حالا بیایید با هم فرمایش پیامبر(ص) را در نظر بگیریم و قبل و بعد جمله «مَن کُنتُ مَولاهُ... را دقت کنیم! ببینیم آیا قرینهای در کلام رسول خدا(ص) بر تعیین مقصود، مشاهده میشود یا خیر؟
اولین قرینه: (به فرموده مرحوم علامه امینی در جلد اول «الغدیر») سخنان پیشین رسول خدا(ص) است که بهعنوان مقدمه حدیث از آن یادشده، آن حضرت قبل از آن که بفرماید: «مَن کُنتُ مَولاهُ» به شهادت جمع زیادی از دانشمندان ازجمله شصتوچهار نفر از اهل سنّت بهاضافه عالمان شیعه، فرمودند:
«اَ لَسْتُ أولَی بِکُمْ مِنْ أنْفُسِکُمْ؟»
«آیا من نسبت به شما (مسلمانان) از خود شما به شما أولی و سزاوارتر نیستم؟»
ملاحظه میفرمایید، این همه عالمان از مفسران و محدثان و تاریخنویسان گفتهاند، سخن پیامبر در مسئله اولویت بوده و بعد از آن که این معنی اولویت را برای خود از مردم اقرار گرفتند، به دنبال آن فرمودند: «مَن کُنتُ مَولاهُ...»
آیا چنین جملهای کمی پیش از عبارت موردنظر، نمیتواند قرینه بر مقصود پیامبر باشد؟ آن هم پیامبری که در مقام بیان، فصیحترین انسانها است و سخنش هر چه باشد وحی است. چون قرآن فرموده:
«مَا ینطِقُ عَنِ الهَوَى، إن هُوَ اِلَّا وَحْی یوحَی»[1]
«از روی خواسته خود سخن نمیگوید (آنچه میگوید) نیست مگر وحی که به او الهام میشود»
آیا ممکن است، سخنی بگوید که دور از فصاحت و بلاغت باشد و مردم را همچنان در تحیر و سرگردانی قرار دهد؟ پیامبری که برای هدایت مردم آمده، آمده تا بشر را از گمراهی و سرگردانی نجات دهد، خودش با بیان یک جمله مردم را آنچنان سرگردان میکند؟
توجه کنید! «سبط ابن جوزی حنفی» در کتاب «تذکره»، ده معنی برای «مولی» میشمارد که آخرین آنها «أولی» است و میگوید: مقصود پیامبر از این گفتار و به کار بردن کلمه «مولی» اطاعت نمودن به سبک خاصی است، بنابراین معنی دهم برای کلمه «مولی» در این عبارت تعیینشده است و بدین ترتیب معنای فرمایش رسول خدا(ص) این است: «هر کس من از او به خودش «أولی» و سزاوارتر هستم و ولایتم بر او از خودش بیشتر است، على همین مقام را برای او دارد». غیر از «ابن جوزی» برخی دیگر از دانشمندان اهل سنّت در توضیح فرمایش پیامبر، نظیر همین مطلب را گفتهاند و مرحوم امینی در کتاب «الغدیر» عبارت آنان را نقل فرموده است.[2]
قرینه دوم: دنباله حدیث نیز قرینه است بر اینکه مقصود پیامبر از کلمه «مولی»، «أولی» است زیرا بعد ازجمله «مَن کُنتُ مَولَاهُ...» میفرماید:
«اللَّهُمَّ وَالِ مَن وَالاهُ وَ عَادِ مَن عَادَاهُ»
«خدواندا کسانی که علی را دوست دارند، دوست بدار و آنها که با او دشمنی کنند دشمن بدار»،
و در برخی از نقلها اضافه فرمودند:
«وَ عنصر مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»
«یاران او را یاری کن و دشمنان علی را خوار و ذلیل نما»
اما اینکه این جملات اخیر میتواند قرینه برای آن معنی موردنظر باشد بدان جهت است که:
اولاً - پیامبر میدانند، حال که با دستور خداوند متعال، علی را به امامت و زعامت امت برگزیدند، تصدی مقام امامت بدون یار و یاور و پیروانی که مطیع کامل باشند و هر چه آن حضرت بفرماید، بدون هیچگونه اظهارنظر بپذیرند ممکن نخواهد بود و خلاصه اینکه رهبری نیاز به عِدّه و عُدّه دارد و اگر اطاعت محض از رهبری صورت نگیرد، رهبری عملاً محقق نشده است. برای فهماندن این مطلب در ضمن دعا و طلب لطف از خداوند برای پیروان آن حضرت، اصل مطلب (یعنی ضرورت یار و یاری) را به گونه کنایه، که در عرف محاوره از صراحت رساتر و گویاتر است، عرضه فرمودهاند.
ثانیاً - جملات اخیر بدین گونه که از زبان مبارک آن حضرت صادرشده، یعنی مطلق و بدون مقید کردن به زمان یا مکان، یا حالت مخصوص، دلالت بر معصوم بودن حضرت علی(ع) دارد. زیرا لازمه این فرمایش «اللَّهُمَّ وَالِ مَن وَالاهُ»، این است که دوستی و پیروی از آن حضرت واجب و دشمنی و کنارهگیری از او حرام است و فردی که برای همیشه و در تمام حالات پیروی از او واجب است (آن هم در سخن کسی که هر چه میفرماید وحی الهی است) حتماً باید کسی باشد که گناهی از او سر نزند و هیچگاه مرتکب اشتباه نشود، جز حق نگوید و جز کار درست انجام ندهد.
و طبیعی است که چنین برداشتی از سخن رسول خدا(ص) که لازمه فرمایش آن حضرت است جز با معنای «اولویت» سازگار نیست.
قرینه سوم: پیامبر در سخنرانی خود فرمودند:
«یا أیهَا النَّاسُ بِمَ تَشهَدُونَ؟ قَالُوا: نَشهَدُ أنْ لَا إلَهَ إلَّا الله، قَال ثُمَّ مَه؟ قَالُوا: وَ مُحَمَّداً - عَبدُهُ وَ رَسُولُهُ، قَالَ: فَمَن وَلِیکُم؟ قَالُوا الله وَ رَسُولُه مَولَانَا، ثُمَّ ضَرَبَ بِیدِهِ اِلَى عَضُدِ عَلِىٍّ فَأقَامَهُ فَقَالَ: مَن یکُنِ الله وَ رَسُولهُ مَولَاهُ فِانَّ هَذَا مَولَاهُ»
«ای مردم به چه چیز شهادت میدهید؟ گفتند گواهی میدهیم که معبودی جز الله نیست، فرمود: بعد از آن چه؟ گفتند و اینکه محمّد، عبد و رسول اوست، فرمود: پس ولی شما کیست؟ گفتند، خدا و رسولش مولای ماست. سپس با دست خود به بازوی على زد و او را به پا داشت و فرمود: هر کس خدا و رسول مولای اوست، حتماً این (کسی که دستش در دست من است) مولای اوست.»
این عبارتی که ملاحظه میفرمایید، چیزی است که از «جریر» نقل شده و خود امیرالمؤمنین(ع) نیز قریب به همین عبارت نقل فرمودند. همچنین «زید بن ارقم» و «عامر بن ابی لیل» نیز به همینگونه نقل نمودهاند، ولی عبارتی که «حذیفه» نقل کرده است این است:
«أ لَسْتُمْ تَشهَدُونَ أنْ لَا اِلَهَ اِلَّا الله وَ أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ وَ رَسُولُه؟ (إلَى أنْ قَالَ) قَالُوا: بَلَی نَشهَدُ بِذَلِکَ قَالَ: اللَّهُمَّ اشْهَدْ ثُمَّ قَالَ یا ایهَا النَّاس اِنَّ اللهَ مَولای وَ أنَا مَولَى المُؤمِنِینَ وَ أنَا أولَی بِهِم مِن أنفُسِهِم فَمَن کُنتُ مَولاهُ فَهَذَا مَولَاهُ یعنِی عَلِیاً»
آیا شهادت نمیدهید به یگانگی خداوند و اینکه محمّد بنده و رسول اوست؟ (تا آنجا که میگوید) گفتند، آری آنچه را گفتی شهادت میدهیم، اینجا بود که پیامبر فرمودند: خداوندا تو شاهد باش، سپس فرمودند: ای مردم همانا خداوند مولای من است و من مولای مؤمنان و من بر مؤمنان از خودشان بیشتر ولایت دارم پس هر کس که من مولای اویم، این، مولای اوست و مقصودشان از اشاره به این علی بود.»
بنابراین روشن است که وقتی جمله «مَن کُنتُ مَولَاهُ....» در ردیف شهادت به توحید و نبوت پیامبر قرار میگیرد و به دنبال بیان ولایت مطلقهای که برای خدا و رسول است میآید، امکان ندارد معنای دیگری غیر از امامت همراه با اولویت آن حضرت بر مردم داشته باشد.
قرینه چهارم: فرمایش رسول خدا(ص) بعد از آن جمله، که فرمودند:
«اللهُ اَكبَرُ عَلَى اِكمَالِ الدِّینِ وَ اِتمَامِ النِّعمَةِ وَ رِضَى الرَّبِّ بِرِسَالَتِی وَ الوِلَایةِ لِعَلِی ابنِ اَبِیطَالِب»
«بزرگ باد خداوند، بر کامل ساختن دین و تمام کردن نعمت، و رضایت پروردگار و به رسالت من و ولایت علی بن ابیطالب»،
و در آنچه شیخالاسلام «حموینی» (از دانشمندان اهل سنّت) نقل کرده است فرمودند:
«اللهُ اَكبَرُ تَمَامُ نُبُوَّتِی وَ تَمَامُ دِینِ اللهِ بِوِلایةِ عَلِىٍّ بَعدِی.»
«پس از تکبیر فرمودند: تمام بودن پیامبری من و تمام بودن دین خداوند، به ولایت على است بعد از من.»
حالا سؤال میکنیم؛
چه معنایی را از کلمه «مولی» میتوان در نظر گرفت که با این جملات بعدی سازگار باشد، یعنی دین خداوند کامل شود و رسالت پیامبر موردپسند پروردگار قرار گیرد؟ غیر از معنی امامت و رهبری برای حضرت علی(ع)، که کامل شدن نبوت رسول خدا(ص) و محکم شدن پایههای دین به آن وابسته است.
قرینه پنجم: فرمایش رسول خدا(ص) بعد از بیان ولایت حضرت علی(ع) که فرمودند:
«هَنِّئُونِی هَنِّئُونِی إِنَّ اللَّهَ خَصَّنِی بِالنُّبُوَّةِ وَ خَصَّ أَهْلَ بَیتِی بِالْإِمَامَةِ»
«به من تهنیت بگویید، به من تهنیت بگویید، زیرا خداوند مرا به پیامبری اختصاص داد و اهلبیت مرا به امامت»
در این عبارت چنانچه ملاحظه میفرمایید، رسول خدا(ص) تصریح فرمودهاند به امامت اهلبیت(ع) خود. سند عبارت بالا همچون دیگر بیانات، در جلد اول «الغدیر» با نشانی کامل آمده است.
و بعد از آن دستور دادهاند که مسلمانان به حضرتش تبریک گویند و دست بیعت بدهند و این برنامه سه شبانهروز ادامه یافت بهگونهای که خود خلیفه اول و دوم نیز جزء کسانی بودند که تبریک گفتند، حالا آیا این تبریک و تهنیت با معنای دیگری برای کلمه «مولی» غیر از ولایت و سرپرستی سازگاری دارد؟
قرینه ششم: پیامبر در آخر سخنان خود فرمودند: «فَلْیبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِب»، حتماً میبایست حاضران، آنچه دیده و شنیدهاند به افرادی که حضور ندارند ابلاغ نمایند.
آیا میشود گفت، منظور از «مولی»، محبت یا نصرت و یاری است؟ و مطلبی که برای هر مؤمنی بهتصریح قرآن بوده و هست، رسول خدا با تأکید بسیار بفرمایند: حاضران به غائبان برسانند؟
خودآزمایی:
- پیامبر(ص) در خطبه غدیر اتمام رسالت و اکمال دین را به چه چیزی منوط کردند؟
- پیامبر(ص) در خطبه غدیر چگونه به امامت اهلبیت خود اشاره فرمودند؟
- مراسم بیعت با امیرالمؤمنین(ع) تا چند روز پس از عید غدیر ادامه یافت؟
پینوشتها:
[1] سوره نجم، آیه ۴.
[2] الغدیر، ج 1، ص 372.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
علی ریختهگرزاده تهرانی