کد مطلب: ۱۷۹
تعداد بازدید: ۲۱۲۹
تاریخ انتشار : ۰۱ آذر ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۰
معرفی مفاخر شیعه/12
خاندان شهيد اوّل، خاندان علم و فضل بوده و نسل‌ هاى متوالى اين شرافت را براى خود نگهدارى كرده ‌اند. شهيد سه پسر داشت كه هر سه از علما و فقها بوده‌ اند.

شهيد اوّل

سرزمین دانش و عمل

جبل عامل، منطقه ای است کوهستانی در جنوب لبنان که جباع ، نطبیه ، جزین و دیگر شهرک های لبنانی در آن واقع شده است. بزرگ ترین شهرهای آن صور و صیدا است .جنوب لبنان و منطقه جبل عامل نامی است آشنا که در تاریخ شیعه سوابق درخشانی دارد. شیعیان این خطّه در جهاد و مبارزه، استواری و ثبات قدم در برابر دشمنان اسلام و بشریّت و عشق و اخلاص نسبت به امیرالمومنین علیه السّلام و فرزندان معصوم آن حضرت مشهورند .تشیّع مردم این منطقه را باید از وجود مقدس ابوذر غفاری، صحابی با شهامت و عالی قدر پیامبر صلی الله علیه و آله اسلام دانست که بذر تشیّع را در دل های پاک و با استعداد آنان افشاند و برای اوّلین بار مهر علی علیه السّلام را در قلوب آن ها جایگزین کرد. او مسجدی بنا کرد که هنوز به نام (ابوذر غفاری ) در جبل عامل در دهی به نام (میس الجبل ) مشهور است. مساجد دیگری نیز در این منطقه، منسوب به ابوذر وجود دارد .از قرن های پیش تا کنون، دانشمندان و فرزانگان زیادی از سرزمین مقدّس جبل عامل برخاسته اند که هر یک افتخاری بس بزرگ برای اسلام و مسلمین اند .

ابو عبد الله، شمس الدّين، محمّد بن مكّى بن محمّد شامى عامِلى جزينى، معروف به شهيد اوّل، از مفاخر همین خطّه به شمار می رود. او در سال 734 هجرى در جِزين، از قراى جبل عامل متولّد شد. اين قريه يكى از مناطق پر بركت از نظر پرورش فقها و علما است، به طورى كه در دوران شهيد ثانى، در تشييع جنازه ‌اى، هفتاد مجتهد صاحب فتوا حضور داشته ‌اند و شهيد اوّل و دوّم نيز، هر دو از آن منطقه هستند. در اصطلاح فقها هر گاه كلمه «شهيد» بى‌ قرينه ذكر گردد، مقصود همان شهيد اوّل است.

خاندان

خاندان شهيد اوّل، خاندان علم و فضل بوده و نسل‌ هاى متوالى اين شرافت را براى خود نگهدارى كرده ‌اند. شهيد سه پسر داشت كه هر سه از علما و فقها بوده‌ اند. همسرش ام على و دخترش ام الحسن نيز فقيهه بوده‌ اند و شهيد، زنان را در پاره ‌اى از مسائل، به اين دو بانوى فاضله ارجاع مى ‌داده است. در«ريحانة الأدب» آمده است: برخى از بزرگان، فاطمه دختر شهيد را«ستة المشايخ» و برخى«ست المشايخ» يعنى«سيدة المشايخ» لقب داده ‌اند.

جایگاه علمى

شهيد اوّل، شاگرد فخر المحقّقين( فرزند علّامه حلّى) بوده است. يكى از كتاب ‌هاى معروف او در فقه، « اللمعة الدمشقية» نام دارد كه در مدّت كوتاهى تأليف كرده و دو قرن بعد، فقيهى بزرگ اين كتاب را شرح كرد كه او نيز سرنوشتى مانند مؤلّف پيدا كرد و به شهادت رسيد و«شهيد ثانى» لقب گرفت. همه كتاب‌ هاى شهيد اوّل از آثار ارزشمند فقهى محسوب مى ‌شوند. بر كتاب ‌هاى شهيد اوّل در عصرهاى بعد، از طرف فقها، شرح‌ ها و حاشيه ‌هاى زيادى نوشته شد. او از بزرگان فقهاى اماميه و از اعاظم مجتهدان تاريخ اسلام مى ‌باشد. عالم عامل كامل، محدّث، رجالى، اصولى، اديب و شاعر و در اصطلاح رجال «امام الفقه» ناميده شده است. شهيد اوّل، محمّد بن مكّى بن احمد عاملى نبطى جزينى، نخستين شهيد بزرگوار از اين سلسلۀ نور و رحمت در اين طيف و قشر است كه شايد از نظر نداشتن همتا و نظير، در رتبه و منزلت فقهى و علمى، او را« شهيد اوّل» و نخستين شهيد گفته ‌اند، و گرنه در سلسله علما و محدّثان و دانشمندان، شهداى بسيارى وجود دارند كه شهيد اوّل از حيث تاريخى بسيار عقب تر از آن هاست.

او پس از محقّق اوّل به عنوان سرآمد فقها است. اهل فنّ و خبره، در استادى و فقاهت او كوچك ‌ترين ترديدى به خود راه نداده‌ اند. او علاوه بر علم فقه، در ديگر علوم اسلامى رايج آن روز نيز مهارت داشت. زمانى كه شهيد در كتاب «مكاسب محرمه» به حرمت تعلّم سحر مى‌ رسد، برخى از حاشيه ‌نگاران آن كتاب نوشته‌ اند:« سحر حرام است مگر آن كه هدف از تعلّم آن باطل كردن نبوت دروغين باشد» و مثالى كه ذكر مى ‌كنند اين است: «همانند آن كه شهيد اوّل، نبوّت دروغين محمّد يالوشى را كه در جبل عامل شروع به فعّالیّت نموده بود، پس از ابطال سحرش، مجاب و محكوم نمود و در عهد سلطنت برقوق حكم قتل او داده شد». اين امر نشان گر وسعت معلومات شهيد در زمينه علوم غريبه است. شهيد علاوه بر مشايخی که از بين علماى شيعه داشت و از ایشان اجازه نقل حدیث دریافت نموده بود، از حدود 40 نفر از علماى اهل سنّت نيز اجازه روايت دريافت كرده است، مانند شيخ محمّد بن يوسف قرشى شافعى كه از قاضى عضد الدّين ايجى روايت نقل مى‌ كند.

شخصیّت شهید در لسان علما

شهید اوّل از جانب اساتید، مشایخ، شاگردان خود و علمائی که پس از او پا به عرصه وجود گذاردند، با بهترین اوصاف و عبارات، مدح و ثنا شده است. تنها گوشه ای از این توصیفات از قرار زیر است:

فخرالدّین از مشایخ شهید رحمه الله در وصف او می گوید: «مولای ما امام علّامه اعظم، افضل علمای عالم، آقای اهل فضل از بنی آدم، مولای ما، خورشید حقّ و دین، محمّد بن مکّی بن محمّد بن حامد که خدا ایّام عمر شریفش را طولانی کند».

ابن خازن حائری از شاگردان شهید رحمه الله در اجازه نامه ای که برای ابن فهد حلّی نوشته است، در توصیف شهید می گوید: «شیخ فقیه، امام مذهب، خاتمه دهنده کلّ، مقتدای طائفه برحقّ و رئیس فرقه اهل نجات (شیعه)، سعید و مورد رحمت خدا و شهید مظلوم، کسی که به درجات بلند مرتبه و جایگاه رفیع دست یافت، شیخ أبو عبد الله محمّد بن مكّي...».

محقّق کرکی درباره او می گوید: «شیخ ما، امام و پیشوا، شیخ الاسلام، فقیه اهل بیت در زمان خود، سلطان علما، عَلم فقهاء، مقتدای محقّقین و اهل دقّت، خورشید ملّت و حقّ و دین، أبي عبد اللّه محمّد بن مكّي، کسی که راه های سعادت را به کمال رساند و حائز درجه شهادت شد...» .

شیخ حر عاملی در ترجمه و شرح احوال شهید می گوید: «او عالمی ماهر، فقیه، محدّث، اهل دقّت، متبحّری کامل، جامع فنون عقلی و نقلی، زاهد، عابد، اهل ورع، شاعر ، ادیب و... بود».

محقّق خوانساری می نویسد :«شهید اوّل بعد از محقّق حلّی بزرگ ترین فقهای آفاق است. تمام دانشمندان به بصیرت و استادی او معترف اند. برازندگی و درخشش وی در فقه و قواعد احکام همچون برازندگی شیخ صدوق، در نقل احادیث اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام است .چنان شیخ مفید و سیّد مرتضی است، در اصول عقاید و کلام و در بحث و مناظره و کنار زدن اندیشه های انحرافی همچون شیخ طوسی است. در گستردگی دانش و فنون مختلف و زیادی استاد و شاگردانش، برجسته چنان ابن ادریس حلی است. در تبیین و شکافتن مباحث فقهی، چنان نصیرالدین طوسی است. در همدردی با امّت و برطرف نمودن مشکلات علمی و اجتماعی، نجم الائمه رضی است. در تنقیح علم نحو و صرف، علّامه مجلسی است. در جایگزینی فرهنگ و آداب شرع در بین دانشمندان و انسان ها ، امام مروج بهبهانی است ...».

تأليفات

برخى كتب به يادگار مانده از شهيد اوّل بدين قرارند:1- اللمعة الدمشقية‌2- الدروس الشرعية في فقه الإمامية‌ 3- الذكرى‌ 4- غاية المراد‌ 5- القواعد الكلية في الأصول و الفروع‌ 6- حاشيۀ شرح ارشاد‌ 7- حاشيۀ قواعد علامه‌ 8- خلاصة الاعتبار في الحج و الاعتمار‌ 9- المزار‌ 10- المسائل.‌

شهادت

سرانجام شهيد اوّل در روز پنج‌ شنبه نهم جمادى الأولى سال 786 هجرى در عهد سلطنت برقوق، با فتواى قاضى برهان الدّين مالكى و عباد بن جماعه شافعى، پس از تحمّل يك سال حبس و زندان در قلعه ای در سوق الجمال دمشق به شهادت رسيد. در همان ايّام حبس بود كه كتاب ارزشمند «اللمعة الدمشقية» را در مدّت 7 روز تأليف كرد در حالى كه از منابع فقه تنها «المختصر النافع» در اختيارش بود. به دليل كينه ‌ها و عداوت‌ هاى ديرينه ‌اى كه از تشيّع و علماى شيعه و آن بزرگوار داشتند، بدن شريفش را به دار كشيده و سنگسار كردند و پس از آن به آتش کشیدند.

پی نوشت ها

برگرفته از کتاب های: رسائل الشهيد الأول، ص 9/ غاية المراد في شرح نكت الإرشاد، المقدمة، ص 88و92و93/ گلشن ابرار ج1 ص 235/کتابشناسی نرم افزار جامع فقه اهل بیت علیهم السّلام2(مؤسسه نور).

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

مسلم زکی زاده

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: