شکوفایی تدریجی حقایق قرآن با تکامل عقلانی بشر
اساساً مقتضای خاتمیّت شریعت بیضاء محمّدی(ص) و معجزهی خالده بودن قرآن نیز همین است که به موازات سیر تکاملی افکار و عقول بشری بر تجلّیات انوار علوم آسمانی خود بیفزاید و در هر عصری به تناسب استعداد و اهلیّت مردم آن عصر، پرده از روی قسمتی از خزائن بیپایان خود بردارد و صاحبنظران روشن و پژوهشگران صاحبدل را در برابر قدرت علمی خارج از مجرای علل و اسباب طبیعی خود به خضوع آورده و آنان را از طریق تفوّق خارقالعادهی علمی اعجاب انگیزش به نبوّت و رسالت حقّهی آورندهاش مُذعِن و مُعتَرف گرداند.
چنان که در طول این چهارده قرنی که از زمان نزول این کتاب آسمانی میگذرد، در هر دورهای که نهضت تازهی علمی به وجود آمده و دانشمندان بشری به اکتشافات تازهتری از حقایق هستی راه یافتهاند و با ابزار ویژهی فنی به کاوش در اطراف زمین و آسمان و شناخت حالات گوناگون کائنات از جماد و نبات و حیوان و انسان پرداخته و طبعاً به کشف اسراری از نهان جهان نائل گشتهاند، با کمال حیرت دیدهاند که قرآن کریم در همان رشتهی علمی ممتاز زمان، گوی سبقت را از دانشپژوهان عصری ربوده است و ضمن تعقیب هدف مخصوص به خودش که هدایت افکار و عقول آدمیان به سوی مبدأ و معاد هستی میباشد به منظور ارائهی آثار توحید و نشانههای حکمت در جهان خلقت تطفّلاً[10] به قسمتی از بدایع صُنع و عجایب خلق اشاره نموده و به طور رمز به ریشهها و اصول اساسی مکتشفات علمی آن زمان تنبّهی داده است[11] و آن چنان تعبیرات حکیمانه در این باب به کار برده و انواع لطائف و دقائق علمی را در قالب بسیار ساده و کوتاه جملهها و کلمات فصیح و دلنشین گنجانیده است که به حق، مایهی اعجاب سخنشناسان نکته سنج عالم میگردد.
گویی انبوه معانی در لابهلای یک کلمه یا یک جملهی کوچک همچون غنچهی گل مکنون است و در هر عصری به موازات تقاضای عقلی و نیاز علمی مردم آن عصر، آن غنچه شکوفا گشته و یک پرده از حقایق مستورهی خود را مکشوف نموده و در بازار تعقّل ارباب نظر عرضه میدارد تا شامّهی ارواح صاحبدلان با بصیرت را از عطر فرحبخش و نشاطانگیز طرائف و لطائف آسمانیاش معطّر سازد و از این راه، اعجاز علمی خود را در جمیع ازمنه و اعصار به منصّهی ظهور آورده و در نتیجه عائلهی بشر را تا روز قیامت در مقابل مکتب سازنده و انسان پرورش به قبول و پذیرش وا دارد و جملگی را از آبشخور ماء معین و آب حیات هدایتش سیراب گردانیده و انسانها را در هر دو جهان به اوج عزّت و سعادت برساند.
بشارت قرآن به تکامل فکری آیندگان
(سَنُرِیهِمْ آیا تِنا فِی الآفاقِ وَ فِی أنْفُسِهِمْ حَتَّی یَتَببَیَّنَ لَهُمْ أنَّهُ الْحقُّ...)؛[12]
نشانههای [حکمت و قدرت] خود را در مجموعهی جهان و در خود آنان نشانشان میدهیم تا روشن شود برای آنها که او [خدا یا قرآن] حق است...
میتوان گفت: این آیهی شریفه در مقام بشارت از تکامل فکری آیندگان و بر اثر آن روشنتر شدن حقّیّت قرآن و قطعیّت وجود یک مدبّر علیم و حکیم در جهان هستی است که هر چه بر عمق و وسعت کاوشگریها و بررسیهای علمی دانشمندان بشری افزوده شده و اسرار تازهتری از جهان و انسان به دست آورند، به همان نسبت تجلیّات علم و حکمت از بطون آیات شریفهی قرآن بیشتر گردیده و افکار پژوهندگان علمی را به «وحدت» و یکتا بودن آفرینندهی جهان و گویندهی قرآن متوجهتر و معتقدتر میسازد.
در این زمینه حدیثی نیز از امام سجّاد(ع) رسیده است و اینک آن حدیث:
(سُئِلَ عَلِیُّ بْنِ الْحُسَيْن(ع) عَن التُّوحِيدِ، فَقالَ: اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ عَلِمَ اَنَّهُ يَكُونُ فِى آخِرِالزَّمانِ اَقْوامٌ مُتَعَمِّقُونَ فَاَنزَلَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ قُلْ هُو اللهُ أحَدٌ اللهُ الصَّمَدُ وَ الآياتِ مِنْ سُورَةِ الْحَديدِ اِلَى قَولِهِ: وَ هُوَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ فَمَنْ رَامَ ماوَراءَ هُنالِکَ هَلَکَ)؛[13]
از حضرت امام سجّاد(ع) دربارهی توحید پرسش کردند، امام فرمودند: خدا میدانست که در آخرالزّمان [دوران نزدیک به قیامت] اقوامی پژوهشگر و عمیقاندیش میباشند، لذا سورهی «قل هو الله احد» و آیاتی چند از سورهی حدید را تا «وَ هُوَ عَلیمٌ بِذاتِ الصُدُور» نازل فرمود. پس هر کس غیر آنچه را که در آنجاست [سورهی توحید و آیات حدید] طلب کند هلاک میشود [در اعتقاد به ضلالت افتاده و روی نجات نمیبیند].
این حدیث اگر چه از نظر بعض دانشمندان نوید تکامل علمی بشر را داده و ضمناً روشن شدن بعض آیات قرآن را موکول به دوران تعمّق فکری آیندگان نموده است و در واقع لسان مدح و تمجید از متعمّقین آخرالزّمان دارد.[14]
ولی آنچه که با تأمّل در جملهی آخر حدیث «فَمَن رامَ ماوَراءَ هُنالِکَ هَلَکَ» هر کس غیر آنچه را که آنجاست طلب کند، هلاکت شود. به نظر میرسد، این است که حدیث شریف در مقام تحدید تفکّر دربارهی خدا و جلوگیری از خوض و کنجکاوی در مسائل مربوط به ذات اقدس حق وتوصیف او (جلّ جلاله) با عقول ناقصه و افکار کوتاه بشری است. چنان که روایات کثیرهای در این باب آمده و فرمودهاند:
(اِیّاکُمْ وَ التَّفَکُرَ فِی اللهِ فَاِنَّ التَّفَکُّرَ فِی اللهِ لا یَزیدُ اِلّا تِیهاً...)؛[15]
امام صادق(ع) فرمود: بپرهیزید از تفکّر در [ذات] خدا، چه آنکه تفکّر در ذات خدا جز ضلالت و حیرت فکری نتیجهی دیگری نخواهد داد.
و آنچه در روایات دیگر مورد ترغیب و تأکید واقع شده است، تفکّر در آثار صنع و مظاهر قدرت و حکمت خداست که فرمودهاند:
(لَيْسَتِ الْعِبادَةُ كَثْرَةَ الصِّيامِ وَ الصَّلاةِ وَ إنَّما الْعِبادَةُ كَثْرَۀُ التَّفَكُّرِ فِى أَمْرِ اللهِ)؛[16]
امام حسن عسکری(ع) فرمودند: عبادت [تنها] زیادی روزه و نماز نیست. [بلکه] عبادت، همانا زیاد اندیشیدن در کار خداست [مراد مطالعهی آیات و نشانههای علم و حکمت و قدرت اوست که موجب ازدیاد معرفت و محبّت و شوق در عبادت او میگردد].
بنابراین، حاصل مضمون حدیث مورد بحث این میشود که چون خدا میدانست در آخرالزّمان مردمی متعمّق و کاوشگر در همه چیز عالم هستی (حتی در ذات نامحدود خدا) به وجود میآیند و به خود اجازهی خوض در مطالب مربوط به ذات و صفات ذاتی حضرت حق داده و با حریّت و استقلال فکری تمام به موشکافیهای عجیب به نام توحید و معرفةالله میپردازند و قهراً به جهت نامحدود بودن خدا و محدود بودن عقل دچار هزاران نارواییها در امر خداشناسی گردیده و سرانجام از نیل به سعادت محروم و به شقاء دائم محکوم میشوند و لذا خدا برای جلوگیری از این طغیان فکری ناروا و نشان دادن حدّ تعمّق و تفکّر در شناسایی آن ذات بیهمتا سورهی توحید و آیات سورهی حدید را نازل فرمود تا اندیشمندان و متعمّقین دربارهی خدا اکتفا به همان وصف و بیان قرآن نموده و در ارائهی اسماء و صفات خدا از مرز بیان خدا تجاوز ننمایند و خود را سرگرم با اَقاویل متکلّمین و یافتههای مُتَفَلْسِفین نسازند که در غیر این صورت دچار ضلالتها گردیده و به هلاک دائم مبتلا خواهد شد.
امام صادق(ع) ضمن نامهای که در جواب مکتوب «عبدالرّحیم قصیر» که سؤال از مذهب صحیح توحید کرده بود، این جمله را مرقوم فرمودهاند:
(وَ اعْلَمْ رَحِمَكَ الله اَنَّ الْمَذْهَبَ الصَّحِيحَ فِى التَّوحيدِ ما نَزَلَ بِهِ الْقُرآنُ مِنْ صِفاتِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ... تَعالَی اللهُ عَمّا یَصِفُه الْواصِفُونَ وَ لا تَعْدُ الْقُرآنَ، فَتَضِلَّ بَعْدَ الْبَیانِ)؛[17]
بدان [خدا تو را رحمت کند] که مذهب درست و راه صحیح توحید همان است که قرآن به آن نازل گردیده و خدا را بدان گونه وصف فرموده است. خدا بالاتر و برتر از آن است که وصفکنندگان وصفش میکنند. از [حدّ] قرآن تجاوز مکن که به گمراهی بعد از بیان دچار خواهی شد.
مؤیّد اینکه حدیث مزبور (حدیث متعمّقین آخرالزّمان) راجع به همین مطلبی است که بیان شد این است که مرحوم صدوق(رض) آن را در «بابُ اَدنی ما یُجْزیءُ مِنْ مَعرِفَةِ التَّوحِیدِ» آورده است، در بابی که پایههای اساسی توحید و معرفة الله را از لسان روایات ارائه میدهد.[18]
و علاّمهی مجلسی(رض) هم آن را در «بابُ النَّهی عَنِ التَّفَکُّرِ فِی ذاتِ الله تَعالی وَ الْخَوضِ فِی مَسائِلِ التَّوحِیِد» ذکر کرده است، آنجا که احادیث نهی از تفکّر در ذات و منع از خوض در مسائل عمیقه خارج از طوق بشر را جمعآوری نموده است و نیز ذیل همین حدیث میفرماید:
(ظاهِرُهُ الْمَنْعُ عَنِ التَّفَکُّرِ وَ الْخَوضِ فِى مَسائِلِ التَّوحِيدِ وَ الوُقُوفُ مَعَ النُّصُوصِ)؛[19]
به اصل بحثی که داشتیم باز میگردیم.
پینوشتها:
[10] - تطفّلاً: به طور ضمنی و تبعی.
[11] - در این باب به کتب مربوطه مانند: روح الدّین اسلامی و اوّلین دانشگاه و آخرین پیامبر و باد و باران در قرآن (مهندس بازرگان) رجوع شود.
[12] - سورهی فصّلت، آیهی ۵۳.
[13] - توحید صدوق، ص ۲۸۳ و ۲۸۴ و بحارالانوار، ج ۳ ص ۲۶۴.
[14] - گفتار فلسفی، کودک ۱، ص ۱۶۷.
[15] - بحارالانوار، ج ۳، ص ۲۵۹.
[16] - تحف العقول، ص ۳۶۲.
[17] - بحارالانوار، ج ۳ ص ۲۶۱ و ۲۶۲.
[18] - کتاب توحید، ص ۲۸۳.
[19] - بحارالانوار، ج ۳ ص ۲۶۴.
سیّدمحمّد ضیاءآبادی