توسل در لغت به معناى تمسك جستن به وسيلهاى جهت رسیدن به مقصود است. انسان براى رسيدن به هدف خويش، بايد به اسباب و وسائط گوناگونی متوسّل شود؛ مثلاً اگر بخواهد زمين غیرحاصلخیزی را به مزرعهاى تبدیل کند، بايد زمين را شخم زده، تخم و بذر را درون زمين بكارد و بهموقع كود و آب دهد و... خداوند، این جهان هستى را بر اساس نظام اسباب و مسببات قرار داده و فيض خود را تنها از طريق مجارى و اسباب اعطا مىكند. چنانکه امام صادق(ع) در روایتی فرمودند: «خداوند ابا دارد از اینکه امور از غیر از اسباب خود جریان پیدا کند» [1]
بنابراين، خداوند كه کل عالم از اوست و ادامه هستى و هر حركت و تغييرى بسته به او و از فيض اوست، خود براى اعطاى فيض، علل و اسبابى را قرار داده است. امورى را بهعنوان اسباب و وسايل در جهت تقرب و نزديكى به درگاه خود و استجابت دعا، قرار داده و ما را به توسل به آنها، امر كرده است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»[2] (اى مؤمنان تقوای الهی پیشه کنید و بهسوی او وسيله تحصيل كنيد و در راه او مجاهده کنید، باشد که رستگار شوید»
وسیله تقرب، همان وجود مقدس معصومین(ع) هستند، در حدیثی از پيامبر اكرم(ص) نقلشده است كه فرمودند: «الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ ع مَنْ أَطَاعَهُمْ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ هُمُ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ هُمُ الْوَسِيلَةُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَل.»[3] (امامان از فرزندان حسين(ع) هستند. كسي كه از آنان اطاعت كند از خداوند اطاعت كرده و كسي كه ایشان را نافرمانی کند، خدا را نافرماني کرده است. آنان عروةالوثقي و وسيله بهسوی خداوند تعالي هستند.)
هيچ مانعی ميان خالق و مخلوق وجود ندارد، بهجز گناه كه باعث دوری از درگاه الهي میشود. لذا، فرد گناهكار براي نزديك شدن دوباره به درگاه الهي بايد همراه انسانهایی روی به معبود آورد كه به جهت عصمت، عبادت و بندگي، به مقام «واسطهی ميان خدا و بندگان» رسیدهاند. پس تمسك و توسل به آنان نهتنها شرك نيست، بلكه عين طاعت و عبادت الهي است و تسلیم در مقابل اوامر خداوند خواهد بود، چراکه ایشان آنچنان به خداوند تقرب جستهاند كه براي ديگران تبديل به الگو شدهاند و خدا نيز آنان را واسطهی بخشش گناهان و استجابت دعاها قرار داده است.
همچنان که در زمان پیامبر اکرم(ص) مسلمانان به ایشان متوسل میشدند و از ایشان درخواست دعا میکردند. انس بن مالک میگوید: در زمان پیامبر در یکی از سالها خشكسالي حادث شد. در يكي از روزهاي جمعه كه آن حضرت در حال خواندن خطبه نماز جمعه بودند، مردي اعرابي بلند شد و گفت: اي رسول خدا! اموالمان از بین رفته و خانوادهها گرسنهاند، شما براي ما دعا كن! رسول خدا دستها را براي دعا بهسوی آسمان بلند كردند، حالآنکه قطعهاي ابر در آسمان ديده نميشد. امّا قسم به خدايي كه جانم در دست اوست هنوز دستها را پايين نياورده بودند كه ابرها مانند كوه حرکت کردند و هنوز ایشان از منبر پايين نيامده بودند كه قطرات باران محاسن شریفشان را خیس کرد. از آن روز تا جمعه بعد، باران باريد كه باز همان مرد يا مردي ديگر آمد و گفت: اي رسول خدا! ساختمانها ويران و اموالمان غرقشده، باز برايمان دعا كن! مجدداً حضرت دست بهسوی آسمان بلند كرد و فرمود: «بار پروردگارا! به نفع ما ابرها را به اطراف بفرست و علیه ما قرار مده.» سپس با دستان خود به بخشي از ابرها اشاره ميكردند که از هم متلاشیشده به اطراف شهر مدينه پراكنده میشدند.[4]
پس از پیامبر اکرم(ص) نیز مسلمین، حتی برخی علمای اهل سنت، به ائمه اطهار متوسل شده و آنها را واسطه درگاه الهی قرار میدادند. ابوعلي خلال، از علماي فرقه حنبليه ميگويد: هرگاه امر مهمي براي من پيش ميآمد، نزد قبر موسی بن جعفر(ع) ميرفتم و متوسل ميشدم، حاجتم برآورده ميشد.[5]
ابوبكر محمد بن مؤمل نیز ميگويد: روزي در معیت ابوبکر بن خزيمه (از بزرگان اهل حدیث نزد اهل سنت) و نیز ابوعلي ثقفي با گروهي از افراد عالیمقام بهسوی قبر علی بن موسيالرضا(ع) به طوس رفتيم. اين خزيمه را ديدم كه چنان در برابر مرقد آن حضرت تعظيم و گريه و زاري ميكرد كه همه ما را به تعجب و حيرت واداشت.[6]
پینوشتها: [1] بصائر الدرجات ، ج1، ص 6
[2] سوره مائده، آیه 35
[3] جامع الأخبار ، ج2، ص58
[4] صحیح بخاری، ج1، ص 259
[5] تاریخ بغداد، ج1، ص 120
[6] تهذیب التهذیب، ج 7، ص 339
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
صادق تهرانی