کد مطلب: ۱۱۹۰
تعداد بازدید: ۴۰۰۸
تاریخ انتشار : ۰۳ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۵:۰۷
به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا(س)| ۳
زمانی كه حضرت زهرا (سلام الله علیها) متولّد شدند، نور آن بانو درخشيد و داخل خانه‏ هاى مكّه شد، هيچ خانه ‏اى در شرق و غرب زمين باقى نبود مگر اينكه آن نور در آن تابيد، آن گاه تعداد ده نفر از حور العين نزد خديجه كبری (علیها السّلام) آمدند كه با هر كدام يك طشت و ابريق بهشتى بود.
هدیه خدا

تاریخ ولادت حضرت زهرا(س)


مرحوم شیخ کلینی از حضرت امام باقر علیه السّلام نقل می کند: «وُلِدَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ صلّی الله علیه و آله بَعْدَ مَبْعَثِ رَسُولِ اللَّهِ بِخَمْسِ سِنِين» حضرت زهرا علیها السّلام پنج سال پس از بعثت رسول خدا صلّی الله علیه و آله به دنیا آمدند.(1) ولادت ایشان روز بیستم جمادی الثّانی در مکّه مکرّمه در حالی که چهل و پنج سال از عمر شریف رسول خدا صلّی الله علیه و آله می گذشت، به وقوع پیوست. پس از گذشت هشت سال از عمر پر برکتشان، به مدینه هجرت کرده و مدّت ده سال و اندی مدینه را از نور وجود خویش منوَّر نمودند.(2) ‏
 


انعقاد نطفه پاک و مقدّس حضرت زهرا(س)


روایت شده كه روزى رسول خدا صلّی الله علیه و آله در صحرا نشسته بودند و همراه ایشان عمّار بن ياسر، منذر بن ضحضاح، ابوبكر، عمر، على بن ابى طالب (سلام الله علیه)، عبّاس بن عبد المطّلب، و حمزة بن عبد المطّلب نشسته بودند كه جبرئيل در صورت عظماى خود فرود آمد و بال هاى خود را در طرفين مشرق و مغرب خود پهن نموده و عرض کرد: اى محمّد! خداوند بلند مرتبه به تو سلام مى ‏رساند و امر مى‏ كند كه چهل روز از خديجه دورى نمايى. اين كار براى پيامبر بسيار دشوار بود، زيرا خديجه را بسيار دوست داشته و به وى انس و الفت فراوانی داشتند. پيامبر برخاستند و چهل روز را روزه گرفته، چهل شب را به بيدارى و عبادت خداوند متعال گذرانيدند. در روزهاى آخرين، عمّار بن ياسر را به سوى خديجه فرستاده و به او پيغام دادند: اى خديجه! خيال نكنى كه دليل دورى من از تو به سبب غضبى است كه نسبت به تو دارم، بلكه خداوند متعال اين دورى را امر فرموده و من براى امتثال فرمان او چنين مى‏ كنم و تو جز خير، در اين مورد هيچ انديشه ديگرى نداشته باش كه خداوند متعال در هر روز چند بار به سبب تو بر ملائكه مباهات مى‏ ورزد. هنگام شب پشت درب را محكم كن و به آسودگى بخواب، و بدان كه من در اين ايّام در منزل فاطمه بنت اسد (مادر مولا امیرالمؤمنین علیه السّلام، يعنى منزل عموي رسول خدا صلّی الله علیه و آله) هستم. حضرت خديجه (علیها السّلام) از دوری رسول خدا صلّی الله علیه و آله هر روز بارها محزون و اندوهناک می شد.‏
پس از اتمام چهل روز جبرئيل بر پيامبر فرود آمد و عرض کرد: اى محمّد! خداوند بر تو درود مى ‏فرستد و به تو امر مى‏ كند تا از تحفه و هديه او بهره‏ مند گردى. پيامبر فرمودند: تحفه پروردگار عالميان چيست؟ و مژده او كدام است؟ جبرئيل عرض کرد: نمى‏دانم. در اين حال ميكائيل فرود آمد و همراه او طبقى بود كه با پارچه ‏اى پشمى پوشيده شده بود، آن را در مقابل پيامبر گذارد، و جبرئيل نزديك آمده و عرض کرد: اى محمّد! خداوند فرمان مى ‏دهد كه امروز را با اين طعام افطار كنى.
حضرت على بن ابى طالب (علیه السّلام) می فرمایند: هنگامى كه پيامبر اکرم صلّی الله علیه و آله اراده افطار مى ‏نمودند، به من امر مى‏كردند كه درب خانه را باز كنم تا هر كه مايل است داخل شود و از آن طعام استفاده نمايد، ولى در اين شب پيامبر مرا بر درب خانه قرار داد و فرمود: اين طعام خاص، براى غير من حرام است. سپس پارچه را از روى طبق برداشتند. در زير آن خوشه‏ اى از خرما و خوشه‏ اى از انگور بود. رسول اكرم صلّی الله علیه و آله به اندازه كافى از آن ها تناول فرموده و آب كاملى نيز نوشيدند و جبرئيل بر دستان ایشان آب ريخته، ميكائيل دستانشان را با آن آب شست و شو می داد و اسرافيل آن ها را خشك می نمود، و باقى طعام و ظرف آب را به آسمان بازگردانيدند، پس از آن پيامبر اکرم صلّی الله علیه و آله برخاستند تا نماز بگزارند كه جبرئيل جلو آمد و عرض کرد: نماز در اين وقت براى تو حرام است تا آن كه به منزل خديجه بروى و او را ديدار كنى و با وى همبستر شوى، كه خداوند اراده كرده از صلب تو در اين شب ذرّيّه‏اى طيّبه متولّد نمايد. رسول خدا صلّی الله علیه و آله شتابان به سوى منزل خديجه (علیها السّلام) به راه افتادند. حضرت خديجه (علیها السّلام) می فرماید: من به تنهايى عادت كرده بودم، لذا وقتى شب مى ‏شد، سرم را مى ‏پوشانيدم و پرده را مى ‏انداختم، و درب را مى‏ بستم و پشت آن را مى ‏انداختم، و خداى را عبادت مى ‏كردم (به نماز يا قرائت قرآن) و چراغ را خاموش مى ‏نمودم و مى ‏خوابيدم، در آن شب بخصوص هنوز نخوابيده بودم كه پيامبر اکرم صلّی الله علیه و آله آمده و در را به صدا در آوردند، من پرسيدم: كيست كه در خانه مرا مى ‏زند در حالى كه كسى غير از محمّد (صلّی الله علیه و آله) اين درب را به صدا در نياورده است؟ صداى متين پيامبر صلّی الله علیه و آله را از آن سوى در شنيدم كه فرمودند: اى خديجه! در را باز كن كه من محمّد هستم. من در حالى كه خوشحال بودم برخاسته و در را باز كردم و رسول خدا صلّی الله علیه و آله داخل منزل شدند. روش ایشان آن بود که چون داخل منزل می شدند، ظرف آبی می طلبیدند و برای نماز وضو می ساختند، آن گاه دو رکعت نماز مختصر به جای می آوردند و برای رفتن به بستر آماده می شدند. (ولی) در آن شب ظرف آب نخواستند و آماده نماز نشدند، بلكه دست مرا گرفته و بر بسترشان نشانيدند و با من مزاح و شوخی نمودند، و ميان ما آنچه كه ميان همسران واقع مى‏ شود واقع گرديد، و اللَّه كه در همان شب ثقل و سنگينى فاطمه را در بطن خود احساس كردم.(3)

 
نکاتی از این حدیث شریف

 
با تأمّل در حدیث مذکور به نکاتی می توان دست یافت که مبیّن عظمت شأن و علوّ مقام سیّده نساء عالَمین حضرت زهرای مرضیّه سلام الله علیها است. از جمله آن نکات این که: 
«1» رسول خدا صلّی الله علیه و آله، که اوّل شخصیّت عالم امکان است و افضل انبیاء و اولیاء، برای انعقاد نطفه طیّب و طاهر صدّیقه کبری علیها السّلام، از جانب حضرت حقّ تعالی موظّف به دوری گزیدن از همه و اصطلاحاً گرفتن چهلّه و اعتکافی هستند که روز های آن به روزه داری و شب های آن به عبادت سپری می شود. آن هم به این کیفیّت که باید به دور از همسر و خانواده و مردم باشد تا تماماً ساعات رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله اختصاص به عبادت و مناجات خداوند متعال پیدا کند.
«2» آورنده این دستور جبرئیل امین است، آن هم به شکل اصلی و با عظمت خودش به گونه ای که در روایت ذکر شد، که این خود اشعار به این مطلب دارد که حامل پیغام و دستوری بس عظیم از جانب خدای کریم می باشد. کما این که جبرئیل، به هنگام نزول آیات نخستین قرآن کریم و ابلاغ نبوّت نبیّ مکرّم اسلام نیز با عظمتی وصف ناپذیر بر حضرت نازل گردید (به گونه ای که از شرق تا غرب عالم را در بر گرفته بود) (4)، که این خود شاید بدین معناست که ابلاغ مژده آمدن حضرت زهرا علیها السّلام و انجام مقدّمات آن، کم از ابلاغ نبوّت و نزول آیات نخستین قرآن بر سینه پاک و مقدّس نبیّ اکرم صلّی الله علیه و آله ندارد. بلکه قرائن و شواهد گواه بر این مطلب است که بشارت آمدن صدّیقه کبری علیها السّلام و انعقاد نطفه پاک و مطهّرشان، افضل از نزول وحی و ابلاغ نبوّت پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله می باشد، چراکه برای این مقصود دستور به کناره گیری از همه و عبادت چهل روزه برای حضرت از جانب ربّ العزّة صادر گردید و حال آن که این مطلب (دستور به اعتکاف چهل روزه) سابقه نداشت.
«3» دیگر این که شب آخر که دستور به همبستر شدن حضرت با همسر بزرگوارشان خدیجه کبری صادر شد، یعنی همان شب انعقاد نطفه بی بی دو عالم، غذائی مخصوصِ رسول خدا صلّی الله علیه و آله در وقت افطار از آسمان نازل شد که خوردن آن بر غیر ایشان حرام بود و به همین جهت اضافه آن به آسمان بالا رفت.
«4» نکته دیگر این که خدای متعال در شب آخر، انجام نوافل و مستحبّات را بر آن حضرت حرام نمود و ایشان را به انجام امری مهمّ دستور فرمود که بر تمام عبادات دیگر اولویّت و برتری داشت. و آن چیزی نبود جز همبستر شدن با خدیجه علیها السّلام برای انعقاد نطفه پاک حضرت زهرا سلام الله علیها. گواه دیگر این نکته امتثال پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله است نسبت به این دستور الهی، به گونه ای که حضرت خدیجه علیها سلام فرمودند: رسول خدا صلّی الله علیه و آله بر خلاف رویّه همیشگیشان که ابتدا نماز می خواندند و بعد به بستر می رفتند، آن شب به یکباره وارد بستر شدند بدون اینکه نمازی به جای آورند.

 
کیفیّت ولادت حضرت زهرا(س)

 
مفضّل به حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام عرض کرد: ولادت فاطمه زهرا عليها السّلام چگونه بود؟ فرمودند: موقعى كه پيامبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله با خديجه كبری (علیها السّلام) ازدواج نمودند، زنان مكّه از آن بانو كناره ‏گيرى نمودند، نزد او نمي رفتند، بر او سلام نمي كردند، هيچ زنى را اجازه نمي دادند كه نزد آن بانو مشرَّف شود. اين موضوع باعث وحشت و ناراحتى خديجه كبری (علیها السّلام) شد، غم و اندوه وى براى پيامبر اسلام صلى اللَّه عليه و آله بود كه مبادا به حضرت آسيبى برسد. هنگامى كه خديجه (علیها السّلام) به حضرت زهرا حامله شد، فاطمه اطهر در رحم مادر با مادر گفتگو مي كردند و او را امر به صبر مي نمودند. ولى خديجه كبری (علیها السّلام) اين موضوع را از پيامبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله پنهان مي داشت، تا اينكه يك روز پيامبر خدا صلّی الله علیه و آله نزد خديجه كبری آمدند و شنيدند كه آن بانو با فاطمه زهرا (سلام الله علیها) سخن مي گويد، فرمودند: اى خديجه با كه سخن ميگوئى!؟ خديجه (علیها السّلام) عرض کرد: اين بچّه‏ اى كه در رحم من است با من سخن مي گويد و مونس من است.
پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: آرى اين جبرئيل است كه به من بشارت مي دهد و مي گويد: اين فرزند دختر است، اين فرزند نسلى است طيّب و طاهر و مبارك، خداى توانا نسل مرا از اين دختر برقرار و پايدار خواهد نمود. به زودى امامان را از اين دختر به وجود مي آورد و آنان را پس از اينكه وحى پروردگار قطع شود در زمين خليفه خويشتن قرار خواهد داد.
حضرت خديجه كبری (علیها السّلام) دائماً در همين حال بود تا اينكه موقع وضع حمل وى فرا رسيد، در اين موقع خديجه (علیها السّلام) نزد زنان قريش و بنى هاشم فرستاد كه بيائيد و مرا در وضع حمل يارى نمائيد، آنان در جواب گفتند: چون تو سخن ما را نپذيرفتى و با محمّد صلى اللَّه عليه و آله كه شخص فقير و يتيم ابوطالب بود ازدواج نمودى، لذا ما نزد تو نخواهيم آمد و متصدّى هيچ گونه امر تو نخواهيم شد!! خديجه كبری (علیها السّلام) از شنيدن اين جواب غمگين گرديد، در همان حالى كه وى اندوهناك بود، ناگاه چهار زن گندمگون و بلند بالا كه گويا از زنان بنى هاشم بودند نزد او حاضر شدند. هنگامى كه خديجه كبری (علیها السّلام) آنان را ديد جزع و فزع كرد، يكى از آنان گفت: اى خديجه! محزون مباش! زيرا ما فرستادگان خدائيم، ما خواهران تو هستيم، من ساره‏ ام، اين بانو آسيه بنت مزاحم است كه در بهشت رفيق تو مي باشد. اين بانو مريم دختر عمران و آن بانوى ديگر كلثوم خواهر موسى بن عمران است. ما را خدا فرستاده تا متصدّى امر وضع حمل تو باشيم، يكى از آن زنان طرف راست خديجه (علیها السّلام) و ديگرى طرف چپ وى و سوّمى آنان در مقابل او و چهارمى ايشان پشت سر او نشستند و خديجه (علیها السّلام) حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را در حالى كه پاك و پاكيزه بودند، به دنیا آورد.
زمانی كه حضرت زهرا (سلام الله علیها) متولّد شدند، نور آن بانو درخشيد و داخل خانه‏ هاى مكّه شد، هيچ خانه ‏اى در شرق و غرب زمين باقى نبود مگر اينكه آن نور در آن تابيد، آن گاه تعداد ده نفر از حور العين نزد خديجه كبری (علیها السّلام) آمدند كه با هر كدام يك طشت و ابريق بهشتى بود. ابريق ها پر از آب كوثر بودند. آن زنى كه در مقابل خديجه (علیها السّلام) بود، ابريق ها را گرفت و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را با آب كوثر شستشو داد، بعد از آن، دو حوله كه از شير سفيدتر و از مشك و عنبر خوشبوتر بودند بيرون آورد و يكى از آن ها را به بدن مبارك حضرت زهرا (سلام الله علیها) پيچيد و ديگرى را براى آن حضرت مقنعه قرار داد، سپس آن زن از حضرت زهرا (سلام الله علیها) درخواست نمود كه سخن بگويند. زهراى اطهر (سلام الله علیها) زبان به شهادتين گشودند و فرمودند: «اشهدُ أن لا الهَ الّا اللَّه وَ أنَّ ابى رسولُ اللَّهِ سيّدُ الأنبياءِ وَ أنَّ بعلى‏ سيّدُ الاَوصياءِ وَ وُلدى سادةُ الاسباطِ». (یعنی:) شهادت می دهم به یگانگی خداوند و این که پدرم رسول خدا، آقا و سرور تمام انبیاء و شوهرم آقا و سرور تمام اوصیاء است و فرزندانم سروران و آقایان تمامی اولاد انبیاء می باشند. آن گاه حضرت بر آن زنان سلام كردند و هر يك از آنان را به نامشان نام بردند. آنان براى آن نوزاد مقدّس خندان شدند و به يكديگر بشارت دادند. اهل آسمان هم راجع به ولادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) به يكديگر بشارت مي دادند و در آسمان نور درخشنده ‏اى پيدا شد كه ملائكه قبل از آن نظير آن را نديده بودند، سپس آن زنان به خديجه كبری (علیها السّلام) گفتند: اين مولود پاك و پاكيزه را كه مبارك است بگير! خود اين نوزاد و نسل وى با بركت خواهند بود، خديجه (علیها السّلام) در حالى كه خوشحال و مسرور بود، حضرت زهرا (سلام الله علیها) را گرفت و سینه خود را در دهان او نهاد و شير در دهان وى جارى شد. فاطمه اطهر (سلام الله علیها) در هر روزى به قدر يك ماهِ كودكان معمولى و در هر ماه به اندازه يك سال آنان رشد مي كردند.(5)

 
پی‌نوشت‌ها:

 
1-الکافی (ط-الاسلامیه) ج1 ص457.
2-جلاء العیون ص155.
3-بحارالانوار (ط-بیروت) ج16 ص78-80.
4-بحارالانوار (ط-بیروت) ج18 ص247.
5-الامالی (للصدوق) ص593-595.
 
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکی زاده
 
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: