کد مطلب: ۶۳۸
تعداد بازدید: ۳۳۲۷
تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۴
زنان برجسته اسلام| ۴
مقام حضرت خدیجه (س)، به حدی عالی است که ملائکه مقرّب پروردگار به ایشان سلام می رسانند. چنان که ابوسعید خدری از پیامبر (ص)، روایت کرده که ایشان فرمودند: «در شب معراج هنگام بازگشت، از جبرئیل پرسیدم: حاجتی داری؟»، جبرییل پاسخ داد: «حاجتم آن است که پس از بازگشت به زمین از جانب پروردگار و از طرف من به خدیجه سلام برسانی.»
زنان برجسته اسلام/ حضرت خدیجه کبری (س)/۲

فضائل حضرت خدیجه(س)

فضائل حضرت خدیجه (س)، بیش از آن است که بتوان شمرد.

1. پیامبر اسلام (ص)، فرمودند: خدیجه، یکی از چهار زن ممتاز جهان است. این روایت با تعبیرات مختلفی نقل شده است. در بعضی روایت‎ها این گونه نقل شده: «افضل نساء اهل الجنۀ اربع: خدیجۀ بنت خویلد و فاطمۀ بنت محمد و مریم بنت عمران و آسیۀ بنت مزاحم امرأۀ فرعون؛ برترین زنان بهشت چهار نفرند: خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد (ص)، و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم همسر فرعون.»(1) و در برخی روایات آمده است که: «ان الله اختار من النساء أربعاً...؛ خدا چهار زن را از میان زنان جهان برگزید که یکی از ایشان خدیجه است.»(2)

2. مقام حضرت خدیجه (س)، به حدی عالی است که ملائکه مقرّب پروردگار به ایشان سلام می رسانند. چنان که ابوسعید خدری از پیامبر (ص)، روایت کرده که ایشان فرمودند: «در شب معراج هنگام بازگشت، از جبرئیل پرسیدم: حاجتی داری؟»، جبرییل پاسخ داد: «حاجتم آن است که پس از بازگشت به زمین از جانب پروردگار و از طرف من به خدیجه سلام برسانی.» وقتی که پیامبر (ص)، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه ابلاغ کردند، حضرت خدیجه (س)، گفت: «ان الله هو السلام و منه السلام والیه السلام و علی جبرئیل السلام؛ همانا خداوند سلام است و از اوست سلام و به سوی اوست سلام و بر جبرئیل سلام باد.»(3)

3. از روایتی که در تفسیر فرات نقل شده، برمیآید که حضرت خدیجه (س)، جزء برگزیدگان خدا و مشمول آیه اصطفا است در آن روایت چنین آمده است: روزی پیامبر (ص)، به نزد حضرت زهرا (س)، و عایشه آمد و دید که مشغول مفاخره ‎اند. فرمودند: «عایشه! مگر نمی‎دانی که خدا آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران و علی و حسن و حسین و حمزه و جعفر و فاطمه و خدیجه را برگزید و آنان را بر جهانیان برتری داد؟»(4)

 

علاقه پیامبر (ص) به حضرت خدیجه(س)

 

حضرت رسول اکرم (ص)، به حضرت خدیجه علاقه فراوانی داشتند و این علاقه تنها به خاطر این نبود که ایشان همسر پیامبر (ص)، بود، بلکه به خاطر کمالات معنوی و خدمت‎هایی بود که او به پیامبر و اسلام کرده بود. عایشه می‎گوید: هرگاه پیامبر (ص)، به یاد خدیجه می‎افتاد، بر او درود فراوان میفرستاد و برای او بی‎نهایت طلب رحمت می‎فرمود، تا آنکه غیرت من تحریک شد و اعتراض کرده، گفتم: خدا به جای پیرزنی، زنان زیبایی به تو داده است. سپس پیامبر (ص)، سخت خشمناک شدند، به گونه ‎ای که موی‎ های جلو سر حضرت از خشم حرکت کرد و سپس فرمودند: «لا و الله ما ابدلنی الله خیرا منها، آمنَتْ بی إذ کفر الناس، و صدقَتْنی و کذبنی الناس، و واسَتْنی فی مالِها إذ حرمنی الناس و رزقنی الله منها أولاداً إذ حرمنی أولاد النساء ؛ نه به خدا سوگند! خدا بهتر از آن را برای من جایگزین نفرمود؛ زمانی که مردم، کافر بودند او به من ایمان آورد و موقعی که همه مرا تکذیب می‎کردند، او مرا تصدیق میکرد و هنگامی که همه مرا ترک کرده بودند، او مرا با مالَش کمک کرد، و زمانی که خدا فرزندان زنان را بر من حرام کرد، از او فرزندانی به من عطا فرمود.»(5)

از نشانههای کثرت علاقه پیامبر (ص)، نسبت به خدیجه (س)، همین بس که تا آخر عمر با دوستان خدیجه مهربان بودند و به آنان محبت میورزیدند تا جایی که هرگاه گوسفندی ذبح میکردند، از آن برای دوستان خدیجه میفرستادند.(6) در روایتی از عایشه نقل شده است که روزی رسول خدا (ص)، گوسفندی ذبح کرد و از آن برای دوستان حضرت خدیجه نیز فرستاد. پس من عصبانی شدم و گفتم: خدیجه! رسول خدا (ص)، فرمود: «به درستی که محبت او روزی من شده است.»(7)

هم‎چنین از عایشه نقل شده: روزی زنی به خانه ما آمد و پیامبر (ص)، با او گرم گرفت و از او احوال پرسی فرمود. هنگامی که او از خانه بیرون رفت، از پیامبر (ص)، پرسیدم: این زن که بود که به او این چنین محبت می‎فرمودید؟ پیامبر (ص)، فرمود: «این زن در زمان خدیجه به خانه ما میآمد، و به خاطر حفظ کردن سابقه دوستی، از ایمان است.»(8)

و نیز حضرت آنقدر به حضرت خدیجه (س)، علاقه مند بودند و نزد ایشان از مقام والایی برخوردار بود که تا وقتی حضرت خدیجه در قید حیات بود ایشان همسر دیگری اختیار نکردند و همسران دیگر ایشان همگی بعد از وفات حضرت خدیجه کبری به همسری حضرت رسول درآمدند.

 

گذشت حضرت خدیجه(س)

 

حضرت خدیجه برای پیشرفت اسلام از هیچ چیز دریغ نداشت و هر چه داشت در راه پیامبر اسلام نثار می‎کرد. او اموال فراوان خود را، در اختیار پیامبر (ص)، گذاشت.(9)

 

فرزندان حضرت خدیجه(س)

 

یکی از افتخارات حضرت خدیجه (س)، در میان زنان پیامبر (ص)، این است که آن حضرت از هیچ‎یک از زنانش جز خدیجه و ماریه قبطیه فرزند نداشتند و از خدیجه دارای شش فرزند شدند: زینب، رقیه، امالکلثوم، فاطمه، قاسم که به نام او کنیه یافتند(أباالقاسم) و عبدالله که طیب و طاهر لقب او است.

قاسم اولین فرزندی بود که از دنیا رفت و پس از او عبدالله وفات کرد. در این موقع بود که عمرو بن عاص یا عاص بن وائل گفت: محمد نسلی ندارد و نسل او قطع خواهد شد و سوره کوثر نازل شد.(10)

نقل شده حضرت خدیجه (س)، در مرگ فرزندش طاهر بی‎تابی می‎کرد و هنگامی که پیامبر (ص)، وارد خانه شدند، خدیجه را گریان دیدند. از او پرسیدند: چرا گریه می‎کنی؟ خدیجه گفت: «سینه ام پر شیر شد و شیرم جاری شد و گریه‎ام گرفت.» پیامبر (ص)، به او فرمودند: «دوست نداری در روز قیامت وقتی که به مقابل درب بهشت می‎رسی، او دستت را بگیرد و در عالی‎ترین منزل، تو را جای دهد؟» حضرت خدیجه گفت: «یا رسول الله! آیا واقعاً این گونه است؟» پیامبر (ص)، فرمود: «اللَّهُ‏ أَعَزُّ وَ أَكْرَمُ‏ مِنْ‏ أَنْ‏ يَسْلُبَ‏ عَبْداً ثَمَرَةَ فُؤَادِهِ فَيَصْبِرَ وَ يَحْتَسِبَ وَ يَحْمَدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ يُعَذِّبَه؛ خدا بزرگوارتر از آن است که میوه دل مؤمنی را بگیرد، و او صبر و تحمل کند و آن را در راه خدا به حساب آورد و خدا را حمد کند و با وجود این، او را عذاب کند.»(11)

 

حسادت عایشه به حضرت خدیجه(س)

 

عایشه از همسران پیامبر بود که رسول خدا سال ها پس از وفات حضرت خدیجه با وی ازدواج کردند اما وی هرگز طاقت دیدن ابراز علاقه پیامبر (ص)، به حضرت خدیجه پس از وفات وی را نداشت و خود بارها ابراز میکرد که به حضرت خدیجه که طبق روایات متعدد از زنان بهشتی و برترین زنان بهشتی است، حسادت میورزد تا جایی که در مواردی پیامبر (ص)، را که اسوه حلم و بردباری است، به غضب میآورد. به نمونه ای از این روایات اشاره میکنیم:

عایشه میگوید: «من آن قدر که به خدیجه حسادت میورزیدم به هیچ یک از زنهای پیامبر حسادت نمیورزیدم.» سپس او علت آن را چنین بیان میکند: زیرا رسول خدا (ص)، از او بسیار یاد میکرد. او قبل از ازدواج پیامبر با من، از دنیا رفت و خداوند به پیامبر (ص)، دستور داد که خدیجه را به منزلی از لؤلؤ(جواهر) بشارت دهد. آن حضرت هرگاه گوسفندی میکشت، از آن به دوستان حضرت خدیجه هدیه می‎کرد، آن قدر که آنان را کافی باشد. گاهی به پیامبر (ص)، میگفتم: گویا در دنیا زنی غیر از خدیجه نبود! آن حضرت می‎فرمود: «در تعریف او هر چه بگویم او چنان بود و از او برایم فرزندانی بود.»(12)

 

ویژگی‌هایی دیگر از حضرت خدیجه(س)

 

حضرت خدیجه (س)، برترین همسر پیامبر

 

«سید احمد سایح» از علمای اهل سنّت می نویسد: «خداوند عزوجل، امّ المؤمنین خدیجه سرور زنان عالمیان را به کریم ترین خصوصیت تکریم کرده است، و آن اینکه خداوند متعال ذریّه پیامبر را ار ذریّه او تعیین نموده است. و او بهترین همسر صالحی بود که با جان و مالش به رسول خدا کمک نمود...»(13)

«ذهبی» که از مورخین و علمای اهل سنّت است درباره حضرت خدیجه می نویسد: «خدیجه، مادر مؤمنان، سرور زنان عالمیان زمان خود بود... و مناقبش بسیار است. او از جمله کسانی است که به کمال رسیده و عاقل، جلیل القدر، خود نگه دار و کریم و از اهل بهشت می باشد که پیامبر او را ستایش نموده و بر دیگر زنانش برتری داده و در تعظیمش دستِ بالا را گرفته است به طوری که عایشه می گفت: من بر زنی همچون خدیجه رشک نبردم به جهت آنکه پیامبر بسیار او را یاد می کرد. و از جمله کراماتش این است که قبل از او با زنی دیگر ازدواج نکرده و تنها او بود که برایش تعدادی فرزند آورد، و تا او زنده بود با کس دیگری ازدواج نکرد، و کنیز هم برای خود نگرفت تا وقتی که خدیجه از دنیا رفت، و پیامبر اکرم با نبود خدیجه، خودش را تنها دید، و (خدیجه) چه خوب همنشینی برای پیامبر بود.»(14)

 

حضرت خدیجه همسر رسول خدا (ص)، در دنیا و آخرت

 

در میان همسران پیامبر اکرم (ص)، بر حسب روایات، تنها از حضرت خدیجه به عنوان همسر حضرت رسول در دنیا و آخرت یاد شده است(15): «... و خدیجة بنت خویلد زوجةِ النّبی فی الدنیا و الآخرة؛ حضرت خدیجه، در دنیا و آخرت همسر پیامبر می باشد.»(16)

و نیز روزی حضرت رسول (ص)، به حضرت خدیجه (س)، فرمودند: «آیا نمیدانی که خداوند مرا در بهشت همسر تو نموده است؟»(17)

 

خشنودی خداوند از حضرت خدیجه(س)

 

واژه مرضیه در لغت به معنی: پسندیده، مورد رضایت، خوش خوی، پسندیده خوی و... است.(18)

حضرت خدیجه نیز از نظر عبادت و فرمانبرداری از خدا، از نظر پارسائی و انفاق، از نظر شکیبایی و پایداری در راه حق و عدالت و از نظر رفتار و گفتار، همواره پسندیده و مورد رضا و خشنودی پروردگار عالم بود. لذا در زیارت نامه پیامبر اکرم، از حضرت خدیجه با این عنوان یاد شده است: «السلام علی أزواجک الطّاهرات الخیرات ... خصوصاً الصّدیقة الطّاهرة الزّکیة الرّاضیة المرضیة خدیجة الکبری أم المؤمنین.»(19)

 

حضرت خدیجه دارای مقام شامخ و نورانی

 

وجود اقدس و مقدّس و نازنین حضرت خدیجه (س)، آن چنان از نظر کمالات و ارزش های انسانی، والا و بلند مرتبه می باشد که در دعای ندبه از آن حضرت تعبیر به غرّاء شده است و در این نیایش هر صبح جمعه خطاب به حضرت بقیة الله الأعظم روحی و أرواح العالمین لتراب مقدمه الفداء عرض می شود: «أین ابْنُ النّبیّ المصطفی، وابْنُ علیّ المرتضی، وابْنُ خدیجة الغَرّاء؛ کجاست پسر پیامبر برگزیده، و پسر علی پسندیده، و پسر خدیجه بلند مقام؟» و چنین خطابی نشانه عظمت و جایگاه شامخ و رفیع این بانوی بزرگ، مادر گرامی امام زمان علیه السلام، حضرت خدیجه (س) است.

* برای مطالعه بیشتر خصائص و ویژگی های حضرت خدیجه می توانید به کتاب ارزشمند «خصائص أمّ المؤمنین خدیجة الکبری» نوشته جناب آقای حسین تهرانی؛ که شامل 160 ویژگی از خصوصیات أم المؤمنین حضرت خدیجه کبری است، مراجعه نمایید. لازم به ذکر است که کتاب فوق را انتشارات طوبای محبت قم به زیور طبع آراسته است.

 

وفات حضرت خدیجه(س)

 

به این دلایلی که ذکر می کنیم، یکی از مصیبت‎های سخت حضرت رسول (ص)، مرگ خدیجه بود:

اگر پیامبر در خارج از منزل با ناراحتی‎هایی روبهرو می‎شدند، امّا هنگامی که به خانه می‎آمد خدیجه مرهم دل ایشان بود و سبب آرامش ایشان میشد.

ممکن بود افرادی به خاطر خدیجه به او آزار نرسانند، همچنین مرگ حضرت خدیجه (س)، چند روز پس از مرگ حضرت ابوطالب واقع شد که در حقیقت پیامبر (ص)، به یک باره دو حامی بزرگ را از دست دادند؛ به همین دلیل تا وقتی که این دو نفر زنده بودند، پیامبر (ص)، مجبور به هجرت نشدند.

از آن جهت که بچه های کوچکشان و مخصوصاً زهرای مرضیه را بیمادر میدیدند که شاید این موضوع بیش از دیگر دلایل باعث ناراحتی ایشان میشد، چنانکه امام صادق علیه السلام، فرمودهاند: هنگامی که خدیجه وفات کرد، فاطمه به پدر پناه میبرد و اطراف پدر میچرخید و میگفت: پدر جان! مادرم کجاست؟ پس جبرییل نازل شد و به پیامبر (ص)،گفت: «خداوند میفرماید به فاطمه سلام برسان و بگو مادرت در اطاقی که از گوهر ساخته شده و اطاقهایش از طلا و ستونش از یاقوت سرخ است، میان آسیه همسر فرعون و مریم دختر عمران قرار دارد.» حضرت فاطمه (س)، فرمود: «ان الله هو السلام و منه السلام و الیه السلام؛ همانا خدا سلام است و از اوست سلام و به سوی اوست سلام.»(20)

حضرت خدیجه سه سال قبل از هجرت و در ماه رمضان سال دهم بعثت اندکی پس از بیرون آمدن از شعب ابی طالب، در 50 سالگی از دنیا رفت.

هنگامی که حضرت خدیجه (س)، در آستانه رحلت قرار گرفت، گروهی از فرشتگان فرود آمدند و جامه ویژه ای(کفن بهشتی از سوی پروردگار) برای سفر آخرت او آوردند.(21)

پیامبر اکرم پیکر مطهر حضرت خدیجه را با عبای خودشان کفن نمودند و آنگاه کفن بهشتی را بر روی ایشان قرار دادند.(22) سپس او را در دامنه کوه حَجون در مکه (قبرستان ابوطالب)، و در کنار حضرت آمنه و با فاصله نه چندان زیادی با قبر حضرت ابوطالب، به خاک سپردند.(23) و موقع دفن، پیامبر (ص)، خود وارد قبر شدند.(24)

 

اعلان یک سال عزای عمومی

 

به خاطر این مصیبت که با وفات حضرت ابوطالب، عموی پیامبر گرامی اسلام و حامی و یاور ایشان همراه شد، موجب شد تا رسول خدا این سال را عام‎الحزن، یعنی سال ماتم و اندوه بنامند».(25)

همچنین حضرت فرمودند: «تا هنگامی که ابوطالب و خدیجه زنده بودند، هرگز غم و اندوهی بر من مستولی نشد.»(26)

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

* در این نوشتار از کتاب های ارزشمند دائرة المعارف صحابه پیامبر اعظم(ص)، و خصائص أمّ المؤمنین خدیجة الکبری نوشته جناب آقای حسین تهرانی بهره گرفته شده است.

 

پی‌نوشت‌ها:

 

1. مسند احمد، احمد بن حنبل، ج1 ص 322 - الخصال، شیخ صدوق، ج 1 ص 205.

2. الخصال، شیخ صدوق، ج1 ص 255.

3. تفسیر العیاشی، عیاشی، ج2 ص 279.

4. تفسیر فرات کوفی، فرات بن ابراهیم کوفی، ص 80 .

5. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج4 ص 1824.

6. الاستیعاب، ابن عبدالبر،ج 4 ص1823.

7. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج7 ص134 .

8. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 16 ص8.

9. اعلام الوری با علام الهدی، طبرسی، ج 1 ص 50.

10. مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج 2 ص 41.

11. فروع کافی، کلینی،ج 3 ص219.

12. صحیح البخاری، بخاری، ج 4 ص231 .

13. الاضواء فی مناقب الزهراء (س)، سید احمد سایح، ص 21 و 22 .

14. سیر أعلام النّبلاء، ذهبی، ج 2 ص 81 .

15. المعجم الکبیر، ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی، ج 22 ص 376 .

16. کشف الغمّة فی معرفة الائمة علیهم السلام، علی بن عیسی اربلی، ج 1 ص 466 بحارالأنوار، علّامه مجلسی، ج 43 ص 53 و 54 .

17. زندگانی فاطمه زهراء علیها السلام، حسین عمادزاده، ص 36 .

18. لغت نامه دهخدا، ج 42 ص 177 .

19. بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 100 ص 189 .

20. الامالی، شیخ طوسی، ص 175.

21. الأنوار الساطعة من الغرّاء الطّاهرة، غالب سیلاوی، ص 375 .

22. شجره طوبی، محمد مهدی حائری مازندرانی، ج 2 ص 235 .

23. المنتخب من ذیل المذیل، طبری، ص 86 .

24. الاصابه، ابن حجر، ج8 ص 103 .

25. اعلام الوری با علام الهدی، طبرسی،ج 1ص 53 - مناقب آل ابی طالب، این شهر آشوب، ج1 ص 150.

26. السیرة النبویة، ابن هشام، ج 1 ص 416 .

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

سعید بلوکی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: