٣- و در بند ۵ از دعای سی و چهارم میخوانیم:
«وَ صَلِّ عَلَى خِيَرَتِكَ اللَّهُمَّ مِنْ خَلْقِكَ محمّد وَ عِتْرَتِهِ الصَّفْوَةِ مِنْ بَرِيَّتِكَ الطّاهِرِينَ، وَ اجْعَلْنَا لَهُمْ سَامِعِينَ وَ مُطِيعِينَ كَمَا أَمَرْتَ»؛
«وای خدای من! بر برترین بنده برگزیدهات، از میان مخلوقت، یعنی محمّد(ص) و عترت برگزیده او که پاکان درگاهت هستند، رحمت و درود بفرست و ما را در راستای فرمانت، شنونده سخنان آنها و پیرو فرمانشان قرار بده.»
شرح کوتاه
در این فراز، پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) به عنوان برترین انسانها معرفی شدهاند. پرواضح است که مصداق روشن عترت، حضرت زهرا(س) و دوازده امام هستند که به عنوان برگزیده الهی در میان مردم توصیف شده که در اوج پاکیزگی و پاکی از هرگونه پلیدی و گناه قرار دارند.
بنابراین با درود همیشگی بر آنها، باید پیوند معنوی و همهجانبه خود را با آنها حفظ کنیم و شیوه زندگی آنان را اسوه زندگی خود سازیم.
سپس امام سجّاد(ع) به مسئله اطاعت از آنها که به فرمان الهی است تصریح کرده و از درگاه خدا میخواهد که ما را شنونده گفتار آنها و مطيع دستورهای آنها قرار دهد؛ یعنی تنها ایمان و اعتقاد به امامت آنها کافی و کارساز نیست، بلکه باید اجراکننده دستورها و برنامههای آنها بود و این فرمان الهی را انجام داد. دلیل این اطاعت روشن است، چرا که آنها برترین خلق خدا و برگزیدهترین انسانها از ناحیه خدا هستند و خداوند فرمان اطاعت از آنها را صادر کرده؛ بنابراین در حقیقت، رهروی برخلاف مسیر آنها، نافرمانی از خدا است.
۴- در بند ۵۶ از دعای چهل و هفتم میخوانیم:
«رَبِّ صَلِّ عَلَى أَطَائِبِ أَهْلِ بَيْتِهِ الَّذِينَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِكَ، وَ جَعَلْتَهُمْ خَزَنَةَ عِلْمِكَ، وَ حَفَظَةَ دِينِكَ، وَ خُلَفَاءَكَ فِي أَرْضِكَ، وَ حُجَجَكَ عَلَى عِبَادِكَ، وَ طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِيراً...»؛
«پروردگارا! بر پاکترینان از اهلبیت محمّد(ص) که آنان را برای امر خودت برگزیدهای و ایشان را خزانه علم خود و نگهبانان دینت و جانشینان خود در زمینت و حجّتهای خدا بر بندگانت قرار دادهای رحمت و درود بفرست.
همانها را که با اراده خود از هرگونه پلیدی و ناپاکی پاک ساختهای و آنها را در پیشگاهت وسیلهای به سوی خود قرار دادهای و به عنوان راهی به سوی بهشتت برگزیدهای»
شرح کوتاه
منظور از اهلبیت در اینجا، مصداق کامل آن حضرت زهرا (س) و دوازده امام(ع) هستند. چرا که اوصافی که در اینجا برای اهلبیت(ع) ذکر شده تنها با آنها تطبيق میکند و این اهلبیت با اوصافی تمجید شدهاند که عبارت است از:
1- پاکترینان از خاندان نبوّت. ۲- برگزیدگان از آنها در درگاه الهی برای مأموریت رهبری. ۳- مخزن علم و معدن عرفان الهی. ۴- حافظ و نگهبانان دین خدا. ۵- جانشینان خدا در زمین و ۶- حجّتهای خدا نسبت به بندگانش.
بنابراین امام سجّاد(ع) در این عبارت در لباس دعا، امامان بر حق را با ذکر نشانههایشان معرفی کرده تا حق جویان فریب مدعیان باطل رهبری را نخورند و از روی این نشانهها، رهبران راستین را از مدعیان دروغین رهبری تشخیص دهند و حجتهای حقیقی دین و نگهبانان بر حق شریعت را از دیگران بشناسند که یکی از آنها طهارت نفس در حد عصمت است که اشاره به آیه تطهير (آیه ۳۳ احزاب) میکند که خداوند میفرماید:
«إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ...»؛
«خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهلبیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.»
۵- در بند ۹ از دعای چهل و هشتم میخوانیم:
«اللّهُمّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ وَ مَوَاضِِعَ أُمَنَائِكَ فِي الدَّرَجَةِ الرَّفِيعَةِ الَّتِي اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا قَدِ ابْتَزُّوهَا، وَ أَنْتَ الْمُقَدِّرُ لِذَلِكَ، لَا يُغَالَبُ أَمْرُكَ...»؛
«خداوندا! این جایگاه امامت نماز عید قربان و جمعه برای جانشینان و برگزیدگان و پایگاههای امینان درگاهت میباشد که آنها را به مقام ارجمند و درجه بسیار عالی برخوردار نمودهای، ولی [دریغا و فسوسا] این مقام بس ارجمند را از آنها ربودند و غصب کردند، تقدیر آن به دست تو است، فرمانت مغلوب نگردد.»
شرح کوتاه
در این عبارت، امام سجّاد(ع) به یکی از احکام حکومتی که از آن امامان معصوم(ع) است؛ یعنی امامت نماز عید و جمعه، اشاره کرده و با صراحت، ربایندگان این جایگاه رفیع را غاصب میداند و آنها را برای چنین پست و مقامی، نالایق و بیارزش معرفی میکند و از تقدیر کننده جهان که مغلوب کسی نمیشود استمداد میجوید.
بعضی از فقهای اسلام برای بستگی وجوب نماز جمعه و نماز عید به حضور امام معصوم(ع) به این فراز فوق نیز استدلال کردهاند. به هر حال امام سجّاد(ع) با این تعبیرات، مسئله امامت را از آن خلفا و اوصیای شایسته و امین پیامبر(ص) دانسته و دیگران را غاصب میداند. با توجّه به اینکه در عصر آن حضرت، خلفای غاصب بنیامیه، محرابها را تصاحب کرده بودند و امامت نماز جماعت عید و جمعه را ربوده بودند، این فراز نیز رهنمودی محکم برای انسانها است که مسئله رهبری را از خاندان نبوّت به جای دیگر نبرند و موضوع و معیار شایستگی و لیاقت را در این امر خطیر لحاظ کنند.
مسئله صلواتهای مکرّر در صحیفه و راز آن
قابل توجّه اینکه در بسیاری از دعاهای صحیفه سجّادیه، به طور مکرّر سخن از صلوات بر محمّد(ص) و آل او آمده و از مجموع ۵۴ دعای صحیفه سجّادیه، ۴۶ دعای آن به ذكر شريف صلوات مزیّن شده که جمعاً ۱۹۵ یا حدود ۲۰۰ صلوات است.
چنین کاری نمیتواند اتفاقی باشد. حتماً رازی در آن نهفته است. به راستی فلسفه این همه تکرار چیست؟
پاسخ به طور کوتاه اینکه: ذکر صلوات علاوه بر منافع و برکات معنوی و نماد پیوند و ارتباط مسلمانان با پیامبر(ص) و دودمان پاکش، بیشتر جنبه اجتماعی و سیاسی دارد. شرایط و اوضاع عصر امام سجّاد(ع) را در نظر بگیرید که مسئله عنوان کردن آل محمّد(ص) و عترت که مصداق روشن آن، امامان معصوم(ع) بودند، یک مسئله داغ اجتماعی و سیاسی بود. تا آنجا که ذکر نام آنها جرم به شمار میآمد، بلکه مدّتها امام على(ع) بالای منابر در ملأعام سبّ و لعن میشد. در چنین فضایی سخن از آل محمّد(ص) و عترت، برای آن بود که آنان در صحنه بمانند و از یادها فراموش نشوند و مسئله برتری آنها و امامتشان احیا گردد. ذکر صلوات یک شعار سیاسی و کوبنده بر ضدّ بنیامیّه و سردمداران طاغوتی مخالف و معاند عترت بود؛ شعاری که میتوانست در اوج خفقان، پیامآور رهبری حق و امامت راستین صالحان و شایستگان باشد.
مثلاً در دعای ۴۸ که به عنوان دعای عید قربان در روز جمعه خوانده میشود، بیست بار ذکر صلوات به میان آمده و امام(ع) دستور داده که در پایان این دعا، هزار بار ذکر صلوات گفته شود. با توجّه به اینکه عید قربان و روز جمعه، از روزهای سیاسی و بیدارباش است، مطرح کردن پیامبر و آلش، در حقیقت مطرح کردن رسالت و امامت است و با زبان قال و حال حاکی از آن است که رسالت بدون امامت آل محمّد(ص) ناقص است و این دو باید قرین هم باشند تا حکومت اسلامی به طور صحیح برقرار شود.
در فضایی که حتی عبدالله بن زبیر که از خویشان پیامبر(ص) است و مدّعی دروغین خلافت شده، صریحاً اعلام میکند که: «ذکر صلوات باید در خطبه نماز جمعه حذف گردد، زیرا پیامبر(ص) خویشاوندان بدی دارد و هنگام نام بردن، آنها (آل محمّد) گردن خود را میافرازند و اظهار سربلندی میکنند.»[1] باید دریافت که مسئله امامت چقدر حسّاس بوده که معاندان میخواستند به طور کلی آل محمّد(ص) در ورطه فراموشی قرار گیرند.
کوتاه سخن آنکه: صلوات بر محمّد و آل محمّد(ص) شعار براندازی حاکمان طاغوتی و نالایق و تثبیت امامت صالحان از دودمان پاک محمّد(ص) و نشان دادن چهرههای زبده و گلچین از آل محمّد(ص) میباشد که آنها نمودار و تبلوری عالی از مکتب اصیل اسلام بودند و این شعار در بینش و جهانبینی تشیّع علوی، دائمی و همیشگی است. از اینرو سفارش شده ذکر صلوات همیشه در دعاها که بیانگر بهترین حالات انسان هستند، در آغاز و در وسط و در آخر آن بگنجد، در یادها تثبیت گردد و وسیلهای جهت اجابت دعا شود.
چنان که امام سجّاد(ع) در بند ۲۴ دعای سیزدهم صحیفه به خدا عرض میکند:
«وَ صَلِّ عَلَى مُحمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاةً دَائِمَةً نَامِيَةً، لَا انْقِطَاعَ لِأَبَدِهَا، وَ لَا مُنْتَهَى لِأَمَدِهَا، وَ اجْعَلْ ذَلِكَ عَوْناً لِي وَ سَبَباً لِنَجَاحِ طَلِبَتِي»؛
«و بر محمّد(ص) و آل او درود و رحمت بفرست، رحمت و درودی همیشگی، فزاینده که دوامش پایان نیابد و مدتش به آخر نرسد و این رحمت و درود را حامی و یار من قرار بده و باعث روا شدن درخواستم فرما.»
قابل توجّه اینکه در ذکر صلوات، علاوه بر طرح مسئله امامت، مسئله توحيد (با کلمه الله) و مسئله رسالت (با ذکر نام محمّد(ص)) و مسئله امامت، با ذكر آل محمّد(ص) نیز طرح شده و همین ذکر، سه اصل مسلم جهانبینی شیعه را که اصل توحید، رسالت و امامت باشد تبیین میکند. بلکه به گفته بعضی از محققان، اصل عدل و معاد نیز در این ذکر مطرح است، آنجا که گوید:
«ذکر صلوات، جامع فلسفه الهی و فلسفه سیاسی است. در این ذکر و شعار به توحید ذاتی، توحید فعلی، نبوّت و امامت، به صراحت اعتراف میکنیم، همچنین سپاسگزاری و حقشناسی و کرامت اخلاقی را ابراز میداریم، به خدا متوجّه میشویم و برای اولیای خدا طلب رحمت و درود مینماییم و چه تعلیمی از این جامعتر؟ و در طی سه اصل گذشته (توحید، رسالت و امامت) به طور ضمنی اعتراف به عدل و معاد نیز هست، زیرا سخن از درود فرستادن است که اقتضای عدل الهی است تا به پیامبر اکرم(ص) بهعنوان عامل هدایت، پاداش خیر عنایت کند؛ و همچنین این ذکر دلیل بر حیات واقعی پیامبر(ص) و آل او است و همین، مبنای بقاء و معاد است.»[2]
نیز باید توجّه داشت که امام سجّاد(ع) در بعضی از عبارات صحیفه، مسئله رهبری علوی را که از امامت درخشان حضرت علی(ع) نشئت میگیرد، پس از رسالت پیامبر(ص) مطرح مینماید، آنجا که در بند ۱۶ از دعای چهل و نهم به خدا عرض میکند:
«اللّهُمّ فَإِنّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِالْمُحَمَّديَّةِ الرَّفِيعَةِ، وَ الْعَلَوِيّةِ الْبَيْضَاءِ، وَ أَتَوجَّهُ إِلَيْكَ بِهِمَا أَنْ تُعِيذَنِي مِنْ شَرِّ كَذَا وَ كَذَا»؛
«خداوندا! من به مقام ارجمند محمّد(ص) و منزلت والا و درخشان علوی (ولایت على(ع)) به پیشگاهت تقرّب میجویم و با توسل و پیوند به این دو، به سوی حضرتت روی میآورم که به حق آنها مرا از گزند این و آن حفظ کنی.»
پینوشتها: [1] ترجمه تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص 205.
[2] تفسیری بر صلوات، از استاد محقق، محمد رضا حقیقی.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی