کد مطلب: ۱۳۰۹
تعداد بازدید: ۳۴۱۶
تاریخ انتشار : ۰۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۰
معرفی مفاخر شیعه/۲۸
نقش علّامه بزرگوار بحرانی در عصر احیای مجدّد حدیث به خوبی آشکار است. این فقیه عالی قدر و محدّث خبیر، عمری را در راه کسب علوم مختلف گذراند و در علوم زمان خویش تبحّر کامل داشت.

علّامه سیّد هاشم بحرانی‏

ولادت و خاندان

سیّد هاشم در خانواده ای روحانی و اهل علم در نیمه اوّل قرن یازدهم هجری در قریه «کتکتان» (قریه ای از توابع «توبلی»، محلی است فوق العاده خرّم و سرسبز ، دارای آب های فراوان و محصولات زیاد، فاصله آن تا شهر توبلی حدود چهار کیلومتر است) که پایتخت و قطب علمی و سیاسی آن زمان بحرین بود، چشم به جهان گشود.

تاریخ تولّد سیّد به طور دقیق در دست نیست. می توان با مقایسه سنّ او با معاصرانش، تاریخ تقریبی تولّد وی را به دست آورد. بنا به قرائن موجود می توان ولادت ایشان را بین سال های 1030 تا 1040 دانست، چنان که تاریخ تولّد معاصران ایشان، مانند علاّمه مجلسی 1037 و شیخ حر عاملی 1033 نیز بین سال های 1030 تا 1040 واقع شده است. این ابهام شاید به موجب شدّت پارسایی سیّد به وجود آمده باشد که از نوشتن شرح حال خود بسیار پرهیز می کرد و دیگران را نیز از نوشتن در این باره باز می داشت.

علّامه بحرانی از خانواده علم، شرافت، بزرگی و از فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها است. نامش سیّد هاشم، فرزند سیّد سلیمان حسینی بحرانی و معروف به علّامه است. سیّد بحرانی از نوادگان سیّد مرتضی علم الهدی است که نسب سیّد مرتضی با پنج واسطه به امام کاظم علیه السّلام می رسد. همسرش، دختر شیخ علی فرزند شیخ عبدالله بن شیخ حسین بن علی کنیار بود.

موقعیّت تاریخی بحرین

در ادوار باستانی مهد تمدنی توسعه یاقته بوده است و بیش از جهار هزار سال سابقه تاریخی دارد.

این سرزمین از همان دوره نخست اسلام، یکی از پایگاه های تشیّع علوی در جهان اسلام به شمار می آمده و جمع زیادی از علما، فقها و فلاسفه تشیّع موسوم به بحرانی یا بحرینی، از این خطّه عالِم خیز، پا به عرصه وجود گذاشته و خدمات شایانِ توجّهی به جهان اسلام نموده اند.

در عصر علّامه بحرانی، موقعیت طبیعی، تجاری و منطقه ای بحرین، زمینه های مناسبی را برای به وجود آمدن اجتماعی بزرگ در این سرزمین فراهم آورد که در پی آن نیاز مردم به علم و علما روز به روز افزون تر شد. از سویی تشیّع مردم و ترغیب حکومت مرکزی (ایران) سببی مهم تر در نشر علوم دینی به این ناحیه گردید و مردمِ با دیانت و درایت نیز همچون صدف هایی این دُرهای گران بها را در خود جای دادند و احترام آنان را پاس داشتند و رفته رفته محیطی سرشار از تقوا و معنویت، همراه با نور علم و معرفت شکل گرفت. از همین رو پس از عراق و ایران، سوّمین و عظیم ترین حوزه علمی شیعه در جهان تشیّع، بحرین می ‌باشد. در زمان علّامه با توجّه به موقعیت خاصّ علمی و اجتماعی ایشان در میان مردم و علما و سران حکومت، این شکوه و عظمت علمی و اجتماعی بحرین به حدّ اعلای خود رسید.

توبلی، شهر مرکزی و حاکم نشین آن روز بحرین با شهرتی بسزا، نه تنها مرکز سیاسی فوق العاده مهمّی برای خلیج شمرده می شده، از نظر علوم اسلامی و اجتماع علما و دانشمندان فراوان و مراجع بزرگ، موقعیتی بس عظیم را دارا بوده است. در آن روزگار، ریاست عالی دینی و علمی آن را فقیه و مرجع بزرگ وقت، شیخ محمّد بن ماجد بن مسعود بحرانی، بر عهده داشت و بعد از درگذشت او، زعامت و رهبری علمی و اجتهادی به علّامه بزرگوار بحرانی منتقل شد و ایشان نیز با درایتی خاص به امور اجتماعی و سیاسی و قضایی مردم همت گماشت و برگی زرین در تاریخ زندگی خویش به ثبت رسانید.

اوضاع نابسامان بحرین

بحرین به لحاظ موقعیت جغرافیایی و منطقه ای و اوضاع اقتصادی، همواره مورد طمع دولت های قدرتمند بوده و هر چند گاه از طرف حاکم قدرتمندی در معرض تجاوز و دستبرد قرار گرفته است. این حوادث، علاوه بر آزار و اذیت ساکنان منطقه و کشته شدن افراد زیادی از مردم متدیّن این مرز و بوم و تخریب و از بین رفتن اموال بسیاری که حاصل سال ها کار و زحمت اهالی بود، زمینه ساز مهاجرت گروه بیشماری از مردم، عالمان و دانشمندان به ممالک هم جوار، به ویژه ایران و عراق گشته است. از جمله این مهاجران، فرزندان محدّث بحرانی هستند که در غایله سوّم بحرین به ایران هجرت کرده، در اصفهان ساکن گردیدند. میرزا عبدالله افندی نویسنده «ریاض العلماء» می ‌نویسد : «اکثر کتاب های سیّد هاشم را در اصفهان در منزل فرزندش سیّد محسن دیده ام». در پی این حوادث دردناک تاریخ بحرین، چه دانشمندانی که راهی دیار غربت گردیده و چه آثار گران بهایی از آنان که از بین رفته است. از جمله این گوهرهای به یغما رفته، آثار علّامه بزرگوار محدّث بحرانی است که امروزه جز اندکی از آن همه به دست ما نرسیده است.

تحصیلات

او عشق به علم و معرفت را از اجداد طاهرینش به ارث برده بود و در این راه جز کوشش، چیزی نهادش را تسکین نمی بخشید. زادگاهش اگر چه یکی از پایگاه های مهمّ علمی تشیّع محسوب می شد، امّا عطش او را برای فرا گرفتن معارف الهی فرو نمی نشاند، از این رو پس از مدّتی تحصیل و تدریس در بحرین، برای کسب مدارج علمی و استفاده از فیض قدسی بارگاه ملکوتی جدّ بزرگوارش، راهی نجف اشرف شد، و سال ها در محضر استادان بزرگوار آن دیار مقدّس، همچون فقیه محدّث و لغوی معروف «طُریحی» و دیگر رادمردان آن سامان کسب فیض نمود و به رتبه عالی اجتهاد نایل گردید و خود زعیم و مرجع دینی و گشایش گر مشکلات و معضلات مردم گردید، امّا قلب مشتاق و بی قرارش وی را از فراگیری علم در کتاب ها به گردش های علمی ‌روانه می ساخت و رنج سفرهای تحقیقی را بر وی هموار می کرد. 

او به دنبال گمشده خود زمانی در مشهد رضوی یافت شده و گاهی در شیراز و دورانی را در سرزمین مقدّس نجف گذرانده است. سال ورود سیّد بحرانی به نجف اشرف و همچنین مدّت اقامت او در آن جا به طور مشخص معلوم نیست، امّا به یقین در سال 1063 در نجف اشرف به محضر شیخ طُریحی وارد گشته و از او کسب علم و اخذ اجازه نموده است. همچنین سال خروج وی از نجف و این که آیا در مراکز علمی دیگر تشیّع نیز به تحصیل اشتغال داشته، معلوم نیست، اگر چه به مشهد رضوی و شیراز و احتمالاً بعضی از شهرهای دیگر سفرها کرده است، ولی به هر دلیل سیّد پس از نیل به مراتب عالی اجتهاد و تبحّر کامل در علوم زمان خویش به زادگاهش بحرین بازگشته و به تبلیغ و ارشاد و ترویج علوم اهل بیت پرداخته است و سپس در مقام مرجعیت تمامی نواحی بحرین، ریاست دینی آن جا را به عهده داشته و از نظر علم و عمل به مرتبه ای می رسد که وقتی کسی در آن زمان می گفت: علاّمه یا علاّمه بحرین، شخصی غیر از سیّد هاشم بحرانی به ذهن نمی‌ آمد.

تلاش، همّت والا و دقّت کم نظیر

از آثار گران بهای این دانشمند بزرگ استفاده می شود که او از آغاز تحصیل به مهم ترین وجه از اوقات عمر خود بهره گرفته و با تنظیم وقت و برنامه ریزی و جدّیت در تحصیل، از اتلاف وقت و صرف آن در کارهای غیر ضروری جلوگیری می نموده و با استمداد از قدرت بی انتهای الهی توانسته است این همه آثار قلمی را که کار چندین ساله مؤسسات و گروه های علمی و تحقیقی می باشد به تنهایی، بدون هیچ گونه مساعدت، با این همه دقّت و موضوعات و عنوان های عالی به وجود آورد که تحسین هر محقّقی را بر می انگیزد. استاد جعفر سبحانی در این زمینه می نویسد: «دانشمند متتبّع جهان شیعه، مرحوم سیّد هاشم بحرینی، در کتاب غایه المرام این حدیث (حدیث منزلت) را با صد سند از دانشمندان اهل تسنن، با ذکر نام کتاب و سند و متن حدیث، نقل کرده است. مطالعه این کتاب و خصوصاً این بخش از آن، مایه تعجّب و شگفتی انسان می گردد، به گونه ای که از وسعت تتبّع نویسنده آن، انگشت حیرت به دندان می گیرد و او را از جمله مردانی می یابد که علم و دانش را برای خود علم، طلب و تحصیل می کردند».

سیّد هاشم بحرانی از جمله محدّثانی است که به نگرش عمیق پیرامونِ مسائل، شهره است. او به سادگی از مسائل نمی گذرد و در هر گفته یا نوشته یا حادثه ای که بر آن اطّلاع می یابد، ژرف نگری می کند تا شاید به علّتی تازه درباره آن موضوع دست یابد. علّامه بحرانی اندیشمندی است که در میدان فعّالیت های علمی خود از این گونه جهش های فکری بسیار دارد. او علاوه بر استعداد و حافظه قوی و پشتوانه عملی در فعّالیت های علمی، دارای تعمّق و جهش فکری قوی بوده است.

خدمت گزار قرآن کریم

قرآن، این معجزه جاویدان الهی و کتاب زندگی و وسیله رستگاری، همواره از طرف دشمنان زیرک که قرآن را سدّی بزرگ در مقابل اهداف خود می دیدند و از سوی دوستان نادان که به جای شاگردی قرآن و معلّمان واقعی آن که «راسخون در علمند» ، بر اساس آرا و عقاید و مسلک خود، قرآن را تفسیر و تأویل می کردند، در معرض خطر بوده است. از جمله افرادی که با روشن بینی کامل متوجّه این خطر مهم بوده و با تمام توان از حریم قرآن دفاع کرده، فقیه نامی، علّامه بحرانی است. او احادیث پیرامون تفسیر قرآن را جمع کرد و به بهترین وجه، ترتیب و تدوین نموده و با اعتماد بر مصادر روایی، چندین کتاب تفسیری نوشت.

او خود چنین می گوید: «بر اهل اسلام و ایمان، شرافت و بلندی مرتبه قرآن مخفی نیست ... جز این که اسرار تأویل و تفسیر قرآن را عقل ها بدان راه ندارد و درک های ناقص به انوار حقایق مخفی آن نمی رسد. به همین سبب در تفسیر قرآن، مردم اختلاف کرده اند، و ... هر حزب و گروهی به آنچه که در نزد اوست خرسند است و به اهل ذکر (که اهل بیت علیهم السّلام باشند) یعنی کسانی که قرآن در شأن آن ها نازل شده و به تفسیر قرآن آشنایند و قرآن درباره آن ها فرموده: [وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ/ و نمی دانند تفسیر قرآن را مگر خداوند و راسخان در علمْ (نه غیر این ها)] ، رجوع نمی کنند».

احیاگر احادیث اهل بیت علیهم السّلام

نقش علّامه بزرگوار بحرانی در عصر احیای مجدّد حدیث به خوبی آشکار است. این فقیه عالی قدر و محدّث خبیر، عمری را در راه کسب علوم مختلف گذراند و در علوم زمان خویش تبحّر کامل داشت. علّامه در پرتو دقّت و تأمّل در تألیفات علما و مسافرت به بعضی از مناطق اسلامی مشاهده کرد که کتب اخبار و آثار آل عصمت (علیهم السّلام) در حال اضمحلال و نابودی است، چنان که خود در مقدّمه کتاب «مدینة معاجز الأئمّة» این مسأله را متذکّر شده است. از همین رو از تصمیم خود مبنی بر تحقیق در مباحث فقهی منصرف شده و همه همّت والای خود را صرف جمع آوری اخبار و احادیث آل محمّد صلوات الله علیهم اجمعین کرد، تا آن جا که ضعف و بیماری بر او غلبه کرد و توانایی خویش را از دست داد و در بستر افتاد.

علّامه بحرانی عمر شریفش را وقف جمع آوری، تصحیح و تدوین احادیث نمود و حتّی یک لحظه از جستجو برای یافتن کتب حدیث و تصحیح و تبویب و تنظیم احادیث برای هرچه بهتر استفاده کردن از روایات، آرام نگرفت. او با تحمّل زحمات فوق العاده و مسافرت های طولانی و استفاده از گنجینه های گران بهای فرهنگی در نقاط مختلف سرزمین های اسلامی، برای دست یابی به کتب حدیثی شیعه و سنی و استفاده از محضر عالمان و گرفتن اجازه نقل حدیث از محدّثان و بزرگان دین، منشأ خدماتی والا و آثاری ماندگار در علوم مختلف گردید و این عشق و علاقه شدید به اهل بیت و کلمات نورانی آن ها باعث شد که همه چیز را از دریچه احادیث ببیند و یک عمر همه گفتنی هایش را از زبان حدیث بیان کند و این خود بالاترین درجه ایمان و عشق به ولایت است که در مقابل کلمات ائمه تسلیم و راهش راه آن ها و خواسته اش خواسته آن ها و کلامش کلام آن ها باشد. او یکی از احیاگران حدیث در قرن یازدهم است که با نوشتن کتاب های ارزشمند حدیثی در موضوعات مختلف و تربیت شاگردان کم نظیر، حدیث را نه تنها در بحرین، بلکه در سراسر مناطق اسلامی شکوفایی خاصی بخشید که همه علما اتفاق نظر دارند که در شیعه کسی جز علاّمه مجلسی مانند او دیده نشده است.

سیّد هاشم بحرانی خود از کوشش های بی دریغش در جمع آوری و تألیف و تدوین احادیث ائمه اطهار چنین یاد می کند: «دیدم کتب علمی از بین می رفت و نابود می شد و کتاب های اخبار و روایات رو به فراموشی و کساد می نهاد. [دست به اقدامی چنین زدم] در حالی که این کتاب ها قبل از روزگار ما منبع هایی غنی بودند، بعد علامتی شدند و دیگر اثری از آن علامت ها باقی نماند که گویا چیزی گفته و نوشته نشده است، در حالی که ستارگان علم و معرفت، روشنی می بخشیدند و کتاب ها و آثار آن ها به طور زیاد در همه نقاط نوشته و منتشر می گردید».

تندیس تقوا

فقیه عالی قدر، عارف کامل، علاّمه بحرانی از جمله مردانی است که همراه با تحصیل مراتب علمی، از کسب کمالات اخلاقی غافل نماند. او هم از چشمه سار نور علم کام جست و هم از شهد شیرین تقوا نوشید، و جان و دل را از هر دو سیراب نمود، به گونه ای که خود الگوی سالکان کوی حق و خورشید راهیان وادی معرفت گشت. وی در خدا ترسی بدان مرتبه رسید که از او به تندیس تقوا یاد می کنند. فقیه بلند آوازه، شیخ محمد حسن نجفی، مؤلّف کتاب پر ارج «جواهر الکلام» در هنگام بحث از مقام عدالت چنین می گوید: «حُسن ظاهر در عدالت کفایت می کند و نمی توان قائل شد که عادل کسی است که دارای ملکه عدالت باشد. اگر چنین باشد، نمی توان به عدالت شخصی حکم کرد، مگر مانند مقدّس اردبیلی و سیّد هاشم (بحرانی)، بنابر آنچه از احوالشان نقل می شود».

رهبری و مرجعیّت

از مجموع نوشته‏ هاى ارباب تراجم استفاده مى ‏شود كه پس از اقامت علّامه بزرگوار ما در بحرين، زعامت دينى آن نواحى به ايشان منتقل گشته و مورد احترام حاكمان و سلاطين زمان و صاحب نفوذ كلمه در ميان مسلمانان و داراى منصب قضاوت و مرجعيّت تقليد عامّه مردم آن بلاد بوده است. مرحوم شيخ يوسف بحرانى صاحب كتاب حدائق (ره) در كتاب «لؤلؤة البحرين» مى ‏نويسد: «پس از شيخ محمّد بن ماجد، رياست آن بلاد به مرحوم سيّد هاشم منتهى گشت؛ و آن بزرگوار به بهترين وجهى عهده‏ دار منصب قضاوت و متولّى امور حسبيه گرديد، دست حاكمان ستمكار را از سر مردم آن سامان كوتاه نمود، و در نشر امر به معروف و نهى از منكر از هيچ اقدامى فروگذار نكرد و از هيچ كس در اين راه پروا نداشت، و اهل تقوا و ورع بود؛ و همين خصوصيات به اضافه شهرت علمى ايشان سبب شده بود كه مردمان با ايمان در تقليد به وى رجوع كرده و راويان احاديث اهل بيت كه مى ‏خواستند سلسله سندهاى روايى خود را به ائمه معصومين عليهم السّلام برسانند نزدش آمده و از وى كسب اجازه ی نقل حديث نمايند».

مرحوم شيخ على بلادى بحرانى در كتاب «انوار البدريين» گويد: «بيشتر علماى معاصر آن مرحوم، چه عرب و چه عجم، از او اجازه نقل حديث داشتند، چنانچه بسيارى از مردمان با ايمان بلاد شيعه از او تقليد مى‏كردند، و به خصوص نواحى ما با وجود علماى بزرگوار ديگر، مقلّد او بودند».

خلاصه می توان چنین گفت که در میان علمائی که زعامت به آن ها رسیده است، سیّد هاشم بحرانی دارای جایگاه ویژه ای بوده است. همه مردم در امور دین و دنیایشان به او رجوع می کرده اند. حکّام و اُمرا از او واهمه داشته و اوامر و نواهی اش را اطاعت می کرده اند و احدی با او معارضه و مخالفت نمی کرده، و او از نشر اسلام صحیح که به شیوه مذهب اهل بیت است کوتاهی نکرده، و به بهترین وجه امانتش را ادا کرده است.

علّامه بحرانی از منظر بزرگان

علمای علم رجال از قدیم گرفته تا جدیدشان، معاصرین علّامه و متأخّرین از او، همه و همه او را به فضل، علم، شناخت علوم عربی، رجال، تفسیر، فقه، حدیث، دقّت و مهارت، احاطه به اخبار و روایات، اتّصاف به زهد و ورع، جهاد، ذلیل کردن ظالمین و امر به معروف و نهی از منکر، توصیف نموده اند. شیخ حرّ عاملی ، مؤلّف کتاب «وسائل الشّیعه» که سیّد را در مشهد رضوی ملاقات و از او اجازه روایت دریافت کرده است، در وصف ایشان می گوید: «سیّد هاشم بن سلیمان ... مردی فاضل، عالم با مهارت، ژرف نگر، فقیه، عارف به تفسیر و علوم عربی و رجال می باشد».

مؤلّف کتاب «انوارالبدرین» در بیان مقام علمی سیّد می نویسد: «بیشتر علمای زمانش از عرب و عجم از آن جناب طلب اجازه نمودند و عدّه زیادی از اهالی مؤمن شهرها و سرزمین های اسلامی مقلّد او بودند، مخصوصاً مردم بحرین که با بودن عدّه زیادی از علمای والا مقام که صاحب نظر بودند از سیّد تقلید می کردند، زیرا بحرین در آن زمان مرکز علم و ادب بوده، و با بودن این همه عالم، کسی زعامت علمی پیدا نمی کرده، مگر فردی که شرایط فتوا در او جمع بوده باشد».

شیخ یوسف بحرانی می گوید: «وی دارای تتبّع زیاد در اخبار است، به طوری که غیر از علاّمه مجلسی مانند او در شیعه دیده نشده و کتاب های متعدّدی تألیف نموده که بر وسعت تتبّع و اطّلاع ایشان گواهی می دهد ... و او از پرهیزکارانی بود که بر سلاطینْ بسیار سخت می گرفت».

علّامه فاضل، شیخ حسن دمستانی چنین می نویسد: «او دارای حافظه ای بسیار قوی بود و در حفظ خصوصاً احادیث و روایات به حدّی رسید که بر همه غالب گردید، به گونه ای که اگر وی را قوی ترین حافظ حدیث ... بخوانند [گزاف نیست]».

آیه الله العظمی مرعشی نجفی (قدس سرّه) نیز می گوید: «شخصیتی که هم از نظر شهرت به علّامه ملقّب و مشهور است و هم از حیث علم، ... آگاه و متبحّر در حدیث، نابغه روایت، پیشوای پیشتاز، سرور ما سیّد هاشم [بحرانی است]، صاحب تألیفات بسیار زیاد و نغز».

تألیفات

نظاره آثار فقیه فرهیخته بحرین و کیفیت دسته بندی احادیث که امروزه یکی از موضوعات مهمّ مجامع علمی به شمار می رود و میزان تتبّع و دقّت های علمی این پارسای ژرف نگر، حکایت از آن دارد که او یکی از نوابغ روزگار و مؤیّد به تأییدات الهی بوده است. از تألیفات سیّد آنچه از سوی علما ثبت گردیده، حدود 75 عنوان است که بسیاری از آن ها خود بیش از چند مجلّد است. البته تعدادی از آثار نیز در زمان خود ایشان از بین رفته است. برخی از تألیفات با برکت علّامه بزرگوار سیّد هاشم بحرانی از قرار زیر است:

1-البرهان فی تفسیر القرآن، 2- اللوامع النورانیة فی اسماء علی و اهل بیته القرآنیة، 3- الحجة فیما نزل فی القائم الحجة، 4- نورالانوار فی تفسیر قرآن، 5- الهادی و مصباح النادی، 6- الهدایة القرآنیة الی الولایة و الامامیة، 7- اصول و اعتقادات، 8- حقیقة الایمان المبثوت علی الجوارح و احادیث التوحید و النبوة و الامامة، 9- نهایة الاکمال فیما یتم به تقبل الاعمال، 10- مصباح الانوار و انوار الابصار فی بیان معجزات نبی المختار، 11- اثبات الوصیة، 12- احتجاج المخالفین علی امامة علی بن ابی طالب امیر المومنین علیه السلام، 13- الانصاف فی النص علی الائمة الاثنی عشر من آل محمد الاشرف، 14- ایضاح المسترشدین و ... .

وفات سیّد هاشم بحرانی

بدن نحیفش پس از سال ها زحمت و کوشش شبانه روزی دیگر توان حرکت نداشت، انگشتان با وفایش که عمری سلاح قلم را گرفته و در راه اعتلای اسلام و دفاع از کیان ولایت رقم زده بود، دیگر توان نگارش خود را از دست داده بود. او روزهای واپسین حیات را می گذراند که به درخواست تنی چند از عالمان بحرین و شاگردانش که در آن اواخر همچون پروانه گرد شمع وجودش می چرخیدند، پاسخ مساعد داد و تألیف کتابی در فضایل امیرمؤمنان (علیه السّلام) را آغاز کرد. وی کتاب «تفضیل علی (علیه السلام) علی الأنبیاء اولی العزم» را همان گونه که در بستر مریضی آرمیده بود و به علّت ضعف، قدرت حرکت و نوشتن نداشت، با حافظه قوی، فزونی اندوخته ها و تسلّط بر اخبار و احادیث، مطالب را املا می کرد و شاگردان می نوشتند. چهارده روز بدین صورت گذشت و او املا می فرمود و طلاب و شاگردان می نوشتند، تا این که کتاب به پایان رسید و یکی دو روز بعد از اتمام کتابْ بیشتر حیات نداشت. سرانجام، این بزرگ مرد تاریخ تشیّع و مجاهد خستگی ناپذیر دفاع از حریم قرآن و عترت، در سال 1107 در بحرین، در قریه نعیم، به محضر رب الارباب شتافت و به دیدار رسول گرامی اسلام و اهل بیت عصمت و طهارت نایل گشت. جسد مبارکش را با تجلیل تمام به قریه توبلی منتقل و در مقبره ماتینی در مجاور مسجد معروف محل، دفن کردند. خداوند او را با اجداد طاهرینش محشور گرداند.

پی نوشت

برگرفته از کتاب های: علّامه سیّد هاشم بحرانی/ گلشن ابرار ج1/ البرهان فی تفسیر القرآن (مقدّمة التحقیق/ترجمة المؤلّف)/ حلیة الابرار (المقدّمات/مقدّمة التحقیق)/ جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام ج‌13 ص295/ الإنصاف في النص على الأئمة الإثني عشرعليهم السلام (ترجمه رسولى محلاتى) ص16.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

مسلم زکی زاده


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: