد و بخشش نمود، سپس به غلامان خود فرمود: از آنان دور شوید و در بستن بارهاشان کمک نکنید. چون مهمانان از بستن بار و بنه فارغ شدند و برای خداحافظی خدمت آن حضرت آمدند گفتند: یابنرسولالله، ما را به مهمانی پذیرفتی و خوب هم پذیرایی فرمودی، اما در آخر به غلامان خود دستور دادی که در بستن بارها به ما کمک نکنند؟! فرمود: ما خاندان پیامبر مهمانان را برای رفتن از نزد خود کمک نمیکنیم.
30) موسی بن جعفر(ع) فرمود: هنگامی که برای رسولخدا(ص) مهمان میرسید حضرت با او هم غذا میشد، و تا مهمان از غذا خوردن دست نمیکشید آن حضرت نیز دست نمیکشید.
31) غزالی گوید: از سنن پیامبر(ص) درباره مهمان آن است که او را تا دم درب خانه مشایعت کنند.
32) یکی از یاران حضرت امام صادق(ع) گوید: بسا اتفاق میافتاد که امام صادق(ع) از ما با نان روغنی و حلوای روغن و خرما پذیرایی میکرد و سپس نان و زیتون به ما میخورانید. به آن حضرت عرض شد: بهتر است حساب شدهتر کار کنید تا اعتدال رعایت شود! فرمود: ما به حساب و تدبیر خدا کار میکنیم؛ وقتی خدا به ما گشایش دهد ما نیز در زندگی گشایش می دهیم، و هرگاه تنگ گیرد ما نیز جمع و جورتر خرج میکنیم.
33) امام صادق(ع) به یارانش میفرمود: کسی که به شما اظهار دوستی میکند با ذکر عیبهایش به او طعنه نزنید و خوی زشتی را که گرفتار آن است به رخ او نکشید، زیرا این کار نه از اخلاق رسولخدا(ص) و نه از اخلاق اولیای خداست.
34) رسولخدا(ص) فرمود: اگر مرا برای خوردن پاچه گوسفندی هم دعوت کنند می پذیرم، و چنانچه آن را به من هدیه دهند قبول میکنم.
35) معمّر بن خلّاد گوید: یکی از غلامان حضرت رضا(ع) به نام سعد از دنیا رفت، حضرت فرمود: مردی صاحب فضل و امانت را به من معرفی کن. عرض کردم: من به شما معرفی کنم؟! حضرت امام بسان مردی خشمگین فرمود: رسولخدا(ص) با یاران خود مشورت میکرد، سپس به آنچه تصمیم میگرفت عمل میکرد.
36) امام عسکری(ع) فرمود: به پدر بزرگوارم عرض کردم: هنگامی که یهود و مشرکان با حضرت رسولخدا(ص) عناد و لجاجت می ورزیدند، آیا آن حضرت با آنان مناظره و احتجاج میکرد؟ فرمود: آری، بارها و بارها این اتفاق افتاد.
37) پیامبر اکرم(ص) فرمود: از نخستین چیزهایی که خداوند مرا از آنها نهی کرد نزاع و کشمکش با مردم بود.
38) امیرمؤمنان(ع) فرمود: وقتی از رسولخدا(ص) چیزی میخواستند، اگر میخواست آن را انجام دهد میفرمود: آری (به چشم)، و اگر نمیخواست انجام دهد سکوت میکرد، و هرگز درباره چیزی «نه» نمیگفت.
39) اَنَس گوید: هرگاه خدمت پیامبر(ص) میرسیدیم حلقهوار دور هم مینشستیم.
40) جابر گوید: هرگاه رسولخدا(ص) بیرون میشد یارانش پیشاپیش آن حضرت راه میرفتند و پشت سر او را برای فرشتگان میگذاشتند.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
سید محمدحسین طباطبایی