مختصری از زندگینامه امام موسی کاظم علیه السّلام
حضرت امام موسی کاظم علیه السّلام در سال ۱۲۸ قمری در سرزمین ابواء (روستائی بین مکّه و مدینه) به دنیا آمدند. نام مبارکشان، موسی و لقبشان، کاظم (عبد صالح و باب الحوائج) و کنیه آن حضرت، ابو الحسن است. پدر بزگوارشان پیشوای ششم حضرت صادق علیه السّلام و مادر گرامیشان بانوئی با فضیلت به نام حمیده بود. امام کاظم علیه السّلام در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ قمری در زندان سندی بن شاهک لعنة الله علیه و به دستور هارون الرشید ملعون، مسموم و سپس به شهادت رسیدند و در کاظمین نزدیک بغداد به خاک سپرده شدند. مدّت عمر شریف حضرت ۵۵ سال بود که می توان این مدّت را به دو بخش کلّی تقسیم کرد:
۱-دوران قبل از امامت، از سال ۱۲۸ قمری تا ۱۴۸ قمری (۲۰ سال).
۲-دوران بعد از امامت، از سال ۱۴۸ تا ۱۸۳ (۳۵ سال) که در عصر طاغوت هائی به نام های: منصور دوانیقی، مهدی عبّاسی، هادی عبّاسی و هارون الرّشید بود و بیشتر دوران امامت آن حضرت (۲۳ سال و دو ماه و ۱۷ روز) در عصر خلافت هارون (پنجمین خلیفه عبّاسی) بود و آن حضرت در این عصر، سال ها در زندان های متعدّد به سر می بردند. در زیارت آن امام غریب در بیان حالات آن حضرت می خوانیم:الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُون. (خدایا درود بفرست بر امامی که)در قعر سیاه چال ها مورد اذیّت و آزار بود.(۱)
تحقیقی در ولادت امام موسی کاظم علیه السّلام و کیفیّت آن
در روز ولادت با سر سعادت آن حضرت اختلاف است، بنا به نقل إعلام الوری و اعیان الشّیعه و ...، ولادت حضرت در روز یکشنبه ۷ صفر به وقوع پیوست امّا بسیاری از علمای مقدّم بر ایشان، ماه و روز میلاد حضرتش را متذکّر نشده اند، همچون کلینی در کافی و شیخ مفید در ارشاد و ...، و برخی دیگر مانند طبری در دلائل الامامة بنا به قرائنی ولادت امام علیه السّلام را در ماه ذی الحجّه می دانند(2) و روایتی را که به بیان کیفیّت میلاد امام کاظم علیه السّلام می پردازد، مِن باب شاهد و مؤیّدی برای قول خود (ماه ذی الحجّه) بیان می کنند که در آن به میلاد امام کاظم علیه السّلام در ماه ذی الحجّه و پس از انجام مناسک حج اشاره شده است و آن روایت از قرار زیر است:
ابو بصير می گويد: همراه امام صادق عليه السّلام حج گزارديم در سالى كه پسرش موسى متولّد شد. چون در أبواء (منزلى در ميان مكّه و مدينه) فرود آمديم، براى ما صبحانه آوردند، و چون آن حضرت به اصحابش غذا مي داد، زياد و خوب تهيه مي كرد، ما مشغول خوردن بوديم كه فرستاده حميده (همسر امام صادق عليه السّلام) آمد و گفت: حميده مي گويد من خود را از دست داده ام و درد زائيدن در خود احساس مي كنم و شما به من دستور داده ايد كه نسبت به اين پسرت پيش از شما اقدامى نكنم. حضرت صادق عليه السّلام برخاست و با فرستاده رفت. چون برگشت، اصحابش عرض كردند: خدايت مسرور كند و ما را قربانت نمايد، با حميده چه كردى؟ فرمود: خدا سلامتش داشت و به من پسرى عطا فرمود كه در ميان مخلوقش از همه بهتر است و حميده از آن مولود به من مطلبى گفت كه گمان كرد من آن را نمي دانم، در صورتى كه من به آن داناترم. عرض كردم: قربانت، حميده نسبت به آن مولود به شما چه خبرى داد؟
فرمود: گفت چون از شكمش فرود آمد، دست ها را به زمين نهاده، سر به آسمان بلند كرد، من به او خبر دادم كه اين عمل نشانه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و نشانه وصىّ بعد از اوست، عرض كردم: قربانت اين چگونه نشانه ايست براى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و وصىّ بعد از او؟ فرمود: در آن شبى كه نطفه جدّم (زين العابدين عليه السّلام) بسته شد، شخصى (فرشته اى) جامى نزد پدرش آورد كه در آن شربتى بود، رقيق تر از آب و نرم تر از كره و شيرين تر از عسل و خنك تر از برف و سفيد تر از شير، و به او آشاميد و دستور نزديكى داد، او برخاست و نزديكى كرد و نطفه جدّم بسته شد، و چون شبى كه نطفه پدرم بسته شد، فرا رسيد شخصى نزد جدّم آمد و آن را به جدّم آشاميد، چنان كه به پدر جدّم آشاميد و به وى دستور داد چنان كه به او دستور داد، جدّم برخاست و نزديكى كرد و نطفه پدرم بسته شد. و چون شبى كه نطفه من بسته شد فرا رسيد، شخصى نزد پدرم آمد و به او آشامید آن چه را به آن ها آشاميد و دستورش داد آن چه به آنها دستور داد، پدرم برخاست و نزديكى كرد و نطفه من بسته شد، و چون شبى كه نطفه پسرم بسته شد فرا رسيد، شخصى نزد من آمد چنان كه نزد آن ها آمد و با من همان رفتار كرد كه با آن ها كرد، پس من به اسم خدا برخاستم و از آن چه خدايم مي بخشد شادمان بودم، و نزديكى كردم و نطفه پسرم همين مولود بسته شد، متوجّهش باشيد كه او به خدا پس از من صاحب شماست. همانا نطفه امام از شربتی است كه به تو خبر دادم و چون آن نطفه چهار ماه در رَحِم قرار گیرد و روح در آن ايجاد شود، خداى تبارك و تعالى فرشته اى كه نامش حيوانست برانگيزد تا بر بازوى راستش بنويسد «وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ- كلمه پروردگارت با راستى و عدالت پايان يافت، كلمات خدا را دگرگون كننده اى نيست و او شنوا و داناست» (مقصود از كلمه همان امام است).
و هنگامی که از شكم مادرش فرود آيد، دست هايش را بر زمين گذارد و سرش را به آسمان بلند كند، امّا دست به زمين گذاردنش، رمز اين است كه: هر علمى را كه خدا از آسمان به زمين فرستد، او دريافت كند و امّا سر به آسمان برداشتنش براى اين است كه: ندا دهنده اى از درون عرش، از جانب پروردگار عزّت و از افق اعلى او را به نام خود و نام پدرش صدا زند و بگويد: اى فلان بن فلان ثابت باش تا برجا بمانى (در تمام گفتار و كردارت از روى علم و بصيرت بر حق ثابت باش تا امامتت ثابت شود). براى عظمت خلقتت تو برگزيده از ميان خلق منى و محلّ راز و صندوق علم و امين وحى و خليفه روى زمين من هستى، براى تو و هر كه از تو پيروى كند، رحمتم را واجب كردم و بهشتم را بخشيدم و در جوار خود در آوردم، به عزّت و جلالم هر كه با تو دشمنى كند با عذاب سختم او را بسوزانم، اگر چه در دنيا از رحمت واسعه ام به او هم توسعه دهم. و چون آواز منادى پايان يابد، امام با دست بر زمين و سر به سوى آسمان جوابش دهد و بگويد: «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيم- خدا و فرشتگان و دانشمندان گواهى دهند كه شايسته پرستشى جز او نيست، به عدالت قيام كرده، معبودى جز خداى تواناى حكيم نيست» و چون چنين گويد، خدايش علم اوّل و علم آخر را به او عطا كند و مستحقّ ملاقات روح در شب قدر گردد.
عرض كردم: قربانت، روح همان جبرئيل نيست؟ فرمود: روح از جبرئيل بزرگ تر است، جبرئيل از جنس فرشتگان است و روح مخلوقى است بزرگتر از فرشتگان عليهم السّلام. مگر نه اينست كه خداى تبارك و تعالى فرمايد: «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ- فرشتگان و روح فرود آيند» (پس روح غير از فرشته است).(3)
شیعیان و ظاهری آراسته
امام کاظم علیه السّلام به شيعيان خود سفارش كرده بودند تا ظاهرى آراسته و مرتّب داشته و شخصيت اجتماعى خود را حفظ كنند. روزى آن حضرت، يكى از شيعيان خود را ديد كه ماهيى در دست گرفته، راه مى رود. خطاب به او فرمودند: شما گروهى هستيد كه دشمنان زيادى داريد؛ پس هر چه مى توانيد ظاهرى آراسته داشته باشيد.(4)
محبّت امام صادق علیه السّلام به فرزندشان امام کاظم علیه السّلام
امام صادق عليه السّلام سخت به فرزندشان موسى علیه السّلام علاقه مند بودند. لذا از آن حضرت سؤال شد: ما بَلَغَ مِن حُبِّكَ لِموسى؟ قال: وَدَدتُ أَن لَيسَ لِى ولدٌ غيرُهُ كَيلا يُشرِكُهُ فِى حُبّى اَحَدٌ، شما چه اندازه موسى را دوست داريد؟ حضرت فرمودند: دوست داشتم جز موسى فرزندى نداشتم تا هيچ شريكى در دوستى من نسبت به او وجود نداشت.(5)
حدیثی از امام موسی کاظم علیه السّلام
«يَنْبَغِي لِمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ أَنْ لَا يَسْتَبْطِئَهُ فِي رِزْقِهِ وَ لَا يَتَّهِمَهُ فِي قَضَائِهِ». آن كس كه در باره خدا انديشه مى كند سزاوار است كه خداوند را در روزى، كُندكار نشمارد و در قضاء الهى خدا را متّهم نكند.(6)
پینوشتها:
برگرفته از:
۱- احادیث الطّلاب ص۸۹۴/سیره پیشوایان ص۴۱۳/ داستان های شنیدنی از چهارده معصوم ع ص۱۳۲/ بحار الأنوار(ط-بيروت) ج۹۹ ص۱۷.
2- أعيان الشيعة ج 2 ص 5/ إعلام الورى ج 2 ص6/ دلائل الإمامة (ط - الحديثة) ص 303.
3- أصول الكافي- ترجمه مصطفوى ج2 ص 225.
4- حيات فكرى و سياسى ائمه ص 409.
5- همان ص 378.
6- تحف العقول/ ترجمه حسن زاده ص 743.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکیزاده