1ـ عمر طولانی که انسان بتواند در آن خودسازی بیشتری کند و حسنات افزونتری را کسب کند.
2ـ سلامتی و تندرستی که بدون آن زیادی عمر جز درد و رنج و گاه دوری از خدا ثمرهای نخواهد داشت.
3ـ روزی فراوان، زیرا انسان بدون امکانات مالی قادر بر انجام بسیاری از حسنات نیست. حسناتی مانند صلهی رحم، سرپرستی ایتام، کمک به نیازمندان، ساختن بناهای خیر و عامالمنفعه.
نشر علوم اسلامی و اهل بیت و ضیافت افراد با ایمان، باید دانست که عمر طولانی بسیار خوب است به شرط آنکه این عمر صرف اطاعت از خداوند بشود والّّا اگر قرار باشد که عمر انسان محلّ چریدن شیطان بشود داخل زمین مرگ برای انسان بهتر است از زنده بودن.
چرا عمر طولانی که نتیجهی آن زیادی حسنات و اعمال صالحه بشود و انسان برای سفر آخرت زاد و توشهی بیشتری تهیّه کند، چون مرگ آش دهان سوزی نیست و مسئله صحت و سلامتی هم نعمت عجیبی است چون زیربنای اطاعت از خداوند است.
رسول اکرم(ص) به اباذر غفاری فرمود: نعمت صحّت و سلامتی را قبل از رسیدن مرض و بیماری غنیمت بشمار، چون بیماری باعث سلب توفیق میشود از انجام بسیاری از وظایف و تکالیف انسان.
و مسئله وسعت رزق هم انصافاً نعمت بزرگی است. در دعای شب مبعث میخوانیم:
وَ اجْعَلْ اَوْسَعَ اَرزاقنا عْنِدَ کِبَرِ سِنِّنا یعنی خدایا در ایام پیری و کبر سنّ رزق مرا زیاد کن و وسعت بده که من بتوانم آبرویم را در دوران کهولت سنّ برگزار کنم.
البته این در صورتی است که ارزاق را تنها به ارزاق مادّی تفسیر کنیم، اما اگر رزق به معنای وسیع کلمه گرفته شود که شامل علوم و دانشها، قدرت و نفوذ اجتماعی و نیروی جسمانی و مانند آن بشود مطلب روشنتر میشود. بیشک و تردید طولانی شدن عمر و صحت بدن و وسعت رزق در بسیاری از موارد به تلاش و کوشش خود انسان ارتباط دارد که امور بهداشتی را رعایت کند و از عوامل زیانبار بپرهیزد و برای به دست آوردن روزی تلاش و کوشش بیشتر نماید ولی به طور کلّی و کامل تنها بسته به مشیّت الهی است و عواملی که او میداند و مقرّر میدارد و از چشمهای ما پوشیده و پنهان است و به تعبیری امام فرموده از خزائن رحمت الهی است که جز او کسی قادر بر آن نیست. قرآن مجید نیز به این حقیقت اشاره میکند. مثلاً درخواستهای حضرت ابراهیم را دقّت کنید، خداوند از قول او میفرماید: وَ ٱَلَّذى خَلَقَنی فَهُوَ يَهْدينِ وَالَّذى هُوَ يُطْعِمُنی وَ يَسْقينِ وَ اِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفينِ وَالَّذى يُميتُنی ثُمَّ يُحْيينِ[1]
حضرت ابراهیم میفرماید: خداوند کسی است که مرا آفریده و پیوسته راهنماییم میکند و کسی که مرا طعام میدهد و سیر میکند و اگر تشنه باشم او مرا سیراب میکند و هنگامی که بیمار شوم مرا شفا میدهد و کسی که مرا میمیراند و سپس زنده میکند. البتّه روشن است که مواهب الهی منجر به زیادی عمر و صحت بدن و وسعت روزی نیست ولی بیشک ارکان اصلی را این سه نعمت تشکیل میدهند، زیرا عمدهی کارهای خیر در پرتو این سه امر انجام میشود.
ادامهی نامه: ثُمَّ جَعَلَ في يَدَيكَ مَفاتيحَ خَزائِنِهِِ بِما اُذِنَ لَكَ فيهِ مِن مَساَلتَِهِ، امام اشاره میکند که کلید این خزائن رحمت کجاست. میفرماید: کلیدهای خزائن رحمت را با اجازهای که به تو داده دربارهی درخواست از او عطا کرده در دست تو قرار دارد. از این تعبیر روشن میشود که دعا و سؤال کردن از پیشگاه خداوند اثر عمیقی در رسیدن به خواستهها و بهرهمندی از خزائن بیپایان پروردگار دارد و نقش دعا را بیش از پیش روشن میسازد.
البته دعا با شرایطش از جمله این که انسان آنچه را که در توان دارد به کار گیرد و برای آنچه از توان او خارج است به دعا متوسّل شود و معنای ضروری بودن دعا در زندگی انسان این نیست که دست از کار و کوشش بکشد و فقط دعا کند.
در اینجا سؤال بسیار مهمّی مطرح میشود که امام بلافاصله پاسخ به این سؤال را مطرح میکند و آن سؤال اینست که:
چرا بسیاری از دعاها مستجاب نمیشود؟
چرا اجابت بسیاری از دعاها به تأخیر میافتد؟
اگر کلید درهای رحمت خدا دعاست چرا همیشه این کلید در را نمیگشاید و یا دیر میگشاید، در حالی که آیاتی که دعا را کلید اجابت میداند از شمول اطلاق بهرهمند است. در یک جا میفرماید: اُدْعُونی اَسْتَجِب لَکُمْ مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را. و از طرفی دیگر گاهی دعا مستجاب نمیشود و یا اجابت آن به تأخیر میافتد.
اما در پاسخ این سؤال معروف و بسیار مهم به 4 نکته اشاره میکند:
1ـ میفرماید گاهی که نیّت دعاکننده آلوده است و از قلب پاک و شستشو یافته از گناه سر نزده است میفرماید:
میفرماید: هرگز نباید تأخیر اجابت دعا تو را مأیوس و ناامید بکند زیرا بخشش پروردگار به اندازهی نیّت بندگان است و در حدیث بالا که از کتاب کافی نقل شده نیز خواندیم که دعایی اجابت میشود که از سینهی پاک و قلب پرهیزکار برخیزد، بنابراین اگر بخشی از دعا به اجابت رسد و بخشی نرسد معلول آلودگی نیّت بوده است و روایاتی که میگوید یکی از شرائط استجابت دعا توبهی از گناه است. نیز به همین معنا اشاره دارد.
سپس به سومین مانع اشاره میکند و میفرماید: وَ رُبَّمَا سَاَلْتَ الشّئ فَلا تُؤتاهُ وَ اُوتَیتَ خَیْراً مِنْهُ عاجِلاً اَو اجِلاً، انسان گاهی چیز کوچکی از خداوند میخواهد و خداوند به مقتضای عظمتش و گستردگی رحمتش آن را به تو نمیدهد و از آن بهتر را زود یا دیر در اختیار تو میگذارد. مانند کسی که به سراغ شخص کریمی میرود و از او تقاضای خانهی کوچکی میکند و او درخواستش را نمیپذیرد اما بعداً خانهای وسیع و آباد و مرفّه در اختیار او میگذارد.
سپس حضرت از علّت چهارم سخن میگوید که از مهمترین علّتهاست و میفرماید:
بسیاری از ما در اثر بیاطلاعی از عواقب امور گاه چیزهایی را با اصرار و با تمام وجود از خدا میخواهیم در حالی که مایهی هلاکت و بدبختی ما میشود، خداوند عالم به عواقب امور است و دعای ما را به اجابت نمیرساند ولی ما را دست خالی هم بر نمیگرداند و چیزی که صلاح ماست میبخشد.
قرآن مجید اشاره به این مطلب دارد: وَ عَسَی اَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسی اَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید در حالی که آن برای شما خیر است و یا چیزی را دوست داشته باشید در حالی که آن برای شما شرّ است. در یک روایت بسیار جالب از رسول خدا آمده است که خداوند میفرماید:
بعضی از بندگان من افرادی هستند که اصلاح امر دین آنها جز به غنا و گستردگی زندگی و صحت بدن نمیشود از این رو امر دین آنها را به وسیلهی آن اصلاح میکنم و بعضی از بندگان من هستند که امر دین آنها جز با نیاز و مسکنت و بیماری اصلاح نمیشود لذا امر دین آنها را با آن اصلاح میکنم و آنان را به وسیلهی آن امتحان میکنم.
در طول تاریخ و حتی در زمان پیامبر اکرم(ص) و ائمّهی هدی نیز نمونههای روشنی از آن دیده میشود که بعضی افراد کم ظرفیت پیوسته از خداوند تقاضای وسعت رزق میکردند و بعد از اصرار که در حقّ آنها دعا شد وسعت روزی به طغیان و سرکشی آنها انجامید و حتی بعضی از آنان تعبیراتی گفتند که بوی ارتداد میداد. همانگونه که در داستان معروف ثعلبه بن حاطب انصاری آمده که پیوسته از پیامبر اکرم تقاضای دعا برای مال فراوان میکرد. پیامبر که وضع حال و آیندهی او را میدانست به او فرمود اگر مقدار کمی که شکرش را بجا بیاوری داشته باشی برای تو بهتر است از مقدار زیادی که توانائی ادای حقّش را نداشته باشی، آیا بهتر نیست به پیامبر خدا اقتدا کنی و به زندگی سادهای بسازی. امّا ثعلبه دست بردار نیست، سرانجام پیامبر اکرم در حقّ او دعا کرد و ثروت کلانی به ارث از جایی که امیدش را نداشت به او رسید.
با این پول گوسفندانی خریداری کرد و زاد و ولد فراوانی کردند آنچنان که نگاهداری آنها در مدینه ممکن نبود. ناچار به سرزمینهای اطراف مدینه روی آورد و آنچنان سرگرم زندگی مادی شد که برخلاف روش او که در تمام نمازهای پیامبر شرکت میکرد نماز جماعت و حتی نماز جمعه را ترک کرد.
پس از مدّتی که پیامبر اکرم مأمور جمعآوری زکاۀ را به نزد او فرستاد تا زکاۀ اموالش را بدهد او از دادن زکاۀ خودداری کرد و به اصل حکم زکاۀ اعتراض کرد و گفت این چیزی مثل جزیهای است که از اهل کتاب گرفته میشود. ما مسلمان شدهایم که از پرداخت جزیه معاف باشیم.
هنگامی که این خبر به رسول اکرم(ص) رسید دو بار فرمود یاَ وْیَح ثعلبه، وای بر ثعلبه[3].
در پایان این بخش یک سلسله مطالبی کلّی و فهرستوار پیرامون مسئلهی دعا و توبه ذکر میکنیم، البته این نکاتی است که از میان احادیث استفاده شده است.
امام رضا(ع) فرمودند: بر شما باد به اسلحهی انبیاء و پیامبران. به حضرت عرض کردند اسلحهی انبیاء چیست؟ فرمود: دعا کردن.
امام صادق(ع) فرمودند: دعا از نیزه و شمشیر تیزتر است، یعنی اثر دعا از اثر این دو تا بیشتر است.
امام کاظم(ع) فرمودند: دعا کردن بلای نازل شده و آن بلایی را که نازل نشده و قرار است نازل شود را دفع میکند.
رسول اکرم(ص) فرمودند: دعا کردن قضا و قدر را رد میکند و سرنوشت انسان را تغییر میدهد و در مقدّرات انسان تأثیر بسزایی دارد.
علی(ع) فرمودند: امواج بلاها را به وسیلهی دعا کردن دفع کنید و هرکس میترسد بلایی به او برسد بلافاصله قبل از نزول بلا دعا کند خداوند آن بلا را دفع میکند.
امام باقر(ع) فرمودند: سزاوار است برای مؤمن که در حال رفاه و آسایش هم طوری دعا کند همانطور که در حال غم و گرفتاری و مصیبت دعا میکند.
امام باقر(ع) فرمودند: حوائج کوچک را کوچک مشمارید، آنها را هم از خداوند بخواهید. بهترین از مؤمنین کسی است که از همه بیشتر از خدا درخواست کند.
رسول اکرم(ص) فرمودند: هرکس هر آرزویی دارد و خواستهای دارد که این خواسته مورد رضایت خداوند هم هست از دنیا نمیرود مگر اینکه خداوند به او عطا میکند. البتّه دعا هم باید بکند.
امام صادق(ع) فرمودند: آداب دعا کردن را حفظ کن اگر در شرائط دعا را حفظ نکردی انتظار اجابت را نداشته باش.
گاهی دعا مستجاب نمیشود و این حتماً دلائلی دارد. در حدیث آمده است گاهی بندهای دعا میکند و ارادهی خداوند تعلّق میگیرد که این دعا را در زمان خاصّی مستجاب کند و بعد این شخص دعاکننده پس از دعا تا زمان استجابت گناهی مرتکب میشود. خداوند به ملائکه دستور میدهد حاجت او را برآورده نکنید، او مرا به غضب در آورد و سزاوار است که از گرفتن حاجت خود محروم بشود.
علی(ع) فرمود: اگر کسی به عهده و گردن او حقّالناس است دعای او مستجاب نمیشود.
این اعمال را انجام دهید، دعای شما مقرون به اجابت میشود.
ابتداء دعا بسمالله الرحمن الرحیم بگوئید.
ابتداء و انتهای دعا صلوات بر حضرت محمّد(ص) و آل محمّد بفرستید.
خداوند را به حقّ محمّد و آل محمّد قسم بدهید.
در ابتدای دعا اقرار به گناه و معصیّت خود بکنید.
دستها را هنگام دعا بالا ببرید و تضرع و گریه کنید و صورت روی خاک بگذارید و مثل شخص غریق که میداند هیچ فریادرسی ندارد جز خدا، به درگاه خدا دعا کنید.
2 رکعت نماز بخوانید.
هیچ دعایی را صغیر نشمارید یک وقت میبینی همان دعایی را که حقیر میشمارید مستجاب میشود و انسان نمیداند در خواستن حاجت همّت بالا داشته باشد.
همّت بلند دار که مردان روزگار از همّت بلند به جایی رسیدهاند
برای همه دعا کنید و بعد برای خود دعا کنید.
سعی کنید در جای خلوت دعا کنید جایی که کسی نیست. یعنی مخفیانه و سرّی دعا کنید.
دستهجمعی دعا کنید.
به خدا حسن ظن داشته باشید و فرمودند طوری دعا کن که گویا استجابت دعای تو دم درب است.
اوقات مناسبی را برای دعا کردن انتخاب کنید مثلاً بعد از انجام عمل واجب ـ هنگام نزول باران ـ هنگام ظهور معجزهای بر روی زمین ـ وقت افطار در ماه مبارک رمضان ـ سحر ـ هنگام عیادت مریض ـ در استجابت دعا عجله نکنید.
چیزی به خدا یاد ندهید، مثلاً نگویید خدایا مصلحت در فلان چیز است. امر زندگی خود را به خدا واگذار کنید.
من تمام امور زندگی خود را به خدا واگذار نمودم او به همهی بندگان بصیر و بیناست.
* * *
بسیاری از مردم به هنگام دعا کردن نه توبه میکنند و نه از غذاهای حرام و آلوده پرهیز میکنند، باز هم اجابت دعا را انتظار دارند. باید دانست از شرائط دعا کردن، تلاش و کوشش در مسیر امر به معروف و نهی از منکر است. آنها که شاهد مناظر گناه هستند و عکسالعملی نشان نمیدهند نمیتوانند انتظار استجابت دعا داشته باشند.
رسول اکرم(ص) فرمود: باید امر به معروف و نهی از منکر کنید وگرنه خداوند بدان را بر خوبان مسلّط میکند. آنگاه خوبان هرچه دعا میکنند دعای آنها مستجاب نمیشود.
باید به این نکتهی عرفانی هم توجه کرد. بر فرض اینکه دعای ما اصلاً مستجاب نشود، همین اندازه که ما توفیق پیدا کردیم با خدا حرف میزنیم باید برای ما لذت معنوی داشته باشد. با خدا صحبت کردن لیاقت و سعادت و توفیق میخواهد. همین که اجازه دادند که ما با معبودمان صحبت کنیم این خود یک تفضّل است.
چند نکتهی مهم هم راجع به توبه بگوئیم.
خداوند توبه کنندگان را دوست دارد.
دوری از گناه عبادت توبه کنندگان است.
بنده خدا باید توبه او مداوم باشد، در هر حالی تائب باشد.
توبه به هنگام فرا رسیدن مرگ و عالم آخرت و یا نزول عذاب دیگر پذیرفته نمیشود.
هنگام توبه، اعتراف نیکو کند به گناهان خود. در حدیث آمده معصیّت کاری که اقرار به گناه میکند از آن انسانی که عمل صالح میکند ولی افتخار میکند بهتر است.
انسانی که توبه میکند باید بدهکاریهای خود را به خداوند و مردم ادا کند والّا این توبه چه فایدهای دارد. به هر صاحب حقّی باید حقّ او را ادا کند و واجباتی که از او ترک شده است همه را بجا بیاورد.
باید توبه نصوح کرد یعنی در نیّت و تصمیم او باشد که گناه را تکرار نکند. توبه را به تأخیر نیاندازد مبادا مرگ او فرا برسد و او بیتوبه از دنیا برود.
گناه نکردن از توبه کردن آسانتر است، گاهی انسان توبه میکند و سر توبه خود نمیماند.
اگر کسی توبه کرد خداوند تمام گناهان او را مستور و مخفی میکند که هیچ بندهای مطلع نشود.
تمام احادیث پایان این بخش را از کتاب میزانالحکمۀ نوشتیم.
و بحثهای مفصّل دعا و توبه را به کتب مبسوطه مراجعه بفرمائید.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
عباس ابوالحسنی