مقطع زمانی جریان «مباهله»
جریان تاریخی «مباهله» رسول خدا با مسیحیان «نجران» پس از نبرد «تبوک» بود. «شیخ مفید» آمدن مسیحیان را به حضور پیامبر، پس از ماجرای فتح مکه و سرازیر شدن هیئتهای طوائف و قبائل به سوی پیغمبر ذکر کرده است.[1]
«سید بن طاووس»، ارسال نامه آن حضرت را به مسیحیان «نجران» در ارسال نامه «کسری» و «قیصر»، یعنی حدود سال نهم هجری و پس از نزول آیه «جزیه»[2] دانستند[3] و واقعه مباهله فاصله بسیاری با این تاریخ نداشته است و در مورد روز وقوع حادثه نیز مرحوم «سید» روز ۲۱ و ۲۴ و ۲۷ ماه ذیحجّه را نقل کرده است و درست ترین تاریخ را ۲۴ ذیحجّه دانسته، و فرمایش «شیخ طوسی» در «مصباح المجتهد» را نیز به عنوان تأکید آورده است.
«علامه مجلسی» از کتاب «شیخ رضی الدّین علی بن یوسف بن مطهر حلّى» که برادر «علامه حلّی» است، نقل میفرماید: که «مباهله» در روز ۲۴ ذیحجّه و به نقلی در ۲۵ و خاتمبخشی امیرالمؤمنین علی(ع) در روز ۲۴ ذیحجّه بوده است.[4] و نیز آورده است که به خط «شیخ محمد بن على الجبعی» دیدم که ایشان از خط «شیخ طوسی» نقل میکند که در روز دوازدهم ذیحجّه ماجرای «مؤاخات» - قرارداد برادری - رسول خدا با علی و در هجدهم این ماه واقعه غدیر روی داد و روز ۲۱ ذیحجّه روزی است که توبه آدم پذیرفته شد که همان روز «مباهله» است و از ۲۴ نیز به عنوان روز «مباهله» یاد شده است.[5]
مرحوم «شیخ حر عاملی» در «وسائل الشیعة» فصلی را تحت عنوان (مستحب بودن غسل و نماز در روز مباهله و آن روز، روز ۲۴ ذیحجّه است) باز کرده، دو روایت آورده، که در روایت اول از امام صادق(ع) نقل کرده که هر کس در روز ۲۴ ذیحجّه - نیم ساعت پیش از ظهر دو رکعت نماز بخواند و ... و در روایت دوم به نقل از حضرت موسی بن جعفر، روز «مباهله» را روز ۲۴ ذیحجّه ذکر کرده است.[6]
«شیخ مفید» نیز در ذکر حوادث و رویدادهای سال، روز ۲۴ ذیحجّه را روز مباهله دانسته است[7].
حاصل آن که معرفی روز ۲۴ ذیحجّه به عنوان روز «مباهله» بیشتر به واقع نزدیک است و «محدّث قمی» در «مفاتیح الجنان» میفرماید: که بنا بر اشهر، روز ۲۴ ذیحجّه روز «مباهله» است.
دلالت آیه «مباهله» بر فضیلت اهل بیت(ع)
جریان «مباهله» را به طور اختصار ملاحظه کردید، و توجّه داشتید که در آیه ۶۱ سوره مبارکه آل عمران دستور انجام «مباهله» از سوی پروردگار است. در این آیه خداوند می فرماید:
فَمَن حاجَّكَ فِیهِ مِن بَعدِ ما جاءَكَ مِنَ العِلمِ فَقُل تَعالَوا نَدعُ أَبناءَنا وَ أَبناءَكُم وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُم وَ أَنفُسَنا وَ أَنفُسَكُم ثُمَّ نَبتَهِل فَنَجعَل لَعنَتَ اللهِ عَلَى الكَاذِبِینَ[8]
«پس هر کس که در مورد او (مسیح) با تو محاجّه کند، پس از آگاهی که از سوی خداوند در این زمینه به تو داده شد. پس بگو بیایید، بخوانیم فرزندان ما و فرزندان شما و زنان ما و زنان شما و خود ما و خود شما را سپس مباهله کنیم پس قرار دهیم لعنت خداوند را بر دروغگویان»
پس از نزول این آیه و دستور «مباهله» رسول خدا(ص) از میان تمام مسلمانان فقط چهار نفر را برگزیدند و آن چهار نفر عبارتند از: «حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین (ع)»، و بدین ترتیب طرف «مباهله» با مسیحیان، از سوی مسلمانان فقط همین چهار نفر بودند به همراه خود رسولخدا(ص) که مجموعا پنج نفر بیشتر نبودند.
دانشمند توانا و محقق گرانقدر جناب آقای رحمانی همدانی در این زمینه میفرماید:
یکی از مطالبی که در حد ضروریات اولیه بین مسلمانان به شمار میآید، نزول آیه «مباهله» در حق اهل «کساء» است تا آن جا که بسیاری از محدّثان و مفسّران و تاریخ نویسان و متکلمان، این مطلب را در کتابهای خود نوشته و به عنوان امری مسلّم و غیر قابل خدشه مطرح کردهاند، بلکه اکثر قریب به اتفاق از «اهل قبله» - یعنی مسلمانان - بر آن هستند که رسول خدا برای «مباهله» از میان زنان، جز دخترش فاطمه زهرا و از «انفس» - کسی که همچون خود پیامبر، بلکه جان او و برادرش، کسی که برای او به منزله هارون برای موسی بود، یعنی حضرت علی(ع) را برنگزیده است. بنابراین همین پنج نفر کسانی هستند که مشمول آیه شریفه میباشند.[9]
مرحوم «آیت ا... مرعشی» در حاشیهای که بر «احقاق الحق» دارند در این رابطه چنین مینویسند:
«لا یخفَى أنَّ نُزُولَ آیة المُباهِلَةِ فِی حَقَّ الخَمسَةِ الأطهَارِ المَیامِینَ الغَرَر مِمَّا لا یحُومُ حَولَهُ الشَّك وَ الاِرتِیابِ بَل هُوَ فِی الوُضُوحِ وَ الاِشتِهارِ بِمَثابَةِ كَادَت تَعُدَّ فِی الضَرُوریاتِ الأوَّلیةِ فَكم مِن مُفَسِّرٍ وَ مُحَدِّثٍ وَ مُوَرِّخٍ وَ فَقِیهٍ ذَكَرُوهُ فِی اَسفَارِهِم وَ اَرسَلُوهُ اِرسَالَ المُسَلَّمَاتِ.»
«مخفی نماند که نزول آیه «مباهله» در حق پنج شخصیت طیب طاهر، از چیزهایی است که شک و تردید در آن راه ندارد بلکه آن قدر روشن است که جزء مطالب مسلمه و بدیهیات اولیه شمرده شده چه بسیار دانشمند مفسّر و محدّث و تاریخ نویس و فقیه که در کتابهای خود آن را ذکر کرده و به عنوان یک موضوع مسلّم غیر قابل خدشه مطرح کردهاند.»[10]
و به دنبال آن، شصت مورد از نویسندگان اهل سنت را با ذکر نام کتاب و شماره صفحه ذکر کردهاند که برخی از آنها از چند طریق، حدیث گفته و تمامی آن بزرگان، نزول آیه مبارکه را در شأن همین پنج وجود مقدس مخصوص دانستهاند. وی شانزده صفحه کتاب ارزشمند «احقاق الحق» را فقط به ذکر نام کتاب و نویسندگان راویان و صفحات مربوطه اختصاص داده است!
این چیزی بود که توفیق الهی مرا کمک کرد تا توانستم از کتابهای آن بزرگان که در رشتههای مختلف علوم اسلامی تبحر داشتهاند سخن آنان را نقل کنم و هر کس همین مقدار را که من جمعآوری نمودهام مطالعه کند و منصفانه دقت نماید، میبیند که این احادیث اگر نگوییم به حد «تواتر» لفظی رسیده حداقل در حد «تواتر»[11] معنوی میباشد و عبارت کاملا روشن و از حیث إفاده معنی بدون هیچ گونه نقص است به گونهای که در نزول این آیه مبارکه در شأن آن عزیزان با توجّه به این روایات و نظرات بزرگان، کسی شک نخواهد کرد، مگر آن که در شمار سوفسطائیانی باشد که منکر همه بدیهیات میباشند.
سپس خطاب میفرماید به برادران مسلمان:
ای برادران من! آیا بعد از آن که تمام شرایط (لازمهای که باید در حدیث موجود باشد) در این روایات ملاحظه میفرمایید چه از نظر صدور حدیث و چه از نظر جهت صدور، و چه از نظر داشتن معارض، باز جای شک و تردید هست؟
«لَا وَ رَبِّ الثَاقِبَاتِ، وَ دَاحِی المَدحُواتِ»
« نه هرگز به خدایی که پرورش دهنده ستارگان و کرّات آسمانی است و گسترشدهنده گسترهها و پهن شده هاست.»
بنابراین چه عذری خواهید داشت روزی که «ساق» به «ساق» می چسبد؟[12]
(یعنی دقایق آخر عمر که بدن کشیده شده و ساقهای پا لاغر و ضعیف شده به یکدیگر میچسبد) و آن هنگام، مسیر اجباری به سوی پروردگار خواهد بود تا کی این تعصب! و تا چه وقت چشمپوشی در حق عترت پاک رسول خدا!
پروردگارا تو شاهد باش! من حجت را بر آنان تمام کردم و راه را برایشان روشن نمودم، هر کس میخواهد ایمان میآورد و هر کس میخواهد کفر میورزد.[13]
به این نتیجه رسیدیم که وقتی از میان آن همه مسلمان، تنها رسول خدا به خانواده کوچک خود اکتفا فرموده و همین افراد را شایسته این امر مهم معنوی میداند، بدون تردید این فضیلتی است برای آن عزیزان و نشاندهنده این است که در آن جا که امر دائر است بین پیروزی و موفقیت بر دشمن و نابود کردن کامل آن از یک سو و از سوی دیگر احتمالاً نابود شدن خود این طرف، کسی که میتواند آنقدر در پیشگاه خداوند موقعیت داشته باشد که با یک دعا یا آمین گفتن او کار یکسره شود، و نفس پاک او تمام عوامل طبیعی عالم خلقت را به نفع پیروان حق و به ضرر باطل گرایان (البته به اراده خداوند) بسیج کند، چنین فردی اولاً باید در پیشگاه خداوند خیلی عزیز باشد و ثانیاً عوامل طبیعی و پیچ و مهره عالم خلقت نیز (به عنوان مظهر قدرت خداوند) تابع فرمان او باشند تا چنین حرکتی بتواند صورت گیرد. «زمخشری» در تفسیر «کشّاف» بعد از نقل جریان «مباهله» میگوید:
«وَ فِیهِ دَلِیلٌ لَا شَیءَ أَقْوَى مِنْهُ عَلَى فَضلِ اَصحَابِ «الکَساء»
«در جریان مباهله دلیل محمکی وجود دارد که قویتر از آن دلیل بر فضیلت اصحاب کساء نمیتواند باشد.»
خودآزمایی:
1- برای روز وقوع مباهله چه روزهایی ذکرشده و صحیحترین آنها کدام است؟
2- دستور مباهله را خداوند در کدام سوره و آیه فرموده است؟
3- بنا بر تفسیر کشاف چه رابطهای بین مباهله و اصحاب کساء وجود دارد؟
پینوشتها:[1] مفید / الارشاد / ج 1 / ص 222
[2] توبه / 29
[3] مفید / الارشاد / ج 1 / ص 222
[4] مجلسی / بحار / ج 95 / ص 198
[5] همان / ص 188
[6] وسائل الشیعه / ج 8 / ص 171
[7] مسار الشیعه / ص 41
[8] سوره آل عمران ، آیه ۶۱.
[9] الامام علی بن ابیطالب / ص 193
[10] احقاق الحق / ج 3 / ص 46
[11] تواتر اصطلاحی است در علم «درایه» اگر خبری نقل شده از چندین راوی نقل شده باشد بهگونهای که انسان یقین کند، آن راویها هرگز تبانی بر دروغ نداشتهاند، تواتر است و عقل حکم میکند که اینگونه خبر را بپذیریم، گاهی آنچه که از چند طریق نقل شده، عبارت معین و لفظ خاصی است، در اینجا «تواتر لفظی» است و گاهی عبارت مختلف است ولی معنی یکی است که «تواتر» معنوی است.
[12] اشاره به آیه 29 و 30 س.ره قیامت که مربوط به حالت سکرات انسان است.
[13] احقاق الحق / ج 3 / ص 62
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت