کد مطلب: ۱۱۲۲
تعداد بازدید: ۵۱۳۸
تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۳:۴۲
درسنامه شماره ۲۳
حضرت امیر علیه السّلام در توصیف اهل تقوا می فرمایند: «تَرَاهُ ... مَنْزُوراً أَكْلُهُ سَهْلًا أَمْرُهُ حَرِيزاً دِينُهُ‏». خوراكش را اندك، امورش را آسان، دينش را محفوظ می بینی.

شرح خطبه همّام

کم خوراک و سهل الامر بودن و دین محفوظ داشتن

در ادامه خطبه حضرت امیر علیه السّلام در توصیف اهل تقوا می فرمایند:

«تَرَاهُ ... مَنْزُوراً أَكْلُهُ سَهْلًا أَمْرُهُ حَرِيزاً دِينُهُ‏». خوراكش را اندك، امورش را آسان، دينش را محفوظ می بینی.

کم خوردن

«مَنْزُوراً أَكْلُهُ». خوراكش را اندك می بینی.

علّامه مجلسی در شرح نهج البلاغه خود می نویسد: در باره کلمه «أکل» دو احتمال وجود دارد: 1- این که «أُکُل» بر وزن «عُنُق» باشد که در این صورت به معنای حظّ و بهره دنیوی می باشد، یعنی اهل تقوا بهره کمی از دنیا دارند و دلیل آن هم با بیانی که قبلاً از مقام قناعت ایشان داشتیم روشن است. متّقین چون به قدر ضرورت از دنیا اکتفا نموده اند، به همین دلیل حظّ و بهره ایشان از مواهب دنیوی کم است. 2- این که «أَكْل‏» بر وزن «خَرْج‏» باشد که در این حالت نیز به معنای خوردن خواهد بود، بدین معنا که اهل تقوا کم خوراک هستند.[1]

پیش از این نیز ذیل عبارت «و اجسادهم نحیفه» کمی در باره کیفیّت و کمّیّت خورد و خوراک متّقین سخن گفتیم، ولی در این فراز از خطبه امام علیه السّلام به کم خوراکی متّقین به طور مستقلّ و مستقیم اشاره می فرمایند و همین امر نشان می دهد که علاوه بر این که کیفیّت خوراک انسان باید طبق برنامه خدا و اولیاء او باشد، میزان خوراک نیز باید طبق برنامه دین استفاده شود. به عبارت دیگر خوراک انسان در سعادت او نقش بسیار مأثّر و تعیین کننده ای دارد. اساساً اسلام عزیز در مسیر تربیت انسان به جهت نیل به اهداف الهی و کمال، دو برنامه دقیق را در باره خوراک او ارائه می کند: یکی درباره این که چه باید خورد؟ و دیگری این که به چه میزان باید خورد؟ در باره این که چه باید خورد قبلاً بحث کردیم و خلاصه آن این است که یک ملاک کلی در کیفیّت خوردنی ها باید رعایت شود و آن ملاک عبارت است از این که: از طریق حلال به دست آمده (لقمه حرام نباشد) و خوردن آن منع شرعی نداشته باشد. و بیان شد که خوراک و غذای انسان رابطه مستقیمی با انجام عمل صالح دارد و بدون خوراک طیّب انسان قادر نخواهد بود مسیر کمال و طاعت حق تعالی را بپیماید چنان که قرآن کریم می فرماید: «يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَلِيم». اى پيامبران! از غذاهاى پاكيزه بخوريد، و عمل صالح انجام دهيد، كه من به آن چه انجام مى ‏دهيد آگاهم. [2]

امّا در باره این که به چه میزانی باید از مواهب خدای متعال با حفظ همان ملاک استفاده نمود؟ در این فراز از کلام امام علیه السّلام بدان تذکّر داده شده است. امیر المؤمنین علی علیه السّلام در بیان صفات متّقین می فرمایند که ایشان کم خوراک هستند. پروردگار متعال در قرآن کریم می فرماید: «... كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِين». (از نعمت هاى الهى) بخوريد و بياشاميد، ولى اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست نمى ‏دارد.[3] در خوردنی ها و نوشیدنی ها نیز نباید اسراف کرد. اهل تقوا مُسرف نیستند و دامنه پرهیزشان از اسراف به خوردن و پوشیدن نیز می رسد. امّا باید دید اسراف در خوردن به چه معناست. با بیان مقدّماتی به سفارش اسلام در میزان خوردن می پردازیم و باید بدانیم که بیش از آن مقدار اضافه و زائد است و اسراف در خوراک محسوب می گردد. کم خوراک بودن اعمّ از روزه دار بودن است. چون هر کس که روزه دار باشد بدان معنا نیست که کم خوراک هم هست. چه بسیار مشاهده کرده ایم که در ماه مبارک رمضان برخی دچار اضافه وزن می شوند، چون وقتی سحری می خورند و یا به هنگام افطار، از ترسِ ضعف روزه و یا به خاطر ولع بیشتر نسبت به غذا، در خوردن غذا افراط نموده و به جای این که با روزه داری در ماه مبارک رمضان به یاد تشنگی و گرسنگی روز قیامت بیفتند به عکس، از ماه رمضان تنها سفره های رنگین و خوراک چرب و نرمش را به خاطر می سپارند. پس همیشه روزه داری به معنای کم خوراکی نیست. یکی از صفات متّقین در طول روز، روزه دار بودن ایشان است ولی در عین حال متّقین کم خوراک هم هستند. وقتی به سفره سحر و افطار آن ها می نگری، از رنگ و لعاب و فراوانی سفره های دیگر خبری نبوده و در چهره ایشان اثری از حرص و ولعِ خوردن نمی بینی. این که کم خوراک اند بدان معنا نیست که آن قدر کم می خورند که دچار ضعف و ناتوانی یا بیماری و سوء تغذیه می شوند، بلکه معنای آن این است که طبق برنامه دین و به همان میزانی که اولیاء خدا صلوات الله علیهم اجمعین توصیه می نمودند، غذا می خورند و از خوردن بیش از آن خودداری می کنند. اهل تقوا هرگز شکم باره نیستند، پر خوری نمی کنند، و به قول برخی شارحین نهج البلاغه: «يأكل ليعيش، و لا يعيش ليأكل». می خورد تا بتواند زندگی (و عبادت) کند و زندگی نمی کند تا (فقط) بخورد.[4] بر اساس تعالیم اهل بیت علیهم السّلام کم خوردن یعنی پر خوری نکردن، یعنی به موقع غذا خوردن، به موقع دست از غذا کشیدن و به اندازه تناول نمودن. به طور کلّی اهل تقوا به اندازه ای غذا تناول می کنند تا در راه انجام فرائض و مستحبّات و همچنین کار و تلاش روزانه برای امرار معاش خود و خانواده، از نیروی کافی برخوردار باشند، گرچه برای غذا خوردن ظرفیت بیش از این دارند امّا با توجّه به فضائل و ثمرات خالی و سبک بودن شکم، از خوردن بیش از این مقدار اجتناب می کنند. در سیره رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سفارشات ائمّه علیهم السّلام توصیه شده است: تا گرسنه نشدیم به سراغ غذا نرویم و پیش از سیر شدن دست از خوردن بکشیم. حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام به فرزند دلبندشان حضرت مجتبی علیه السّلام فرمودند: «يَا بُنَيَّ أَ لَا أُعَلِّمُكَ أَرْبَعَ خِصَالٍ تَسْتَغْنِي بِهَا عَنِ‏ الطِّبِ‏ فَقَالَ بَلَى يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ لَا تَجْلِسْ عَلَى الطَّعَامِ إِلَّا وَ أَنْتَ جَائِعٌ وَ لَا تَقُمْ عَنِ الطَّعَامِ إِلَّا وَ أَنْتَ تَشْتَهِيهِ وَ جَوِّدِ الْمَضْغَ وَ إِذَا نِمْتَ فَاعْرِضْ نَفْسَكَ عَلَى الْخَلَاءِ فَإِذَا اسْتَعْمَلْتَ هَذَا اسْتَغْنَيْتَ عَنِ الطِّبِّ». ای پسرکم! آیا به تو چهار خصلت بیاموزم که به واسطه آن از طب بی نیاز گردی؟ پس حضرت مجتبی علیه السّلام عرضه داشتند: بله ای امیر مؤمنان. حضرت امیر علیه السّلام فرمودند: بر (سفره) غذا منشین مگر وقتی که گرسنه باشی و از (خوردن) غذا برنخیز مگر زمانی که به خوردن آن (هنوز) اشتها داری و جویدن غذا را به خوبی انجام بده و هر گاه خواستی بخوابی خود را به مکان تخلّی (مستراح) عرضه کن (یعنی حتماً ولو کم هم باشد تخلّی کن) پس هرگاه به این دستور عمل کردی از طب بی نیاز می شوی.‏[5]

همچنین به هنگام خوردن طعام، شکم را به سه قسمت تقسیم کنیم، امام صادق علیه السّلام فرمودند: «فَإِذَا أَكَلَ أَحَدُكُمْ طَعَاماً فَلْيَجْعَلْ ثُلُثَ بَطْنِهِ لِلطَّعَامِ وَ ثُلُثَ‏ بَطْنِهِ لِلشَّرَابِ وَ ثُلُثَ بَطْنِهِ لِلنَّفَس».‏ هرگاه یکی از شما غذا می خورد یک سوّم شکم را برای غذا، یک سوّم دیگر را برای آب و ثلث سوّم شکم را هم برای تنفّس (هوا) قرار دهد.[6] به عبارت دیگر تمام فضای معده را برای خوردن غذا اختصاص ندهیم و آن قدر غذا نخوریم که تمام ظرفیت معده پر شود. در روایات اسلامی پر خوری به شدّت نکوهش شده است و مضرّات عدیده ای برای آن بیان شده که به شدّت سعادت انسان را به خطر می اندازد.

برو اندرونى به دست آر پاك‏/ شكم پر نخواهد شد الاّ ز خاك‏

تنور شكم دم به دم تافتن‏/ مصيبت بود روز نايافتن‏

مضرّات پر خوری

دانستن ضررها و آثار سوء پر خوری، به هر انسان عاقل و دوراندیشی کمک می کند تا در خورد و خوراک خود تجدید نظری نموده و بی گدار به آب نزند. برخی از آثار و پیامدهای پر خوری از قرار زیر است:

1-مرگ قلب (دل)

«لَا تُمِيتُوا الْقُلُوبَ‏ بِكَثْرَةِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ إِنَّ الْقُلُوبَ تَمُوتُ كَالزَّرْعِ إِذَا كَثُرَ عَلَيْهِ الْمَاء». با کثرت خوردن و آشامیدن دل ها را نمیرانید، به درستی که دل ها (بر اثر پرخوری) می میرند همان طور كه زراعت بر اثر آب زیاد از بین می رود.[7]

قلبی (دل) که در انسان باید مرکز حیات معنوی و سرچشمه جوشش عشق خدا و حرکت به سوی کمال باشد، بر اثر پُر خوری از کار می افتد و خاصیت خود را از دست می دهد و همین برای سقوط انسان از درجات بالای بندگی و سعادت کافی است.

2-قساوت قلب، تشدید شهوت و طغیان نفس

رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: «مَنْ كَثُرَ طُعْمُهُ ... قَسَا قَلْبُهُ». هر کس خوردنش زیاد شود...، دچار قساوت قلب (سنگدلی) می گردد.[8]

قلب (دل) ظرف محبّت خداست. امام صادق علیه السّلام می فرمایند: «الْقَلْبُ‏ حَرَمُ‏ اللَّهِ‏ فَلَا تُسْكِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَيْرَ اللَّه‏». قلب حرم خداست پس در حرم خدا غیر او را ساکن نکن.[9] دلی که با یاد خدا و طاعت حق عجین گشته، سرشار از محبّت اوست و همین باعث می شود تا میلش به خوبی ها و عبادات بیشتر و رغبتش به گناه و بدی ها کم تر شود. اگر قلبی از انوار محبّت حضرت حق نورانی نشود، از ظلمت شیاطین سخت و تاریک می گردد. رغبتی به خوبی ها ندارد و از مناجات و عبادت خدا لذّت نمی برد. امیر المؤمنین علی علیه السّلام می فرمایند: «إِيَّاكُمْ وَ الْبِطْنَةَ فَإِنَّهَا مَقْسَاةٌ لِلْقَلْبِ مَكْسَلَةٌ عَنِ‏ الصَّلَاةِ مَفْسَدَةٌ لِلْجَسَدِ». از پرخوری برحذر باشید، به درستی که پُرخوری باعثِ قساوت قلب و سنگدلی، کسالت و سستی نسبت به نماز و فساد و تباهی بدن است.[10] همچنین آیات الهی و مواعظ اولیاء خدا بر او اثرگذار نیست زیرا رسول خدا صلّی الله علیه و آله می فرمایند: «بر حذر باشید از خوردن غذای اضافه چون قلب را به قساوت مسموم مى‏ سازد، «وَ يُبْطِئُ بِالْجَوَارِحِ عَنِ الطَّاعَةِ وَ يُصِمُّ الْهِمَمَ عَنْ سَمَاعِ الْمَوْعِظَةِ» و اندام ها را در طاعت خدا كند مى ‏كند، و گوش دل را از شنيدن موعظه کر می سازد.[11] به همین دلیل انسانی که نسبت به خوردن حریص است، بر ارتکاب گناهان هم حرص می ورزد. این ها همه پیامد ها و آثار مخرّب پُر خوری است. در روایتی از وجود نورانی امام صادق علیه السّلام آمده است: «... لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَضَرَّ لِقَلْبِ‏ الْمُؤْمِنِ‏ مِنْ كَثْرَةِ الْأَكْلِ وَ هِيَ مُورِثَةٌ شَيْئَيْنِ قَسْوَةَ الْقَلْبِ وَ هَيَجَانَ الشَّهْوَة ...». هیچ چیز برای قلب مؤمن پُر ضررتر از پُر خوری نیست زیرا پر خوری دو چیز را در پی خواهد داشت: قساوت قلب و هیجان (جوشش و تشدید) شهوت.[12] با قلب قسیّ و شهوت به هیجان آمده هرگز نمی توان به قلّه های معرفت پروردگار دست پیدا کرد و مراتب تقوا و یقین را پیمود، چنان که رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: «لَا يَدْخُلُ‏ مَلَكُوتَ‏ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مَنْ مَلَأَ بَطْنَهُ». هر کس شکمش را پُر کند، داخل ملکوت آسمان ها و زمین نمی شود.‏[13] یعنی چشم دل او با شکم پُر هرگز باز نشده و از باطن عالَم و حقایقی که خدای متعال به بندگان مخلص خویش می نمایاند، مطّلع نخواهد شد، بلکه گرایشات شیطانی در او پیوسته تقویت می شود و او را به طغیان نفس وا می دارد، امام باقر علیه السّلام در این باره می فرمایند: «إِذَا شَبِعَ‏ الْبَطْنُ‏ طَغَى». هر گاه شکم سیر و پُر شود، (صاحبش) طغیان می کند.‏[14]

3-بی بصیرت شدن

حضرت امیر علیه السّلام فرمودند: «إِذَا مُلِئَ الْبَطْنُ مِنَ الْمُبَاحِ عَمِيَ‏ الْقَلْبُ‏ عَنِ‏ الصَّلَاحِ». هر گاه شکم از (غذا و خوراکی های مباح) پُر شود، قلب از (دیدن و تشخیصِ) صلاح و کار درست کور می شود.‏[15]

انسان برای عاقبت بخیری و حرکت در صراط مستقیم در امتحان سرایِ دنیا، علاوه بر تلاش، زحمت و کسب دانش و اطّلاعات، به بصیرت و قوّه تشخیص حقّ از باطل نیازمند است که آن هم از ناحیه خدا باید به انسان افاضه شود. پروردگار متعال در قرآن کریم می فرماید: «... وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً». و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى ‏كند.[16] از رسول خدا روایت شده است که در تفسیر این آیه شریفه فرمودند: «مَخْرَجاً مِنْ شُبُهَاتِ الدُّنْيَا وَ مِنْ‏ غَمَرَاتِ‏ الْمَوْتِ‏ وَ شَدَائِدِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ». خداوند پرهيزكاران را از شبهات دنيا و سختی های مرگ و شدائد روز قیامت خارج می سازد.[17] همچنین در سوره انفال آمده است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً ...». اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، براى شما وسيله ‏اى جهت جدا ساختن حقّ از باطل قرار مى‏ دهد (روشن ‏بينى خاصّى كه در پرتو آن، حقّ را از باطل خواهيد شناخت).[18] تفسیر نمونه ذیل این آیه شریفه می نویسد: «اين جمله كوتاه و پر معنا يكى از مهم‏ ترين مسائل سرنوشت ‏ساز انسان را بيان كرده و آن اين كه در مسير راهى كه انسان به سوى پيروزى ‏ها مى‏ رود، هميشه پرتگاه ها و بيراهه‏ هايى وجود دارد كه اگر آن ها را به خوبى نبيند و نشناسد و پرهيز نكند، چنان سقوط مى ‏كند كه اثرى از او باقى نماند. در اين راه مهم ‏ترين مساله، شناخت حقّ و باطل، شناخت نيك و بد، شناخت دوست و دشمن، شناخت مفيد و زيان بخش، و شناخت عوامل سعادت و يا بدبختى است، اگر به راستى انسان اين حقائق را به خوبى بشناسد رسيدن به مقصد براى او آسان است. مشكل اين است كه در بسيارى از اين گونه موارد انسان گرفتار اشتباه مى ‏شود. باطل را به جاى حق مى‏ پندارد و دشمن را به جاى دوست انتخاب مى ‏كند، و بيراهه را شاهراه. در اين جا ديد و درك نيرومندى لازم است و نورانيت و روشن ‏بينى فوق العاده. آيه فوق مى‏ گويد: اين ديد و درك ثمره درخت تقوى است.[19]

پُرخوری که باعث فساد و قساوت قلب می شود و زمینه گرایش انسان را به سوی گناه و انحطاط فراهم می کند حضرت امیر علیه السّلام می فرمایند: «الشِّبَعُ يُفْسِدُ الْوَرَعَ‏»، پر شدن شکم (پُرخوری) ورع و پرهیزکاری را از بین می برد.[20] همچنین می فرمایند: «نِعْمَ عَوْنُ الْمَعَاصِي الشِّبَعُ».‏ خوب یاوری است پُر بودن شکم برای گناهان و معصیت.[21]- مانع تحصیل ملکه تقوا شده و به همین دلیل انسان را از فیض کسب فُرقان و قوّه تشخیص حقّ از باطل محروم می کند. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: «نُورُ الْحِكْمَةِ وَ الْمَعْرِفَةِ الْجُوعُ وَ التَّبَاعُدُ مِنَ اللَّهِ الشِّبَعُ وَ الْقُرْبَةُ إِلَى اللَّهِ حُبُّ الْمَسَاكِينِ وَ الدُّنُوُّ مِنْهُمْ لَا تَشْبَعُوا فَيُطْفَى نُورُ الْمَعْرِفَةِ مِنْ‏ قُلُوبِكُم». نور حکمت و معرفت گرسنگی است و سیر و شکم پُر بودن دوری از خداست. دوست داشتن مساکین و نزدیک شدن به ایشان، نزدیکی به خدا‏ست. شکم خود را پُر نکنید چراکه نور معرفت را در قلب هایتان خاموش می سازد.[22]

4-کودنی و ساده لوحی

پُر خوری علاوه بر مضرّاتی که دارد، میزان هوش و زیرکی انسان را نیز کاهش می دهد. در روایتی از مولا علی علیه السّلام می خوانیم که حضرتش فرمودند: «لَا تَجْتَمِعُ‏ الْفِطْنَةُ وَ الْبِطْنَةُ». زیرکی با پُر خوری جمع نمی شود.[23]

5-سنگینی مخارج

مولا امیر المؤمنین علی علیه السّلام فرمودند: «مَن کَثُرَ أَکلُهُ... ثَقُلَتْ عَلَى نَفْسِهِ مَئُونَتُهُ». هر کس خوردنش زیاد شود، مخارج زندگیش بر او سنگین خواهد شد.[24]

و این یکی از پیامدهای سوء زیاده روی در خوراک است که تأثیر ناهنجار خود را بر شرایط اقتصادی انسان می گذارد. امروزه هزینه های هنگفتی صرف مخارج خوردنی ها می شود که بیشتر آن به خاطر تشریفات بی جا و زیاده روی هائی است که متأسّفانه در بیشتر خانه ها به شکل عادی و متعارف در آمده و جایگزینِ سادگی، قناعت و پرهیز از اسراف شده است.

6-بیماری بدن

رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: «... مَنْ كَثُرَ طُعْمُهُ سَقُمَ‏ بَدَنُهُ ...». هر کس خوردنش زیاد شود بدنش مریض می گردد.[25] و نه تنها منجر به مریضی می شود بلکه موجب ازدیاد بیماری های انسان می گردد. حضرت امیر علیه السّلام می فرمایند: «الشِّبَعُ‏ يُكْثِرُ الْأَدْوَاءِ». پر بودن شکم بیماری ها را زیاد می کند.[26]

این حقیقت که پر خوری سلامت را به خطر می اندازد و عامل بیماری های فراوانی می شود، مورد اتّفاق نظر تمامی پزشکان و اطبّاء قدیم و جدید است، به همین دلیل در طبّ اسلامی، سنّتی و پزشکی روز، نسبت به پر خوری به شدّت هشدار داده شده و مردم را از آن برحذر داشته اند. امیر المؤمنین علی علیه السّلام می فرمایند: «مَنْ‏ كَثُرَ أَكْلُهُ‏ قَلَّتْ صِحَّتُهُ ...» هر کس خوردنش زیاد شود، سلامتیش کم می گردد.[27]

ز كم خوردن كسى را تب نگيرد/ ز پرخوردن به روزى صد بميرد

7-مبغوض خدا و اولیاء خدا شدن

خدای متعال در شب معراج به نبیّ مکرّمش حضرت مصطفی صلّی الله علیه و آله فرمود: «... يَا أَحْمَدُ أَبْغِضِ الدُّنْيَا وَ أَهْلَهَا وَ أَحِبَّ الْآخِرَةَ وَ أَهْلَهَا قَالَ يَا رَبِّ وَ مَنْ أَهْلُ الدُّنْيَا وَ مَنْ أَهْلُ الْآخِرَةِ قَالَ أَهْلُ الدُّنْيَا مَنْ‏ كَثُرَ أَكْلُهُ‏ وَ ضَحِكُهُ وَ نَوْمُهُ وَ غَضَبُه ...». ای احمد! دنیا و اهلش را مبغوض بدار و آخرت و اهلش را دوست داشته باش. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله عرضه داشتند: ای پروردگارم! اهل دنیا و اهل آخرت چه کسانی هستند؟ خدای متعال فرمود: اهل دنیا کسانی هستند که زیاد می خورند، زیاد می خندند، زیاد می خوابند و بسیار خشمگین می شوند ... .‏[28]

جالب این جاست که خدای تعالی در توصیف اهل دنیا، اوّل از صفت پُر خوری آن ها سخن می گوید و پس از آن به بیان ویژگی های دیگر آن ها می پردازد و این نکته قطعاً بی حکمت نیست، بلکه نشان از بزرگی اثر سوء پُر خوری بر سعادت انسان دارد. از ابابصیر روایت شده است که امام صادق علیه السّلام به من فرمودند: «يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ الْبَطْنَ لَيَطْغَى مِنْ أَكْلِهِ ... وَ أَبْغَضُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا امْتَلَأَ بَطْنُهُ». ای ابا محمّد! به درستی که شکم به خاطر خوردن، طغیان و سرکشی می کند ... و مبغوض ترین حالت بنده نزد خدای عزّ و جلّ زمانی است که شکمش پُر باشد.[29] با وجود این همه آثار به شدّت مخرّبی که پرخوری بر سعادت بشر دارد اصلاً جای تعجّب نیست که انسان پرخور مورد بغض خدا و اولیاء خدا قرار بگیرد.

ثمرات و فوائد کم خوردن (پُرخوری نکردن)

تمام مفاسدی را که برای پُرخوری ذکر کردیم عکس آن درباره ثمرات کم خوردن صادق است و روایات این باب فراوان می باشد امّا از آن جائی که برّرسی همه آن ها مجال زیادی می طلبد لذا برخی از آن ها را از باب نمونه ذکر می کنیم.

امام صادق علیه السّلام فرمودند: «أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ إِذَا خَفَّ‏ بَطْنُهُ».‏ نزدیک ترین حالتی که بنده نسبت به خدای جلیل و عزیز دارد زمانی است که شکمش (به خاطر کم خوردن) سبک باشد.[30]

رسول خدا صلّی الله علیه و آله می فرمایند: «مَنْ قَلَّ طُعْمُهُ صَحَّ بَدَنُهُ وَ صَفَا قَلْبُهُ». هر کس خوراکش کم باشد بدنش صحیح و سالم خواهد بود و قلبش نورانیّت و صفا پیدا می کند.[31]

حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: «الْجُوعُ إِدَامٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ غِذَاءٌ لِلرُّوحِ وَ طَعَامٌ لِلْقَلْبِ وَ صِحَّةٌ لِلْبَدَنِ». گرسنگی خورشت مؤمنین، غذای روح، طعام قلب و صحّت و سلامت بدن است.[32]

حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: «مَنْ‏ قَلَّ أَكْلُهُ‏ قَلَّ حِسَابُهُ». هر کس خوردنش کم شود حسابرسی اعمالش (نیز) کم خواهد بود.‏[33] همچنین در جای دیگر فرمودند: «مَنْ‏ قَلَّ‏ أَكْلُهُ‏ صَفَا فِكْرُهُ». هر کس خوردنش کم شود فکرش صفا و نورانیت پیدا می کند.[34]

خدای عزّ و جلّ به نبیّ مکرّمش محمّد مصطفی صلّی الله علیه و آله فرمود: «يَا أَحْمَدُ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا أَجَاعَ‏ بَطْنَهُ‏ وَ حَفِظَ لِسَانَهُ عَلَّمْتُهُ الحِكْمَةَ». ای احمد! بنده هر گاه شکم خود را گرسنه نگاه دارد و زبانش را حفظ کند، من به او حکمت می آموزم.[35]

اندرون از طعام خالى دار/ تا در او نور معرفت بينى

در روایتی آمده است: «إِنَّ الشَّيْطَانَ لَيَجْرِي مِنِ ابْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّمِ فَضَيِّقُوا مَجَارِيَهُ‏ بِالْجُوعِ‏ وَ الْعَطَشِ». شیطان در درون فرزند آدم جریان می یابد مثل جریان خون در بدن، پس راه های جریان شیطان در بدن را به وسیله گرسنگی و تشنگی تنگ و سخت سازید.[36] و بسیاری روایات دیگر در فضیلت پرهیز از پُرخوری که به جهت اطاله کلام از ذکر آن ها خودداری می کنیم.

ملّا احمد نراقی در بیان ثمرات پرهیز از پرخوری می نویسد: «مخفى نماند كه از براى گرسنگى ثمرات بسيار و فوائد بى‏ شمارى است: دل را نورانى و روشن مى‏ گرداند، و آن را صفائى و رقّتى مى‏ بخشد، و ذهن را تند مى‏ كند، و آدمى به واسطه آن به لذّت مناجات پروردگار مى ‏رسد، و از ذكر و عبادات مبتهج و شادمان مى ‏شود، و رحم بر ارباب فقر و فاقه مى ‏آورد، و گرسنگى روز قيامت را متذكّر مى ‏گردد، و شكسته نفسى در او ظاهر مى ‏شود، و مواظبت بر عبادت و طاعت سهل و آسان مى ‏گردد، و شهوت معصيت را كم مى ‏كند، و خواب را كه باعث تضييع روزگار و عمر، و موجب «كلال» (خستگیِ) طبع، و فوات نماز شب است كم مى ‏كند. و آدمى را خفيف المئونه و سبك بار مى ‏گرداند، و به آن جهت، فارغ البال و متمكّن از تهيه اسباب سفر قيامت مى‏ شود. و بدن را صحيح و امراض را دفع مى ‏كند».[37]

آری ای نفس! تا به حال سیر خوردن و آشامیدن را تجربه کردی. دیدی نتیجه ای جز سنگینی، رخوت، بیماری و بی میلی به عبادت و بندگی را برایت به ارمغان نیاورد. حال بیا و قدری گرسنگی را تجربه کن که اگر آثار درخشانش را ببینی از کرده خود در گذشته پشیمان خواهی شد. حسرت روزهای جوانی را می خوری که می توانستی با طراوت و انرژی ای که داشتی درجات قرب پروردگار را به سرعت طی کنی و چنان از عشق خدا لبریز شوی که توصیف آن را نتوان کرد. وقتی شکم از طعام خالی نمودی و به قدر طاعت و بندگی غذا خوردی، انوار تجلّی خدا را در درون خود احساس خواهی کرد و آن وقت نماز تو معراج خواهد بود. لذّتی از نماز و عبادت می بری که هیچ ثروت دنیائی و پست و مقامی برای تو در برابرش ارزش ندارد.

لب فرو بند از طعام و از شراب/ سوی خوان آسمانی كن شتاب
گر تو اين انبان ز نان خالي كنی/ پر ز گوهرهای اجلالي كنی
طفل جان از شير شيطان باز كن/ بعد از آنش با ملك انباز كن
چند خوردي چرب و شيرين از طعام/ امتحان كن چند روزي در صيام
چند شب ها خواب را گشتي اسير/ يك شبي بيدار شو دولت بگير

اُمُورش آسان و راحت است

«سَهْلًا أَمْرُهُ». امورش را آسان می بینی.

اموراتش آسان و ساده يعنى بدون تكلّف و زحمت است، نه كسى را به تكلّف و زحمت می اندازد و نه به خاطر (رفاه طلبی و اشرافی گریِ) ديگران خود را به سختی می افکند.[38]

در امورات زندگی مثل خوراک، پوشاک، مسافرت، مهمانی دادن، مهمانی رفتن، هدیه دادن، ازدواج و ... تشریفات زائد و غیر ضروری را حذف می کند و به همین جهت بسیار سبک و آسوده تر نسبت به دیگران زندگی می نماید. متأسّفانه در روزگار ما زرق و برق های زائد، چشم و گوش هایمان را پوشانده و حجاب های چشم و هم چشمی و رفاه طلبی، جلوی ندای حق طلبیِ عقل و قلبمان را گرفته است. سفره های مهمانی هایمان رنگین است در حالی که چه بسیار انسان ها که در همسایگی ما سر گرسنه روی زمین می گذارند و چون آبرو دار و محترم اند، صورت خود را با سیلی سرخ می کنند. اگر به لباس هایی که در خانه هایمان انباشته ایم نگاهی بیندازیم و از سوی دیگر به خانواده هایی که نیازمند پوشاک هستند نظری کنیم، آن وقت متوجّه می شویم که زندگی هایمان چقدر پر خرج و بی خیر است. مخارج زائد و فراوان زندگی و زرق و برق های بی دلیل آن از طرفی چنان بر دوش سرپرستان خانواده ها سنگینی می کند که موجب پیری زود رس و انواع و اقسام بیماری های روحی و جسمی می شود و از سوی دیگر منجر به غفلت از نیازمندان و کثرت جمعیّت ایشان می گردد. به راستی چرا نباید ساده زندگی کرد؟ چرا انسان به قدری خود خواه و اسیرِ بازی دنیا می شود که حتّی به خاطر سلامتی اطرافیان و یا کمک به نزدیکان نیز حاضر نیست تا قدری از مخارج زائد زندگیش را کم کند؟ چرا صدای رنج و گرسنگی ایتام و فقرا و یا آثار شکستگی سرپرستان خانواده به خاطر کار و دغدغه فراوان، وجدان خوابمان را بیدار نمی کند؟! به قدری دنیا و جلوه های دل فریبش ما را به خود مشغول ساخته که فرسنگ ها از مرز انسانیّت و کمال فاصله گرفته ایم و چنان در خواب غفلت فرو رفته ایم که گوئی تنها مرگ ما را از این رؤیای شبانه بیدار می سازد چنان که مولای متّقیان امیر مؤمنان علی علیه السّلام فرمودند: «النّاسُ‏ نِيامٌ‏ إذَا مَاتُوا انتَبَهُوا». مردم خوابند هرگاه بمیرند بیدار می شوند.[39] یکی از عوامل مهمّ بالا رفتن سنّ ازدواج همین سخت گیری های بی مورد در باره مخارج زندگی و عروسی های مجلّل است. جوانی که از نظر شغل و پشتوانه در شرایط سختی به سر می برد، چگونه می تواند از پسِ مخارجِ سنگین عروسی های امروزی برآید؟! و یا پس از ازدواج و تشکیل خانواده چگونه می تواند هزینه های هنگفت و زائد خانواده خود را تأمین کند؟! امیر المؤمنین علی علیه السّلام می فرمایند: «شَرُّ الْإِخْوَانِ‏ مَنْ [تَكَلَّفُ‏] تُكُلِّفَ لَه».‏ بدترین برادران کسی است که به خاطر او در سختی و مشقّت قرار می گیری.[40] در لسان روایت کسی که به خاطر بلند پروازی ها و رسیدن به آمال و آرزوهایش، دیگران را به سختی و تکلّف بیاندازد، جزء شرور ترین افراد به شمار می رود.

در برخورد با دیگران نیز اهل بیت علیهم السّلام به ما دستور داده اند تا سخت و با تکلّف رفتار ننموده بلکه با گذشت و آسانی با ایشان مواجه شویم. به راحتی از بدی هایی که در حقّمان نموده اند گذشت کنیم و اگر آثار ندامت و شرمندگی را در چهره یشان مشاهده کردیم برای بازگشت آن ها عذر و بهانه ای بتراشیم تا سختی عذر خواهی و خجالت را بر ایشان آسان کنیم، و یا در باز پرداخت بدهی ها و قرضی که از ما گرفته اند آن ها را تحت فشار نگذاریم. در تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه: «... أُولئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسابِ ...». آن ها داراى حساب سخت و بدى هستند[41]، آمده است: «در اين كه منظور از سوء الحساب چيست؟ مفسّران تعبيرات گوناگونى دارند، بعضى معتقدند كه منظور حساب دقيق و بدون كم ترين گذشت است، زيرا سوء الحساب به معنى ظلم و ستم درباره خداوند عادل هيچ مفهومى ندارد. حديثى كه از امام صادق علیه السّلام نقل شده نيز اين تفسير را تأييد مى ‏كند، در اين حديث مى‏ خوانيم كه امام علیه السّلام به يكى از ياران خود فرمودند: چرا فلان كس از تو شكايت دارد؟ عرض كرد: شكايتش به خاطر اين است كه من حقّم را تا آخر از او گرفتم، هنگامى كه امام اين سخن را شنيدند به حالت غضبناك نشستند، سپس فرمودند: [كَأَنَّكَ إِذَا اسْتَقْصَيْتَ عَلَيْهِ حَقَّكَ لَمْ تُسِئْ أَ رَأَيْتَكَ مَا حَكَى اللَّهُ عَنْ قَوْمٍ‏ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ‏ أَ خَافُوا أَنْ يَجُورَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ لَا وَ لَكِنْ خَافُوا الِاسْتِقْصَاءَ فَسَمَّاهُ اللَّهُ‏ سُوءَ الْحِسابِ‏ فَمَنِ‏ اسْتَقْصَى‏ فَقَدْ أَسَاءَ].[42] (ترجمه:) گويا گمان مى ‏كنى اگر تا آخرين مرحله حقّت را بگيرى بدى نكردى، اين چنين نيست، آيا سخن خدا را نديده‏ اى كه مى ‏فرمايد: وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ (بدكاران از بدى حساب مى ‏ترسند)؟ آيا تو فكر مى ‏كنى كه آن ها از اين مى ‏ترسند كه خدا بر آن ها ستم كند؟ نه به خدا سوگند، آن ها از اين مى‏ ترسند كه خدا حساب آن ها را دقيقاً و تا آخرين مرحله برسد، خداوند نام اين را سوء حساب نهاده است و بنا بر اين هر كسى زياد دقّت و سخت گيرى در كشيدن حساب بكند بد حسابى كرده است».[43] امام باقر علیه السّلام می فرمایند: «كَمَا تَدِينُ‏ تُدَان». هر طور که (در دنیا) رفتار کنی (در آخرت) با تو رفتار خواهد شد‏.[44] اگر بنده در دنیا به دیگران سخت نگرفت و یاور، معین و قوّت قلبی برای آن ها بود، در قیامت نیز خدای متعال همان گونه با او برخورد خواهد کرد و از جمله کسانی خواهد بود که قرآن کریم در وصفشان فرموده است: «فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ * فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً * وَ يَنْقَلِبُ إِلى‏ أَهْلِهِ مَسْرُوراً». پس كسى كه نامه اعمالش به دست راستش داده شود، * به زودى حساب آسانى براى او مى ‏شود، * و خوشحال به اهل و خانواده ‏اش بازمى‏ گردد.[45]

اهل تقوا با پیشه ساختن زهد و بی آلایشی، هزینه های زندگی خود را کم می کنند و همین امر باعث می شود تا زندگی را سبک نموده و از شئونات اصلی و اساسی زندگی خود غافل نشوند و علاوه بر آن باری بر دوش دیگران نباشند بلکه در روزگار سختی و بحران، یار و مددکار افراد زمین گیر و گرفتار شوند.

دینش محفوظ است

«حَرِيزاً دِينُهُ». دينش را محفوظ می بینی.

یقین سرمایه محافظت از دین

حرز در لغت بدین معناست: «الْمَكَانُ الّذِى يُحْفَظُ فِيه». مکانی که در آن (فرد یا شیئی) محفوظ می شود.‏[46]

دین اهل تقوا را حریز می بینی (در این جا حریز بر وزن فعیل به معنای مفعول است یعنی محفوظ) یعنی دین ایشان را محفوظ می بینی. و علّت حفاظت دین ایشان مقام یقینی است که در فراز های قبلی خطبه (إِيمَاناً فِي يَقِينٍ) بدان پرداختیم. تصوّر کنید کسی را که طلوع آفتاب و تابش خورشید را به چشم خود می بیند. او به تابش خورشید و موقعیّت روز یقین دارد، به همین جهت اگر انسان های مختلفی به شگردهای متفاوت سعی کنند تا او را متقاعد کنند که الآن شب است و به جای خورشید ماه در آسمان می درخشد، هرگز این شخص فریب آن ها را نمی خورد، زیرا اطّلاع او از روز بودن و طلوع خورشید در آسمان، از نوع یقین است، یعنی دانشی که هیچ نوع احتمال خلافی در آن وجود ندارد. امّا اگر این شخص به چشم خود طلوع خورشید و پدیده روز را ندیده بود و در این مورد به شنیده ها اکتفا می کرد، با یک شایعه یا یک خبر دروغین، حداقلّ نسبت به طلوع خورشید و روز بودن، دچار تردید و شک می شد و هر چه تعداد نفراتی که به شب بودن آن ساعت شهادت می دادند زیادتر می شد، او بیش از پیش در شک و تردید فرو می رفت و حتّی شاید این جریان تا جایی ادامه پیدا می کرد که شب بودن را به عنوان احتمال قوی تر می پذیرفت. مقام یقین اهل تقوا، دین ایشان را از هر گونه شبهات محفوظ و مصون می دارد و این حرز و پناهگاه تنها در سایه یقین برای انسان حاصل می شود، به همین دلیل است که امام صادق علیه السّلام در باره فضیلت عملی که توأم با یقین باشد می فرمایند: «إِنَّ الْعَمَلَ‏ الْقَلِيلَ‏ الدَّائِمَ‏ عَلَى‏ الْيَقِينِ‏ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْعَمَلِ الْكَثِيرِ عَلَى غَيْرِ يَقِينٍ». همانا عمل کمی که همیشه همراه با یقین است نزد خداوند برتر از عمل زیادی است که بدون یقین انجام می شود. [47] و به همین جهت در احکام شرعی اگر انسان خودش متخصّص و مجتهد نباشد، باید رجوع به متخصّص و مرجع تقلید نماید و در احکام شرعی به دستور العمل او عمل کند که اصطلاحاً به این امر تقلید در احکام می گویند، امّا در اعتقادات تقلید معنا ندارد و به گفته تمام علما باید هر فردی اعتقاداتش را از روی دلیل و برهان بپذیرد. چراکه در تمام ادوار تاریخ، دشمنان هر مکتب و آئینی با القاء شبهه در اعتقادات تابعین آن مکتب، سعی در نابودی و پراکنده نمودن افراد از اطراف آن مکتب داشته اند، و اگر اعتقادات بر مبنای تقلید باشد چون از روی علم و یقین نیست با القاء شبهات از هم فرو ریخته و پس از مدّتی حتّی از بین می رود، امّا اگر انسان در اعتقادات خود به مرحله یقین برسد دیگر طوفانِ شبهات و امواج سهمگین حملات شیاطین، دژ مستحکم اعتقادات او را تکان نخواهد داد تا چه برسد به آن که بخواهد تخریبش کند. و این گونه می شود که اهل تقوا به واسطه مقام یقینی که دارند دین خود را در حفاظی آسیب ناپذیر مراقبت می کنند.

طلب یقین از خدا

به خاطر اهمّیّت و ضرورتی که یقین برای حفظ دین انسان دارد می بینیم که در دعاهای مختلفی اهل بیت علیهم السّلام به ما آموخته اند که از خدای متعال طلب یقین کنیم. به عنوان مثال، امام صادق علیه السّلام برای (خیرِ) دنیا و آخرت دعایی را سفارش نموده اند که بعد از نماز صبح و مغرب باید خوانده شود و این دعا از این قرار است: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْكَ‏ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلِ النُّورَ فِي بَصَرِي وَ الْبَصِيرَةَ فِي دِينِي وَ الْيَقِينَ‏ فِي‏ قَلْبِي‏ وَ الْإِخْلَاصَ فِي عَمَلِي وَ السَّلَامَةَ فِي نَفْسِي وَ السَّعَةَ فِي رِزْقِي وَ الشُّكْرَ لَكَ أَبَداً مَا أَبْقَيْتَنِي». خدایا! به حقّی که محمّد و آل محمّد بر تو دارند از تو می خواهم كه بر محمّد و آل محمّد درود فرستى، و از تو نورانيت چشمم، و آگاهى در دينم، و يقين در دلم، و اخلاص در عملم، و سلامتى در روح و بدنم، و گشايش در روزیم، و شكرگزارى برای تو تا زمانی كه مرا زنده نگه داشتی را می خواهم.‏[48] در حالات امام زین العابدین علیه السّلام آمده است که آن بزرگوار پس از نماز مغرب تعقیبات را طولانی نموده و از خداوند طلب یقین می کردند.[49]

غیرت نسبت به دین

امّا برای حرکت به سمت کسب یقین و دفاع و محافظت از دین، فرد مسلمان به عنصر با ارزش دیگری به نام «غیرت و حمیّت» نیازمند است. همان طور که باید نسبت به ناموس و حریم شخصی غیرتمند بود، انسان مسلمان نیز باید نسبت به دین واعتقاداتش غیور باشد. در جوامع امروزی دشمن سعی دارد تا با ترویج دنیا طلبی و غفلت و از بین بردن قبح و زشتی بسیاری از معاصی، غیرت و حمیّت دینی را در مردم جامعه تضعیف نموده و بدین وسیله راه های تهاجم به ارکان دین مبین اسلام را برای خود هموار سازد. بی تفاوتی در مقابلِ حملات دشمنان قسم خورده و ایادیشان به اعتقادات و ارکان دین مبین اسلام، خبر از بی غیرتی و بیماری دل مسلمین می دهد. تا این ملکه فاضله در جان انسان پدید نیاید، نسبت به حفاظت از دین خود پایبند نخواهد بود. ملّا مهدی نراقی در این باره می نویسد: «غيرت و حميّت عبارت است از سعى در محافظت از آن چه نگاهبانى آن لازم است، و آن نتيجه شجاعت و بزرگى و قوّت نفس و از ملكات شريف است و مردانگى به آن تحقّق مى ‏يابد و فاقد آن از مردان به ‏شمار نمى‏ رود. امام صادق عليه السّلام فرمودند: [انّ اللَّهَ تعالى غيورٌ وَ يحبُّ الغيرةَ، و لِغيرتِهِ حَرَّمَ الفواحشَ ظاهرَها وَ باطنَها/ خداى تعالى غيرتمند است و غيرت را دوست دارد و از جهت غيرتش كارهاى زشت را چه آشكار و چه نهان حرام كرده است]. مقتضاى غيرت و حميّت در دين اين است كه در حفظ آن از بدعت هاى بدعت گذاران و ادّعاى باطل كنندگان بكوشد، و كسانى را كه از دين برگردند (مرتدّين) قصاص كند، و اهانت و سبك شمردن دين و شبهات منكران را دفع و ردّ نمايد، و در ترويج و نشر احكام دين، جدّ و جهد كافى به كار برد، و در تبيين حلال و حرام آن سعى بليغ مبذول دارد، و در امر به معروف و نهى از منكر مسامحه نكند.[50]

آب و رنگ سرفرازان از بهای غیرت است/ هرچه هرکس از صفا دارد بهای غیرت است

هر که دیو نفس بنهادست در پای شرف/ چون شهابی تیزتک در آسمان غیرت است[51]

بالاترین الگو و اسوه غیرت دینی، حضرت سیّد الشّهدا ابا عبد الله الحسین علیه السّلام و یاران باوفای ایشان هستند که در راه محافظت از دین خدا، جان خود را سر دست گرفتند و مال را فدا کردند و صدای گریه و اشک یتیمانشان مانع از جان فشانیشان در راه حراست از دین خدا نشد و برای بقاء دین حتّی راضی به اسارت خانواده خود شدند تا این آزاد زنانِ به ظاهر اسیر، پیغام کربلا را به گوش جهانیان رسانده و بنیاد ظلم یزیدیان را بدین واسطه در هم شکنند.

پی‌نوشت‌ها:

[1] شرح ‏نهج ‏البلاغة (المجلسي) ج 2 ص 358.

[2] سوره مؤمنون/ آیه 51 (ترجمه مکارم).

[3] سوره اعراف/ آیه 31 (ترجمه مکارم).

[4] في ‏ظلال ‏نهج ‏البلاغة ج 3 ص 170.

[5] الخصال ج ‏1 ص 229.

[6] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏6 ص 269.

[7] روضة الواعظين و بصيرة المتعظين (ط - القديمة) ج ‏2 ص 457.

[8] مجموعة ورام ج ‏2 ص 229.

[9] جامع الأخبار (للشعيري) ص 185.

[10] عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ص 101.

[11] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص 339.

[12] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج ‏63 ص 337.

[13] مجموعة ورام ج ‏1 ص 100.

[14] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏6 ص 270.

[15] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص 360.

[16] سوره طلاق/ آیه 2 (ترجمه مکارم).

[17] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج ‏67 ص 281.

[18] سوره انفال/ آیه 29 (ترجمه مکارم).

[19] تفسير نمونه ج ‏7 ص 140.

[20] عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ص 25.

[21] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص 361.

[22] روضة الواعظين و بصيرة المتعظين (ط - القديمة) ج ‏2 ص 457.

[23] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص 360.

[24] عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ص 434.

[25] مجموعة ورام ج ‏2 ص 229.

[26] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص 360.

[27] عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ص 434.

[28] إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي) ج ‏1 ص 201.

[29] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏6 ص 269.

[30] همان.

[31] مجموعة ورام ج ‏2 ص 229.

[32] مصباح الشريعة ص 77.

[33] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج ‏59 ص 292.

[34] عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ص 456.

[35] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج ‏74 ص 29.

[36] مجموعة ورام ج ‏1 ص 101.

[37] معراج السّعادة ص 314.

[38] همان.

[39] مرآة العقول ج ‏8 ص 293.

[40] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص 559.

[41] سوره رعد/ آیه 18.

[42] تحف العقول ص 372.

[43] تفسير نمونه ج ‏10 ص 178.

[44] المحاسن ج ‏2 ص 601.

[45] سوره انشقاق/ آیه 7 تا 9 (ترجمه مکارم).

[46] المصباح المنير ج ‏2 ص 129.

[47] وسائل الشيعة ج‏ 15 ص 202.

[48] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏2 ص 550.

[49] المحاسن ج 1 ص 248.

[50] علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السعادات) ج ‏1 ص 324.

[51] شعر از احمد یزدانی.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

مسلم زکی زاده

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: