در شمارهی قبلی، پنج مورد از سؤالهای روز قیامت بیان گردید و اینک به مدد الهی ادامهی بحث گذشته را (در حدّ وسع و مجال) مطرح خواهیم کرد.
6- سؤال از نماز:
جای تعجّب نیست اگر بگوییم یکی از مهمترین سؤالهای روز قیامت، پرسش از نماز است، چراکه دربارهی نماز و اهمیّت آن روایات فراوان و تکاندهندهای وجود دارد. در دین مبین اسلام، نماز بهعنوان ستون دین معرّفی شده، بنابراین در میان سایر عبادات و امور دینی، نماز نقش کلیدی و محوری را ایفا میکند. امام باقر علیه السّلام میفرمایند: «الصَلاةُ عَمُودُ الدّینِ مَثَلُها کَمَثَلِ عَمُودِ الْفُسْطَاطِ إِذَا ثَبَتَ الْعَمُودُ يَثْبُتُ الْأَوْتَادُ وَ الْأَطْنَابُ وَ إِذَا مَالَ الْعَمُودُ وَ انْكَسَرَ لَمْ يَثْبُتْ وَتِدٌ وَ لَا طُنُبٌ». نماز عمود دین است، مَثَل آن مانند ستون خیمه است. تا زمانی که ستون پایدار باشد، میخها و طنابها ثابت و محکماند امّا همینکه ستون کج شد و شکست، دیگر هیچ میخ و طنابی ثابت نمیماند.[1] لذا نماز ازجملهی اموری است که بسیار مورد تأکید و سفارش اهلبیت علیهم السّلام میباشد. امیرالمؤمنین علی علیه السّلام فرمودند: «أُوصِيكُمْ بِالصَّلَاةِ هِيَ الَّتِي عَمُودُ الدِّينِ وَ قِوَامُ الْإِسْلَامِ فَلَا تَغْفُلُوا عَنْهَا». شما را به نماز وصیّت میکنم که نماز ستون دین و قوام اسلام است، پس از نماز غفلت نورزید.[2]
به خاطر همین نقش کلیدی که نماز دارد، حضرات اهلبیت علیهم السّلام که بزرگترین و عالیترین مقام شفاعت در قیامت از آنِ ایشان است، از پذیرفتن شفاعتِ کسی که نماز را سبک بشمارد، خودداری مینمایند. چنان چه یکی از آخرین وصایا و گفتار ارزشمند امام صادق علیه السّلام لحظاتی پیش از شهادت، اعلان همین موضوع بود. ابو بصير میگوید: خدمت امّ حميده (همسر امام صادق و مادر حضرت کاظم علیهم السّلام) رسيدم كه به خاطر درگذشت حضرت صادق عليه السّلام به ایشان تسليت بگويم، شروع به گريه كرد، من نيز از گریهی او اشكم جارى شد. فرمود: اگر هنگام درگذشت حضرت صادق میبودی، چيز عجيبى مشاهده میکردی! حضرت صادق چشم باز كرد و فرمود: هر كس با من خويشاوندى دارد بگوئيد بيايد. همه را جمع كرديم. نگاهى به آنها نموده و فرمود: «إنَّ شفاعَتَنا لا تنالُ مُستَخِفّاً بِالصَّلاةِ» به شفاعت ما نخواهد رسيد كسى كه نماز خود را سبك شمارد.[3]
لذا با توجّه به آنچه ذکر شد، خوب است بدانیم که نهتنها نماز از سؤالهای مهمّ روز قیامت است، بلکه طبق روایات اوّلین چیزی که از آن سؤال میشود، نماز است. امام صادق علیه السّلام میفرمایند: «أَوَّلُ مَا يُسْأَلُ عَنْهُ الْعَبْدُ إِذَا وَقَفَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الصَّلَوَاتُ الْمَفْرُوضَاتُ». اوّلین چیزی که از بنده سؤال میشود آنگاهکه در مقابل خداوند عزّ و جلّ قرار میگیرد، نمازهای واجب است.[4] همچنین حضرت فرمودند: «أَوَّلُ مَا يُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ عَلَى الصَّلَاةِ فَإِذَا قُبِلَتْ قُبِلَ مِنْهُ سَائِرُ عَمَلِهِ وَ إِذَا رُدَّتْ عَلَيْهِ رُدَّ عَلَيْهِ سَائِرُ عَمَلِهِ». اوّلین چیزی که بهواسطهی آن بنده موردمحاسبه قرار میگیرد، نماز است، پس اگر موردقبول واقع شد، سایر اعمالش از او پذیرفته خواهد شد و هرگاه نمازش مردود شد، سایر اعمال او نیز قبول نخواهد شد.[5]
بهراستیکه در برابر اینهمه نعمت پروردگار که به ما عنایت شده، بهجا آوردن 17 رکعت نماز در طول شبانهروز، کمترین کاری است که بنده میتواند در مقام شکرگذاری خداوند متعال بهجای آورد و اگر از همین کار نیز کوتاهی کند، کفران نعمت نموده است. به همین جهت در روایت سنگینی از وجود مقدّس رسول خدا صلّی الله علیه و آله میخوانیم: «مَنْ تَرَكَ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ كَفَرَ». هر کس نماز را عمداً ترک کند، حتماً کافر شده است.[6] از امام صادق علیه السّلام نیز در این رابطه روایتشده است که فرمودند: «... فَإِنَّ تَارِكَ الصَّلَاةِ كَافِرٌ». بهدرستی که ترککنندهی نماز کافر است.[7]
اگر به وصل خدا راغبی نماز آور / رخ نیاز به درگاه بینیاز آور
نماز پایه دین است و رکن ایمان است/ نماز شستشوی روحِ دلْ ز عصیان است
نماز مشعل تابنده شب راز است/ نماز در ره معراجْ بال پرواز است
نماز نغمه عشق پیمبران خداست/ نماز در دل هر تیرگی چراغ هداست
تقدّم و برتری ولایت بر نماز
با روایاتی که پیرامون نماز بررسی شد، شاید برای بعضی این تصوّر به وجود آید که: با این حساب، نماز از ولایت هم مهمتر است و در اولویّت قرار دارد. امّا حقیقت کاملاً عکس این قضیه است. اگر نماز ستون دین است، خود نماز نیز ستونی دارد و آن ولایت است. بدون پذیرش ولایتِ خدا و کسانی را که پروردگار بهعنوان ولیّ بر مردم منصوب فرموده، هیچ عملی حتّی نماز به درگاه خداوند پذیرفته نیست. و چه خوش سروده شاعر شیرین سخن که:
نماز بی ولای او عبادتی است بیوضو/ به منکر علی بگو نماز خود رها کند
پذیرفتن ولایت و اطاعت از فرمان ولیّ، دستور مستقیم و مؤکَّد خدای متعال در قرآن کریم است. در بیش از 10 آیه از قرآن این دستور آمده، از آن جمله در سورهی نساء آمده است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً». اى كسانى كه ايمان آوردهاید! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [اوصياى پيامبر] را! و هرگاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (كار) براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيكوتر است.[8]
در سورهی محمّد (صلّی الله علیه و آله) عدم اطاعت از ولایت را مساوی با ابطال تمام اعمال انسان میداند و میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُمْ». اى كسانى كه ايمان آوردهاید! اطاعت كنيد خدا را، و اطاعت كنيد رسول (خدا) را، و اعمال خود را باطل نسازيد.[9]
در توضیح این آیهی شریفه در تفسیر «اطیب البیان»، رابطهی ابطال اعمال با اطاعت از مقام ولایت، بهخوبی و روشنی شرح دادهشده است. در آنجا آمده است: «اطاعت خدا و رسول واجب است و مخالفت حرام است، لكن دو نحوه اطاعت داريم:
1-يكى در فروع (فروع دین) مثل انجام واجبات و ترك محرّمات، كه تركِ اطاعت معصيت است، چه معاصى تَركيه (گناهانی که به جهت ترک واجبات حاصل میشوند) مثل ترك واجبات، يا فعليه (گناهانی که به سبب انجام محرّمات محقّق میشوند) مثل فعل محرمات، و اين معاصى مكرَّر گفتهشده كه علاوه از استحقاق عذاب، مضرّات بسيارى دارد مثل قساوت قلب، سياهى دل، بُعد (دوری) از رحمت الهى، متابعت شيطان و هواى نفس، سلب توفيق، نزول بلا و مصائب، رنجش خاطر رسول و ائمه، ضعف ايمان و غير اینها. لكن تا مادامیکه سلب ايمان نشده باشد، اميدِ مغفرت در او هست و موجب بطلان اعمال نمیشود.
2-ديگر اطاعت خدا و رسول در امور اعتقاديه (اصول دین) كه در تركش ايمان زايل میشود و مورث بطلان اعمال میگردد. زيرا به همين نحوى كه ايمان شرط صحّت کلیهی اعمال است و بدون او (اعمال) باطل است، به همين نحو بقاء ايمان تا آخرين نفس نیز شرط است بهطوریکه اگر هفتادسال با ايمان بود و اعمال صالحه بهجا آورد و نزديك رفتن از دنيا ايمانش زايل شد، كلّيهی اعمال هفتادسالهی او باطل میشود.
از اين بيان بهخوبی معلوم میشود كه: اولاً خطاب به مؤمنين است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا»، كه حقيقتاً ايمان آورده باشند و ثانیاً مراد از: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ»، قسم دوّم (اطاعت در امور اعتقادی) است، امورى كه مدخليّت در ايمان دارد، و اینها (مؤمنین که مورد خطاب آیه هستند) در امر توحيد و رسالت و معاد مخالفت نداشتند، پس قضیه منحصر است به امر ولايت، كه میفرماید: «وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُمْ»، چون (اطاعت نکردن در امر ولایت) باعث زوال ايمان میشود و مورث بطلان کلیهی اعمال».[10]
برای تأیید آنچه از قرآن کریم بدان استدلال کردیم، شواهدی از روایات میآوریم.
امام باقر علیه السّلام فرمودند: «بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَكُوا هَذِهِ يَعْنِي الْوَلَايَةَ». اسلام بر پنج چیز بنا نهاده شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت، و به هیچچیزی ندا داده نشده (دعوت نشده) آنگونه که به ولایت ندا دادهشده (دعوتشده) است، پس مردم چهار تای دیگر را گرفتند و این یکی یعنی ولایت را رها کردند.[11]
زراره از امام باقر علیه السّلام نقل میکند که حضرت فرمودند: «بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَايَةِ/ اسلام بر پنج چیز بنا نهاده شده است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت». زراره میگوید: عرض کردم: و کدامیک از این پنج مورد از سایرین برتر است؟ امام فرمودند: «الْوَلَايَةُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِي هُوَ الدَّلِيلُ عَلَيْهِنَّ/ ولایت برتر است، زیرا ولایت کلید این پنج مورد است و کسی که (از سوی خدا) ولایت دارد رهبر و راهنما بهسوی این پنج مورد است». گفتم: پس از ولایت کدامیک برتری دارد؟ حضرت فرمودند: «الصَّلَاةُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ الصَّلَاةُ عَمُودُ دِينِكُمْ .../ نماز، (زیرا) همانا رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: نماز ستون دین شماست».[12]
در این روایت بهصراحت نماز از لحاظ برتری، در رتبهی بعد از ولایت ذکرشده است و امام علیه السّلام علّت آن را نیز بیان فرمودهاند. در روایت دیگری ابوحمزه ثمالی از حضرت باقر علیه السّلام روایت میکند که حضرت فرمودند: «بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ إِقَامِ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَاةِ وَ حِجِّ الْبَيْتِ وَ صَوْمِ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ الْوَلَايَةِ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَجُعِلَ فِي أَرْبَعٍ مِنْهَا رُخْصَةٌ وَ لَمْ يُجْعَلْ فِي الْوَلَايَةِ رُخْصَةٌ مَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ مَالٌ لَمْ يَكُنْ عَلَيْهِ الزَّكَاةُ وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ مَالٌ فَلَيْسَ عَلَيْهِ حَجٌّ وَ مَنْ كَانَ مَرِيضاً صَلَّى قَاعِداً وَ أَفْطَرَ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ الْوَلَايَةُ صَحِيحاً كَانَ أَوْ مَرِيضاً أَوْ ذَا مَالٍ أَوْ لَا مَالَ لَهُ فَهِيَ لَازِمَةٌ وَاجِبَةٌ». اسلام بر پنج چیز بنا نهاده شده است: اقامهی نماز، دادن زکات، حج خانهی خدا، روزهی ماه رمضان و ولایت ما اهلبیت. پس در چهار مورد از این پنج تا آسان گرفتهشده و اجازه است ولی در ولایت هیچ آسانی و اجازهای قرار داده نشده است. اگر کسی مال (متعلَّق زکات و یا در حدّ نصاب زکات) ندارد، زکاتی بر او نیست و اگر کسی تمکّن مالی (استطاعت) ندارد، بر او حج واجب نیست، و هر کس بیمار باشد میتواند نشسته نماز بخواند و ماه رمضان روزه نگیرد. و (امّا) ولایت، چه در صحّت چه در بیماری، یا چه در ثروت و دارائی یا در نداری و تهیدستی، پس (درهرصورت) لازم و واجب است.[13]
همه طاعات عالم را پشیزی / بدون مهرتان قدر و بها نیست
بهجز مهر شما امضای طاعات/ بهجز ذکر شما روح دعا نیست
فلک بیعشقتان هرگز نگردد/ خدا بیمهرتان از کس رضا نیست
ولاتان با بلا آمد گوارا/ که هر جا این بلا نبود ولا نیست
نگردد گوی چوگان ولایت/ سری کافتاده در خاک بلا نیست
کسی غیر از شما آل محمّد/ به دنیا و به عُقبی مقتدا نیست
به مدد الهی ادامه موارد سؤالهای قیامت را در شمارهی بعدی بررسی خواهیم کرد، ان شاء الله.
خودآزمایی:
1-«نماز و ولایت»، کدام بر دیگری تقدم و برتری دارند؟ شرح دهید.
2-نماز در میان عبادات از جایگاهی برخوردار است؟
پینوشتها:
[1] المحاسن ج 1 ص 44.
[2] دعائم الإسلام ج 1 ص 133.
[3] زندگانى حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام (ترجمه جلد 47 بحار الأنوار) ص 3.
[4] فضائل الأشهر الثلاثة ص 110.
[5] من لا يحضره الفقيه ج 1 ص 208.
[6] عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية ج 2 ص 224.
[7] مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول ج 10 ص 20.
[8] سوره نساء/ آیه 59 (ترجمه مکارم).
[9] سوره محمّد/ آیه 33 (ترجمه مکارم).
[10] أطيب البيان في تفسير القرآن ج 12 ص 190.
[11] الكافي (ط - الإسلامية) ج 2 ص 18.
[12] همان.
[13] الخصال ج 1 ص 278.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکیزاده