کد مطلب: ۱۷۴
تعداد بازدید: ۱۹۰۳
تاریخ انتشار : ۰۳ آبان ۱۳۹۴ - ۱۸:۵۲
معرفی مفاخر شیعه/11
ابتداى تحصيلات سيّد ابن طاووس در شهر حلّه بود كه از محضر پدر و جدّ خود، ورام بن ابى فراس علوم مقدّماتى را آموخت. سيّد با دركى قوى و هوشى سرشار، قدم در راه علم نهاد و در اندك زمانى از تمام هم شاگردي هاى خود سبقت گرفت.

سيّد ابن طاووس‏

مشخّصات و ولادت

سیّد بن طاووس (سيّد رضى الدّين، على بن موسى بن جعفر بن طاووس)، نامش على و كنيه‏ اش أبو القاسم و أبو الحسن و لقبش رضىّ الدّين، از نوادگان امام حسن مجتبى و امام سجّاد عليهما السّلام در روز 15 محرم سال 589 هجرى در شهر حلّه به دنيا آمد.

خاندان

جدّ هفتم او، محمّد بن اسحاق، كه به خاطر زيبايى و ملاحتش به طاووس مشهور شده بود از سادات بزرگوار مدينه محسوب مى ‏شد. پدرش، موسى بن جعفر نيز، از روات بزرگ حديث است كه روايات خود را در اوراقى نوشته بود و بعد از او فرزندش آن ها را جمع آورى نموده و با نام« فرقة الناظر و بهجة الخاطر مما رواه والدي موسى بن جعفر» آن را منتشر نمود. مادر او نيز دختر ورام بن ابى فراس، از بزرگان علماى اماميه بود. مادر پدرش نيز نوه شيخ طوسى مى ‏باشد و به همين خاطر سيّد گاهى مى ‏گويد:« جدّي ورام بن أبي فراس» و گاهى مى ‏گويد:« جدّي الشيخ الطوسي». برادرها و برادرزاده ‏ها و فرزندان او نيز از علماى بزرگوار شيعه بوده ‏اند.

تحصيلات

سیّد دوران كودكى و جوانى را در محلّ ولادت خود «حلّه» بسر برد و شايد در سنّ چهل و اندى بود كه مهاجرت به بغداد نمود و 15 سال در بغداد كه پايتخت حكومت خلفاى بنى عبّاس بود اقامت داشت. سپس به حلّه بازگشت و در هريك از نجف و كربلا و كاظمين سه سال مجاور بود و سه سال هم قصد مجاورت در سامرّا نمود كه آن روز مانند صومعه ‏اى بود در وسط بيابان، و در اواخر عمر به اقتضاى مصالحى كه ايجاب مى ‏نمود، دوباره به بغداد آمد. ابتداى تحصيلات سيّد ابن طاووس در شهر حلّه بود كه از محضر پدر و جدّ خود، ورام بن ابى فراس علوم مقدّماتى را آموخت. سيّد با دركى قوى و هوشى سرشار، قدم در راه علم نهاد و در اندك زمانى از تمام هم شاگردي هاى خود سبقت گرفت. وى در كشف المحجة مى‏گويد: «وقتى من وارد كلاس شدم آنچه را ديگران در طول چند سال آموخته بودند، در يك سال آموختم و از آنان پيشى گرفتم.» او مدّت دو سال و نيم به تحصيل فقه پرداخت و پس از آن، خود را از استاد بى ‏نياز ديد و بقيه كتب فقهى عصر خويش را به تنهايى مطالعه نمود.

شخصيت اجتماعى

سيّد ابن طاووس در بين علما و مردم زمان خويش از احترام خاصى برخوردار بود. او علاوه بر اين كه فقيهى نام آور بود، اديبى گران قدر و شاعرى توانا شمرده مى ‏شد، گرچه شهرت اصلى او در زهد و تقوى و عرفان اوست و اكثر تأليفات او در موضوع ادعيه و زيارات مى ‏باشد. سيّد كتابخانه بزرگ و بى ‏نظيرى داشت كه از جدّش به ارث برده بود و او به گفته خودش تمام آن كتاب ها را مطالعه كرده يا درس گرفته بود.

نقابت سادات‏

در دوران اقامت ابن طاووس در بغداد از سوى خليفه عباسى، المستنصر، پيشنهادهايى مانند وزارت، سفارت و... به او شد؛ اما سيّد هيچيك را نپذيرفت و استدلالش براى خليفه چنين بود كه: « اگر من طبق مصلحت شما عمل كنم رابطه خويش را با خداوند قطع مى ‏نمايم و اگر طبق اوامر الهى و عدل و انصاف حركت كنم خاندان تو و بقيه وزرا و سفرا و فرماندهان تو آن را تحمّل نخواهند كرد و چنين خواهند گفت كه على بن طاووس با اين رويه مى ‏خواهد بگويد اگر حكومت به ما برسد اين چنين عمل مى ‏كنيم و اين روشى است بر خلاف سيره حكمرانان قبل از تو و مردود دانستن حكومت هاى آن هاست.» سيّد در سال 661 هجرى نقابت علويان را پذيرفت. نقيب بزرگترين شخصيت علمى و دينى سادات بود كه كلّيه امور مربوط به سادات را عهده‏ دار مى‏ شد. اين وظايف شامل قضاوت مشاجرات، رسيدگى به مساكين و مستمندان، سرپرستى ايتام و... مى‏ شد. البته ايشان تأكيد دارد كه تنها به خاطر حفظ جان دوستان و شيعيانى كه در معرض قتل و غارت مغول قرار داشتند اين منصب را پذيرفته است.‏

جایگاه ویژه نزد علماء

سيّد بزرگوار نزد همه دانشمندان شيعه معروف به جلالت قدر و تقوى و زهد است. علّامه حلّى در اجازه ‏اش مى ‏گوید: از جمله كتاب ها، تصنيفاتى است كه دو سيّد بزرگوار و سعادتمند: رضىّ الدّين عليّ (سیّد بن طاووس) و جمال الدّين احمد فرزندان حسينى‏ نژاد موسى بن طاوس نموده‏ اند و اين دو سيّد هر دو عابد بودند و باورع و مخصوصاً رضيّ الدّين على رحمه اللّه (سیّد بن طاووس) كه صاحب كرامات بود و من از پدر خود و هم از ديگران پاره ‏اى از كرامات ايشان را شنيدم‏.

در منهاج الصلاح در بحث استخاره مى‏ گويد: روايت شده است از سيّد سند سعيد رضىّ الدّين عليّ بن موسى بن طاوس و او عابدترين فرد دوران‏ خودش بود كه ما ديديم‏.

سيّد تفرشى در نقد الرّجال مى ‏گويد: او (يعنى سيّد) از بزرگان و موثّقين اين طايفه (طايفه شيعه) است. جليل القدر و عظيم المنزلة است. روايات فراوانى به حفظ دارد و سخنانى پاكيزه، و حالش در عبادت و زهد مشهورتر از اين است كه بيان شود.

ماحوزى در بلغة مى‏ گويد: سيّد سند بزرگوار و مورد اعتماد و دانشمند عابد زاهد پاك و پاكيزه كه زمام مناقب و مفاخر را بدست گرفته و صاحب دعوات و مقامات و مكاشفات و كرامات مى ‏باشد و مظهر فيض و لطف هاى پنهان و آشكار خداوندى‏.

محدّث نوری رحمه الله در باره ایشان می نویسد: ‏ ابن طاوس تنها فردى است كه علماء شيعه با اختلاف مشرب و مسلكى كه دارند همگى به يك زبان او را صاحب كرامت مى‏ دانند و اين فضيلت تنها از آنِ سيّد است و درباره هيچ يك از علماء متقدّم بر او و متأخّر از او، چنين هم آهنگى وجود ندارد.

تشرّف خدمت امام عصر علیه السّلام

محدّث نوری از مطالعه کتاب های سیّد این گونه نتیجه گیری می کند: آنچه از مطالعه تأليفات سيّد مخصوصاً كتاب «كشف المحجّة» بدست مى ‏آيد اين است كه آن بزرگوار را با ولّى عصر امام زمان صلوات اللّه عليه باب مراوده و استفاضه ی از فيضِ حضورِ مقدّسش مفتوح بوده و گاه‏ و بيگاه به حضرتش تشرّف حاصل مى ‏كرده است. خود سیّد در مهج الدعوات مى ‏گويد: من در سرّ من رأى (سامرا) بودم. در وقت سحر دعاى حضرت صاحب الامر عليه السّلام را شنيدم (و پس از آن فرازهائی از آن دعا را که در خاطرش مانده بوده، ذکر می نماید).

تأليفات‏

مرحوم فهری در ترجمه کتاب شریف لهوف، 60 مورد از تألیفات سیّد بن طاووس را نام می برد. سيّد كتابخانه‏ اى غنى داشته كه حدود 1500 كتاب در آن وجود داشته و در تأليف كتاب هاى خويش از آن ها استفاده مى ‏برده است. ‏محدّث قمى رحمه اللَّه در كتاب فوائد رضويه قسمتى از تأليفات اين سيّد عالي قدر را به شرح زير مى ‏نگارد:

1- مصباح الزائر 2- فرحة الناظر 3- روح الاسرار 4- كتاب طرائف 5- طرف من الانباء و المناقب 6- غياث سلطان الورى 7- فتح الابواب 8- محجوب الجواب 9- فلاح السائل 10- مسالك المحتاج الى مناسك الحاج‏ 11- ربيع الألباب 12- قبس الواضع 13- كتاب البهجة 41- كشف المهجة 15- اسعاد ثمرة الفوآد 16- كتاب ملهوف (لهوف) 17- كتاب اصطفاء 18- كتاب توفيق 19- كتاب الاسرار 20- كتاب محاسبة الملائكة 21- الامان من اخطار الاسفار 22- كتاب دروع الواقعيه 23- كتاب محاسبة النفس 24- كتاب سعد و سعود 25- مهج الدعوات 26- كتاب المجتنى 27- كتاب اليقين 28- كتاب الاقبال (الاعمال) 29- جمال الأسبوع 30- مصباح المتهجّد 31- كتاب السالك.

رحلت و محلّ دفن

سيّد على بن طاووس در سال 664 هجرى در سن 75 سالگى و در شهر بغداد وفات نمود. بدن شريفش را به نجف اشرف منتقل نموده و در حرم امير المؤمنين عليه السّلام به خاك سپردند. سیّد خود در کتاب فلاح السّائل در مورد انتخاب مدفن خویش، این چنین می گوید: «يكى را دستور دادم تا در جوار جدّم و مولايم علىّ بن ابى طالب صلوات اللّه عليه محلّى را كه براى قبر خود برگزيده بودم كنده و آماده نمايد، مگر پس از مرگم ميهمان آن حضرت شوم و پناهنده و وارد بر او گردم و گداى در خانه‏ اش باشم و به اميد إحسان بسر برم و هرگونه وسيله ‏اى را كه كسى به آن متوسّل مى ‏شود به دست آورم و محلّ قبر را پائين پاى پدر و مادرم رضوان اللّه عليهما قرار دادم، زيرا ديدم خداى جلّ جلاله دستورم فرموده است كه در مقابل پدر و مادر شكسته بال باشم و سفارش فرموده تا درباره آنان نيكى كنم از اين رو خواستم تا هر زمانى كه در زير خاك گور خواهم ماند، سر خويش به‏ پاى پدر و مادر نهاده باشم». البته درباره محلّ دفن سیّد بن طاووس اقوال دیگری همچون کاظمین و مکانی خارج از حلّه نیز در تاریخ نقل شده که با توجّه به سفارش و وصیّت خود او مبنی بر دفن شدنش در کنار مرقد مطهّر امیرالمؤمنین علیه السّلام، شاید این قول اقوی از سایر نقل های دیگر باشد.

پی نوشت ها

برگرفته از کتاب های:

الملاحم و الفتن يا فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، مقدمه، ص: 5

اللّهوف على قتلى الطّفوف (ترجمه فهرى)، مقدمه، ص: 12

مهج الدّعوات (ترجمه طبسى)، ص: 7

محاسبه نفس يا روش پيشگيرى از وقوع جرم (ترجمه محاسبة النفس)، ص: 38

کتابشناسی نرم افزار جامع الاحادیث نور5/2.


دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

مسلم زکی زاده

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: