1ـ حضرت مهدی ارواحنا فداه:
لایَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ یَتَصرَّفَ فی مالِ غیرهِ اِلاّ بِاِذنِه.
کسی حق ندارد در مال دیگری بدون اجازة او دخل و تصرف نماید. (بحار، ج 53، ص 183)
2ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
أعظمُ الخطایا اِقتِطاعُ مالِ امرِیءٍ مُسلِمٍ بِغَیر حَقٍّ.
عظیمترین گناهان، خوردنِ به ناحق و تجاوز به مال یک مسلمان است. (تحفالعقول، ص 217)
3ـ «امام جعفرصادق(علیهالسلام)»:
لَیسَ بِوَلِیٍّ لی مَن أَكَلَ مالَ مؤمنٍ حَراماً.
هر کس مال مؤمنی را به ناحق بخورد پیرو من نیست. (وسائل، ج 12، ص 53)
4ـ «امام جعفرصادق(علیهالسلام)»:
ما عُبِدَ اللهُ بِشیءٍ اَفضلَ مِن اداءِ حَقِّ المُؤمِنِ.
هیچ عبادتی بالاتر از ادای حق مؤمن نیست. (بحار، ج 74، ص 242)
5ـ «مولی امیرالمؤمنین(علیهالسلام)»:
جَعَلَ اللهُ سُبحانَهُ حُقوقَ عِبادِهِ مُقَدَّمَةً لِحُقوقِهِ.
خداوند سبحان حقوق بندگانش را مقدمة رسیدن به حقوق خود قرار داده است. (فهرست غرر، ص 77)
6ـ «امام جعفرصادق(علیهالسلام)»:
لَو أَنَّ الناسَ أَدُّوا حُقوقَ اَموالِهِم لَكانوُا عایِشینَ بَخَیر.
مردم اگر حقوق و واجبات مالی خود را ادا میکردند مسلّماً همه از یک زندگی مطلوب و رضایتبخشی برخوردار میشدند. (وسائل، ج 6، ص 2)
7ـ «امام محمدباقر(علیهالسلام)»:
اوَّلُ قطرةٍ مِنَ الشَّهیدِ كفّارَةٌ لِذُنوبِهِ اِلاّ الدَّین فَاِنَّ كفّارَتَه قَضاءُه.
اوّلین قطرة خون شهید کفارة گناهان او است مگر قرض و بدهکاری او که کفارهاش ادا کردن آن است (بدهی و حقالناس شهید را وارثان باید ادا كنند). (وسائل، ج 13، ص 85)
8ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
وصاحِبُهُم مُحتَبِسٌ علی بابِ الجَنّةِ بِثَلاثةِ دَراهِمٍ لفلانِ الیَهودی، وَ کانَ شَهیداً!
یکی از افراد (فلان قبیله) که شهید شده به خاطر سه درهم که به فلان یهودی بدهکار بوده بر دَرِ بهشت زندانی گشته و به وی اجازة ورود میدهند! (احتجاج طبرسی، ج 1، ص 333)
9ـ «مولی امیرالمؤمنین(علیهالسلام)»:
الحَجَرُ الغَصبُ فی الدّارِ رَهنٌ عَلی خَرابِها!
وجود یک آجر غصبی در بنای یک خانه، رهن بر ویرانی آن خانه خواهد بود! (نهجالبلاغه، کلمة 232)
10ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
أَعطِ الأَجیرَ اَجرَهُ قَبلَ أَن یَجِفَّ عَرقُهُ.
مزد کارگر را پیش از آنکه عرق بدنش خشک شود به او بپرداز. (شهابالاخبار، ص 327)
11ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
مَن ظَلم اَجیراً أَجرَهُ احبَطَ اللهُ عَمَلهُ وَ حرَّمَ عَلیهِ ریحَ الجَنَّةِ.
کسی که به اجیر و کارگر خود ستم کند و حق او را نپردازد خداوند اعمال نیکش را به کلی تباه و بوی بهشت را بر وی حرام خواهد نمود. (ثوابالاعمال، ص 645)
12ـ «امام جعفرصادق(علیهالسلام)»:
مَن اَكَلَ مِن مالِ اَخیهِ ظُلماً وَ لَم یَرُدَّهُ اِلَیهِ اَكَلَ جَذوَةً مِنَ النّارِ یَومَالِقیامَةِ.
کسی که از مال برادر دینی خود به ناحق بخورد و آن را به صاحبش برنگرداند خوراک او در روز قیامت شعلههای آتش خواهد بود. (وسائل، ج 11، ص 642)
13ـ «مولی امیرالمؤمنین(علیهالسلام)»:
لایُعابُ المَرءُ بِتأخیرِحَقِّهِ اِنّما یُعابُ مَن اَخَذَ ما لَیسَ لَهُ.
کسی که گرفتن حق و طلب خود را به تأخیر بیندازد مورد سرزنش واقع نمیشود، سرزنش متوجه آن کسی است که چیزی که مال او نیست بدان تعّدی و تجاوز نماید. (نهجالبلاغه، کلمة 157)
14ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
مَن أَخَذ أَرضاً بِغیرِ حَقٍّ كُلِّفَ أَنْ یَحمِلَ تُرابَها اِلی المَحشَرِ!
هر کس به ناحق زمینی را تصرف کند (فردا) وادار میشود که خاک آن را تا محشر قیامت بر دوش خود بار نماید! (تهذیب، ج 7، ص 131)
15ـ «امام جعفرصادق(علیهالسلام)»:
لایُصلِحُ شِراءُ السَّرِقَةِ و الخِیانَةِ اذا عُرِفَت.
کسی که مال سرقت و غصبی را شناخت دیگر حق خرید آن را ندارد. (تهذیب، ج 7، ص 131)
16ـ حضرت فاطمه زهرا(سلامالله علیها):
جَعَلَ اللهُ تَرْكَ السَّرِقَةِ ایجاباً لِلْعِفَّةِ.
خداوند، احتراز و پرهیز از سرقت را جهت مصونیت و امنیت اجتماعی واجب فرموده است. (بحار، ج 29، ص 223)
17ـ «امام جعفرصادق(علیهالسلام)»:
السُّراّقُ ثَلاثَةٌ: مانِعُ الزّكاةِ وَ مُستَحِلُّ مُهورِ النِّساءِ! وَ كَذلِكَ مَنِ اسْتَدانَ دَیناً وَ لَم یَنوِ قَضاءَهُ.
دزدان سه نفرند: کسی که زکات و وجوهات خود را نمیپردازد و کسی که (خوردن) مهریة زنان را برای خود حلال میداند! و آن کس که قرض میگیرد و قصد پرداختن آن را نداشته باشد. (خصال، ج 1، ص 74)
18ـ «مولی امیرالمؤمنین(علیهالسلام)»:
أَدِّ الأَمانَةَ إذاَ ائْتُمِنتَ وَ لا تَتَّهِمْ غَیرَكَ إِذاَ ائْتَمَنتَهُ.
امانتی كه به تو سپردند به صاحبانش برگردان و تو نیز كسیكه او را امین و امانتدار خود دانستی مورد شك و اتهام قرار مده. (بحار، ج 77، ص 85)
19ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
حُرمةُ مالِ المُسلِم كَحُرمَةِ دَمِهِ.
حرمت داشتن مال یک مسلمان همچون حرمت خون و جان او است (مراعات آن بر همه واجب است). (میزانالحکمة، ج 2، ص 510)
20ـ «امام جعفرصادق(علیهالسلام)»:
اَلمِرصادُ قَنطَرةٌ علیالصِّراطِ لایجوزُها عبدٌ بمَظلَمةِ عَبدٍ.
مرصاد (کمینگاه) جایگاه رفیعی است بر روی پل صراط که (فردا) هیچ بندهای که حق و مظلمهای از مظالم عباد به گردنش باشد از آن عبور نخواهد کرد. (بحار، ج 8، ص 66)
21ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
مَن غَشَّ مُسلِماً فی شِراءٍ أو بَیعٍ فَلَیسَ مِنّا و یُحشرُ یَومَالقِیامَةِ مَعالیهودِ لِأَنَّهُم أَغشُّ الخَلقِ لِلمُسلمین.
کسی که با مسلمانی در معاملة خرید و فروش تقلب و خیانت کند پیرو ما نیست و در قیامت با قوم یهود که خیانتکارترین خلق خدا نسبت به مسلمانان به شمار میآیند محشور خواهد شد. (سفینه، ج 2، ص 318)
22ـ «مولی امیرالمؤمنین(علیهالسلام)»:
وَقودُ النّارِ یومَ القِیامَةِ كُلُّ بَخیلٍ بِمالِهِ علیَ الفُقَراءِ و كُلُّ عالِمٍ باعَ الدّینَ بِالدُّنیا.
دو دسته، فردای قیامت هیزم جهنم خواهند بود: آدم بخیلی که وجوهات و حق فقرا را از مال خود نپردازد و دیگر عالِمی که دین خود را به دنیای خود بفروشد. (فهرست غرر، ص 272)
23ـ «مولی امیرالمؤمنین(علیهالسلام)»:
إنَّ اللهَ سُبحانَهُ فَرَضَ فیاَموالِ الأغنیاءِ اَقواتَ الفُقراءِ، فَما جاعَ فقیرٌ اِلاّ بِما مَنَع غنیُّ.
خداوند سبحان خوراک فقرا را در اموال اغنیا قرار داده هر فقیری که گرسنه بماند در نتیجة دریغ داشتن یك غنی از مال خود بوده است. (نهجالبلاغه، کلمة 320)
24ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
مَن ظَلَمَ أَحَداً وَفاتَه فَلیَستَغفِر اللهَ لَهُ فَاِنَّهُ كَفّارَةٌ لَه.
هر کس که به دیگری (در غیر اموال) ظلم و ستمی کرده و دیگر دسترسی به او ندارد، از خدا برایش طلب مغفرت و آمرزش كند کفارة خطاهایش خواهد بود. (وسائل، ج 16، ص 53)
25ـ «امام موسی بن جعفر(علیهالسلام)»:
إنّ مِن أَوجَبِ حَقِّ أخیكَ أنْ لاتَكتُمَه شیئاً ینفَعُهُ لأَمرِ دُنیاهُ وَ لِأَمرِ آخِرَتِه.
یکی از واجبترین حقوق برادر دینی تو این است که چیزی که به نفع دنیا و آخرت او باشد از وی پنهان نداری. (بحار، ج 78، ص 329)
26ـ «مولی امیرالمؤمنین(علیهالسلام)»:
حَقُّ الوالِدِ عَلَی الوَلدِ أَن یُطیعَهُ فی كُلِّ شَیءٍ اِلاّ فی مَعصِیَةِ اللهِ سُبحانَه.
حق پدر بر اولاد آن است که جز در گناه و نافرمانی خدای سبحان در همهچیز از پدر خود اطاعت نماید. (نهجالبلاغه، کلمة 391)
27ـ «امام محمدباقر(علیهالسلام)»:
ما مِن عَبدٍ مَنعَ زَكاةَ مَالِهِ شیئاً اِلاّ جَعَلَ اللهُ ذلِكَ یَومَ القیامَةِ ثُعباناً مِن نارٍ طَوقاً فی عُنُقِه یَنهَشُ مِن لَحمِهِ حَتّی یَفرغَ مِن الحساب.
هر کس که زکات و وجوهات مالی خود را نپردازد خداوند همان را در روز قیامت اژدهایی آتشین بر گردن او طوقی قرار میدهد که گوشت بدنش را نیش میزند تا از حساب فارغ گردد. (ثوابالاعمال، ص 529)
28ـ «امام جعفرصادق(علیهالسلام)»:
اَشَدُّ مایكونُ الناسُ حالاً یَومَ القیامَةِ اذاقامَ صاحبُ الخُمسِ فَقالَ: یا رَبِّ خُمسی؟
سختترین حالات خلقالله در روز قیامت زمانی است که طلبکار خمس سر بلند کرده و ندا کند: خدایا خمس من چه شد؟ (بحار، ج 93، ص 193)
29ـ «امام جعفرصادق(علیهالسلام)»:
مَن حَبَس حَقَّ المُؤمِنِ، اَقامَهُ اللهُ یَومَ القِیامَةِ خَمسَمِأَةَ عامٍ عَلی رِجلَیهِ حتّی یسیلَ مِن عَرَقِهِ أَودِیَةٌ... ثُمّ یُؤمَرُ بِه اِلی النّار!
هر کس حق یک مؤمن را در نزد خود حبس کند خداوند در روز قیامت او را پانصد سال سرپا نگه میدارد آنچنان که سیلابهای عرق از او به جریان میافتد... آنگاه با فرمان به دوزخ افکنده میشود! (ثوابالاعمال، ص 545)
30ـ «امام جعفرصادق(علیهالسلام)»:
اِنَّ الله لایَرفَعُ اِلَیهِ دُعاءَ عَبدٍ فی بَطنِهِ حرامٌ أَو عِندَهُ مَظلِمةٌ لِأَحَدٍ مِن خَلقِه.
خداوند دعای کسی که در شکمش لقمة حرام و یا به گردن او مظالم یکی از عباد باشد اجابت نمیکند (بحار، ج 93، ص 321)
31ـ «مولی امیرالمؤمنین(علیهالسلام)»:
لاتُضیعَنَّ حَقََّ اَخیك اِتّكالاً عَلی ما بَیْنَكَ و بَینَهُ فاِنَّهُ لَیسَ لَكَ بِأَخٍ مَن أَضَعتَ حَقَّهُ.
حق برادر دینی خود را به خاطر سابقهای که با یکدیگر دارید ضایع مکن که با این کار برادریتان نیز از بین خواهد رفت. (نهجالبلاغه، نامة 31)
32ـ «امام جعفرصادق(علیهالسلام)»:
لایُخرَجُ الرّجُلُ مِن مَسقَطِ رأسِه بِالدَّینِ.
هیچکس حق ندارد بدهکار خود را (به خاطر عدم توانائی پرداخت بدهی) از خانه و كاشانة خود بیرون کند. (كه خانهاش را بفروشد و بدهیاش را پرداخت نماید). (وسائل، ج 13، ص 95)
33ـ «امام محمدباقر(علیهالسلام)»:
مَن سَرَّهُ أن یَقیَهُ اللهُ مِن نَفَحاتِ جَهنَّمَ فَلیُنظِرْ مُعسِراً أَو لِیَدَعْ لَهُ مِن حَقِّه.
هر کس دوست دارد که خدا (فردا) او را از عذاب جهنم ایمن بدارد بدهکار تنگدست خود را مُهلت دهد یا مقداری از طلب خود صرفنظر نماید (به او ببخشد). (وسائل، ج 13، ص 114)
34ـ «امام جعفرصادق(علیهالسلام)»:
أَنظرَ مُعسِراً كانَ لهَ علیَ اللهِ فی كُلِّ یَومٍ صَدَقَةٌ بِمثلِ مالَهُ عَلَیهِ حتّی یَستوفِیَ حقَّه.
هر کس که بدهکار تنگدست خود را مهلت دهد خداوند به تعداد هر روز مُهلت، به اندازة طلب او برایش صدقه مینویسد تا زمانی كه طلب خود را دریافت نماید. (وسائل، ج 13، ص 114)
35ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
كما لا یحلُّ لِغَریمِك أنْ یُمطِلَكَ وَ هُوَ موسِرٌ فَكَذلِكَ لایَحِلُّ لَكَ أنْ تُعسِرَهُ اذا عَلِمْتَ اَنّهُ مُعسِرٌ.
همان طور که بدهکار تو در حال تمکّن حق ندارد در پرداخت بدهی خود سهلانگاری نماید تو نیز در صورت نداری او نباید که وی را تحت فشار قرار دهی. (وسائل، ج 13، ص 113)
36ـ «امام جعفرصادق(علیهالسلام)»:
أَیُّما مُؤمنٍ حَبَسَ مُؤمِناً عَن مالِهِ وَ هُوَ مُحتاجٌ اِلیهِ لَم یَذُقْ وَ اللهِ مِن طَعامِ الجَنَّةِ وَ لایَشرَبُ مِن الرّحیقِ المَختوم.
هر کس از پرداختن مال مؤمنی که در نزد او است و او بدان احتیاج دارد خودداری کند به خدا قسم که نه از طعام بهشتی خواهد چشید و نه از شراب ناب آن خواهد نوشید. (ثوابالاعمال، ص 545)
37ـ «امام جعفرصادق(علیهالسلام)»:
اذا ارادَ اَحدُكُم أَن یُستجابَ لَهُ فَلیُطَیّبْ كَسْبَهُ وَ لِیَخْرُجْ مِن مَظالِمِ النّاسِ.
اگر کسی بخواهد دعایش مستجاب شود باید که درآمدش حلال و طَیِّب باشد و از حقّ الناس و مظالم عباد چیزی به گردنش نباشد. (بحار، ج 93، ص 321)
38ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
لاخیرَ فی صُحبةِ مَن لایَری لَكَ مِنَ الحَقِّ مِثلَ الّذی تَری لَه.
رفاقت و دوستی با کسی که به اندازة حقّی که برای او قائل هستی برای تو قائل نباشد هیچ ارزشی ندارد. (مواعظ عددیه، ص 14)
39ـ «مولی امیرالمؤمنین(علیهالسلام)»:
قَضاءُ حقوقِ الاخوانِ اَشرفُ اَعمالِ المُتّقین، یَستَجلِبُ مَوَدَّةَ المَلائِكةِ المُقَرَّبینَ و شَوقَ الحوُرِ العین.
افضل اعمال متقیان، ادای حقوق برادران دینی است که محبّت فرشتگان مقربیّن و اشتیاق حوریان بهشتی را برای خود به دنبال خواهد داشت. (بحار، ج 74، ص 229)
40ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
ایّاكُمُ وَ الدَّینَ، فَاِنَّهُ هَمٌّ بِاللّیل وَ ذُلٌّ بِالنّهارِ.
برحذر باشید و از قرض کردن (حتیالامکان) خودداری کنید. بدهکاری برای انسان مایة همّ و غمّ در شب و ذلّت و سرشكستگی در روز است. (بحار، ج 103، ص 141)
منبع: شکوفههای حکمت
چند سالى بود كه چندتا دين به گردنم بود كه هر وقت ميخواستم ادا كنم، يه اتفاقى مى افتاد كه نميشد، يه بار پول بود روشو نداشتم، يه بار پول بود دلشو نداشتم، يه بار رو داشتم پول نداشتم، يه بار رو داشتم پولم داشتم موقعيتش جور نميشد،..
خلاصه سرتونو درد نيارم چند هفته ى اخير خون خونمو ميخورد، هر وقت از خواب بيدار ميشدم اول از همه به اين موضوع فكر ميكردم، شبا سخت خوابم ميبرد، نه از كاسبى چند سال پيش خبرى بود و نه از عدم موفقيت بقيه همكارام كه منو به اين نتيجه برسونه كه بازار واسه همه خرابه و ربطى به اين موضوع نداره، وجود داشت!! ..
خلاصه دلمو زدم به دريا چند روز پيش در شرايطى كه وضع ماليم در صورت پرداخت ديونى كه به گردنم بود خيلى بحرانى ميشد تصميم گرفتم برم پيش تك تكشون و حسابشونو بدم و ازشون حلاليت بگيرم .
خدا خيرشون بده همشون حلالم كردن و جالبه كه چندتاشون دعامم كردن چون تو شرايطى بودن كه كارشون راه افتاد، چند تا طلب هم داشتم كه يكيش كه مبلغ قابل توجه هى بود كه به تنهايى برابر همه ديونى بود كه به گردنم بود، بهش بخشيدم، طورى كه بهش گفتم اگه داشتى بده نداشتى هم از ته دل ميگم، حلالت باشه ..
همه اينا رو گفتم كه بگم، اگه بخوايد با دست خالى هم ميشه حلاليت گرفت، و اگه بخوايد، خدا حتماً كمكتون ميكنه، هميشه از اين سايتا كه از اين مطالب مينوشتن، فرارى بودم و وقتى كه مطلبى در اين مورد جايى ميخوندم، يه ايراد بنى اسرائيلى ازش ميگرفتم و به نوعى خودمو ميزدم به كوچه على چپ، و خودمو توجيه ميكردم، ولى الآن كه حسابمو تا جايى كه خودم ميدونم و يادم مياد، پاك پاك كردم، حالم خيلى خوبه، خيلى خوبه، خيلى خوبه ،...
خوش به حالتان...
من بعضی حق الناس هایم را به کل یادم رفته ولی یه حسی بهم می گه حق الناس داری
می خوام بدونم الان وظیفه من چیه
و پیش همه یه قرآن تو دستشه که من مومنم حتی مال بچه های برادرشم بالا کشیده
هر شب خدا رو هزار بار به قرآن دارم قسم میدم که به حق اقدام کنه ولی انگار نه انگارپول نزول میده و ادعای مسلمانی هم داره پس چرا هر روز ....
پس خدا چکاره هست
مثل کفتار زندگیمون را دزدید، الان با مادرم اجاره نشین هستم ولی آرامش دارم، چون هیچ وقت توی زندگیم طعم آرامش را نچشیده بودم، الان برای گرفتن حقم در خونه مون وکیل گرفتم، من یه دختر یتیم مجرد هستم که توی این دنیا اول خدا را دارم بعد مادرم.
همیشه برادر ظالمم را واگذار میکنم به خدا، ولی هر چی نفرین میکنم هر چی مرگش را از خدا میخوام نصیبش کنه ولی خدا هیچ کاری نمیکنه، همیشه من و مادرم گریه میکنیم، چرا خدا جواب ظالم را زود نمیده؟ چرا سکوت میکنه؟ خدایا تو جواب همه ی آدم های ظالم که با زور و ستم حق دیگران را میخورند را جوابشون را بده، خدا ازشون نگذره.
باید صبر کرد
بازم پرس وجو کنید شاید مکان دیگه ای رفته باشند یا از کارکنان انجا دسترسی پیدا کردید تحویل میدید و اگر نه به کتابخانه دیگ بسپارید.
چنانکه بعدا دسترسی داشتید بگیرید و بهشان بدید.
از همه کسانی که درد دلم را خواندند التماس دعا دارم تو را خدا برام دعا کنید تا خدا هر چه زودتر حقم را از این برادر و سایر برادر و خواهرم که با هم تبانی کردند برای بالا کشیدن تمام اموال پدری ام بگیرد و همشان در این دنیا به سزای اعمال بدشان برسند . آمین یا رب العالمین
۱۰۱یا معید
۱۰۸یا حق
۱۱۴ یا جامع الشتات
بنظرم این احادیث هر کدام با دیگری تفاوت و منافات دارد و بعضی از آنها با دیگری ضد و نقیض است.
کارفرمای سابقم، یه سید مجتهدزاده هست که در ظاهر خیلی مومن هستند، ولی حق و حقوق کارگران خود و حتی مدیران شرکت ... را بر اساس توافق و تعهد پرداخت نمی کند، معلوم نیست به چه قصدی در شهر ... استرالیا یک مسجد ساختند ... و هروقت صحبتی برای گرفتن حق و حقوقمون میشه، میگه من سیدم مهلت بدید، من تو بلاد کفر مسجد ساختم، دستم خالیه و همینطور پرداخت حق و حقوق کارگرانش رو عقب میندازه، تا طرف مایوس شه و با این وجه مومنی و سیدی و مجتهدزاده و مسجد سازی در بلاد کفر، حق و حقوق خیلی از کارگراشو خورده، البته خدا عذابهای زیادی تو این دنیا بهش داده، یک زن سرکش و خشن و همیشه ناراحت که فرشته عذابشه، دو تا پسر که با وجود تحصیلات عالیه، فاقد شعور و انسانیت هستند و به پدرشان توهین می کنند و جلوی جمع آبروشو می برند، از ۳ تا دخترش، ۲ تا دخترش بخاطر دخالت و قلدری همسر حاج آقا به طرز افتضاحی طلاق گرفتند، و ... همه این عذابهای دنیوی درست، ولی حق و حقوقی که از کارگرانش خورده چی میشه و بخاطر ندادن حقشون بیمار و معذب هستند، کی حق اونا بر میگرده؟
وصول طلب
برای وصول طلبی که توانایی باز پس گرفتن آن نیست 108 مرتبه ذکر «یا حق» خوانده شود (تاثیر این ذکر تا آنجاست که حتی بدهکار به دنبال طلبکار خود خواهد آمد.)
دعای مجرب برای گرفتن حق و حقوق
دعا جهت گرفتن حق و حقوق تا چهل شب ۲۵۱ مرتبه ذكر (ياهو من لا هو الا هو) گفته شود.
در ضمن جهت گرفتاري و جهت گرفتن حق، چهل شب يا چهل روز با وضو ۱۴۱ مرتبه يا ۱۱۰ مرتبه.
برای ادای قرض و گرفتن طلب ها و ثروت
از حسین بن خالد: در بغداد سیصد هزار درهم بدهکار شدم و چهار صد هزار درهم طلبکار بودم. طلبکاران فرصت نمیدادند که طلبم را بازستانم و به ایشان دهم، وقت حج رسید، پنهانى از بغداد خارج شدم تا بخدمت موسى بن جعفر(ع) برسم، ولى نتوانستم، شرح حالم را براى حضرت نوشتم، امام(ع) در پشت نامه ام جواب نوشت پس از هر نماز سه بار بگو:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَنْ تَرْحَمَنِی بِلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَنْ تَرْضِیَ عَنِّی بِلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَنْ تَغْفِرَ لِی بِلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ
(خداوندا اى آنکه جز تو خدائى نیست بحق آنکه جز تو خدائى نیست مسألت دارم که بحق لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ، بر من رحمت آر، و اى خدائى که جز تو خدائى نیست بحق آنکه جز تو خدائى نیست به برکت آنکه جز تو خدائى نیست از من خشنود و راضى شو .... مرا ببخش...)
بدرستیکه حاجت تو برآورده خواهد شد
حسین بن خالد می گوید: بر این دعا مداومت کردم و چهار ماه نشد که طلبم را وصول و بدهیم را اداء کرده و صد هزار درهم برایم ماند.
منبع: مکارم الاخلاق صفحه ۳۴۷
مکارم الأخلاق / ترجمه میرباقرى، ج2، ص: 175
سالها قبل قرضی به یک همکار برای یک ماه دادم آن همکار اما یکسال بود که نمی اورد. روزی بعد از نماز جماعت ظهر و عصر به کتابخانه محل کارم امدم و کتاب ناسخ التواریخ را برداشتم باز کردم این حدیث را دیدم ... تازه نماز عصر را خوانده بودم گفتم وقتشه .. دعا را خواندم قبل از پایان وقت اداری دوستم قرض یکساله را پس آورد.
ناگفته نماند بسیار مذهبینما هستند و صد دفعه مکه و کربلا رفتند و متمول هستند. در حالیکه من حج واجب هم نرفتم من همیشه گفتم که آنها حق نداشتند با استشهاد دروغی حقوقی که به من تعلق می گرفته را دریافت کنند و اگر هدفشون بیمه کردن بوده میتوانستند بدون برداشت حقوق از بیمه استفاده کنند.
حالا بعد از سالها که غیر مستقیم اعتراض کردم بدشان آمده. ناگفته نماند که آقای فقیه ایمانی گفتند باید من را راضی کنند ولی خودشان می گویند از حاکم شرع سوال کردیم گفتند ایرادی ندارد.
آخه حاکم شرعی که بدون حضور من حکم بده، چه حاکمیه. حالا تصمیم گرفتم حتی اگر چیزی دستگیرم نشه اعتراض کنم و علنی به همه بگویم که اگر حقی داشتهام راضی نیستم و مال یتیم، خوردن نداره فقط دودل هستم لطفا راهنمایی کنید مرا.
از یکی از دوستان پرسیدم گفت میتونم به جاشون رد مظالم بدم
مبلغ چیزی حدود ۳۶ میلیون هستش و من نمیتونم پرداختش کنم چون بیکارم و درآمد ندارم
شاید به زمینت نرسی ولی مشکلت حل میشود . توکل کنندگان ناامید نمیشوند و نمیگویند که بهشت و جهنم کجاست.
من کارگر کاشیکاری و سنگکاری هستم
استاد من انسان مومن و نمازخوانی است و به تعهد خود در کار عمل میکند اما در اکثر مواقع میداند که اگر قسمتی از کار را به شیوه ی دیگری انجام دهد کار اصولی تر و بهتر میشود اما به دلیل حساب کتاب دنیایی که در فکرش میگذرد آن کار را انجام نمیدهد حتی بعد از اصرار من.
و در واقع کار به نحو احسن انجام نمیشود در صورتی که با کمی صرف وقت، میتواند بهترین کار را ارائه دهد
دلم میخواست با حدیثی او را هدایت کنم تا به جای ترسهای بیجا فقط از خدا بترسد و به جای طلب مزد از صاحبکار کمی هم دنبال اجر و پاداش خدا باشد
اما حدیثی برای استادکار پیدا نکردم
آیا بابت این موضوع حق الناس ای باز بر گردن طرفین میفته؟
حکمش چیست؟
بنده مقداری پول از چند نفر جهت مضاربه دریافت نمودم و حال پول از دستم رفته . واقعا نمیدونم چیکار کنم و اینکه یکی از این صاحب پول میگن که شما برید خودتون به قانون معرفی کنید تا شما به زندان بروید تا ما بتوانیم از پدرتان پولمان را بگیریم و من تا اونجایی که با پدر حرف زدم ایشان نمیخواهن به من کمک کنند چون جوری هست که نمیتواند. کمک کنید واقعا ماندم اگه میتوانید راهنمایی کنید
دلم نمیخواست ایجوری شود و به کسی آسیب بزنم الان نمیخوام بیشتر از این اذیت شن. خواهشا اگه مطلبی نظرتون هست بنده رو راهنمایی کنید
شرایطم خیلی نا مساعد هست
متشکرم از شما
دین فقط انسانیت ...
زندگی خودمم پر از مشکلات مالیه حالا وضعش خوب شده اما بهم پس نمیده
مدتیه هروز و شب نزدیک هزار بار در روز براش لعنت میفرستم
این متن اینجا نوشتم اگه مردم شاید کسی بخونه و اونم یه لعنت برای این آدم بی وجدان بفرسته.
خدا لعنت کنه هر کسی که مال یتیم میخوره
بعد دو ماه پدرم فوت کرد و دکان داشتم تو خانه از مادرم نگهداری میکردم مادرم بدتر شد پدرم نبود من بچهام مشهد بودن چون افسردگی شدید داشتم نتونستم مادر مریض را تحمل کنم رفتیم مشهد تا دو دخترم و پسر کمک کنن وکمک بودن سه سال با شوهرم مادر نگهداری کردم بعد مجبور شدم با کمک مادرم خانه را فروختم و در این چند سال مادرم زنده بود زن برادرام نگهش نداشتن همش با خودم بود.
میخوام ببینم آیا برادرهای من که از مادر پرستاری نکردن پول خانه که حق اونها هست ولی مادر نگهداری نکردن و من سه سال بیمه از دست دادم به خاطر پدرم ولی بعد فهمیدم آیا از خانه به برادرهایم پول میرسه بدم؟ یا خانه که پدرم ومادرم در زنده بودن دادن و گفت از مادر نگهداری کنم، خانه از تو. خانه مال من بوده پول به برادرهایم نمیرسه در ضمن مادر پدرم همین خانه را داشتن. آیا ارث برادرا نیست؟ آیا من که پرستاری کردم تا مرگ مادر، پول خانه تنها به من میرسه؟ جواب من بدهید.
انشالله همه کسانیکه حق الناس رو زیر پا له می کنند بوی بهشت از هزار کیلومتری جسدشون نگذرد.
اما بنظر شما بنده اگر برای مشکلی بسیار دعا کنم و مشکلم حل نشود باید منکر این حقایق و ....بشوم؟ قطعا نه
پس به خداوند یکتا امید داشته باشید و خودتون رو از فتنه های آخرالزمان نجات بدهید.
خدایا از تو امان خواهم در آن روزی که سود ندهد کسی را نه مال و نه فرزندان ،مگر آن کس که دلی پاک به نزد خدا آورد و در آن روزی که بگزد شخص ستمکار هر دو دست خود را و گوید ای کاش گرفته بودم با پیامبر راهی ، در آن روزی که کیفر نبیند پدری بجای فرزندش و نه فرزندی کیفر شود بجای پدرش ،بگریزد انسان از برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندانش، در آن روزی که شخص جنایتکار دوست داردکه فدا دهد از عذاب آن روز پسرانش و همسرش و برادرش وخویشاوندانش که او را در پناه گیرندو هر که در زمین هست یکسره که بلکه او را نجات دهد، هرگز که جهنم آتشی است سوزان که پوست از سر بکند