کد مطلب: ۱۹۴۹
تعداد بازدید: ۱۱۴۰
تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۵:۰۱
قصه‌های قرآن| ۱
خداوند اراده كرد تا در زمین خلیفه و نماینده‌ای كه حاكم زمین باشد قرار دهد، چرا كه خداوند همه‌چیز را براى انسان آفریده است.
حضرت آدم(ع)
در قرآن 17 بار سخن از آدم(ع) به میان آمده.[1] در اینجا نظر شما را به بخشى از زندگى او كه در قرآن آمده با توجه به روایات و گفتار مفسران، جلب می‌کنیم:
خبر از آفرینش خلیفه خدا در زمین، و پاسخ به سؤال فرشتگان
خداوند اراده كرد تا در زمین خلیفه و نماینده‌ای كه حاكم زمین باشد قرار دهد، چرا كه خداوند همه‌چیز را براى انسان آفریده است.[2] موقعیت و لیاقت انسان را به‌ گونه‌ای قرار داده تا بتواند به ‌عنوان نماینده خدا در زمین باشد.
خداوند قبل از آنکه آدم(ع) پدر انسان‌ها را به ‌عنوان نماینده خود در زمین بیافریند، این موضوع بسیار مهم را به فرشتگان خبر داد. فرشتگان با شنیدن این خبر سؤالى نمودند كه ظاهرى اعتراض گونه داشت و عرض كردند:
پروردگارا! آیا كسى را در زمین قرار می‌دهی كه:
1 - فساد به راه می‌اندازد
2 - و خونریزى می‌کند
این ما هستیم كه تسبیح و حمد تو را به جا می‌آوریم، بنابراین چرا این مقام را به انسان گنهکار می‌دهی نه به ما كه پاك و معصوم هستیم؟
خداوند در پاسخ به سؤال آن‌ها فرمود: من حقایقى را می‌دانم كه شما نمی‌دانید.[3]
خداوند همه حقایق، اسرار و نام‌های همه‌چیز (و استعدادها و زمینه‌های رشد و تكامل در همه ابعاد) را به آدم(ع) آموخت. و آدم(ع) همه آن‌ها را شناخت.
آنگاه خداوند آن حقایق و اسرار را به فرشتگان عرضه كرد و در معرض نمایش آن‌ها قرار داد و به آن‌ها فرمود: «اگر راست می‌گویید كه لیاقت نمایندگى خدا را دارید، نام اینها را به من خبر دهید، و استعداد و شایستگى خود را براى نمایندگى خدا در زمین، نشان دهید.»
فرشتگان (دریافتند كه لیاقت و شایستگى، تنها با عبادت و تسبیح و حمد به دست نمی‌آید، بلكه علم و آگاهى پایه اصلى لیاقت است از این‌رو) با عذرخواهى به خدا عرض كردند: خدایا! تو پاك و منزه هستى، ما چیزى جز آنچه تو به ما آموخته‌ای نمی‌دانیم، تو دانا و حكیم می‌باشی.[4]
به این‌ ترتیب فرشتگان كه به لیاقت و برترى آدم(ع) نسبت به خود پى برده و پاسخ سؤال خود را قانع‌کننده یافتند، به عذرخواهى پرداخته، و دریافتند كه خداوند می‌خواهد انسانى به نام آدم(ع) بیافریند كه سمبل رشد و تكامل، و گل سرسبد موجودات، و ساختار وجودى او به‌گونه‌ای آفریده شده كه لایق مقام نمایندگى خدا است.
آفرینش آدم، و نگاه او به نورهاى اشرف مخلوقات
آدم از دو بُعد تشكیل شده، جسم و روح. خداوند نخست جسم او را آفرید، سپس روح منسوب خود را در او دمید و به‌ صورت كامل او را زنده ساخت.
از آیات مختلف قرآن و تعبیرات گوناگونى كه درباره چگونگى آفرینش انسان آمده به‌خوبی استفاده می‌شود كه انسان در آغاز، خاك بوده است،[5] سپس با آب آمیخته شده و به‌صورت گِل در آمده است،[6] و بعد به گِل بدبو (لجن) تبدیل شده،[7] سپس حالت چسبندگى پیدا كرده،[8] سپس به حالت خشكیده در آمده و همچون سفال گردیده است.[9]
فاصله زمانى این مراحل كه چند سال طول كشیده، روشن نیست.
این قسمت نشان‌دهنده مراحل تشكیل جسم آدم است، كه همچنان تكمیل شد تا به‌ صورت یك جسد كامل درآمد.
در كتاب ادریس[10] آمده: روزى حضرت ادریس پیامبر، به یاران خود رو كرد و گفت: روزى فرزندان آدم در محضر او پیرامون بهترین مخلوقات خدا به گفتگو پرداختند، بعضى گفتند: او پدر ما آدم(ع) است، چرا كه خدا او را با دست مرحمت خود آفرید، و روح منسوب به خود را در او دمید، و به فرمان او، فرشتگان، به‌عنوان تجلیل از مقام آدم(ع) ، او را سجده كردند، و آدم را معلم فرشتگان خواند، و او را خلیفه خود در زمین قرار داد، و اطاعت او را بر مردم واجب نمود.
جمعى گفتند: نه بلكه بهترین مخلوق خدا فرشتگان‌اند كه هرگز نافرمانى از خدا نمی‌کنند، و همواره در اطاعت خدا به سر می‌برند، در حالی ‌که حضرت آدم(ع) و همسرش بر اثر ترك اَوْلى از بهشت اخراج شدند، گرچه خداوند توبه آن‌ها را پذیرفت و آنان را هدایت كرد، و به ایشان و فرزندان باایمانشان وعده بهشت داد.
گروه سوم گفتند: بهترین خلق خدا جبرئیل است كه در درگاه خدا امین وحى می‌باشد. گروه دیگر سخن دیگر گفتند: گفتگو به درازا كشید تا اینکه آدم(ع) در آن مجلس حاضر شد و پس از اطلاع از ماجرا، چنین فرمود:
اى فرزندانم! آن‌طور كه شما فكر می‌کنید، نادرست است. هنگامی‌که خداوند مرا آفرید و روحش را در من دمید، بلند شده و نشستم. همین‌طور كه به عرش خدا می‌نگریستم، ناگهان پنج نور بسیار درخشان را دیدم. غرق در پرتو انوار آن‌ها شدم و از خداوند پرسیدم: این پنج نور کیست‌اند؟ خداوند فرمود: این پنج نور، نورهاى اشرف مخلوقات، باب‌ها و واسطه‌های رحمت من هستند، اگر آن‌ها نبودند تو و آسمان و زمین و بهشت و دوزخ و خورشید و ماه را نمی‌آفریدم.
پرسیدم: خدایا نام این‌ها چیست؟ فرمود: به عرش بنگر. وقتى به عرش نگاه كردم، این نام‌ها را مشاهده نمودم: «بارقلیطا، ایلیا، طیطه، شَبَر، شُبَیر» (كه به زبان سریانى است، یعنى محمّد، على، فاطمه، حسن و حسین(ع)) بنابراین برترین مخلوقات این پنج‌تن هستند.[11]
فرمان خدا به فرشتگان در مورد سجده بر آدم(ع)
مراحل جسمى آدم(ع)  او را به مقامى نرسانید كه لیاقت یابد و به‌عنوان گل سرسبد موجودات و مسجود فرشتگان، معرفى شود. مرحله تكاملى بشر به آن است كه روح انسانى از جانب خدا به او دمیده گردد، در این صورت است كه آدم در پرتو آن روح ویژه انسانى، لیاقت و استعداد فوق‌العاده پیدا می‌کند، و خداوند به فرشتگان فرمان می‌دهد كه به‌عنوان تكریم و تجلیل از مقام آدم(ع) او را سجده كنند، یعنى خدا را سجده شكر به جا آورند كه چنین موجود ممتازى را آفریده است.
خداوند به فرشتگان خطاب نمود و فرمود: من بشرى از گِل می‌آفرینم، هنگامی‌ که آن را موزون نمودم و از روح خودم در آن دمیدم بر آن سجده كنید.[12]
بنابراین سجده فرشتگان به خاطر آن روح ویژه‌ای بود كه خداوند در كالبد بشر دمید، و چنین روحى، به آدم لیاقت داد تا نماینده خدا در زمین شود.
آدم داراى دو بُعد بود: جسم و روح انسانى. جسم او به حكم مادى بودنش، او را به امور منفى دعوت می‌کرد و روح او به حكم ملكوتى بودنش او را به امور مثبت فرا می‌خواند.
فرشتگان جنبه‌های مثبت آدم(ع) را بر اساس فرمان خدا، دیدند، و بدون چون‌و چرا آدم را سجده كردند، یعنى در حقیقت آدم را در راستاى تجلیل از آدم سجده نمودند.[13]
ولى ابلیس جنبه منفى آدم، یعنى جسم او را مورد مقایسه قرار داد، و از سجده كردن آدم خوددارى نمود، و فرمان خدا را انجام نداد.
درست است كه سجده بر آدم(ع) واقع شده و آدم(ع) قبله این سجده قرار گرفت، ولى همه انسان‌ها در این افتخار شركت دارند، چرا كه لیاقت و استعدادهاى ذاتى آدم موجب چنین تجلیلى از مقامش گردید، و چنین لیاقتى در سایر انسان‌ها نیز وجود دارد.
از این‌رو در روایات معراج نقل شده: در یكى از آسمان‌ها، پیامبر(ص) به جبرئیل فرمود: جلو بایست تا همه ما و فرشتگان به تو اقتدا كنیم.
جبرئیل پاسخ داد: از آن هنگام كه خداوند، به ما فرمان داد تا آدم را سجده كنیم، بر انسان‌ها پیشى نمی‌گیریم، و امام جماعت آن‌ها نمی‌شویم.
و نیز هنگامی‌که آدم(ع) از دنیا رفت، فرزندش «هِبَةُ الله» به جبرئیل گفت: جلو بایست و بر جنازه آدم(ع) نماز بخوان. جبرئیل در پاسخ گفت: «اى هبة الله! خداوند به ما فرمان داد تا آدم را در بهشت سجده كنیم، بنابراین براى ما روا نیست كه امام جماعت یكى از فرزندان آدم(ع) قرار گیریم.»[14]
  پی‌نوشت‌ها:
[1] . و هشت بار دیگر با عنوان «یا بَنِى آدَم».
[2] . بقره، 29.
[3] . بقره، 30.
[4] . بقره، 32.
[5]. حج، 5.
[6] . انعام، 2.
[7] . حجر، 28.
[8] . صافّات، 11.
[9] . الرّحمن، 14.
[10] . كتاب ادریس در سال 1895 میلادى در لندن به زبان سریانى چاپ شده است و روایت فوق در صفحه 514 و 515 آن آمده است.
[11] . علىّ و الحاكمون، تألیف استاد دكتر محمد صادقى، ص 53.
[12] . ص، 71.
[13] . تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 58.
[14] . تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 58.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

محمّد  محمّدی  اشتهاردی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: