کد مطلب: ۴۲۹
تعداد بازدید: ۲۰۶۳
تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۰:۱۸
شرح خطبه متقین/ درسنامه شماره 2
وقتی به قرآن مراجعه می‎کنیم به این نتیجه می‎رسیم که معنای تکبّر یعنی در انسان یک روحیه‎ای وجود دارد که خودش را از همه بالاتر و برتر می‎داند و مردم را زیر پای خود می‎بیند و به تعبیر مشهور عرفی، مردم را از نوک بینی نگاه می‎کند.

PDF

مَشـْیُهُم التَّواضُعْ

حضرت امیر در این جمله نورانی اشاره میکند. به دومین صفت و کمال از اوصاف و کمالات شخص باتقوا و میفرماید مشی شخص تقوا از روی تواضع است یعنی متواضعانه راه میرود.

معنای مشی: کتب اهل لغت گفتند مشی یعنی کسی که با اراده خود راه برود و از مکانی به مکان دیگر منتقل شود، البته معنای راه رفتن را تمام عرف مردم میدانند و هیچ نیازی به توضیح و تفسیر ندارد.

و امّا تواضع: به معنای فروتنی است و این حالت، ضدّ حالت تکبّر است.

یعنی انسان با تقوا کسی است از روی تکبّر راه نمیرود.

اگر کسی از ما سؤال کند که تواضع به چه معنایی است ما در جواب عرض میکنیم که معنای تواضع از معنای ضدّ آن فهمیده میشود و آن حالت کبر و غرور است.

و ما وقتی به قرآن مراجعه میکنیم به این نتیجه میرسیم که معنای تکبّر یعنی در انسان یک روحیهای وجود دارد که خودش را از همه بالاتر و برتر میداند و مردم را زیر پای خود میبیند و به تعبیر مشهور عرفی، مردم را از نوک بینی نگاه میکند. مرحوم نراقی که از علماء بزرگ اخلاق است در معنای تواضع میفرماید. تواضع: یعنی شکسته نفسی که نگذارد انسان خود را بالاتر از دیگران ببیند و لازمه این حالت تواضع در رفتار و کردار و گفتار انسان ظاهر میشود که موجب تعظیم و تکریم دیگران است. (کتاب معراجالسعادۀ ص 279)

و اما مراجعه ی به قرآن کنیم. در مسئله ی نزاع بین خداوند و شیطان در داستان سجده نکردن بر حضرت آدم(ع) خداوند میفرماید خطاب به شیطان:

«ما مَنَعَکَ اَلاّ تَسْجُدَ اِذْ اَمَرْتُکَ» چه عاملی باعث شد که تو آدم را سجده نکنی باتوجه به اینکه من به تو دستور دادم که این کار را بکنی.(سوره اعراف آیه 12)

شیطان جواب داد: «اَنَا خَیرٌ منه» من بالاتر و بهتر از آدم ابوالبشر هستم شاید نظر شیطان این بود که آدم باید مرا سجده کند، نه من آدم را.

این روحیه را تماشا کنید خود را بالاتر میداند روی همین گفته شیطان است که خداوند در سوره بقره راجع به او فرمود وَاِسْتَکْبَرَ یعنی شیطان تکبّر کرد و سجده نکرد همانطوری که ملاحظه می‎کنید خداوند در این آیات، تکبّر را به یک حالت برتریطلبی معرّفی می‎کند.

پناه میبریم به خداوند متعال اگر ما این روحیه شیطانی را در خود پرورش دهیم آنگاه از سلام کردن به یکدیگر هم خودداری میکنیم.

آنقدر متواضعانه راه رفتن و تکبّر نکردن در هنگام مشی مهم و ارزنده است که قرآن در سوره فرقان در آخر سوره وقتی صفات بندگان خاص خود را معرّفی میکند به عنوان (عِبادُ الرّحمْان) بندگان خاص رحمان اشاره میکند به همین موضوع و میفرماید:

«وَ عِبادُ الرّحمان الّذین یَمْشُونَ عَلَی اْلاَرْضِ هَوْناً» اتّفاقاً اولین صفت از اوصاف بندگان خاص را همین معنا ذکر میکند. (سوره فرقان آیه 63)

هوناً به معنای تکبرنکردن، باوقار و آرامش بودن است و همینطور هم راه می‎رود.

یعنی بندگان خدا البته بندگان خاص کسانی هستند که وقتی روی زمین راه میروند متکبّرانه نیست از روی وقار و آرامش راه میروند.

کلمه هَوْن را در روایات اینطور معنا کردهاند که امام صادق(ع) فرمود: هون یعنی بر همان فطرت اوّلیه و سجیّه و طبیعت اوّلیه که خداوند تو را براساس همان فطرت آفریده، راه بروی نه تکبّر کنی و نه خودت را به زحمت بیاندازی و یک قیافه مصنوعی متواضعانه به خود بگیری یعنی معمولی راه برو. (تفسیر مجمعالبیان ج8ـ7 ص179)

در رابطه با این موضوع حدیث جالبی را در تفسیر نمونه میخوانیم که روزی رسول اکرم(ص) از کوچهای عبور میکرد. عدّهای از مردم را دیدند که در یک نقطه اجتماع کردند. دلیل این اجتماع کردن را سؤال کرد، عرض کردند یک شخص دیوانه‎ای آمده و کارهای جنونآمیز انجام میدهد و ما میخندیم رسول خدا فرمود این شخص دیوانه نیست بلکه بیمار است آیا دوست دارید به شما خبر بدهم که دیوانه کیست البته دیوانه واقعی، عرض کردند بله یا رسول الله برای ما دیوانه واقعی را معرّفی کنید فرمود دیوانه کسی است که وقتی راه میرود تکبّر می‎کند و نگاه به دو طرف شانههای خود میکند و پهلوها را به طرف راست و چپ به حرکت درمیآورد کسی که به خیر او هیچ امیدی نیست و از شرّ او هیچ امنیّتی نداریم.

این بیان رسول الله اشاره است به اینکه دیوانه کسی است که از روی تواضع راه نمی‎رود.

البته شاید تعبیر دیوانه برای انسان متکبّر بسیار بجاست چون در روایات ائمه هدی اینطور آمده است که چرا انسان تکبّر میکند در حالی که دیروز نطفه بوده (آب گندیده) و فردا لاشه ی مردار بدبویی میشود و بین نطفه و مردار هم حامل کثافت یعنی ادرار و مدفوع می‎باشد این شخص چرا تکبّر می‎کند و به چه چیزی می‎نازد از یکی از علماء پرسیدند شما چرا خودت را نمیگیری فرموده بود اگر خودم را بگیرم کجا را می‎توانم بگیرم.

لقمان حکیم هم به فرزندش توصیه میکند که در هنگام راه رفتن تکبّر نکن. این آیه را ملاحظه کنید.

وَ لا تَمشِ فِی اْلاَرضِ مَرَحاً انّک لَنْ تَخْرُقَ الاَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الجبالَ طُولاً (سوره اسراء آیه 37)

لقمان فرمود پسرم هنگام راه رفتن متواضع باش به دلیل اینکه اگر تکبّر کنی تو قدرت نداری زمین را بشکافی و قدرت نداری به بلندای قامت کوه برسی.

در آیه دیگر لقمان به پسرش میگوید:

وَاقْصُدْ فی مَشْیِکْ در حال راه رفتن میانهرو باش. (سوره لقمان، آیه 19)

سعی کن راه رفتن تو جلب توجه نکند مبادا به طرز خاصّی راه بروی که همه تو را نگاه کنند یعنی تکبّر نکن.

برای مشی یک معنای دیگری هم میتوان در نظر گرفت و آن معنا اینست که مشی به معنای: راه و روش و مَنِش و زندگی است. مشی آنها روی تواضع است یعنی زندگی آنها راه و روش آنها در تمام ابعاد زندگی و امور مختلف، برخاسته ی از تواضع آنهاست نه فقط منحصر در راه رفتن باشد، بلکه در تمام جهات زندگی متواضعانه عمل می‎کنند.

این بیان را توجه کنید:

تواضع ارزشی است اجتماعی که بدون آن هیچ اصلی در جامعه برقرار نمیگردد و اگر بخواهیم تأثیر این ارزش اخلاقی را درک کنیم باید جامعهای را تصوّر کنیم که گروهی از افراد متکبّر آن را ایجاد کردهاند. به نظر شما وضع آن جامعه چگونه خواهد بود.

تکبّر عامل تشّتت و از هم گسیختگی در جامعه است و جوامعی که در آن مظاهر تکبّر رشد میکنند.

از جوامع دیگر بیشتر در معرض سقوط و از هم پاشیدگی قرار دارند.

بنابراین تواضع راه جلوگیری از ویرانی و سقوط و از هم پاشیدگی جوامع بشری است و اسلام به تواضع برای حفظ جامعه از سقوط، تشویق نموده است.

علی(ع) در یکی از کلمات نورانی خود میفرماید: ]با تواضع امور، نظم و سامان می‎گیرد[ (غررالحکم و دررالکلم، ج 3 ص 229)

این حدیث اشاره به این مطلب دارد که مسئولان و حاکمان و صاحبان قدرت و کسانی که امور اداره مملکتها در دست آنهاست باید متواضعترین مردم باشند تا تواضع آنها برای رعیّت و مردم الگو و درس باشد. طبق جمله اَلناسُ عَلی دین مُلُوکِهِم مردم تابع و پیرو رفتار و کردار حاکمان خود هستند.

این نکته قابل اهمیّت است که امام معصوم(ع)درهرزمان باید بالاترین درجه‌ی تواضع را در میان امّت اسلامی داشته باشد چون مردم باید به آنها اقتدا کنند امام هشتم درباره ی علامت امام میفرماید:

«وَ اَن یَکُونَ اَشَدُّ النّاس تَواضُعاً لله.» (بحارالانوار، جلد 25، ص 117)

یعنی امام واجب است متواضعترینِ مردم باشد برای خدا.

در روایت اینطور آمده است که امام عسکری فرمود:

«اَلَتَّواضُعُ نِعْمَۀٌ لا یُحْسَدُ علیها.» (بحارالانوار، ج 78، ص 374)

تواضع نعمتی است که در وجود هر کس که باشد کسی بر این نعمت با شخص متواضع حسادت نمیکند و روی این اصل شخص متواضع امنیّت دارد. برخلاف شخص متکبّر که ممکن است به خاطر تکبّر او در معرض ناامنی قرار بگیرد.

در روایت آمده که امام عسکری فرمود: هر کس در دنیا برای برادران دینی خود تواضع کند، در نزد خدا جزء صدّیقین محسوب میشود و حقّاً جزء شیعیان علی(ع) به حساب می‎آید.

در روایت آمده:

افراد متواضع نزدیکترین بندگان هستند به خدا، و افراد متکبّر دورترین بندگان هستند به خدا.

و جالب اینجاست که در روایت آمده که تواضع در زندگی باعث میشود که انسان به دست خدا عزیز و شریف و رفیع بشود و تواضع نردبان اوج گرفتن و بالارفتن مقام و منزلت انسانی است در میان مردم.

«مَنْ تَواضَعَ عَظّمَهُ الله وَ رَفَعَهُ.»(غرر الحکم علی(ع))

امام صادق(ع) فرمود: در جهنّم یک جایگاهی هست به نام سَقَر آنقدر این جایگاه سوزان است و حرارت شدید دارد که از شدّت گرمای خود به خداوند شکایت میکند و از خدا اجازه میخواهد که یک تنفّسی کند و خنک بشود و خداوند به او اجازه میدهد که تنفس کند وقتی تنفّس میکند جهنّم در کام او میسوزد حضرت فرمود این جایگاه متکبّرین است. (بحارالانوار ج 8 ، ص 294)

قابل ذکر است که در احادیث آمده است.

2 نعمت عامل پیدایش تواضع است و 2 عامل باعث پیدایش تکبّر است.

تواضع از علم پیدا میشود و همچنین از عقل، تکبّر از جهل و نادانی انسان نشأت می‎گیرد. (کتاب آثار الصادقین ج 26، ص 142)

از مهمترین آثار تواضع اینست که:

علی(ع) فرمود: آثار تواضع اینست که در میان مردم محبوب میشوی و آثار تکبّر اینست که مردم به تو ناسزا میگویند. (کتاب میزانالحکمۀ)

در پایان باید عرض کنیم نتیجه تواضع در زندگی اموری است که به بعضی از آنها در روایات اشاره شده است:

1ـ انسان متواضع بلند سلام میکند و از سلام کردن بخل نمیورزد.

2ـ انسان متواضع در مجلس که وارد میشود در جایی مینشیند که پایینتر از شأن اوست.

3ـ انسان متواضع جَدَل کردن را ترک میکند اگرچه حق با او باشد. (جدل یعنی بحث‎کردن با کسی که حرف حق را نمیپذیرد).

4ـ انسان متواضع دوست ندارد به خاطر تقوایی که دارد از او تعریف کنند.

در پایان یک جمله راجع به تواضع علی(ع) مینویسیم که مولا علی با آن عظمت چه تواضعی داشته است ابنعباس میگوید:

کانَ عَِلیّ فینا کَاَحَدِنا علی(ع) در بین ما وقتی بود مثل یک نفر از ما بود. (والسلام)

برای خواندن درسنامه شماره یک، اینجا را کلیک کنید.

 

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

عباس ابوالحسنی

 
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: