کد مطلب: ۲۷۰۲
تعداد بازدید: ۱۲۶۷
تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۱:۲۵
حجاب و عفاف| ۲۲
کتاب‌های تاریخی و آثار تمدّن‌های مختلف گواهی می‌دهد که فرهنگ حجاب مخصوصاً همواره در میان زنان مرسوم بوده و اختصاص به مذهب یا دین خاصی ندارد.

فلسفه‌ی حجاب| ۲

 
همراهی حجاب با فطرت
همان‌طور که پیش‌ازاین بیان گشت، در تمام ادوار تاریخ بشری، پوشش و به‌بیان‌دیگر نوعی از حجاب در میان انسان‌ها مرسوم بوده است. حتّی از شواهد و قرائن موجود می‌توان دریافت که در دوران غارنشینی انسان، بشر از پوشش خود غفلت نورزیده است. شاید برای برخی این فکر به وجود آید که انسان‌ها به‌حکم عقل، برای محافظت از خود در برابر سرما و گرما از پوشش استفاده می‌کردند، امّا بنا بر مدارکی که در دست محققین وجود دارد، علاوه بر پوشش محافظ در برابر سرما و گرما، پوششی وجود دارد که حکایت از حفظ حریم‌های شخصی می‌کند. به‌عنوان‌مثال پوشش زنان با مردان متفاوت بوده و بدون آن‌که این نوع پوشش جنبه‌ی حفاظتی داشته باشد، بخش‌هایی از اندام حسّاس آن‌ها را می‌پوشانده است. شاید بتوان از اشتراک انسان‌ها در اصل حجاب و پوشش در ادوار مختلف حیات بشر، نتیجه گرفت که خداوند سبحان میل به عفاف و درنتیجه حفظ حجاب را در فطرت بشر نهادینه کرده است.
شهید مطهّری دراین‌باره می‌گوید: «به‌طور كلّى بحثى است درباره‌ی ریشه‌ی اخلاق جنسى زن از قبيل حيا و عفاف، و از آن جمله است تمايل به ستر و پوشش خود از مرد. در اینجا نظرياتى ابرازشده است. دقیق‌ترین آن‌ها اين است كه حيا و عفاف و ستر و پوشش تدبيرى است كه خود زن‏ با يك‏ نوع‏ الهام‏ براى‏ گران‌بها كردن خود و حفظ موقعيت خود در برابر مرد به‌کاربرده است».[1]
بنابراین پوشش و حجاب عفیفانه، ندا و دعوتی است که زن آن را در عمق جان خود می‌شنود و کششی است که از درون خود به سمت آن گرایش پیدا می کند، هرچند عواملی مانند تربیت خوب یا بد، تبلیغات سازنده یا مخرّب، و یا محیط فاسد و ناسالم، در شکوفایی و رشد یا ضعف و کاهش و حتّی به خاموشی گراییدن نور فطرت در باطن مؤثر هستند. کتاب‌های تاریخی و آثار تمدّن‌های مختلف گواهی می‌دهد که فرهنگ حجاب مخصوصاً همواره در میان زنان مرسوم بوده و اختصاص به مذهب یا دین خاصی ندارد.[2]
در رابطه با امیال درونی و امور فطری، چیزی که مسلّم است آن است که نباید آن‌ها را سرکوب نمود و یا به مقابله‌ی با آن‌ها برخاست، بلکه تنها راه درست، کنترل و هدایت امیال غریزی و فطری بشر برای بهره بردن از آن‌ها در مسیر تکامل و ترقّی می‌باشد. زیرا خالق بشر و امیال درونی و فطری او، خداوند حکیم است که قطعاً در آفرینش آن‌ها حکمتی قرار داده است. به همین دلیل باید برای هدایت امیال و فطریّات انسان، به خالق او مراجعه نمود تا از او راه صحیح کنترل غرائز و فطریّات را آموخت. رعایت حجاب و عفت با برنامه و کیفیتی که شارع مقدّس معیّن فرموده است، مطابق با فطرت و خواسته‌ی درونی بشر و وسیله‌ای است برای حفظ نظام بشری و ترقّی و سعادت فرد و جامعه.
اگر امروزه در جوامع غیردینی و یا جوامعی که از آموزه‌های دینی خود فاصله‌ی زیادی گرفته‌اند و یا به‌مرورزمان دچار تحریف‌شده‌اند، مخصوصاً جوامع غربی که سرمنشأ ترویج سنّت سیئه‌ی برهنگی و بی‌عفتی هستند، ملاحظه می‌کنیم که به‌راحتی حدود حجاب، عفت، حیا و غیرت زیر پا گذارده می‌شود و از سوی متولیان حکومتی که باید پاسبان این حریم‌های ضروری باشند، این لاابالی‌گری‌ها تبلیغ می‌شود، به دلیل آن است که حرکت بشر بر مبنای فطرت، اساساً او را به وادی توحید و یکتاپرستی و مقابله با هرگونه شرک و ظلم سوق می‌دهد و همین امر موجب تزلزل بنیاد استکبار و سقوط مستکبرین عالم خواهد شد، بنابراین، آن‌ها همیشه درصدد هستند برای بقاء خود و حفظ منافعشان، تا می‌شود انسان‌ها را از فطرت پاک و خداجوی خود دور کنند، لذا با افکار و اعمال شیطانی خود به جنگ فطریات انسان همچون عفاف و حجاب می‌روند.
 
آرامش روانى
پیش‌ازاین در بیان مفاسد بی‌حجابی و بی‌عفتی، درباره‌ی عدم سلامت جسمی و روانی و یا تضعیف آن در جامعه‌ای که حریم حجاب و عفت رعایت نمی‌شود، صحبت کردیم. امّا اکنون نیز مقوله‌ی آرامش روانی را از باب یکی از فلسفه‌ها و ثمرات حجاب و عفت ورزی، با استفاده از برخی بیانات استاد شهید مطهّری، مطرح می‌نماییم:
نبودن حريم ميان زن و مرد و آزادى معاشرت‌های بی‌بندوبار، هیجان‌ها و التهاب‌های جنسى را فزونى بخشیده و آن را به‌صورت يك عطش روحى و يك خواست اشباع نشدنى درمی‌آورد. غریزه‌ی جنسى غریزه‌ای نيرومند، عميق و «دریاصفت» است، یعنی همان‌طور که نوشیدن از آب‌شور دریا نه‌تنها انسان را سیراب نمی‌سازد، بلکه او را تشنه‌تر نموده و تا هلاکت او را به پیش می‌برد، غریزه جنسی نیز هر چه بيشتر اطاعت شود سرکش‌تر می‌گردد. مثال دیگر آن آتش است كه هر چه به آن بيشتر خوراك بدهند شعله‌ورتر می‌‏شود.
تاريخ همان‌طوری كه از آزمندان ثروت ياد مى ‏كند كه با حرص و آزى حیرت‌آور در پى گردآوردن پول و ثروت بوده‌اند و هرچه بيشتر جمع می‌کرده‌اند، حریص‌تر می‌شده‌اند، همچنين از آزمندانى در زمینه‌ی مسائل جنسى ياد مى‌‏كند که به‌هیچ‌وجه ازنظر حسّ تصرّف و تملّك زيبارويان، در يك حدّى متوقّف نشده‌اند. «كريستن سن» نویسنده‌ی كتاب «ايران در زمان ساسانيان» در فصل نهم كتاب خويش می‌نویسد: «در نقش شكار طاق‌بستان، فقط چند تن از سه هزار زنى را كه خسرو (پرويز) در حرم داشت می‌بینیم. اين شهريار هیچ‌گاه از اين ميل سير نمی‌شد. دوشيزگان و بيوگان و زنان صاحب اولاد را در هر جا نشان می‌دادند به حرم خود می‌آورد ...».
قسمتى از ادبيات جهان، عشق و غزل است. در اين بخش از ادبيات، مرد، محبوب و معشوق خود را ستايش مى ‏كند، به پيشگاه او نياز می‌برد، او را بزرگ و خود را كوچك جلوه می‌دهد، خود را نيازمند کوچک‌ترین عنايت او می‌داند. چرا بشر در مورد ساير نيازهاى خود چنين نمی‌کند؟ آيا تاكنون دیده‌اید كه يك آدم پول‌پرست براى پول، يك آدم جاه پرست براى جاه و مقام غزل‌سرایی كند؟! آيا تاكنون كسى براى نان غزل‌سرایی كرده است؟ بسيارى از عشق‌ها و غزل‌ها، عشق و غزل‌هایی است كه مرد براى زن داشته است. همین‌قدر كافى است كه بدانيم توجّه مرد به زن از نوع توجّه به نان‌وآب نيست كه با سير شدن شكم اقناع شود، بلكه يا به‌صورت حرص و آز و تنوع پرستى درمی‌آید و يا به‌صورت عشق و غزل.
روح بشر فوق‌العاده تحریک‌پذیر است. برخلاف ادّعاى افرادى مانند راسل، غريزه جنسى با آزاد گذاشتن كامل و خصوصاً با فراهم كردن وسایل تحريك هرگز سير نمی‌شود و اشباع نمی‌گردد. اشتباه است كه گمان كنيم تحریک‌پذیری روح بشر محدود به حدّ خاصى است و ازآن‌پس آرام می‌گیرد. همان‏طور كه بشر -اعمّ از مرد و زن- در ناحیه‌ی ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملّك جاه و مقام سير نمی‌شود و اشباع نمی‌گردد، در ناحیه‌ی جنسى نيز چنين است. هيچ مردى از تصاحب زيبارويان و هيچ زنى از متوجّه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالأخره هيچ دلى از هوس سير نمی‌شود.
و از طرفى تقاضاى نامحدود، خواه‌ناخواه انجام ناشدنى است و هميشه مقرون است به‌نوعی احساس محروميت. (چنان چه در مفاسد بی‌حجابی بیان شد) دست نيافتن به آرزوها به‌نوبه‌ی خود منجر به اختلالات روحى و بیماری‌های روانى می‌گردد. چرا در دنياى غرب این‌همه بيمارى روانى زياد شده است؟ علّتش آزادى اخلاقى جنسى و تحريكات فراوان سكسى است كه به‌وسیله‌ی جرايد و مجلّات و سينماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمى و غيررسمى و حتّى خیابان‌ها و کوچه‌ها انجام می‌شود.[3]
 
حجاب، پاس‌داشت حرمت زن
سال‌هاست از سوی جوامع غربی که هیچ‌گونه اشتراک فرهنگی و مذهبی با کشورهای اسلامی ندارند، الگوهای فکری و رفتاری زیادی از طریق شبکه‌های مجازی و دنیای رسانه، به مسلمین منتقل می‌شود و متأسفانه شاهد آن هستیم که به خاطر غفلت مسلمانان و نهادهای متولی فرهنگ، تأثیرات سوئی از این بدآموزی‌ها گریبان گیر جوامع اسلامی و کشور عزیزمان شده است. یکی از موضوعاتی که به شدّت موردتهاجم فرهنگی دشمن قرارگرفته، مقوله‌ی حجاب و عفاف است و در این مورد نوک پیکان تیر دشمن، در مرتبه‌ی اوّل بانوان این مرزوبوم را نشانه رفته است. در این فضای مسموم لازم است همگان و مخصوصاً بانوان عفیفه و گران‌قدر به جایگاه زن در جوامع غربی نگریسته و پس از دقّت و تأمّل لازم، خود به قضاوت بنشینند.
 
جایگاه زن در غرب
به‌راستی زنان در دنیای غرب از چه جایگاهی برخوردارند؟ و آیا منزلت زنان در دنیایی که همه‌چیز را با عینک مادی و منافع شخصی و دنیایی می‌نگرند، حفظ می‌شود؟ ناگفته پیداست که از نگاه غربیان و غرب‌زدگان، زن کالایی سهل‌الوصول است که کمپانی‌های تجاری از آن برای تبلیغات و فروش بیشتر خود، کارخانجات و ادارات و مراکز درآمدزا از آن به‌عنوان نیروی کار ارزانی که توان احقاق حقوق خود را ندارد و دستش به‌جایی بند نیست، و مردان شهوت‌ران از آن برای ارضای خواسته‌های افسارگسیخته‌ی جنسی خود، و شرکت‌ها و مؤسّسات تولید فیلم همچون هالیوود از نمایش زنان با شکل جذّاب و محرّک برای فروش بیشتر محصولاتشان و انتقال مفاهیم آلوده و منحرفِ فکری و اعتقادی و اخلاقی، آن هم به شکل گسترده در اقصی نقاط دنیا و ... بهره می‌برند. مقام معظّم رهبری دراین‌باره چنین بیان داشتند: «اساس فرهنگ غرب این است كه زن را به‌عنوان یك كالا، به‌عنوان یك وسیله‌ی تمتّع برای مرد در جامعه عرضه بكند».[4]
و جالب اینجاست که برای پیشبرد اهداف کثیف خود از شعارهای به‌ظاهر زیبا و عوام‌فریبی چون: «تساوی حقوق زن و مرد»، و یا «آزادی زنان» استفاده می‌کنند تا ذهنیّت جامعه را از خیانت خود منحرف نموده و بر جنایتی که در حقّ زنان و جامعه بشری روا می‌دارند، سرپوش بگذارند. رهبر انقلاب می‌فرماید: «نگاه فرهنگ غربی به زن یك نگاه اهانت‌آمیز است. اسم آن را آزادی می‌گذارند، لكن در حقیقت آزادی نیست».[5] و افسوس که سرنوشت فلاکت‌بار زن در جوامع غربی نه‌تنها مایه‌ی عبرت برخی از ساده اندیشان نشده، بلکه از آن به‌عنوان الگو و آرزو یاد می‌کنند و سعی دارند زن مسلمان ایرانی را در قالب زشت و ناپسند زن غربی دربیاورند. آری تمام خیانت‌هایی که در غرب نسبت به زنان صورت گرفته است، بر پایه‌ی برهنگی زن و در دسترس بودنش برای همگان بدون هرگونه تعهّد و حفظ عزّت و منزلت اوست. و آنچه مانع از این سوداگری در جوامع اسلامی می‌شود، حجاب، عفت ورزی و غیرتمندی زنان و مردان مسلمان است؛ همان عنصری که دشمن برای نیل به اهداف شوم خود برای نابودی آن کمر همت بسته است.
 
جایگاه و منزلت زن در اسلام
خداوند تبارک‌وتعالی در سوره احزاب می‌فرماید: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً». اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب‌ها [روسری‌های بلند] خود را بر خويش فروافكنند، اين كار براى این‌که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است (و اگر تاکنون خطا و كوتاهى از آن‌ها سر زده توبه كنند) خداوند همواره آمرزنده‌ی رحيم است.[6] آری پوشش و حجاب برای زن مایه‌ی صیانت او از آزار و اذیت‌ها و سوءاستفاده‌هایی است که دنیای غرب را در کام خویش فروبردهاست. و درواقع حجاب نعمتی است که عامل حفظ عزّت و سربلندی زن در جامعه می‌گردد.
زن مسلمان، تجسّم حرمت و عفت در جامعه است، حفظ پوشش به‌نوعی احترام گذاردن به زن و محفوظ نگاه‌داشتن وی از نگاه‌های شهوانی و حیوانی است. چنان چه زن، حدود را رعایت ننماید؛ هر بیماردلی به او طمع نموده و با نگاه آلوده‌اش حریم زن را می‌شکند. آن شخصیتی که باید سالم بماند و نسل سالم تربیت کند، تحت تأثیر دیدهای آلوده به گناه، به طرف شهوات سوق داده‌شده و درنتیجه هویت واقعی‌اش را فراموش کرده، در چنگال بیماردلان و هوس‌بازان، گرفتار می‌آید و از منش انسانی‌اش سقوط کرده و به غرقاب حیوانیت می‌رود.[7]
در این رابطه نیز رهبر انقلاب می‌فرماید: «نگاه غرب به زن، نگاهی است منحط، ناقص، گمراه‌کننده و غلط. نگاه اسلام به زن، نگاهی است عزّت‌ بخش، كرامت ‌بخش، رشد آفرین، استقلال ‌دهنده‌ی به هویت و شخصیت زن؛ این ادّعای ماست. ما این ادّعا را با محکم‌ترین ادلّه می‌توانیم اثبات كنیم».[8]
 
خودآزمایی
1- چگونه حجاب موجب آرامش روانی انسان می‌شود؟
2- از میان حجاب و بی‌حجابی، کدام‌یک موجب حفظ شأن و منزلت زن می‌گردد؟ توضیح دهید.
 
پی‌نوشت‌ها:
[1] مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهرى (مسأله حجاب) ج ‏19 ص 421.
[2] برگرفته از: حجاب حریم پاکی‌ها ص 87.
[3] برگرفته از: مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهرى (مسأله حجاب) ج ‏19 ص 435 تا 437.
[4] 21/4/1391 بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در اجلاس جهانی «زنان و بیداری اسلامی». http://farsi.khamenei.ir/index
[5] همان.
[6] سوره احزاب/ آیه 59 (ترجمه مکارم).
[7] حجاب حریم پاکی‌ها ص 88.
[8] 21/4/1391 بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در اجلاس جهانی «زنان و بیداری اسلامی». http://farsi.khamenei.ir/index

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: