اهميت امربهمعروف
پرسش 484. درباره اهميت امربهمعروف و نهى از منكر و ضرورت آن توضيح دهيد؟
«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»[1]؛
«شما بهترين امتى بوديد كه به سود انسانها آفریدهشدهاند [؛ چه اينكه] امربهمعروف و نهى از منكر میکنید».
«معروف» آن است كه عقل و شرع آن را نيك و خوب بداند و «منكر» آن است كه عقل و شرع آن را ناپسند و بد بداند. بنابراين آنچه كه نيك است ـ اعم از امور فرهنگى، اعتقادى، اقتصادى، عبادى، اخلاقى، سياسى، جسمى، روانى و... ـ معروف است و كليه آنچه كه ناپسند است، مشمول منكر میگردد. پس امربهمعروف، به معناى «فرمان دادن به كار خوب» و نهى از منكر، به معناى «بازداشتن از كار بد» است.
بهترين راه براى به دست آوردن مصداقهای معروف و منكر، مراجعه به شرع است. بعضى از معروفها عبارت است از: تقوا، احسان و نيكى، توكل، حسن ظن به خدا، توبه، تلاوت قرآن، شكر خدا، مشورت، دعا، اخلاق نيك، بردبارى، ايستادگى در راه دين، خوف از خدا، انفاق، انديشيدن و تفكر، عفو و بخشش، فرو بردن خشم، جهاد، نماز، روزه و... بخشى از منكرها نيز عبارت است از: كفر، نفاق، دوستى با كافران، ظلم و ستم، خيانت به بیتالمال، كتمان حق، دين فروشى، بخل، كرنش در برابر دشمن، بدگمانی، دروغ، غيبت، تهمت، ايجاد اختلاف، ریاستطلبی، حسادت، قطع رحم و... .
فريضه امربهمعروف و نهى از منكر، در همه اديان مطرح بوده است و وجوب آن اختصاص به مسلمانان ندارد. اين حكم در ميان بنیاسرائیل به چشم میخورد. خداوند در قرآن میفرماید: «اهل كتاب همه يكسان نيستند؛ بلكه پارهای از آنان به انجام اين فريضه میپردازند و از نيكان به شمار میروند»[2]. لقمان اجراى اين فريضه را به فرزندش سفارش میکند.[3] خداوند به حضرت موسى و هارون دستور میدهد كه با زبان نرم، فرعون را نصيحت كنند.[4]
امربهمعروف و نهى از منكر، از مهمترین، بهترين و عالیترین فریضهها و واجبات اسلامى است؛ بهطوریکه برخى از فقيهان، آن را از ضروريات دين دانستهاند. در آيات و روايات گوناگونى به آن سفارش شده است و تعابير زيبايى در آنها به چشم میخورد. حضرت على (علیهالسلام) میفرماید: «تمام كارهاى نيك و (حتى) جهاد در راه خدا در برابر امربهمعروف و نهى از منكر، همچون آب دهان در برابر درياى پهناورى است».[5] امام باقر (علیهالسلام) میفرماید: «بد قومى هستند، قومى كه بر امربهمعروف و نهى از منكر عيب میگیرند و آن را بیارزش میپندارند».[6]
ذكر چند امر در اين زمينه لازم است:
1. اين فريضه از تكاليف همگانى است و همه مسلمانان بايد آن را پاس بدارند. اینچنین نيست كه در زمان اقتدار حاكميت اسلامى، اين فريضه تنها بر دوش نيروهاى انتظامى و قوه قضاييه و ساير نهادهاى دولتى قرار داشته باشد؛ بلكه تکتک آحاد مردم به انجام اين فريضه موظفاند. امربهمعروف و نهى از منكر، واجب كفايى است و چنانچه عدهای به اجراى آن بپردازند و به گسترش معروف و از بين بردن منكر اقدام ورزند، انجام دادن آن از ديگران ساقط میشود.
2. در اجراى فريضه امربهمعروف و نهى از منكر، بين زن و مرد تفاوتى نيست و هر دو گروه، در اين راستا وظيفه و مسئوليت دارند.
3. يكى از مراتب امربهمعروف و نهى از منكر اقدام و برخورد عملى با شخص گنهکار است؛ ولى به فتواى مراجع تقليد، اين امر بايد[7] با اجازه حاكم شرع و مسئولان حكومت اسلامى انجام گيرد و بدون اجازه آنها جايز نيست.[8]
4. اين فريضه داراى شرايطى است كه بدون فراهم آمدن آنها، انجام دادن آن بر شخص واجب نيست؛ بلكه در برخى موارد نيز حرام است.
مراتب امربهمعروف
پرسش 485. مراتب امربهمعروف و نهى از منكر كدام است؟
مراتب امربهمعروف و نهى از منكر عبارت است از:
1. انكار قلبى،
2. انكار زبانى،
3. اقدام عملى.
شرايط امربهمعروف
پرسش 486. شرايط امربهمعروف و نهى از منكر كدام است؟
1. آمر و ناهى بايد معروف و منكر را بشناسد.
2. احتمال دهد امرونهی او تأثير دارد.
3. امرونهی مفسدهای (ضرر جانى، مالى مهم و آبرويى) نداشته باشد.
4. تارك معروف و عامل منكر، بر ادامه شيوه خود اصرار داشته باشد.
پرسش 487. آيا بر كسى كه از احكام شرعى و راه و روش امربهمعروف آگاهى ندارد، امربهمعروف واجب است؟
همه مراجع: خير واجب نيست؛ ولى بايد شرايط و مسائل امربهمعروف را ياد بگيرد تا دچار اشتباه نگردد.[9]
موارد امربهمعروف
پرسش 488. از نظر شرعى امر به کدامیک از معروفها و نهى از کدامیک از منكرها واجب است؟
آيات عظام امام، بهجت، مكارم، فاضل، خامنهای و نورى: در واجبات و محرمات، امرونهی واجب و در مستحبات و مكروهات، امرونهی مستحب است.[10]
آيات عظام تبريزى، سيستانى، صافى و وحيد: در واجبات و محرمات امرونهی واجب و در مستحبات امر مستحب است.[11]
وظيفه امربهمعروف
پرسش 489. اگر كسى عملى را مرتكب شود كه مرجع تقليد شخص ديگرى آن را حرام میداند؛ ولى به نظر مرجع تقليد خودش جايز است؛ آيا بايد او را از آن عمل نهى كند؟
همه مراجع: خير، نهى از منكر در اين مورد واجب نيست.[12]
پرسش 490. آيا كسى كه خودش به معروف عمل نمیکند و مرتكب گناه میشود؛ حق دارد ديگران را امرونهی كند؟
همه مراجع: آرى، بر او هم واجب است كه با تحقّق شرايط، امربهمعروف و نهى از منكر كند. البته بايد بداند كه اگر بخواهد سخنش در قلب ديگران جاى گيرد و تأثير بگذارد، با عمل و رفتار خود میتواند، به اين هدف دست يابد.[13]
امربهمعروف فاميل
پرسش 491. برخى از بستگان و خويشاوندان ما بهطورکلی به نماز و روزه و ساير واجبات توجهى ندارند و اموالشان نيز حرام و يا مشكوك است و هیچگونه نصيحت و موعظهای در آنها اثر نمیکند؛ آيا معاشرت با آنان جايز است؟
همه مراجع: معاشرت با آنان اشكال ندارد؛ بهویژه اگر باعث هدايت آنان بشود و تا هنگامیکه يقين نداريد غذاى مورداستفاده، از مال حرام است، تصرف در آن جايز است.[14]
وظيفه نيروى انتظامى
پرسش 492. در زمان حكومت اسلامى، اگر نيروى انتظامى در برخورد با مفاسد اجتماعى از خود جديت نشان ندهد، وظيفه مردم چيست؟ آيا بايد بر اساس فريضه امربهمعروف و نهى از منكر اقدام كنند؟
همه مراجع (بهجز بهجت): بر همه مكلفان، امربهمعروف و نهى از منكر واجب است و اگر نيروى انتظامى به اين فريضه عمل نكند، تكليف از ديگران ساقط نمیشود؛ بلكه با فراهم بودن شرايط آن، بر سايرين نيز واجب است البته چنانچه نياز به اقدام و برخورد فيزيكى باشد، اين امر بدون اجازه حاكم شرع جايز نيست.[15]
آیتالله بهجت: بر همه مكلفان، امربهمعروف و نهى از منكر واجب است و اگر نيروى انتظامى به اين فريضه عمل نكند، تكليف از ديگران ساقط نمیشود؛ بلكه با فراهم بودن شرايط آن، بر سايرين نيز واجب است. در جايى كه منجر به جراحت بشود، نهى از منكر جايز نيست و اجازه مجتهد جامع شرايط نيز بنا بر احتياط واجب كفايت نمیکند.[16]
منكرات مجلس عروسى
پرسش 493. گاهى در عروسیها به پخش نوارهاى موسيقى ـ كه بعضى از آنها از صداوسیما هم پخش میشود ـ میپردازند؛ آيا نيروى انتظامى و يا بسيج و يا نهاد ديگرى، میتواند آنها را از اين عمل بازدارند و نهى از منكر كنند؟
همه مراجع: اگر از نوع موسيقى حرام باشد، گوش دادن به آن جايز نيست و نهادهاى یادشده وظیفهدارند ارشاد و نهى از منكر كنند و صرف پخش شدن آن از رسانه صداوسیما، دليلى بر جواز آن نيست؛ ولى صداهاى مشكوك اشكال ندارد.[17]
موسيقى خوابگاه دانشجويى
پرسش 494. با كسانى كه در خوابگاههای دانشجويى به موسیقیهای مبتذل گوش میدهند، چه بايد كرد؟
همه مراجع: اگر احتمال تأثير میدهید ـ در صورت فراهم بودن ساير شرايط ـ بايد به او تذكر دهيد و يا در صورت امكان، مسئولان امر را مطلع سازيد.[18]
امربهمعروف بدحجاب
پرسش 495. وظيفه مردم در قبال بدحجابى و مفاسد موجود در جامعه چيست؟
همه مراجع: وظيفه هر فردى امربهمعروف و نهى از منكر است؛ ولى بايد به شرايط و مراتب آن توجه داشته باشد.[19]
امربهمعروف دانشجويان
پرسش 496. در دانشگاهها، روابط پسر و دختر غوغا میکند؛ وظيفه ما نسبت به آنان چيست؟
همه مراجع: بر هر فردى واجب است، ضمن دورى از ابتلا به مفاسد، در صورت تمكّن و تحقق شرايط نهى از منكر، به اين فريضه اقدام كند.[20]
سختى امربهمعروف
پرسش 497. بعضى از گناهان (مانند بدحجابى و...) به حدى است كه اگر بخواهم تمام وقتم را براى آن سپرى كنم، باز هم نمیتوانم به تكليف خود عمل كنم و از كار و زندگى میافتم؛ در اين صورت تكليف چيست؟
همه مراجع: امربهمعروف و نهى از منكر، تا جايى كه باعث ضرر مالى قابل توجّه يا سختى و اختلال در زندگى نشود، واجب است.[21]
نگاه به نامحرم
پرسش 498. هرگاه نهى از منكر باعث نگاه به زنان بىموالات و آرایشکرده شود، آيا باز هم واجب است؟
همه مراجع: نهى از منكر، ملازم با نگاه كردن نيست و نگاههای قهرى و اتفاقى، اشكال ندارد.[22]
تجسس در خوابگاه
پرسش 499. براى اينكه اطلاع پيدا كنيم كه در اتاق خوابگاهها، گناه (نه توطئه بر ضد نظام) انجام میشود يا نه، آيا جايز است تفحّص كنيم؟
همه مراجع: خير، اين كار حرام است.[23]
نجاست فرش
پرسش 500. اگر فرش كسى نجس باشد و ببيند ديگران با پاى مرطوب بر آن قدم میگذارند، تكليف چيست؟
آيات عظام امام، خامنهای، صافى، فاضل و نورى: لازم نيست به آنان بگويد.[24]
آیتالله بهجت: خير، لازم نيست به او بگويد؛ مگر اينكه با او طورى معاشرت داشته باشد كه اگر نگويد، لوازم مشترك بين آن دو نجس خواهد شد.[25]
آیتالله تبريزى: اگر در معرض اين باشد كه نجاست به خوردنیها و آشامیدنیها سرايت كند، بايد به آنان بگويد.[26]
آیتالله سيستانى: اگر او باعث اين امر شده باشد، با دو شرط بايد به وى بگويد: يكى اينكه در معرض اين باشد كه نجاست به خوردنیها و آشامیدنیهای او سرايت كند و ديگر آنكه احتمال بدهد آنان به گفته او ترتيب اثر میدهند؛ ولى اگر بداند ترتيب اثر نمیدهند، گفتن لازم نيست.[27]
آیتالله مكارم: بنابر احتياط به آنان بگويد.[28]
آیتالله وحيد: اگر او باعث اين امر شده و در معرض اين باشد كه نجاست به خوردنیها و آشامیدنیها سرايت كند، بايد به آنان بگويد.[29]
امربهمعروف پدر و مادر
پرسش 501. اگر پدر و مادر انسان مرتكب گناه شوند، آيا نهى از منكر آنان بیاحترامی محسوب نمیشود؟
همه مراجع: خير، نهى از منكر آنان ـ با فراهم بودن شرايط آن ـ بر فرزند واجب است. البته سعى كند اين كار را با سخن نرم و اخلاق نيك، انجام دهد و اين امر، بیاحترامی به آنان محسوب نمیشود و اگر تأثير نكرد، وظيفه ديگرى ندارد.[30]
تكرار امربهمعروف
پرسش 502. در فريضه امربهمعروف و نهى از منكر، آيا یکبار تذكر دادن كافى است، يا بايد چندين بار تكرار كند؟
همه مراجع: اگر در تكرار تذكّر، احتمال اثر میدهد، بايد تكرار كند.[31]
نهى غذاى نجس
پرسش 503. اگر انسان ببيند كسى چيز نجسى را میخورد، آيا لازم است به او بگويد؟
همه مراجع (بهجز بهجت): خير، لازم نيست به او بگويد.[32]
آیتالله بهجت: خير، لازم نيست به او بگويد؛ مگر اينكه با او طورى معاشرت داشته باشد كه اگر نگويد، لوازم مشترك بين آن دو نجس میشود.[33]
فضله موش
پرسش 504. اگر صاحب خانه در بين غذا خوردن، بفهمد غذا نجس است (مانند ديدن فضله موش در غذا)، آيا لازم است به ميهمانان بگويد؟
همه مراجع (بهجز سيستانى و مكارم): آرى، بايد به آنان بگويد.[34]
آیتالله سيستانى: اگر احتمال دهد ميهمانان به گفته او ترتيب اثر میدهند، بايد به آنان بگويد؛ ولى اگر بداند ترتيب اثر نمیدهند، گفتن لازم نيست.[35]
آیتالله مكارم: بنابر احتياط واجب، بايد به آنان بگويد.[36]
دروغ مصلحتى
پرسش 505. دروغ مصلحتى چه حكمى دارد؟
همه مراجع: «دروغ مصلحتى» به معناى رايج نزد مردم ـ كه درواقع «دروغ منفعتى» است ـ حرام است. موارد جواز دروغ در اسلام مشخص است؛ ازجمله آنها وجود مصلحت اهم (مثل حفظ جان مؤمن و يا رفع نزاع بين دو مسلمان) است.[37]
حكم غيبت
پرسش 506. كسى كه از شخصى غيبت كرده يا شنيده است، آيا بايد رضايت فرد غيبت شده را به دست آورد؟
همه مراجع (بهجز بهجت): خير، كسب رضايت او واجب نيست؛ ولى بايد از اين گناه توبه كند.[38]
آیتالله بهجت: آرى بايد رضايت او را جلب كند، مگر اينكه عزت و آبروى او را نزد كسانى كه پيش آنان غيبت كرده، اعاده نمايد و اگر امكان رضايت و يا دسترسى به او نباشد، بايد براى او استغفار كرد.[39]
موارد غيبت
پرسش 507. كسى كه عيب ظاهرى دارد (مثلاً قدش كوتاه است)، آيا میتوان پشت سر او اين عيب را گفت؟
همه مراجع: بيان صفات ظاهرى و آشكار شخصى كه همه از آن آگاهى دارند ـ اگر قصد هتك و تحقير و مسخره كردن او را نداشته باشد ـ اشكال ندارد.[40]
غيبت استاد
پرسش 508. غيبت در مسائلى كه اگر درباره آن صحبت نشود، حل نمیگردد (مثلاً درباره استادى كه خوب درس نمیدهد)، چه حكمى دارد؟
همه مراجع: بيان نقاط ضعف استاد، نزد مسئولان و يا در مقام مشورت، اشكال ندارد. بهطورکلی در مواردى كه مصلحت غيبت، اهم از مفسده آن باشد، غيبت حرام نيست.[41]
قطع رحم
پرسش 509. خويشاوندانى كه قطع رحم با آنان جايز نيست، چه كسانىاند؟
همه مراجع: ارحام كسانىاند كه در مراتب ارث واقع میشوند؛ مانند: پدر، مادر، برادر، خواهر و فرزندان آنان و نيز عمو، عمه، خاله، دايى و فرزندان آنان.[42]
پرسش 510. اگر برادر يا ساير نزديكان فرد به وظايف دينى (نماز، روزه، خمس و...) عمل نمیکنند و به تذكر هم گوش نمیدهند، آيا میتواند رفتوآمد با آنان را قطع كند؟
همه مراجع (بهجز امام): خير، نمیتواند به اين بهانه، صلهرحم را ترك كند؛ مگر آنكه قطع رابطه (بهطور موقّت) باعث تأثير و بيدارى او گردد. در اين صورت از باب نهى از منكر لازم است.[43]
امام: خير، بكوشد با رفتوآمد او را ارشاد كند و از قطع رحم درهرحال اجتناب ورزد.[44]
صلهرحم
پرسش 511. صلهرحم به چه چيز تحقّق مییابد؟ آيا رفتوآمد با خويشاوندان واجب است؟
همه مراجع: صلهرحم، منحصر به رفتوآمد با خويشاوندان نيست؛ بلكه اين عمل با هديه دادن، ميهمانى كردن، پيغام فرستادن، تماس تلفنى، سلام كردن و... نيز تحقق مییابد. پس همين اندازه كه قطع رحم نشود، كافى است.[45]
لباس شهرت
پرسش 512. منظور از لباس شهرت چه نوع لباسى است؟
همه مراجع (بهجز سيستانى و مكارم): لباس شهرت، لباسى است كه پوشيدن آن براى شخص ـ به جهت جنس پارچه، رنگ، كيفيت دوخت و يا مندرس بودنش ـ معمول نبوده و خلاف شأن او بهحساب آيد؛ بهطوریکه اگر آن را در برابر مردم بپوشد، توجه آنان را به خود جلب كرده و انگشتنما میشود.[46]
آیتالله مكارم: لباس شهرت، لباسى است كه جنبه رياكارى دارد و شخص میخواهد بهوسیله آن، مثلاً به زهد و ترك دنيا مشهور شود؛ خواه از جهت پارچه يا رنگ آن باشد و يا دوخت آن. امّا اگر واقعاً قصدش ساده پوشيدن است و جنبه ریاکاری ندارد؛ نهتنها جايز بلكه عملى شايسته است.[47]
آیتالله سيستانى: منظور لباسى است كه مؤمن را به صورتى زشت و نامناسب درآورد.[48]
پوشيدن لباس شهرت
پرسش 513. حكم پوشيدن لباس شهرت را بيان كنيد؟
آيات عظام امام، خامنهای، فاضل و نورى: پوشيدن لباسى كه موجب شهرت و انگشتنمایی شود، بنابر احتياط واجب حرام است.[49]
آيات عظام بهجت، صافى و وحيد: پوشيدن لباسى كه موجب شهرت و انگشتنمایی شود، حرام است.[50]
آيات عظام تبريزى و سيستانى: پوشيدن آن حرام نيست؛ مگر آنكه موجب هتك حرمت و خوارى شخص شود.[51]
آیتالله مكارم: پوشيدن لباسى كه جنبه رياكارى دارد و شخص میخواهد بهوسیله آن، مثلاً به زهد و ترك دنيا مشهور شود، بنابر احتياط واجب حرام است؛ خواه از جهت پارچه يا رنگ آن باشد و يا دوخت آن. اما اگر واقعا قصد او ساده پوشيدن است و جنبه رياكارى ندارد؛ نهتنها جايز، بلكه عملى شايسته است.[52]
تبصره. پوشيدن هر لباسى كه موجب هتك حرمت و خوارى شخص شود، به فتواى همه مراجع حرام است.
لباس جنس مخالف
پرسش 514. پوشيدن لباس زنانه براى مردان و بالعكس چه حكمى دارد؟
آيات عظام امام و بهجت: بنابر احتياط واجب، پوشيدن لباس مختص به جنس مخالف، جايز نيست.[53]
آيات عظام تبريزى، خامنهای، صافى، فاضل و وحيد: بنابر احتياط واجب پوشيدن لباس مختص به جنس مخالف، درصورتیکه آن را زىّ و پوشش خود قرار دهد، جايز نيست.[54]
آیتالله سيستانى: بنا بر احتياط واجب، پوشيدن لباس مختص به جنس مخالف، اگر او را به آن صورت درآورد، جايز نيست.[55]
آیتالله مكارم: پوشيدن لباس جنس مخالف، اگر مفسده خاصى بر آن مترتب نشود، اشكال ندارد.[56]
آیتالله نورى: بنا بر احتياط واجب، پوشيدن لباس مختص به جنس مخالف، جايز نيست؛ مگر آنكه انگيزه عقلايى و مصلحت مهمتری در بين باشد.[57]
لباس منزل
پرسش 515. آيا در حرمت پوشيدن لباس جنس مخالف، تفاوتى بين پوشيدن آن در خانه و بيرون از آن دارد؟
آيات عظام امام و بهجت: خير، بنابر احتياط واجب پوشيدن آن جايز نيست.[58]
آيات عظام تبريزى، خامنهای، صافى، فاضل و وحيد: تا زمانى كه لباس جنس مخالف را بهعنوان زىّ (لباس و پوشش) خود قرار نداده باشد، اشكال ندارد.[59]
آیتالله سيستانى: اگر او را بهصورت جنس مخالف درآورد، بنا بر احتياط واجب پوشيدن آن جايز نيست.[60]
آیتالله مكارم: اگر مفسده خاصى بر آن مترتب نشود، پوشيدن آن اشكال ندارد.[61]
آیتالله نورى: اگر از پوشيدن آن انگيزه عقلايى دارد و مصلحت مهمتری در بين است، اشكال ندارد.[62]
پوشيدن دمپايى
پرسش 516. آيا پوشيدن دمپايى زنان براى مردان و بالعكس اشكال دارد؟
همه مراجع (بهجز امام و بهجت): خير، اشكال ندارد (اگر باعث مفسده نشود).[63]
آيات عظام امام و بهجت: اگر مختص به زن يا مرد باشد، بنابر احتياط واجب پوشيدن آن براى ديگرى جايز نيست.[64]
تبصره. اگر در موردى پوشيدن دمپايى مختص به جنس مخالف، بهعنوان زىّ و لباس قرار گيرد (مانند پوشيدن آن در بيرون از منزل)، در اين صورت پوشيدن آن اشكال دارد.
ریشتراشی
پرسش 517. تراشيدن ريش تمامصورت، با ماشين يا تيغ چه حكمى دارد؟
همه مراجع (بهجز بهجت و صافى): تراشيدن ريش ـ خواه با تيغ باشد يا ماشين ـ بنا بر احتياط واجب حرام است.[65]
آيات عظام بهجت و صافى: تراشيدن ريش حرام است.[66]
ريش نوجوان
پرسش 518. آيا تراشيدن موهاى كمِ صورت، بهمنظور رشد و پرپشت شدن آن، اشكال دارد؟
همه مراجع: اگر موهاى صورت كم باشد و صدق ريش بر آن نكند، تراشيدن آن مانعى ندارد.[67]
مسخره ريش
پرسش 519. اگر انسان براى اينكه توهين مردم را نشنود، ريشش را بزند؛ چه حكمى دارد؟
همه مراجع: گذاشتن ريش براى مسلمانى كه به دينش اهميت میدهد، باعث خوارى و سرشكستگى نيست و با مسخره كردن ديگران، احكام الهى عوض نمیشود؛ مگر آنكه باعث حرج بشود و تحمل آن غيرممكن باشد.[68]
ريش پروفسورى
پرسش 520. آيا گذاشتن ريش پروفسورى كفايت میکند؟
همه مراجع (بهجز تبريزى و مكارم): خير، كفايت نمیکند و حكم تراشيدن تمام آن را دارد.[69]
آيات عظام تبريزى و مكارم: اگر چانه و اطراف آن (یکچهارم صورت) تراشيده نشود، بهطوریکه در وقت مواجهه صدق ريش كند، كفايت میکند.[70]
وسايل قمار
پرسش 521. اگر بعضى از وسیلههای بازى، در شهرى از آلات قمار محسوب شود؛ ولى در شهر ديگر اینطور نباشد، آيا بازى با آنها جايز است؟
آيات عظام امام، بهجت، تبريزى، صافى، نورى و وحيد: اگر تنها در بعضى شهرها نيز از آلات قمار محسوب شود، بازى با آن جايز نيست.[71]
آيات عظام سيستانى، فاضل و مكارم: اگر در عرف محل (شهر) از آلات قمار محسوب شود، بازى با آن جايز نيست و در غير اين صورت اشكال ندارد.[72]
آیتالله خامنهای: اگر اين وسیلهها در يكى از دو شهر، از آلات قمار محسوب شود و در گذشته نيز در هر دو مكان از آلات قمار بوده، بازى با آنها حرام است.[73]
بازى رايانه
پرسش 522. بازى قمار، بهصورت تك نفره با رايانه چه حكمى دارد؟
همه مراجع (بهجز بهجت، سيستانى، فاضل و مكارم): بازى با آلات قمار جايز نيست؛ خواه طرف مقابل، شخص باشد يا رايانه.[74]
آيات عظام بهجت و سيستانى: بنابر احتياط واجب جايز نيست.[75]
آيات عظام فاضل و مكارم: اگر طرف ديگر رايانه باشد اشكال ندارد.[76]
بازى شطرنج
پرسش 523. بازى با شطرنج، بدون بردوباخت و بهمنظور تقويت فكر و حافظه، چه حكمى دارد؟
آيات عظام امام، تبريزى، خامنهای، فاضل، مكارم و نورى: اگر (واقعاً) در نظر عرف از آلت قمار بودن خارجشده باشد، بازى با آن اشكال ندارد.[77]
آيات عظام بهجت و وحيد: اگر بدون بردوباخت باشد، بنابر احتياط واجب جايز نيست و اين احتياط بسيار شديد است.[78]
آيات عظام سيستانى و صافى: بازى با شطرنج حرام است و انگيزه یادشده، هيچ تأثيرى در حكم ندارد و باعث جواز آن نمیگردد.[79]
پرسش 524. اگر براى مقلّد ثابت شود كه شطرنج در زمان حاضر آلت قمار بودن خود را از دست داده است، بازى با آن بدون بردوباخت، چه حكمى دارد؟
همه مراجع (بهجز بهجت و صافى): اگر احراز شود كه از نظر عرف، آلت قمار بودن خود را از دست داده است، بازى با آن اشكال ندارد.[80]
آیتالله بهجت: بازى با شطرنج، اگر بدون بردوباخت باشد، بنابر احتياط واجب جايز نيست و اين احتياط بسيار شديد است.[81]
آیتالله صافى: بازى با شطرنج، درهرحال حرام است.[82]
جوايز ورزشى
پرسش 525. آيا در بازیهای ورزشى، تعيين جايزه از سوى شخص يا گروه ديگر (غير از مسابقهدهندگان) اشكال دارد؟
همه مراجع: در فرض یادشده، اشكال ندارد.[83]
شرطبندی
پرسش 526. آيا هر بازى كه در آن بردوباخت و شرطبندی انجام گيرد، حرام است؟
همه مراجع: هر نوع بازى كه بهصورت بردوباخت و شرطبندی باشد، حرام است؛ مگر در مسابقه تيراندازى و اسبسواری.[84]
تخت نرد
پرسش 527. حكم بازى با تخت نرد را بيان كنيد؟
آيات عظام امام، تبريزى، خامنهای، فاضل و مكارم: اگر از آلات قمار محسوب شود بازى با آن هرچند بدون بردوباخت حرام است.[85]
آيات عظام بهجت و وحيد: بازى با نرد، اگر بهصورت بردوباخت باشد، حرام است و بدون آن بنا بر احتياط واجب جايز نيست.[86]
آيات عظام سيستانى، صافى و نورى: حرام است.[87]
بازى با ورق
پرسش 528. بازى ورق و يا پاسور چه حكمى دارد؟
آيات عظام امام، تبريزى، خامنهای، صافى، نورى و وحيد: بازى با آلات قمار ـ هرچند بدون بردوباخت ـ حرام است.[88]
آيات عظام بهجت و مكارم: اگر بهصورت بردوباخت باشد، حرام است و اگر بدون آن باشد، بنا بر احتياط واجب جايز نيست.[89]
آیتالله سيستانى: اگر بهصورت بردوباخت باشد، حرام است و اگر بدون بردوباخت و شرطبندی باشد؛ چنانچه در عرف محل (شهر) از آلات قمار شناخته شود، بنابر احتياط واجب بازى و اين جايز نيست.[90]
آیتالله فاضل: اگر در عرف از آلت قمار بودن خارجشده باشد و بردوباختی در كار نباشد اشكال ندارد.[91]
بيليارد
پرسش 529. با توجه به رواج بيليارد در سطح جامعه و تمايل بعضى مراكز آموزش عالى به استفاده از آن، لطفا نظر مراجع عظام تقليد را در اين خصوص بيان كنيد؟
آيات عظام امام، تبريزى، خامنهای، صافى، فاضل، مكارم و نورى: اگر در نظر عرف وسيله قمار شناخته شود، بازى با آن جايز نيست؛ هرچند بدون بردوباخت باشد.[92]
آیتالله بهجت: بازى با بيليارد جايز نيست.[93]
آیتالله سيستانى: اگر در نظر عرف محل، وسيله قمار شناخته شود، با بردوباخت حرام است و بنا بر احتياط واجب، بدون بردوباخت هم جايز نيست.[94]
آیتالله وحيد: اگر در نظر عرف وسيله قمار شناخته شود، با بردوباخت حرام است و بنا بر احتياط واجب، بدون بردوباخت هم جايز نيست.[95]
نگهداری وسايل قمار
پرسش 530. حكم نگهداری آلات قمار را بيان كنيد؟
همه مراجع (بهجز تبريزى و وحيد): نگهداری آلات قمار، جايز نيست و بايد آنها را از بين برد.[96]
آيات عظام تبريزى و وحيد: بنابر احتياط واجب، نگهداری آلات قمار، جايز نيست و بايد آنها را از بين برد.[97]
مجسمهسازی
پرسش 531. ساختن مجسمه انسان يا حيوان، بهصورت نیمتنه و يا برجسته روى ديوار چه حكمى دارد؟
آيات عظام امام، بهجت، سيستانى، فاضل، مكارم و وحيد: تفاوتى بين مجسمه كامل و ناقص نيست و هر دو اشكال دارد.[98]
آيات عظام تبريزى، خامنهای و صافى: ساختن مجسمه آنها بهصورت ناقص، اشكال ندارد.[99]
آیتالله نورى: ساختن مجسمه درصورتیکه براى هدف عقلايى باشد و اسراف محسوب نشود، جايز است و در اين امر، تفاوتى بين مجسمه كامل و ناقص نيست.[100]
خریدوفروش مجسمه
پرسش 532. حكم خریدوفروش و نگهداری مجسمه جاندار چيست؟
همه مراجع (بهجز صافى و مكارم): خریدوفروش و نگهداری آن اشكال ندارد.[101]
آیتالله مكارم: خریدوفروش آن اشكال دارد و سزاوار آن است كه از نگهداری آن، خوددارى شود.[102]
آیتالله صافى: بنا بر احتياط واجب، خریدوفروش و نگهداری آن، جايز نيست.[103]
حكم كاريكاتور
پرسش 533. كشيدن كاريكاتور اشخاص، درصورتیکه موجب استهزا و هتك آنان شود، چه حكمى دارد؟
همه مراجع: بهطورکلی استهزا و هتك حرمت مؤمن، حرام است.[104]
شرب شراب
پرسش 534. حكم شراب ازنظر حرمت و نجاست چيست؟ آيا تفاوتى بين کموزیاد آن نيست؟
همه مراجع: شراب، نجس و خوردن آن حرام است. تفاوتى بين کموزیاد آن نيست و نوشيدن يك قطره آن نيز حرام است. اين كار از گناهان بزرگ محسوب میشود؛ هرچند شخص را مست نكند.[105]
پرسش 535. آيا هر مايع مستکننده، نوشيدن آن گناه است و باعث جارى شدن حد میگردد؟
همه مراجع: آرى، اگر مايع مستکننده است، نوشيدن آن حرام و از گناهان بزرگ است و هر كس مرتكب شود، حد بر او جارى میشود.[106]
شرب مايع مسكر
پرسش 536. آيا هر مايعى كه مستکننده باشد، نجس و نوشيدن آن حرام است؟
آيات عظام امام، بهجت، صافى، فاضل و نورى: اگر اصل آنهم مايع بوده، نجس است؛ ولى نوشيدن آن درهرحال حرام است.[107]
آيات عظام تبريزى و خامنهای: اگر اصل آن هم مايع بوده، بنابر احتياط واجب نجس است؛ ولى نوشيدن آن درهرحال حرام است.[108]
آيات عظام سيستانى و وحيد: اگر اصل آن هم مايع بوده، بنابر احتياط مستحب نجس است؛ ولى نوشيدن آن درهرحال حرام است.[109]
آیتالله مكارم: بنابر احتياط واجب نجس است، هرچند اصل آنهم مايع نبوده باشد؛ ولى نوشيدن آن درهرحال حرام است.[110]
تبصره. اگر مايع مستکننده از مخلوط كردن یکچیز جامد (مانند بنگ و حشيش) با محلول آب تهيه شود، نجس نيست؛ هرچند اين محلول مستکننده باشد (چون اصل آن مايع نبوده است)؛ ولى استعمال آن حرام است.
پینوشتها:
[1] . آلعمران (3) ، آيه 110.
[2] . آلعمران (3) ، آيه 113 و 114.
[3] . لقمان (31) ، آيه 17.
[4] . طه (20) ، آيه 43 و 44.
[5] . «وَ ما اَعْمالُ الْبِرِّ كُلُّها وَ الْجِهادُ فِى سَبيلِ اللّهِ عِنْدَ الاَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْىِ عَنِ الْمُنْكَرِ اِلّا كَنْفثة فِى بَحْرٍ لُجّى»: نهجالبلاغه، كلمات قصار، ش 374.
[6] . «بِئْسَ الْقَوْمِ قَومٌ يَعيبُونَ الاَمْرِ بِالْمَعْروفِ وَ النَّهْىَ عَنِ الْمُنْكرِ»: وسائل الشيعه، ج11، ط جديد، ص392.
[7] . طبق برخى فتاوا بنابر احتياط واجب است.
[8] . مكارم، استفتائات، ج 2، س 1377 ؛ صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1456 ؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج 1، م 1773 ؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، س 1054.
[9] . امام، تحرير الوسيله، ج 1، القول فى شرايط وجوبهما، م 8 و توضيح المسائل، م 2791 ؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج 1، م 1271، الرابع ؛ بهجت، توضيح المسائل، م 1608 ؛ مكارم، استفتائات، ج 2، س1383 ؛ دفتر: خامنهای، وحيد، تبريزى، نورى، صافى و فاضل.
[10] . امام و فاضل، توضيح المسائل مراجع، م 2786 ؛ بهجت، توضيح المسائل، امربهمعروف ؛ نورى، توضيح المسائل، م 2784 ؛ دفتر: مكارم و خامنهای.
[11] . وحيد، منهاج الصالحين، ج 2، م 1271 ؛ تبريزى و سيستانى، منهاج الصالحين، ج 1، م 1271 ؛ صافى، توضيح المسائل، م 2860 و 2861.
[12] . صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1475 ؛ امام، تحرير الوسيله، ج 1، القول فى شرايط وجوبهما، م 2 ؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج 2، م 1271، الرابع ؛ تبريزى، منهاج الصالحين، ج 1، م 1271، الرابع ؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج 1، م 1271، الرابع و دفتر: خامنهای، بهجت، نورى، مكارم و فاضل.
[13] . امام، تحرير الوسيله، ج 1، شرايط الامر بالمعروف، الشرط الرابع، م 2 ؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج 2، م 1272 و 1275 ؛ تبريزى، منهاج الصالحين، ج 1، م 1272 و 1275 ؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، م 1272 و 1275 ؛ صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1458 و دفتر: خامنهای، بهجت، نورى، مكارم و فاضل.
[14] . امام، استفتائات، ج 1، امربهمعروف، س 3 ؛ فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 931 ؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، س 1057 و 1068 ؛ مكارم، استفتائات، ج 1، س 1156 ؛ تبريزى، استفتائات، س 2191 و دفتر: وحيد، بهجت، سيستانى، صافى و نورى.
[15] . امام و فاضل، توضيح المسائل مراجع، م 2824 ؛ صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1455 و 1456 ؛ نورى، توضيح المسائل، م 2811 ؛ مكارم، استفتائات، ج 2، س 1373 ؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، س 1054 و 1063 ؛ تبريزى، منهاج الصالحين، ج 1، م 1272 و 1273 ؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج1، م 1272 و 1273 ؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج 2، م 1272 و 1273.
[16] . بهجت، توضيح المسائل، م 1611.
[17] . مكارم، استفتائات، ج 2، س 1372 و 1712 ؛ صافى، جامعالمسائل، ج 2، س 1462 و 1459 و ج 1، س 1016 و 1007 ؛ تبريزى، استفتائات، س 1071 و 1059 ؛ فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 947 و 946 و 995 ؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، س 1154 و 1066 و 1139 ؛ سيستانى، Sistani.org، موسيقى ش 13 و 22 ؛ بهجت، توضيح المسائل، م 1608 و متفرقه م 20 ؛ نورى، استفتائات، ج 1 س1011 و 1015.
[18] . دفتر: همه مراجع.
[19] . مكارم، استفتائات، ج 1، س 1154 ؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، س 1086 و 1277 ؛ امام، استفتائات، ج 1، امربهمعروف، س 18 ؛ تبريزى، استفتائات، س 973 و 979 ؛ فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 946 ؛ صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1462 ؛ دفتر: وحيد، سيستانى، نورى و بهجت.
[20] . مكارم، استفتائات، ج 2، س 1385 و 1388 و ج 1، س 1159 و 1154 ؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات،1086 ؛ تبريزى، استفتائات، س 979 ؛ فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 946 ؛ صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1462 ؛ دفتر: وحيد، سيستانى، نورى و بهجت.
[21] . مكارم، استفتائات، ج 1، س 1160 ؛ تبريزى، استفتائات، س 979 ؛ صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1459 ؛ امام و فاضل، توضيح المسائل مراجع، م 2791 ؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج 1، شرائط وجوب الامر بالمعروف، الخامس ؛ نورى، توضيح المسائل، م 2789 ؛ بهجت، توضيح المسائل، 1608، چهارم ؛ دفتر: وحيد و خامنهای.
[22] . مكارم، استفتائات، ج 2، س 1378 ؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، س 1085 و 1067 ؛ تبريزى، استفتائات، س 1585 و 974 ؛ دفتر: وحيد، سيستانى، نورى، صافى، فاضل، امام و بهجت.
[23] . تبريزى، استفتائات، س 2218 ؛ فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 2193 ؛ وحيد، توضيح المسائل، م 2073 ؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، س 1393.
[24] . توضيح المسائل مراجع، م 144 ؛ نورى، توضيح المسائل، م 144 ؛ دفتر: خامنهای.
[25] . توضيح المسائل مراجع، م 144.
[26] . توضيح المسائل مراجع، م 144.
[27] . توضيح المسائل مراجع، م 142 و 144.
[28] . مكارم، توضيح المسائل مراجع، م 143.
[29] . توضيح المسائل، م 145.
[30] . امام، استفتائات، ج 1، امربهمعروف، س 18 ؛ فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 937 ؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، س 1068 و دفتر: همه مراجع.
[31] . دفتر: همه مراجع.
[32] . توضيح المسائل مراجع، م 143 ؛ وحيد، توضيح المسائل، م 144 ؛ نورى، توضيح المسائل، م 143 ؛ دفتر: خامنهای.
[33] . بهجت، توضيح المسائل مراجع، م 143.
[34] . توضيح المسائل مراجع، م 145 ؛ وحيد، توضيح المسائل، م 146 ؛ نورى، توضيح المسائل، م 145 ؛ دفتر: خامنهای.
[35] . سيستانى، توضيح المسائل مراجع، م 142 و 145.
[36] . مكارم، توضيح المسائل مراجع، م 145.
[37] . امام، استفتائات، ج 2، گناهان كبيره، س 4 ؛ دفتر: همه مراجع.
[38] . امام، استفتائات، ج 2 گناهان كبيره، س 16 و 21 ؛ فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 982 ؛ سيستانى، Sistani.org، غيبت ؛ تبريزى، استفتائات، س 1004 و 1006 و دفتر: بهجت، نورى، وحيد، صافى، خامنهای، مكارم.
[39] . استفتائات، ج 4، س 6469 و 6475.
[40] . امام، استفتائات، ج 2 گناهان كبيره، س 11 و 12 ؛ تبريزى، صراط النجاة، ج 5، س 740 ؛ مكارم، استفتائات، ج 1، س 556 و ج 2، س 742 و دفتر: همه مراجع.
[41] . دفتر: همه مراجع.
[42] . دفتر: همه مراجع.
[43] . صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 480 و 481 ؛ فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 940 و 941 ؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، س 1057 ؛ مكارم، استفتائات، ج 1، س 1156 ؛ نورى، استفتائات، ج 1، س 1064 ؛ دفتر: وحيد، تبريزى، بهجت و سيستانى.
[44] . امام، استفتائات، ج 1، امربهمعروف، س 13 و 17 و 22.
[45] . فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 1772 ؛ تبريزى، استفتائات، س 2185 و 2189 ؛ سيستانى، Sistani.org، صلهرحم و دفتر: همه مراجع.
[46] . توضيح المسائل مراجع، م845 ؛ نورى، توضيح المسائل، م846 ؛ بهجت، توضيح المسائل، م711 ؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، س 1361 ؛ وحيد، توضيح المسائل، م851.
[47] . توضيح المسائل مراجع، م 845.
[48] . دفتر: سيستانى.
[49] . امام و فاضل، توضيح المسائل مراجع، م 845 ؛ نورى، توضيح المسائل، م 846 و خامنهای، استفتاء، س 550.
[50] . صافى، توضيح المسائل مراجع، م845 ؛ بهجت، توضيح المسائل، م711 ؛ وحيد، توضيح المسائل، م851.
[51] . تبريزى و سيستانى، توضيح المسائل مراجع، م845.
[52] . توضيح المسائل مراجع، م 845.
[53] . توضيح المسائل مراجع، م 846.
[54] . وحيد، توضيح المسائل، م 852 ؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، س1372 ؛ صافى، جامعالاحكام، ج2، س1688 ؛ تبريزى، صراطالنجاة، ج3، س781 و فاضل، توضيح المسائل مراجع، م 846.
[55] . همان، م 846.
[56] . استفتائات، ج1، س138.
[57] . توضيح المسائل، م 847.
[58] . بهجت، توضيح المسائل مراجع، م846 ؛ امام، استفتائات، ج3، (سؤالات متفرقه) ، س174 .
[59] . فاضل، توضيح المسائل مراجع، م846 ؛ وحيد، توضيح المسائل، م852 ؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، س1368 ؛ صافى، جامع الاحكام، ج2، س1688 ؛ تبريزى، صراط النجاة، ج3، س781.
[60] . سيستانى، توضيح المسائل مراجع، م846.
[61] . مكارم، استفتائات، ج1 س 132 و س138 و ج2، س159 .
[62] . نورى، توضيح المسائل، م 847.
[63] . خامنهای، اجوبة الاستفتائات، س 1368 ؛ تبريزى، صراطالنجاة، ج3، س781 ؛ وحيد، توضيح المسائل، م852 ؛ صافى، جامع الاحكام، ج2، 1688 ؛ مكارم، استفتائات، ج1، س138 و ج2، س159 و فاضل و سيستانى و نورى توضيح المسائل مراجع، م 846.
[64] . بهجت، توضيح المسائل، م711 ؛ امام، استفتائات، ج3، (سؤالات متفرقه) ، س174.
[65] . امام، استفتائات، ج 2، مكاسب محرمه، س 79 ؛ نورى، استفتائات، ج 1، س 492 و 493 ؛ مكارم، استفتائات، ج 2، س 750 و 753 ؛ تبريزى، استفتائات، س 1089 و 1096 ؛ فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 957 و 955 ؛ سيستانى، Sistani.org، ريش تراشى، س 1 و 3 ؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، س 1421 و 1416 ؛ دفتر: وحيد.
[66] . صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1740 و 1742 ؛ بهجت، توضيح المسائل، متفرقه، م 4.
[67] . امام، استفتائات، ج 2، مكاسب محرمه، س 80 ؛ مكارم، استفتائات، ج 2، س 753 و ج 1، س 570 ؛ تبريزى، استفتائات، س 1096 ؛ فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 956 و 960 و 958 ؛ سيستانى، Sistani.org، ريش تراشى، س 14 ؛ دفتر: وحيد، بهجت، نورى و صافى.
[68] . خامنهای، اجوبة الاستفتائات، س 1418 ؛ مكارم، استفتائات، ج 2 س 753 ؛ تبريزى، صراط النجاة، ج 2، س 905 و التعليقة على منهاج الصاحين، م 43 ؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، م 43 ؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، م 46 ؛ دفتر: صافى، بهجت، وحيد، فاضل و امام.
[69] . امام، استفتائات، ج 2، مكاسب محرمه، س 84 ؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، م 43 ؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، س 1413 ؛ سيستانى ؛ Sistani.org، ريش تراش، س 1 و 3 ؛ صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1743 ؛ بهجت، توضيح المسائل، متفرقه، س 4 ؛ نورى، استفتائات، ج 1، س 492 و 493 و فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 957 و 955.
[70] . مكارم، استفتائات، ج 2، س 751 و تبريزى، استفتائات، س 1087.
[71] . تبريزى، استفتائات، س 981 و دفتر: امام، وحيد و بهجت و نورى، صافى.
[72] . سيستانى، Sistani.org، قمار، س 4 و دفتر: فاضل و مكارم.
[73] . اجوبة الاستفتائات، س 1126.
[74] . خامنهای، اجوبة الاستفتائات، ج 5، س1154 ؛ صافى، جامعالاحكام، ج 1، س1043 ؛ نورى، استفتائات، ج 1، س 559 ؛ تبريزى، صراط النجاة، ج 5، س 1154 ؛ دفتر: وحيد و امام.
[75] . سيستانى، Sistani.org، قمار، س و 1 ؛ و دفتر: بهجت.
[76] . فاضل، lankarani.org، احكام قمار، س50 ؛ مكارم، استفتائات، ج 2، س 734 .
[77] . تبريزى، استفتائات، س 983 ؛ دفتر: امام، خامنهای، فاضل، مكارم، نورى و وحيد.
[78] . بهجت، توضيح المسائل، متفرقه، م 9.
[79] . صافى، جامع الاحكام، ج1، س1041 ؛ سيستانى، سايت شطرنج ، س 4 و 5.
[80] . امام، استفتائات، ج2، مكاسب محرمه، س21 ؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، س 1115 ؛ فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 952 ؛ مكارم، استفتائات، ج1، س543 ؛ تبريزى، استفتائات، س982 ؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج3، م 19 و نورى، استفتائات، ج1، س 559 و سيستانى، Sistani.org، س 12.
[81] . بهجت، توضيح المسائل، متفرقه، س 9.
[82] . صافى، جامع الاحكام، ج1، س1041 و 1042.
[83] . مكارم، استفتائات، ج 2، س 728 ؛ صافى، جامع الاحكام، ج 1، س 1049 ؛ دفتر: امام، خامنهای، وحيد، فاضل، بهجت، نورى و تبريزى.
[84] . امام، استفتائات، ج 2، مكاسب محرمه، س 17 ؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، س 1123 ؛ سيستانى، منهاجالصالحين، ج 2، م 22 ؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، م 19 ؛ فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 953 ؛ صافى، جامع الاحكام، ج 1، س 1039 ؛ مكارم، استفتائات، ج 2، س727 ؛ تبريزى، استفتائات، س 992 ؛ دفتر: بهجت و نورى.
[85] . امام، استفتائات، ج 2، (مكاسب محرمه) ، س15 ؛ تبريزى، استفتائات، س 982 ؛ مكارم، استفتائات، ج 2 ،733 ؛ خامنهای، اجوبةالاستفتائات، س 1125 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج2، س939.
[86] . بهجت، توضيح المسائل، متفرقه، س9 ؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج3، م19.
[87] . سيستانى، سايت، قمار ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 560 ؛ دفتر: صافى.
[88] . صافى، جامع الاحكام، ج1، س 1045 ؛ امام، استفتائات، ج2، (مكاسب محرمه) ، س18 ؛ خامنهای، اجوبةالاستفتائات، س1116 ؛ نورى، استفتائات، ج1، س559 و 560 ؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج3، م19 ؛ تبريزى، استفتائات، س 981.
[89] . مكارم، استفتائات، ج 1، س 541 و 544 ؛ بهجت، توضيح المسائل، (متفرقه) ، س 9.
[90] . سايت، س 9.
[91] . جامع المسائل، ج1، س 951.
[92] . امام، استفتائات، ج 2، (مكاسب محرمه) ، س15 ؛ خامنهای، اجوبةالاستفتائات، س1125 و 1119 و 1116 ؛ فاضل، سايت، قمار، س47 ؛ مكارم، استفتائات، ج 1، س540 و ج 2، س733 ؛ تبريزى، سايت ؛ صافى، جامع الاحكام، ج 1، س1041 و دفتر: نورى.
[93] . دفتر: بهجت.
[94] . سيستانى، سايت، قمار، س2.
[95] . وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، م19.
[96] . امام، تحرير الوسيله، ج 1، م 8 ؛ بهجت، وسيلة النجاة، ج 1، م 1441 ؛ صافى، هداية العباد، ج 1، م1689 ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 559 ؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، م 11 ؛ دفتر: خامنهای و فاضل.
[97] . وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، م 9 ؛ تبريزى، منهاج الصالحين ج 2، التجارة، م 9.
[98] . مكارم، استفتائات، ج 1، س 546 و ج 2، س 737 ؛ سيستانى، Sistani.org، مجسمهسازی ؛ فاضل،جامعالمسائل، ج 2، س 945 ؛ دفتر: امام، وحيد و بهجت.
[99] . خامنهای، اجوبة الاستفتائات، س 1221 ؛ صافى، جامع الاحكام، ج 1، س 1057 ؛ تبريزى، استفتائات، 1061.
[100] . استفتائات، ج 1، س 465.
[101] . امام، تحرير الوسيله، ج 1، المكاسب المحرمه، م 12 ؛ فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 1014 و توضيح المسائل مراجع، م 2069 ؛ تبريزى، توضيح المسائل مراجع، م 2069 و استفتائات، س 1007 ؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، س 1221 ؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، م 18 ؛ وحيد، توضيح المسائل،2077 ؛ بهجت، وسيلهالنجاة، ج 1، م 1448 و دفتر: نورى.
[102] . استفتائات، ج 1، س 547 و 548.
[103] . صافى، هداية العباد، ج 1، م 1696 و توضيح المسائل مراجع، م 2069.
[104] . دفتر: همه مراجع.
[105] . توضيح المسائل مراجع، م 111 و 2633 و وحيد، توضيح المسائل، م 112 و 2697 و دفتر: خامنهای.
[106] . امام، تحرير الوسيله، المسكر، م 4 - 1 و وحيد، منهاج الصالحين، المسكر، م 217 و 218 و توضيح المسائل، 2697 و فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1871 و مكارم، استفتائات، ج 2، س 1428 و مراجع، توضيح المسائل مراجع، م 2633.
[107] . توضيح المسائل مراجع، م 111 و 2633.
[108] . خامنهای، اجوبة الاستفتائات، س 301 و تبريزى، توضيح المسائل مراجع، م 111 و 2633.
[109] . سيستانى، توضيح المسائل مراجع، م 111 و 2633 و وحيد، منهاج الصالحين، الاعيان النجسه، الثامن.
[110] . توضيح المسائل مراجع، م 111 و 2633.
سیدمجتبی حسینی