دیگر رویدادی که بنا به نقل برخی از دانشمندان، در روز بیست و چهارم ماه ذیحجّه رخ داده است، نزول آیه «تطهیر» است، زمخشری در ضمن جریان «مباهله» روایتی را از «عایشه» نقل میکند، که وقتی رسول خدا(ص) برای «مباهله» بیرون میرفت، جامهای از موی سیاه (مانند عبا یا پتو) بر دوش داشت، در این بین حسن از راه رسید. او را داخل عبای خود فرمود سپس حسین آمد او را نیز داخل کرد سپس فاطمه و بعد از آن على (وقتی همه در زیر آن پوشش جمع شدند) پیامبر(ص) فرمودند:[1]
إِنَّما یرِیدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَكُمْ تَطْهِیراً[2]
مرحوم «محدّث قمی» در کتاب «مفاتیحالجنان» در ضمن جریان «مباهله» میفرماید:
پیامبر اکرم(ص)، پیش از آن که بخواهد «مباهله» کند، عبا بر دوش مبارک گرفت و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین(ع) را داخل در زیر عبا نموده و گفت: پروردگارا! هر پیغمبری را اهلبیتی بوده است که مخصوصترین خلق نسبت به او بودهاند، بار خداوندا اینها اهلبیت من هستند پس از ایشان شکست و گناه را برطرف کن و ایشان را پاک کن پاک کردنی مخصوص! پس جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر را در شأن ایشان آورد.
آنچه از بیان ایشان استفاده میکنیم، همان است که آیه «تطهیر» همزمان با جریان «مباهله» نازل شد. ولی از سخن زمخشری تنها یاد نمودن و خواندن این آیه بهوسیله رسول خدا و جمع نمودن آن عزیزان در زیر عبا استفاده میشود.
بههرحال آن روز، روز نزول این آیه مبارکه است و یا در آن روز تجمعی شکل تجمع هنگام نزول آیه صورت گرفته و رسول خدا(ص) به یاد این گردهمایی، ناز شدن آیه را یادآوری فرمودند.
آنچه مهم است، اصل نزول آیه و اثبات مقام عصمت و تقدیس اهلبیت(ع) از سوی پروردگار متعال است.
حدیث کساء یا جریان نزول آیه تطهیر
از بحثهای بسیار جالب و سنگینی که بزرگان از عالمان شیعه، از مفسّران و محدّثان و غیره و همچنین جمع زیادی از عالمان اهل سنّت، در رشتههای مختلف علوم از تفسیر و حدیث و تاریخ، در باب فضیلت اهلبیت(ع) مطرح کردهاند این است که:
رسول خدا(ص) خانواده کوچک خود را که از چهار نفر تجاوز نمیکرد، یعنی حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) را زیر عبای مبارک خود گردآورده و عرضه داشت: بار خدایا! اینان اهلبیت من هستند و در بین این گفتگو و راز و نیاز با خداوند، جبرئیل نازل شد و آیه شریفه «تطهیر» را نازل کرد و با توجه به مضمون آیه که میفرماید:
«خداوند اراده فرموده که تنها از شما خانواده هرگونه پلیدی و زشتی را بزداید و شما را به طهارتی مخصوص که فقط در شأن شما است پاکیزه فرماید.»
برای همیشه طهارت و دوری از گناه و آلودگی آن عزیزان را آن هم در حد بالای آن که هیچکس را زمینه دریافت آن نیست، تضمین فرمود.
این خلاصهای است از مضامین مختلفی که از صدها حدیث که در ذیل این آیه مبارکه، از راویان متعدد نقل شده استفاده میشود و این همان مقام «عصمت» است که در مورد این عزیزان معتقدیم و آنان را دور از هرگونه لغزش و انحراف میدانیم.
ولی بلندی مقام عصمت و بزرگی شأن و منزلت آن بزرگان در پیشگاه خداوند متعال نیاز به توضیح و شرح مختصری از واژهها و کلمات آیه شریفه و توجه به احادیث و روایاتی که در ذیل آیه مبارکه رسیده است، دارد.
آیه تطهیر و شرح و تفسیر آن
قسمتی از آیه ۳۳ سوره مبارکه احزاب میفرماید:
إِنَّما یرِیدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَكُمْ تَطْهِیراً
توجه به شرح کلماتی چون «انّما» ، «یرید الله»، «لیذهب»، «عنکم»، «الرجس»، «أهل البیت»، «و یطهركم» ، «تطهیر»، روشنگر عظمت مقام عصمت و بزرگی و منزلت بالای اهلبیت(ع) است.
«انّما» - لفظی است که دلالت بر حصر دارد، یعنی وقتی این کلمه بر سر فعل درآید، آن فعل را نسبت به مفعول خود منحصر میسازد. . مثلا در آیه شریفه بعد از «انّما» میفرماید:
یرِیدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ
«خداوند اراده میفرماید هرگونه پلیدی و آلودگی را از شما ببرد.»
وقتی کلمه «انّما» قبل از «یرید الله» درآمد، اراده پروردگار را در بردن زشتیها از اهلبیت فقط منحصر به آنان میسازد، یعنی خداوند اینگونه پاکسازی و بردن زشتی و پلیدی را فقط در مورد شما «اهلبیت» انجام میدهد و پس، شیخ بزرگوار «شیخ طوسی» در تفسیر «تبیان» و همچنین شیخ «طبرسی» در تفسیر «مجمع البیان» در توضیح «انحصار» که از کلمه «انّما» استفاده میشود هر کدام بحث جالب ادبی دارند که علاقهمندان میتوانند مراجعه فرمایند.
«علامه طباطبائی» میفرماید: در این آیه شریفه دو گونه انحصار دیده میشود:
اول منحصر گشتن اراده پروردگار در بردن رجس و پاکسازی.
دوم منحصر نمودن بردن رجس از اهلبیت، یعنی تنها آن عزیزاناند که مشمول این عنایت پروردگار قرار میگیرد.[3]
«یرید الله» یعنی خداوند اراده میفرماید و مورد اراده خداوند در این جمله «لیذهب عنكم الرجس» است یعنی اراده خداوند تعلّق گرفته که هرگونه پلیدی را از شما اهلبیت ببرد.
اول باید معنی اراده روشن شود و بعد از آن اراده خداوند در این آیه مشخص گردد.
«راغب» در «مفردات القرآن» میگوید:
«اراده» از «رَادَ یَرُودُ» گرفته شده و به معنای کوشش و پویش در جستجوی چیزی است، «اراده» در اصل نیرویی است مرکب از خواسته و نیاز و آرزو، و آن نامی است برای گرایش نفس به چیزی همراه با حکم درباره آن که باید انجام گیرد یا انجام نگیرد، سپس گاهی فقط در معنای مبداء یعنی گرایش نفس به چیزی به کار میرود و گاه در منتهی یعنی حکم درباره انجام گرفتن یا نگرفتن آن، و هرگاه اراده درباره خدا به کار رود منظور معنای دوم یعنی منتهی است نه مبدأ زیرا خداوند از صفت گرایش داشتن به چیزی منزه و مبراست بنابراین با توضیحی که درباره «اراده» از «راغب» نقل شده، اراده در انسان دو مرحله دارد، مرحله اول همان گرایش نفس است به شیء و مرحله دوم حکم کردن به اینکه این شیء باید هستی بگیرد و این کار باید انجام شود یا نه، ولی در مورد پروردگار چون ذات مقدّس او از گرایش داشتن منزه است فقط یک مرحله دارد و آن عبارت است از: حکم کردن به هستی و انجام شدن کار.
اراده پروردگار دو گونه است: اراده تکوینی و اراده تشریعی
اراده تکوینی: خواست خداوند، در مورد آفرینش و خلقت است، چنین ارادهای هرگز تخلّف ندارد یعنی خداوند هر چیزی را اراده کند که بیافریند و به آن هستی دهد، بلافاصله آن چیز موجود خواهد شد.
اراده تشریعی: خواست خداوند در مورد قانونگذاری است. مثلاً خداوند اراده فرموده تمام انسانها نماز بخوانند، اراده فرموده هیچ کس دروغ نگوید، ظلم و ستم به دیگری روا ندارد، ولی در مقام عمل بندگان، میبینیم این نوع اراده گاهی نسبت به بعضی از افراد انسان صورت میگیرد، آن فرد بر اساس قانون الهی نماز میخواند، دروغ نمیگوید و ظلم نمیکند ولی در پارهای از موارد نسبت به برخی از افراد انسان، چنین ارادهای از سوی خداوند محقق نمیشود
حالا سؤال میکنیم که آیا اراده پروردگار در این آیه شریفه و نسبت به پاکسازی اهلبیت اراده تکوینی است یا اراده تشریعی؟
اگر بگوییم این اراده، اراده تشریعی است، یعنی از سوی خداوند قانونی وضع شده که شما گناه نکنید و مراحل بالای تقوا را داشته باشید تا در نتیجه زشتیها از دل و عمل شما زدوده شود و پاکیزه گردید، این چنین قانونی از سوی خداوند، اختصاصی به اهلبیت ندارد و ذات مقدّس حق از هر انسانی چنین خواستهای را دارد و هر کس تقوا را رعایت کرد نتیجه اش صفای دل و پاکیزگی درونی است.
ولی ملاحظه فرمودید که ابتدای آیه، کلمه «انّما» آمده، یعنی این لطف خداوند مخصوص اهلبیت است و بس. بدینترتیب باید بگوییم، اراده، اراده تشریعی به معنی قانونگذاری نیست، بلکه اراده تکوینی است، یعنی خداوند اراده فرموده هرگونه زشتی و پلیدی را از شما اهلبیت ببرد به گونهای که اصلاً زشتی در مورد شما وجود نداشته باشد و عرض کردیم اراده تکوینی خداوند هرگز تخلّف ندارد.
نتیجه میگیریم که بر اساس اراده پروردگار، اهلبیت هرگز گناه و خلاف ندارند و این همان معنای «عصمت» است، که لطفی است از سوی خداوند مخصوص آن بزرگان.
آنچه درباره دو گونه بودن اراده خداوند گفته شد و این که اراده او در مورد آیه شریفه باید از قبیل اراده تکوینی باشد، مطلبی است که بزرگان چون «شیخ طوسی» در «تفسیر تبیان» در ذیل آیه مبارکه نیز گفتهاند. و با توجه به «یریدُ» که فعل مضارع است و فعل مضارع در این گونه موارد دلالت بر استمرار دارد.
یعنی به فرموده «علامه طباطبائی»: اراده خداوند سبحان، در اختصاص موهبت عصمت نسبت به اهلبیت، از طریق زدودن اعتقادات باطله و آثار کارهای زشت استمرار دارد.[4]
«لِیذهبَ» - یذهب - یعنی میبرد و چنانچه در مورد «یرید» گفتیم، فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد و حرف «ل» بر سر «یذهب» دلالت بر تأکید دارد، یعنی اراده پروردگار را در بردن رجس از اهلبیت مؤکد میسازد.
نکتهای که باید در توضیح «یذهب» بدان توجه کرد، این است که: «یذهب» یعنی میبرد و مفهوم «اذهاب» یعنی بردن، به دو معنی به کار میرود:
الف) برطرف ساختن چیزی از محل خود، پس از ثبوتش در آنجا، هم چنان که فقیه میگوید: (آب نجاست را از بین می برد) یا مثلاً گفته میشود: (توبه و انابه، گناهم را از بین برد)، ملاحظه میفرمایید در این دو مورد، نجاست ثابت بود و آب آن را از بین برد، یا گناه ثبوت داشت و توبه آن را از بین برد.
ب) دور ساختن چیزی از محل پیش از آن که بدانجا برسد. به تعبیر دیگر پیشگیری از آمدن و وارد شدن چیزی به محلّی، گرچه آن محل ذاتاً آمادگی داشته باشد که آن چیز در آن جا وارد شود، چنان که به دوست خود میگویی (دوستی و شوق رسیدن به تو سختی را از من برد) یا میگویی: (مصیبت فلان کس خواب را از چشم برد) معنای این جملات آن است که، دوستی تو مانع از وارد شدن سختی بر من شد، و مصیبت فلان کس نگذاشت خواب به چشم بیاید، در این مثالها بردن یک چیز پیش از وارد شدن آنها است. به عبارت دیگر جلوگیری از آمدن و پیشگیری است برخلاف مثالهای اول، که در آن جا آب نجاست را پس از وارد شدن بر محل از بین برد و همین طور توبه گناه را.[5]
«عنکم» ترکیبی است از «عن» به معنی «از» و «كم» که ضمیر جمع مذکر مخاطب است یعنی به شما مردان.
او که در این قسمت آیه ضمیر «كم» به معنی شما مردان به کار رفته یا که در قسمت قبل و همچنین آیه بعد، بحث در مورد همسران رسول خداست و در تمام آن موارد ضمیر «کن» که ضمیر جمع مؤنث مخاطب است یا به شکل دیگری ضمیر جمع مؤنث به کار برده شده به معنای شما زنان. این تغییر جهت خطاب از سخن گفتن با زنان به گفتگوی با مردان، تعیین کننده یک مطلب اختلافی است بین برخی از عالمان اهل سنّت با برخی دیگر از خودشان و همه عالمان شیعه که انشاءالله در بحثهای آینده به طور مشروح بیان خواهد شد.
خودآزمایی:
1- مرحوم محدث قمی چه ارتباطی بین نزول آیه تطهیر و جریان مباهله ذکر میکند؟
2- علت اینکه در آیه تطهیر کلمه «انما» قبل از «یرید الله» آمده چیست؟
3- اراده تکوینی و اراده تشریعی را شرح دهید.
پینوشتها:[1] زمخشري ، كشاف ، ذیل آیه مباهله.
[2] سوره احزاب ، آیه ۳۳.
[3] طباطبائي ، الميزان ، ج 16 ، ص 327.
[4] طباطبائی ، ترجمه المیزان ، ج 16 ، ص 331.
[5] ترجمه الامام علی ، ص 234.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت