کد مطلب: ۱۹۳۹
تعداد بازدید: ۱۴۳۰
تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۷:۰۸
آموزه‌های اخلاقی و رفتاری امامان شیعه(ع)| ۴۶
یکی از اصول اخلاقی امامان که در زندگی‌شان، فراوان دیده می‌شود و در همه‌ی زوایای زندگی پربارشان آشکار است، توجّه به ‌نیازهای مردم و برطرف کردن مشکلات و شادمان نمودنشان است.
فصل هفتم: توجّه امامان به‌ نیازهای مردم و رفع مشکلات آنان
یکی از اصول اخلاقی امامان که در زندگی‌شان، فراوان دیده می‌شود و در همه‌ی زوایای زندگی پربارشان آشکار است، توجّه به ‌نیازهای مردم و برطرف کردن مشکلات و شادمان نمودنشان است. امامان تا سر حدّ ایثار، از امکانات خود برای حل مشکلات مردم استفاده می‌کردند؛ به‌طوری‌که می‌توان گفت: خود را وقف مردم کرده بودند و کوشش بسیار در رفع نیازها و احتیاجات‌شان می‌نمودند.
برای تجزیه‌وتحلیل و بررسی این بحث، لازم است سه مطلب مورد دقّت و توجّه قرار گیرد:
الف) اهمیّت رفع نیازها و حل مشکلات مردم از نظر قرآن و روایات؛
ب) انتقاد شدید امامان از بی‌توجّهی به ‌نیازهای مردم؛
ج) نمونه‌هایی از شیوه‌ی امامان در حل مشکلات مردم.
الف) اهمیّت رفع نیازها و حل مشکلات مردم، از نظر قرآن و روایات
انسان‌ها در فراز و نشیب زندگی، در زندگی به‌ همدیگر نیاز پیدا می‌کنند و به‌تنهایی بدون کمک مردم نمی‌توانند بار سنگین نیازهای خود را به ‌مقصد برسانند. خداوند با تعبیرات مختلف، مردم را به ‌تعاون، همکاری، زکات و کمک‌های مالی و اتفاق دعوت کرده، شدیداً از بی‌توجّهی و بی‌اعتنایی به ‌نیازهای جامعه و مردم، نهی نموده و هشدار داده است. در قرآن، بیست‌وهشت بار پس از امر به ‌نماز، امر به ‌زکات شده و بیانگر نزدیکی نماز یا زکات است و می‌آموزد: پس از برقراری پیوند به‌ خدا، پیوند به‌ حق لازم است.
زکات از راه‌های کمک به ‌نیازمندان است.
در قرآن می‌خوانیم:
 فَإِن تَابُوا وَ أَقَامُوا الصَّلَوةَ وَ ءَاتَوُا الزَّكوةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِى الدِّينِ؛[1]
هرگاه مشرکان توبه کنند و نماز به ‌پادارند و زکات بپردازند، برادران دینی شما هستند.
تعبیر«برادران دینی» بیانگر آن است که از ویژگی‌ها و آثار برادری، انجام نماز و ادای زکات است. بنابراین، کسانی که با دادن زکات اموال‌شان، نیازمندی‌های اجتماعی و فردی افراد را تأمین می‌کنند، به ‌وظیفه‌ی برادری عمل کرده‌اند.
در اسلام، تعاون یک اصل اسلامی است که شامل مسائل اجتماعی، حقوقی، اخلاقی و سیاسی می‌شود. در قرآن می‌خوانیم:
 وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى؛[2]
در راه نیکی و تقوا همکاری کنید.
تعبیر «بِرّ» یعنی در کارهای مفید و مثبت همکاری نمایید و تعبیر «تقوی» بیانگر آن است که تعاون و همکاری بر اساس پاکی و خلوص و دوری از هرگونه انحراف و ناخالصی باشد.
قرآن، همکاری و کمک‌های مالی را که در راستای رفع نیازهای فردی و اجتماعی مختلف زندگی مردم باشد، به‌عنوان یک اصل اصیل و رکن استوار، در سرلوحه برنامه‌های خود قرار داده و برای استواری و جاافتادن آن در جامعه، تأکید فراوان نموده است.
نگاهی به ‌روایات
در بحارالانوار، در جلد 74، 126 روایت درباره‌ی قضای حاجت مؤمن ذکرشده است. در نهج‌البلاغه، اصول کافی و ... نیز روایات و سخنان بسیار دراین‌باره گفته‌شده است و از همه، به‌خصوص عهدنامه‌ی مالک اشتر در نهج‌البلاغه، فهمیده می‌شود توجّه به ‌نیازهای مردم و سعی و کوشش رفع آن‌ها، به‌خصوص توسط مسئولان و کارگزاران که امکانات بیشتری در اختیاردارند، تأکید بیشتری شده است. به ‌چند روایت زیر توجّه کنید:
  امام کاظم(ع) فرمود:
إنَّ لِلَّهَ عِباداً فِی الأرضِ یَسْعَوْنَ فِی حَوائِجِ النَّاسِ، هُمُ الآمِنُونَ یَوْمَ الْقِیامَةِ، وَ مَنْ أدْخَلَ عَلَی مُؤْمِنٍ سُرُوراً فَرَحَ اللهُ قَلْبَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ. [3]
خداوند در زمین بندگانی دارد که برای رفع نیازهای مردم سعی و تلاش می‌نمایند. چنین بندگانی در روز قیامت در امان هستند. کسی که به ‌مؤمنی شادی برساند، خداوند قلب او را در روز قیامت شاد خواهد کرد.
امام صادق(ع) فرمود:
لأن أمشِیَ فِی حاجَةِ أخٍ لِی مُسْلِمٍ أحَبُّ إلَیَّ مِنْ اُعْتِقَ ألْفَ تَسَمَةٍ أحْمِلَ فِی سَبِیلِ اللهِ عَلی ألْفِ فَرَسٍ مُسَرَّجَةٍ مُلجَمَةٍ؛[4]
هرگاه برای رفع نیاز برادر مؤمنم گام بردارم، این عمل نزد من بهتر از آن است که هزار برده را آزاد سازم، و هزار اسب زین و لجام کرده، در راه خدا [به‌ میدان جهاد] حرکت دهم.
نیز فرمود:
مَنْ کانَتْ دارٌ فَاحْتاجَ مؤمن إلَی سُکْناها فَمَنَعَهُ إیّاها، قالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ: یا مَلائِکَتِی، أبْخَلَ عَبْدِی بِسُکْنَی الدّارِ الدُّنْیا، وَ عِزَّتِی وَ جَلالِی لایَسْکُنُ جِنانِی أبداً؛[5]
کسی که دارای خانه‌ای باشد و مؤمنی به ‌سکونت در آن نیاز دارد، ولی از سکونت مؤمن جلوگیری کند، خداوند خطاب به ‌فرشتگانش می‌فرماید: «ای فرشتگان من بنده مؤمن به ‌بنده دیگرم از نشستن در خانه دنیا بخل ورزیده. سوگند به عزت و جلالم! هرگز او را در بهشتم سکونت ندهم.»
فرمود:
ما مِنْ مَؤْمِنٍ یَمْشی لأخیه الْمُؤْمِنِ فِی حاجَةٍ إلّا کَتَبَ اّللهُ عَزَّوَجَلَّ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ حَطَّ عَنْهُ بِهَا سَیِّئَةً، وَ رَفَعَ لَهُ بِها دَرَجَةً، وَزِیدَ بَعْدَ ذِلکَ عَشْراً حَسَناتٍ، وَ شَفِّعَ فِی عَشْرِ حَاجَاتٍ؛[6]
مؤمنی نیست که برای رفع نیاز برادر مؤمنش گام بردارد، مگر اینکه خداوند برای او در هر گامی، پاداشی می‌نویسد و گناهی از او نابود می‌سازد و درجه‌ای او را بالا می‌برد و سپس ده حسنه بر حسنات او بیفزاید و در مورد ده حاجت، شفاعت او را بپذیرد.
رسول خدا(ص) فرمود:
مَنْ سَرَّ مُؤْمِناً فَقَدْ سَرَّنِی، وَ مَنْ سَرَّنِی فَقَدْ سَرَّ الله؛[7]
کسی که مؤمنی را شاد کند، مرا شاد کرده است و کسی که مرا شاد کند، خدا را شاد نموده است.
ب) انتقاد شدید امامان(ع) از بی‌توجّهی به ‌نیازهای مردم
امامان شیعه(ع) نسبت به آنان که در مورد احتیاجات مردم، بی‌اعتنا بودند یا اقدام نمی‌کردند، برخورد شدید داشتند و از آنان انتقاد می‌کردند، به دو روایت زیر توجّه کنید:
اسحاق بن عمّار می‌گوید:
به‌ حضور امام صادق(ع) رفتم. حضرت با ترشرویی به ‌من نگریست، عرض کردم: چرا با ترشرویی به‌ من می‌نگری؟
امام فرمود: « به‌ سبب برخورد نامناسبی که با برادران دینی خود داری. ای اسحاق! به ‌من خبر رسیده است که درِ خانه‌ات، دربان گذاشته‌ای، تا فقرای شیعه را به ‌خانه‌ات راه ندهند.»
عرض کردم: قربانت گردم، من از شهرت ترسیدم، فرمود: «آیا از نزول بلا نترسیدی؟ مگر نمی‌دانی وقتی دو مؤمن ملاقات و مصافحه کنند، خداوند بر آنان رحمت می‌فرستد که 99 قسم رحمت بر آن است که رفیقش را بیشتر دوست دارد... .» [8]
نیز فرمود:
مَنْ صارَ إلَی أَخیهِ الْمُؤْمِنِ فِی حَاجَةٍ، أوْ مُسَلِّماً فَحَجَبَهُ، لَمْ یَزَلْ فِی لَعْنَةِ اللهِ إلَی أن حَضَرَتْهُ الْوَفاةُ؛[9]
شخصی که به‌ علّت نیاز یا برای سلام، نزد برادر مؤمنش بیاید، ولی او مانع ورود آن شخص گردد، همواره و تا هنگام مرگ، مشمول لعنت خدا خواهد بود.
نیز فرمود:
أیُّما مُؤْمِنٍ کان بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مَؤْمِنٍ حِجابٌ، ضَرَبَ اللهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْجَنَّةِ سَبْعِینَ ألْفٍ سُورٍ، ما بَیْنَ السُّورِ إلَی السُّورِ مَسِیرَةُ ألْفِ عامٍ؛[10]
هر مؤمنی که بین او و مؤمن دیگر حجابی باشد، خداوند بین او و بهشت، هفتاد هزار دیوار بلند بکشد که فاصله بین هر دو دیوار، به‌اندازه‌ی پیمودن هزار سال راه باشد.
ج) نمونه‌هایی از شیوه امامان(ع) در حل مشکلات مردم
امامان(ع) برای برطرف ساختن نیازهای مردم و حل مشکلات اجتماعی و اقتصادی و سایر امور، تلاش و کوشش فراوان داشتند و تا آخرین حد توان و امکانات خود اقدام جدّی می‌کردند. به‌ نمونه‌های زیر توجّه کنید:
نمونه اول
صفوان ساربان می‌گوید:
در محضر امام صادق(ع) نشسته بودم. یکی از اهالی مکه به ‌نام میمون به‌ حضورش آمد و عرض کرد: کرایه‌ام تمام‌شده است. نیاز به‌ کرایه دارم.
امام به ‌من فرمود: «برخیز و به ‌نیاز برادرت رسیدگی کن.»
برخاستم و با هم از محضر امام بیرون آمدیم، سرانجام خداوند کمک کرد و نیاز او برآورده شد. به‌ محضر امام بازگشتم، فرمود: «در مورد نیاز برادر مؤمنت چه کردی؟»
عرض کردم: خداوند وسایل آن را فراهم ساخت.
امام فرمود:
أما إنَّکَ أنْ تُعِینَ أخَاکَ الْمسْلِمَ أحَبُّ الیَّ مِنْ طَوافِ أسْبُوعٍ بِالْبَیْتِ؛
آگاه باش! اگر برادر دینی‌ات را یاری کنی، این کار نزد من بهتر است از این‌که یک هفته خانه‌ی کعبه را طواف نمایی.
نمونه دوم
مردی به‌ محضر علی(ع) آمد و اظهار نیاز کرد. امیرمؤمنان(ع) برای آن‌که او در انظار حاضران شرمنده نشود، فرمود: «حاجت خود را بنویس.»
او با انگشت، زمین نوشت: فقیر و نیازمندم.
امام به قنبر فرمود: «برو، دو قطعه پارچه حُلَّه را بیاور» قنبر دو قطعه حُلّه را آورد و به ‌فقیر داد. فقیر اشعاری در تمجید حضرت خواند. حضرت دستور داد صد دینار دیگر به ‌او دادند.
یکی از حاضران گفت: او را بی‌نیاز کردی و زیادی دادی!
حضرت فرمود:
هرکسی را در جایگاه شایسته خودش قرار دهید. چون این مرد، فردی شایسته است، سزاوار احترام بیشتر می‌باشد.[11]
نمونه سوم
یکی از نیازمندان به ‌نام حارث، شبی به‌ محضر حضرت علی(ع) رفت و در خلال گفتگو عرض کرد: نیازی دارم.
امام فرمود: «آیا مرا برای بیان حاجت خود شایسته می‌دانی؟»
حارث گفت: البته! خدا به ‌شما جزای خیر دهد.
حضرت برخاست و چراغ را خاموش کرد و با مهر و محبت، خود را به ‌حارث نزدیک نمود و فرمود:
چراغ را خاموش نمودم تا بدون ملاحظه و اظهار شرمندگی، هر چه در دل داری بگویی و من خواری احتیاج را در چهره‌ی تو نبینم. اکنون هر نیازی داری، بیان کن که از رسول خدا(ص) شنیدم: «هرگاه حوائج مردم در دل دیگری سپرده شد، امانت الهی است. باید [برای حفظ آبروی نیازمند] آن را افشا نکند که در این صورت به ‌پاداش می‌رسد.» [12]
نمونه چهارم
عصر امامت امام حسین(ع)، یکی از مستضعفان بادیه‌نشین که در نزاعی موجب قتل پسر عمویش شده بود و اولیای مقتول از او مطالبه‌ی دیه می‌کردند، به‌ مدینه آمد و از شتر خود پیاده شد و افسار شترش را نزدیک مسجد بست، سپس وارد مسجد شد. امام حسین(ع)، عَتَبة بن ابوسفیان (برادر معاویه) و عبداللّه بین زبیر در مسجد حاضر بودند.
او نزد «عَتَبة» رفت و ماجرای خود را گفت و تقاضای کمک کرد. عتبه به ‌غلامش گفت: صد درهم به ‌او بده.
او گفت: تقاضای دیه کامل (ده هزار دهم) دارم.
سپس نزد عبداللّه بین زبیر آمد و تقاضای کمک کرد. عبداللّه به‌غلام خود گفت: دویست درهم به‌او بده.
او گفت: تقاضای دیه کامل دارم. سپس نزد امام حسین(ع) آمد و ماجرا را گفت.
امام فرمود: «ما به‌ اشخاص، به ‌اندازه معرفت‌شان عطا می‌کنیم.»
او گفت: آنچه می‌خواهی بپرس تا معرفت مرا بیازمایی... .
امام: راه نجات از هلاکت چیست؟
او گفت: توکّل بر خدا.
امام: همت چیست؟
او گفت: اطمینان به‌خدا.
سپس امام پرسش‌های دیگری کرد و او پاسخ داد، آنگاه امام دستور داده ده هزار درهم به ‌او دادند و فرمود: «این مبلغ برای ادای بدهکاری‌ات».[13] سپس ده هزار درهم دیگر به ‌او داد و فرمود: «این مبلغ هم برای این‌که به‌ زندگی‌ات سامان بخشی و معاش خود را تأمین کنی و به ‌افراد خانواده‌ات اتفاق نمایی.»[14]
نمونه پنجم
هنگامی‌که آخر شب فرامی‌رسید، امام صادق(ع) به‌طور ناشناس، انبان نان و گوشت و پول را بر دوش حمل می‌کرد و به‌ درِ خانه مستمندان مدینه می‌آمد و آن‌ها را تقسیم می‌کرد. وقتی امام از دنیا رفت، مستمندان فهمیدند یاری کننده‌شان بوده است.[15]
نمونه ششم
ابان بن تغلب می‌گوید:
 همراه امام صادق(ع) مشغول طواف کعبه بودم. در گرماگرم طواف، یکی از شیعیان نزد من آمد و با اشاره از من خواست همراه او برای برآوردن حاجتش بروم، ولی دوست نداشتم طوافم را قطع کنم و امام را رها نمایم و همراه او بروم. به ‌طواف ادامه دادم، باز مرد اشاره کرد که همراه من بیا. امام آن مرد را دید و به‌ من فرمود: آیا تو را می‌خواهد.
عرض کردم: یکی از دوستان و شیعیان است.
فرمود: همراه او برو.
گفتم: طوافم را بشکنم؟
فرمود: «آری».
گفتم: گرچه طواف واجب باشد؟
فرمود: «آری، برو.»
طواف را شکستم و همراه مرد رفتم و پس از کمک و انجام نیاز او به‌‌ محضر امام بازگشتم و از حضرت پرسیدم. حق مؤمن بر مؤمن چیست؟
فرمود: نصف ثروت خود را به ‌مرد نیازمند بده. [که در این صورت حق او را ادا کرده‌ای].
امام به‌ من نگاه کرد، وقتی دگرگونی چهره‌ام را دید که از دادن نصف مالم به ‌نیازمند ناخشنود، فرمود: «مگر ندیدی که خداوند آنان را که دیگران را بر خود ترجیح داده‌اند، تمجید می‌کند و می‌فرماید:
 وَ يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ؛
آنان (خاندان نوبت) کسانی هستند که دیگران را بر خود مقدّم می‌دارند؛ هرچند خود، شدیداً فقیر باشند.»
عرض کردم: به ‌این آیه توجه دارم.
فرمود: «آگاه باش که اگر تو نیمی از ثروتت را به ‌مرد نیازمند بدهی. او را بر خود مقدّم نداشته‌ای، بلکه با او برابر شده‌ای. مقدّم داشتن [و ایثارگری] آن‌وقت است که تو نصف دیگر ثروتت را به ‌او بدهی.»[16]
پی‌نوشت‌ها:
[1]- توبه (9) آیه 11.

[2]- مائده (5) آیه 2.

[3]- اصول کافی، ج 2، ص 197.

[4]- اصول کافی، ج 2، ص 197.

[5]- اصول کافی، ج 2، ص 367.

[6]- اصول کافی، ج 2 ، ص 197.

[7]- بحارالانوار، ج 74، ص 287.

[8]- اصول کافی، ج 2، ص 181.

[9]- بحارالانوار، ج 75، ص 190.

[10]- اصول کافی، ج 2، ص 364.

[11]- امالی صدوق، ص 164؛ بحارالانوار، ج 74، ص 407.

[12]- وافی، ج 6، ص 59.

[13]- باید توجّه داشت دیه‌ی کامل، معادل هزار دینار است، به ‌فرموده‌ی حضرت علی(ع) به ‌هزار دینار، معادل ده هزار درهم است (فروع کافی، ج 7، ص 280).

[14]- اعیان‌الشیعه، ج 1، ص 580.

[15]- همان، ص 664، همین موضوع در مورد امام حسین و امام سجاد(ع) نقل‌شده است.(همان، ص 580 و 33)

[16]- اصول کافی، ج 2 ص 171-172.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

 محمّدتقی عبدوس ـ محمّد محمّدی اشتهاردی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: