رفض به معنی رها کردن و ترک کردن است و رافضه اصطلاحاً به کسی گفته میشود که از اطاعت و فرمانبرداری حاکم خود سر باز زند. البته در میان علمای اهل سنت، رایج بوده که به شیعیان امامیه «روافض» گفته میشد.
شاید نخستین بار به پیروان زید بن علی بن الحسین(ع) رافضی گفت شد. حسن بن موسی نوبختی در کتاب«فِرَق الشیعۀ» نوشته: چون امام باقر(ع) چشم از جهان فروبستند، مغیرة بن سعید (كه از اصحاب امام بود) به مهدویت محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب(ع) اعتقاد پیدا كرد و چون شیعیان امام صادق از او تبرّی جستند و او را رفض نمودند از آن تاریخ وی و هوادارانش را رافضه خواندند.[1]
اما این سخن صحیح نیست، زیرا قبل از آن تاریخ به پیروان اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام رافضی گفته میشد. «ابن جارود میگوید: خداوند هر دو گوشم را ناشنوا و هر دو چشمم را کور کند اگر نشنیده باشم از امام باقر(ع) که شخصی به ایشان گفت: فلانی ما را به اسم خاصی میخواند. ایشان فرمودند: به چه نامی؟ گفت : به ما رافضی میگویند. حضرت درحالیکه با دستبهسینه خویش اشاره میکردند سه بار فرمودند: من از رافضیان هستم و ایشان از من هستند.»[2] که البته این روایت خود بیانگر آن است که حضرات معصومین (ع) نهتنها از این لقب کراهت نداشتند بلکه اظهار خوشحالی نیز داشتند، چراکه قطعاً ائمه(ع) و پیروانشان اعتقادات باطل و ناصحیح دیگران را رد کرده و ترک میکنند.
در روایت دیگری در تفسیر فرات کوفی، سلیمان أعمش میگوید:« دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع وَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ النَّاسَ يُسَمُّونَّا رَوَافِضَ فَمَا الرَّوَافِضُ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا هُمْ سَمَّوْكُمُوهُ وَ [لَكِنَ] اللَّهَ سَمَّاكُمْ بِهِ فِي التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ عَلَى لِسَانِ مُوسَى وَ لِسَانِ عِيسَى وَ ذَلِكَ أَنَّ سَبْعِينَ رَجُلًا مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ رَفَضُوا فِرْعَوْنَ وَ دَخَلُوا فِي دِينِ مُوسَى [ع] فَسَمَّاهُمُ اللَّهُ [تَعَالَى] الرَّافِضَةَ وَ أَوْحَى إِلَى مُوسَى أَنْ أَثْبِتْ لَهُمْ [هَذَا الِاسْمَ] فِي التَّوْرَاةِ حَتَّى يَمْلِكُونَهُ عَلَى لِسَانِ مُحَمَّدٍ ص فَفَرَّقَهُمُ اللَّهُ فِرَقاً كَثِيرَةً [وَ تَشَعَّبُوا شُعَباً كَثِيرَةً] فَرَفَضُوا الْخَيْرَ وَ رَفَضْتُمُ الشَّرَّوَ اسْتَقَمْتُمْ مَعَ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ ع فَذَهَبْتُمْ حَيْثُ ذَهَبَ نَبِيُّكُمْ وَ اخْتَرْتُمْ مَنِ اخْتَارَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ فَأَبْشِرُوا ثُمَّ أَبْشِرُوا [ثُمَّ أَبْشِرُوا] فَأَنْتُمُ الْمَرْحُومُون...»[3]
«بر امام صادق(ع) وارد شدم و گفتم: قربانتان شوم مردم ما را رافضى مىنامند، رافضى چيست؟ فرمودند: به خدا آنها شما را به اين اسم نناميدهاند، بلكه خداوند شما را در توراه و انجيل به زبان موسى (ع) و عيسى(ع) به اين نام ناميده است زیرا هفتاد نفر از قوم فرعون او را رها كرده و به آیین موسى(ع) درآمدند و خداوند آنها را رافضه ناميد و به موسى وحى كرد اين نام را در توراه براى آنها ثبت كن تا در آينده نيز به زبان محمّد(ص) صاحب اين نام شوند. سپس خداوند آنها را به چند فرقه و شعبه متفرق ساخت، آنها خير را رها كردند ولى شما شر را رها ساختيد و شما با خانواده پيامبرتان پایدار ماندید و راهى را كه پيامبرتان رفت، ادامه دادید و آنکس را كه خدا و رسول برگزيد، شما نيز او را برگزيديد پس مژده باد شما را و سپس مژده باد به شما كه شمایيد رحمت شدگان...»
درنهایت چه پیدایش این لفظ را در زمان قیام زیدیه بپذیریم و چه وجود آن را قبل از آن بدانیم، این نام رفتهرفته به شیعه امامیه نسبت داده شد و هماکنون بخصوص وهابیون شیعیان اثنی عشری را روافض مینامند.
پینوشتها:
[1] فرق الشیعه ، ص 62
[2] محاسن برقی، ج1، ص 157
[3] تفسیر فرات کوفی ، ص 376-377
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
صادق تهرانی