حجاب و عفاف از منظر روایات| ۲
در ادامه ی بحث گذشته پیرامون سیره ی عملی اهل بیت علیهم السّلام در رعایت حجاب و عفاف، خوب است به این مناسبت به چند نقل روائی و تاریخی در این باره مراجعه کنیم.
سیره ی عملی اهل بیت علیهم السّلام در رابطه با حجاب و عفاف
مصداق اکمل و اتمّ عفّت و پاکی، حضرت صدّیقه کبری فاطمه ی زهرا سلام الله علیها است. او که در شأنش آیه ی تطهیر نازل شده و زبان بشر از توصیف حُجب و حیای او قاصر است. پیش از این بیان شد که حضرت زهرا سلام الله علیها در رعایت حجاب و عفّت ورزیدن حتّی در حضور فرد نابینا نیز کوتاهی نمی کردند چراکه رعایت حجاب را عامل مؤثّر در حفظ و تقویت حریم عفّت، حیا و دین داری خود فرد و جامعه می دانستند. اینک لازم به نظر می رسد که تحقیقی در کیفیّت حجاب و پوشش آن بزرگوار داشته باشیم تا کمی از راز و رمز طاهره و مطهّر بودن آن بزرگوار برایمان روشن شود به امید آن که این روش و عملکرد را سرمشق زندگی خود قرار دهیم ان شاء الله.
در روایت آمده است وقتی که خبر غصب «فدک» که مِلک حضرت زهرا سلام الله علیها بود، به آن حضرت رسید، مهیّا شدند تا برای دفاع از حقّ خود و اعتراض به غاصبین، از خانه خارج شوند. کیفیّت پوشش آن بزرگوار در ذیل این روایت این گونه بیان شده است: «لَاثَتْ خِمَارَهَا عَلَى رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ أَقْبَلَتْ فِي لُمَّةٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءٍ مِنْ قَوْمِهَا ...». (فاطمه سلام الله علیها) روسری خود را به سر کرد و چادرش را پوشید و در میان جمعی از خدمتکاران و زنان قوم خود حرکت نمود.[1] در بعضی کتب روایی مانند: کتاب «احتجاج» ج 1 ص 98، این روایت از اهل بیت علیهم السّلام نقل گردیده است، امّا جالب این جاست که برخی مثل: ابن ابی الحدید معتزلی در «شرح نهج البلاغه» ج 16 ص 249 و مرحوم سیّد بن طاووس در کتاب «الطرائف» این جریان را از زبان عایشه نقل نموده اند.
در روایت دیگری آمده است که روزی فاطمه ی زهرا سلام الله علیها برای زیارت رسول خدا صلّی الله علیه و آله از امیر المؤمنین علیه السّلام اجازه گرفتند. پس از آن که علی علیه السّلام به ایشان اجازه دادند، فاطمه سلام الله علیها برای خروج از خانه این گونه مهیّا شدند: «فَتَجَلْبَبَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ تَبَرْقَعَتْ بِبُرْقِعِهَا وَ أَرَادَتِ النَّبِيَّ ص». چادر خود را پوشید و با پوشیه ای روی خود را پوشاند و به سوی رسول خدا صلّی الله علیه و آله حرکت کرد.[2] همان طور که پیش از این بیان گردید، جلباب همان پوشش سرتاسری و بلند است که امروزه چادر نامیده می شود. و امّا «برقع» معنی آن را در لغت این گونه بیان کرده اند: «بُرْقُعُ: الْمَرْأَةِ ما تَسْتُر به وجْهَهَا» آن چیزی است که زن با آن چهره ی خویش را می پوشاند.[3] «البُرْقُع: تَلبِسُهُ ... نِساءُ الأَعرابِ، فِيهِ خرقانِ لِلعَينَينِ». زنان عرب آن را می پوشند و در آن دو سوراخ برای دو چشم وجود دارد.[4] همچنین در ترجمه ی فارسی آن نیز آمده است: «البُرْقُع- ج بَرَاقِع: نقاب يا رو بند كه زن با آن چهره ى خود را مى پوشاند».[5]
بنا بر این روشن است که فاطمه ی زهرا سلام الله علیها برای خروج از خانه، از روسری یا مقنعه به اضافه ی پوشش بلندی (چادر) که (طبق برخی روایات) تا روی پا می آمد، به انضمام روبند یا پوشیه، استفاده می کردند.
در حالات زینب کبری سلام الله علیها و شدّت عفاف آن بانوی بزرگوار نیز به نقل از یحیی مازنی آمده است: «من مدّت زمان بسیاری در مدینه و در همسایگی امیر مؤمنان علی علیه السّلام و در جوار سرایی بودم که زینب (سلام الله علیها) و سایر دختران علی علیه السّلام در آن سکونت داشتند. سوگند به ذات احدیّت که هیچ گاه هیبت و اندام زینب را ندیدم و هرگز صدای او را نشنیدم. هر گاه قصد زیارت قبر جدّش رسول خدا صلّی الله علیه و آله را می نمود، شب از خانه بیرون می شد و این در حالی بود که امام حسن علیه السّلام در جانب راست، امام حسین علیه السّلام در جانب چپ و امیر مؤمنان علیه السّلام در پیشاپیش او در حرکت بودند. چون به روضه ی مطهّره نزدیک می شدند، امیر مؤمنان علیه السّلام جلوتر می رفتند و چراغ ها را خاموش می کردند. امام حسن علیه السّلام سبب آن را از مولا جویا شدند. حضرت فرمودند: خوف آن دارم که کسی قدّ و بالای خواهرت زینب را بنگرد».[6]
پرهیز از نگاه آلوده
در روایات اسلامی روی پرهیز از نگاه آلوده بسیار تأکید شده و نگاه های حرام را زمینه ساز بی عفّتی و هتک حجاب می داند. امام صادق علیه السّلام می فرمایند: «النَّظْرَةُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ مَسْمُومٌ وَ كَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِيلَةً». نگاه (حرام) تیری است از تیرهای ابلیس و مسموم است. و چه بسیار نگاه (حرامی) که حسرتی طولانی را به ارث گذارد.[7] کلمات و جملات اهل بیت عصمت و طهارت صلوات الله علیهم اجمعین مانند آیات قرآن دقیق و حساب شده است. اگر از لفظی در جایی استفاده می کنند حتماً دنیائی از حکمت و دانش در آن نهفته است که باید با تأمّل و طهارت نفس سعی در کشف آن نمود.
این روایت شریف نیز مانند سایر سخنان اهل بیت علیهم السّلام حاوی نکات و درس های فراوانی است که با دقّت و تأمّل در آن برای انسان روشن می گردند. برخی از این نکات از قرار زیر است:
در این روایت شریف نگاه حرام به عنوان تیر مسموم معرّفی شده است. تیری که به سمّ آغشته نشده است هم، ممکن است باعث هلاکت صید شود ولی احتمال نجات هم در مواقعی وجود دارد. امّا در مورد تیر مسموم قضیه فرق می کند. هر گاه بخواهند کسی یا موجود زنده ای را حتماً از پای در بیاورند، تیغ یا تیر خود را به زهر کشنده آغشته می کنند، چراکه احتمال مرگ را به حدّ اکثر می رساند. در جریان شهادت امیر المؤمنین علی علیه السّلام نیز ابن ملجم مرادی قاتل آن حضرت که لعنت خدا بر او باد، با اعتماد کامل خبر از قتل امام علیه السّلام داد و علّت آن را زهر آلود بودن شمشیر اعلام کرد. همین طور هم شد و پس از سه روز امام علیه السّلام بر اثر زهر شمشیر به شهادت رسیدند. امام صادق علیه السّلام در این روایت، در صدد بیان این مطلب هستند که نگاه آلوده و حرام همچون تیر مسموم، به شدّت صاحب خود را در معرض هلاکت قرار می دهد.
نکته ی دیگر این است که نگاه حرام یکی از تیرهای مسموم ابلیس است. شیطان برای گمراهی بندگان از شگردهای مختلفی استفاده می کند. برای هر فردی از روشی مخصوص به او که احتمال گمراهی بیشتری دارد بهره می برد. یکی از این شگردها که احتمال هلاکت و گمراهی فراوانی دارد همین نگاه آلوده است. انسان باید بداند که نگاه حرام یک فرصت نیست، بلکه مکر و حیله ی شیطان لعین است که آن را به شکل یک تیر مسموم به سمت ایمان او پرتاب می کند. پروردگار متعال می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ... لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ». ای کسانی که ایمان آورده اید! ... از گام هاى شيطان، پيروى نكنيد كه او دشمن آشكار شماست.[8]
شیطان در مورد گناه و مخصوصاً نگاه حرام، با جلوه دادن به گناه و وسوسه های فراوان، به او القاء می کند: حالا که فرصت این نگاه فراهم شده آن را از دست نده چراکه شاید دیگر همچنین موقعیّتی فراهم نشود. به این وسوسه ها و حیله ها، گام های شیطان می گویند. انسان باید بداند که ابلیس و یارانش هیچ گاه خیر او را نخواسته و از دشمنی با او منصرف نمی شوند. خدای متعال بارها این حقیقت را در آیات مختلف تذکّر داده است. در سوره ی فاطر می فرماید: «إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّما يَدْعُوا حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعِيرِ». البتّه شيطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانيد، او فقط حزبش را به اين دعوت مى كند كه اهل آتش سوزان (جهنّم) باشند.[9]
همچنین در سوره یس فرموده است: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ». ای فرزندان آدم! آیا با شما عهد نکردم (از شما پیمان نگرفتم) که بنده (مطیعِ) شیطان نباشید که همانا او برای شما دشمنی آشکار است؟ * و این که بنده ی من باشید (مرا عبادت و اطاعت کنید)، این راه مستقیم (صحیح) است.[10]
و نکته ی آخر این که ارتکاب گناه از هر نوعی که باشد حسرتی را در پی خواهد داشت. در مورد نگاه حرام نیز دو حسرت را می توان در نظر گرفت. یکی حسرت دنیوی و دیگری حسرت اخروی. حسرت دنیوی خود به دو شکل قابل تصوّر است:
1- حسرتی که در پشیمانی از ارتکاب گناه حاصل می شود.
نگاه حرام به واسطه ی اغواگری شیطان و زینت جلوه دادن او، ظاهری شیرین و جذّاب دارد، چنان چه قرآن کریم در باره ی زیبا جلوه دادن اعمال زشت کفّار و مشرکین و اهل عذاب با عبارت های مختلف می فرماید: «... وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ». و شيطان، هر كارى را كه مى كردند، در نظرشان زينت داد.[11] «... وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ». و شيطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده، و آن ها را از راه بازداشته و از اين رو هدايت نمى شوند.[12]
امّا حقیقت این نگاه آلوده چیز دیگری است. شیطان از هیچ و پوچ، سرابی می سازد و انسان را در غفلت گناه سرگرم می کند. پس از ارتکاب گناه، فرد متوجّهِ حقیقت پوچ گناه شده و دست از پا درازتر از کرده ی خود پشیمان می شود. حسرت مقامات معنوی و لحظاتی را می خورد که با ارتکاب گناه از دست داد و حالا وجود او از تاریکی گناه سیاه و آلوده شده و صفای نفسش را کم رنگ نموده است. چشمش دچار هرزگی شده و کنترل آن برای او سخت گردیده است. فکر و دل او با نگاه حرام به خود مشغول شده و از تمرکز در آیات الهی باز می ماند. این ها و بسیاری از حقایق دیگر، عوارض و مضرّاتی است که به واسطه ی این نگاه عائد او شده و رهایی از آن ها به این راحتی ها نیست.
2- حسرتی که از دست نیافتن به گناه می خورد. در بسیاری از موارد نگاه حرام در وجود انسان آتش میل و اشتیاقی را شعله ور می سازد که در آن امکان وصال و دست یافتن وجود ندارد. همین نکته موجب حسرت های شدید دنیوی می شود تا به جائی که در موارد زیادی منجر به افسردگی های سخت و پیچیده و حتّی منتهی به جنون و یا خودکشی می گردد.
امّا اصل حسرت و ندامت که همان حسرت طویل و طولانی است، حسرت روز قیامت است. روزی که پرده ها کنار می رود و انسان تازه می فهمد که به واسطه ی نگاه حرامی که در دنیا داشته، چه مقامات و پاداش هایی را از دست داده و به عکس مستحقّ چه مجازات سنگین و طولانی شده است. لذا در آن روز که نام دیگرش «یوم الحسرة» است، به وسعت زمانِ بی انتهای قیامت حسرت می خورد امّا دیگر فایده ای ندارد.
نگاه حرام طبق روایات بذر شهوتی را در دل می کارد که محصول آن ابتلا به گناهان کثیره و کبیره است. امام صادق علیه السّلام فرمودند که مسیح این کلام را مرتّب به اصحاب خود می فرمود: «إِيَّاكُمْ وَ النَّظْرَةَ فَإِنَّهَا تَزْرَعُ فِي قَلْبِ صَاحِبِهَا الشَّهْوَةَ وَ كَفَى بِهَا لِصَاحِبِهَا فِتْنَةً». از نگاه حرام برحذر باشید که همانا این نگاه در قلب صاحب خود شهوت زراعت می کند و از جهت فتنه و ابتلا (به گناهان و مصائب) برای صاحب خود، همین نگاهِ حرام، کافی است (حتّی اگر فعل حرام دیگری نباشد).[13] ثمره ی این شهوت در رتبه ی نخست بی عفّتی و پاره کردن پرده های حجاب و حیاست. وقتی انسان لباس عفّت را درید و جامه ی حیا و حجاب را بر زمین نهاد، باید خود را برای گناهان دیگر مهیّا کند.
بنابر این یکی از راه های حفظ حجاب و عفّت، پرهیز از نگاه های آلوده و حرام است. برای ترک معاصی باید زمینه ها و اسباب گناه را برچید تا گرفتار گناه نشد. ذکر و دعا و استغفار به تنهایی برای جلوگیری از گناه کفایت نمی کند، بلکه باید انسان خود اقدام عملی نیز داشته باشد که اقدام عملی او برای پرهیز از گناه، همین فراهم ننمودن و فرار از زمینه ها و اسباب گناهان است.
ز دست دیده و دل هر دو فریاد | که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد | زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
پینوشتها:
[1] الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ج 1 ص 264.
[2] علل الشرائع ج 1 ص 163.
[3] المصباح المنير ج 2 ص 45.
[4] كتاب العين ج 2 ص 298.
[5] فرهنگ ابجدي عربي فارسي 182.
[6] فاطمه ی زهرا سرور دل پیامبر صلّی الله علیه و آله ص801 و802.
[7] وسائل الشيعة ج 20 ص 191.
[8] سوره بقره/ آیه 208 (ترجمه مکارم).
[9] سوره فاطر/ آیه 6 (ترجمه مکارم).
[10] سوره یس/ آیه 60 و 61.
[11] سوره انعام/ آیه 43 (ترجمه مکارم).
[12] سوره نمل/ آیه 24 (ترجمه مکارم).
[13] الأمالي (للمفيد) ص 208.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکیزاده