از طرفی آنچه که اینگونه از مفسّران «معلومالحال» در مورد نزول آیه در شأن همسران پیامبر گفتهاند: مخالف با روایات «متواتره» است، که بسیاری از آنها در نزد عالمان اهل سنّت از اخبار «صحیح» میباشد که مضمون همه روایات منقول از رسول خدا اختصاص شمول آیه نسبت به علی و فاطمه و حسنین(ع) و تصریح به عدم شمول همسران میباشد.
و سپس چندین روایت از بزرگانی مثل «مسلم» و «حاکم» و «ترمذی» و «احمد حنبل» و «سیوطی» نقل میفرماید که مضمون همه آنها اختصاص آیه مبارکه به آن چهار نفر، و در برخی از آنها که راوی روایت افرادی مثل «امسلمه» و «عایشه» بودهاند، شمول آیه را نسبت به خود را وی نفی فرموده است.
مرحوم مظفر بعد از نقل آن احادیث میفرماید:
«اِلَى غَیرِ ذَلِکَ» از احادیث دیگری که در این زمینه رسیده و قابل شمارش نیست و تمام آنها دلالت دارند بر اینکه این آیه در شأن آن پنج نفر یا آن چهار نفر (توضیح اینکه برخی از روایات رسول خدا و علی و فاطمه و حسنین(ع) را مقصود میداند و در برخی به رسول خدا(ص) اشاره نشده و فقط علی و فاطمه و حسنین(ع) را مشمول آیه میدانند) بلکه اصلاً از این اخبار استفاده میشود که هرکجا «اهلبیت» گفتهشده، منظور از این جمله فقط آن پنج نفر با آن چهار نفر هستند، صرفنظر از این آیه، پس همسران رسول خدا داخل در «اهلبیت» نیستند، مگر آنکه بگوییم منظور از «بیت» خانهای است که در آن سکونت میگزینند و در این صورت «اهلبیت» شامل کنیزان و بردگان ساکن در خانه نیز میشود.
دلیل بر اینکه همسران رسول خدا از اهلبیت نیستند، حدیثی است که «مسلم» در باب فضائل حضرت علی(ع) نقل کرده، که «زید ابن ارقم»، «حدیث ثقلین» را در جمعی بیان کرد.[1]
از او پرسیدند «اهلبیت» پیامبر چه کسانی هستند؟ همسران اویند؟ گفت نه خدا را! گاهی زن مدتی با مردی زندگی میکند و مرد او را طلاق میدهد، بعد از طلاق، زن به خانه پدر خود برمیگردد و دیگر ارتباطی با همسر پیشین خود ندارد، ولی اهلبیت پیامبر ریشه و گوشت و خون اویند، همانها که صدقه بر آنها حرام است.
این روایت «زید بن ارقم» با احادیث گذشته که «اهلبیت» را در آن چهار نفر منحصر میدانستند، منافات ندارد. زیرا روایت «زید» دلالت دارد بر اینکه غیر از چهار نفر، دیگران که از عشیره پیامبر هستند نیز جزء «اهلبیت» میباشند و بنابراین تضادی بین مضمون سخن «زید» با احادیثی که دلالت بر اختصاص آیه شریفه به آن چهار نفر دارند، مشاهده نمیشود.
آنچه مهم است این است که اصحاب رسول خدا جمله «اهلبیت» را شامل همسران آن حضرت نمیدانستند و سخن «زید» کاملاً گویای این مطلب است.
«مرحوم مظفر» اضافه میفرماید:
دلیل دیگر بر اینکه همسران رسول خدا داخل در «اهلبیت» نیستند حدیثی است که «احمد حنبل» پیشوای حنبلیها از «ام سلمه» همسر پیامبر نقل میکند که:
روزی رسول خدا(ص) در خانه من به سر میبرد، ناگهان خادم حضرت گفت: على و فاطمه دم در هستند، رسول خدا به من فرمودند برخیز و از اهلبیت من فاصله بگیر! ام سلمه گوید؛ برخاستم و مقداری فاصله گرفتم تا اینکه علی و فاطمه درحالیکه حسنین با آنها بودند وارد شدند، حسنین دو کودک کوچک بودند پیامبر آن دو را گرفته و در دامن خود گذاشته و آنها را بوسیدند و با همین حال دستی به گردن علی و دست دیگر را به گردن فاطمه قرار داده و آن دو را نیز بوسیدند و جامه سیاهی را به روی آنان افکنده و فرمودند: خداوندا بهسوی تو، نه بهسوی آتش، من و اهلبیتم، ام سلمه گوید عرض کردم: و من ای پیامبر؟ فرمودند: و تو.
البته با توجه به اول حدیث که به «ام سلمه» فرمودند: (برخیز و از اهلبیت من فاصله بگیر!) معلوم میشود در آخر حدیث که میفرمایند: (و تو) یعنی تو نیز بهسوی خدا هستی نه اینکه تو از اهلبیت هستی.
دلیل دیگر بر بیرون بودن همسران از کلمه «اهلبیت» روایت دیگری است از «احمد حنبل» از «ام سلمه» که: رسول خدا(ص) به فاطمه(س) فرمودند: همسر و فرزندانت را نزدم بیار و فاطمه آنها را آوردند، رسول خدا پارچهای که محصول منطقه «فدک» بود روی آنان افکنده و دست خود را روی آنان گذاشته فرمودند: بار خدایا اینان آل محمّد هستند، صلوات و برکاتت را بر محمّد و آل محمّد قرار ده که تو حمید و مجید هستی. ام سلمه گفت: آن پوشش و پارچهای که روی آنها بود کنار زدم تا من نیز داخل شوم، رسول خدا دست مرا رد کرده و پارچه را از دست من بیرون آورده و فرمودند: البته تو بر راه خیر هستی.
نظیر این روایات را «سیوطی» در «تفسیر درّ المنثور» از «طبرانی» نیز نقل کرده است.
این چند حدیث به جریان نزول آیه تطهیر اشارهای نکردهاند ولی فقط مضمون آنها نشاندهنده خروج همسران رسول خدا از عبارت «اهلبیت» میباشد گرچه به قرینه اخباری که در گذشته بیان شد حتما در رابطه با نزول آیه «تطهیر» است.
خلاصه اینکه شکی نیست که آیه مبارکه، مخصوص همان پنج نفر از افراد پاک و طاهر است و شامل همسران و دیگر نزدیکان پیامبر نمیشود، به دو دلیل:
دلیل اول: روایاتی که جریان نزول آیه «تطهیر» را بیان میفرماید در متن همه آنها فقط از آن پنج نفر نام برده شده.
دلیل دوم: غیر از آن پنج نفر، به شهادت تاریخ، دیگران از «رجس» پاک نشدهاند.
دلیل کسانی که همسران را هم از «اهلبیت» میدانند: تناسب آیات با یکدیگر و رعایت نظم در آیات است. چون آیات قبل و بعد در مورد همسران رسول خداست و همین رعایت نظم در آیات دلیل بر این است که آن قسمت از آیه که بحث تطهیر از پلیدیها است، نیز در مورد همسران پیامبر باشد.
منتهی در مورد تغییر «ضمیر» که یکی از اشکالات مهم این است، «فضل بن روزبهان» که سخنان «علامه حلی» را به خیال خود رد میکند توجیهی دارد.
پیش از آنکه توجیه ایشان را بیان کنیم، باید اصل اشكال توضیح داده شود، توجه دارید که در ادبیات عرب وقتی روی سخن با زن باشد از یک لفظ استفاده میکنند و وقتی روی سخن با مرد باشد از لفظ دیگر، به تعبیر دیگر «ضمیر مذكر» با «ضمیر مؤنث» فرق میکند.
با توجه به این نکته، آیات قبل و بعد آیه «تطهیر» را دقت کنید! چون روی سخن با همسران پیامبر است در تمام آنها ضمیر مؤنث به کار برده در آیات قبل، فعلهایی نظیر «تُرِدْنَ» «مِنکُنَّ» «لَستُنَّ» «اِتَّقَیتُنَّ» «لاتَحضَعْنَ» «قَرْنَ» «لاتَبَرَّجنَ» «اَقِمنَ» «آتِینَ» «أطِعْنَ» آمده و در آیه بعد از آیه «تطهیر» نیز مانند همان آیات قبلی جملاتی از قبیل «اُذکُرنَ»، «بُیُوتِکُنَّ» آمده، ملاحظه میفرمایید.
در تمام این فعلها چون روی سخن با زنهای رسول خدا است، ضمیر مؤنث، یعنی «ن» آورده شده ولی آیه تطهیر که در وسط این آیات آمده است به جای ضمیر مؤنث، با ضمیر مذکر وارد شده چون میفرماید:إِنَّما یرِیدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ ، ضمیر «كم» ضمیر جمع مذکر است و همچنین در «یطهرکم» نیز ضمیر جمع مذکر آمده، یعنی شما مردان.
کسانی که میگویند این آیه نیز همچون آیات قبل و بعد در مورد همسران پیامبر است به آنها اشکال شده که اگر منظور از این آیه همسران پیامبر بود میبایست به جای «عَنکُم» «عَنکنَّ» بیاید زیرا «عَنکُم» یعنی شما مردان و «عَنکُنَّ» یعنی شما زنان.
پس به دلیل این اشکال حتماً منظور از آیه تطهیر همسران رسول خدا نیستند.
«فضل بن روزبهان» در رد این اشکال میگوید، علّت این که در این آیات اول از ضمیر جمع مؤنث استفاده شده و بعد در آیه «تطهیر» از ضمیر جمع مذکر، این است که در آیات اولیه روی سخن با زنان پیامبر است ولی آیه «تطهیر»، چون قرار است شامل برخی از مردان هم شود، ضمیر در آن، ضمیر مذکر است، بنابر این چون در آیات اولیه روی سخن با زنان پیامبر است، نمیتوان گفت آیه تطهیر شامل آنها نمیشود بلکه چون ضمیر (مذکر) در آن به کار برده شده میگوییم هم شامل زنان میشود و هم شامل افراد دیگری چون علی و فاطمه و حسن و حسین(ع).
سپس اضافه میکند: بنابراین اگر گفتیم آیه تطهیر هم شامل همسران میشود و هم شامل آن چهار نفر، نمیتوانیم بگوییم منظور از «رجس» تمام پلیدیها است، بلکه باید بگوییم کلمه «رجس» در آیه مبارکه فقط شامل شرک و گناهان کبیره مثل زنا میشود.
پاسخ
مرحوم مظفر در رد این گونه استدلال میفرماید:
اولاً - رعایت نظم آیات نمیتواند با این همه حدیث که در شأن نزول آیه به طور (تواتر) از رسول خدا رسیده (که در تمام آن احادیث مقصود از آیه تطهیر را خلاصه در آن چهار نفر یا پنج نفر میداند) معارضه داشته باشد.
در توضیح فرمایش ایشان عرض میکنیم، رعایت نظم آیات یک نکته ادبی است وقتی گوینده میخواهد سخنی طولانی و دراز را انشاء کند بهتر آن است که در بین آن سخن، مطلبی نامأنوس با مطالب قبل و بعد آن نفرماید، این نکته در جای خود دارای اهمیّت است ولی گاهی تناسب سخن را گوینده در نظر دارد اما شنوندهای که بدون توجه و تأمل در نکات سخن به گونهای سطحی و ابتدائی سخن را گوش میکند به نظرش میرسد این سخن در وسط کلام گوینده همچون جمله معترضه است و تناسبی با سخنان قبل و بعد او ندارد. اینجاست که میخواهد برای حفظ احترام و شخصیّت گوینده به شکلی از پیش خود مناسبتی برای آن سخن درست کند در حالی که اگر دقت کند مناسبتی را که گوینده در نظر داشته درک میکند و دیگر نیازی به این گونه تكلّفها و به زحمت افتادن شنونده برای تصحیح سخن گوینده حکیم نیست. (مرحوم مظفر در سخنان بعدی تناسب بین آیات را به گونهای که با احادیث زیادی که در شأن نزول آیه رسیده سازگاری باشد تذکر می دهد.)
در هر حال بر فرض بگوییم این آیه به گونهای که روایات، آن را تفسیر کردهاند با آیات قبل و بعد سازگار نیست و رعایت نظم و یکسان گویی نشده است، این یک نکته ادبی است و هرگز نمیتواند با آن همه حدیث صحیح و مسلم که در شأن نزول آن رسیده معارضه کند و به تعبیر دیگر تمام آن احادیث را نادیده بگیریم و بگوییم صرفاً به خاطر رعایت این نکته ادبی باید آیه را به گونه دیگری تفسیر کنیم که شخص اول مخاطب به قرآن یعنی رسول خدا آن را قبول نداشته و مکرر و با تعبیرات گوناگون، تفسیر دیگری غیر از آنچه شما برداشت کرده اید ارائه فرموده است.
در این گونه موارد چون گوینده ذات مقدّس پروردگار است و از طرفی تفسیر کننده قرآن کسی است که هر چه میفرماید وحی است و چیزی از خود ندارد، ادب یک مسلمان اقتضا میکند که تفسیر پیامبر را بپذیرد و نسبت به آن نکته ادبی نیز منتظر بیانی حکیمانه از سوی مفسّرین طراز اول باشد و در آخرین مرحله اگر چیزی برای توجیه آن نکته ادبی به دست نیاورد سکوت کند نه اینکه به خاطر رعایت این مطلب، فرمایش صریح و مکرر و متواتر شخص رسول خدا را نادیده بگیرد.
ثانیاً - آن توجیهی که «فضل بن روزبهان» برای تغییر ضمیر مؤنث به مذکر گفتهاند و در نتیجه آیه «تطهیر» را هم شامل همسران دانسته و هم شامل آن چهار نفر، قبول نداریم.
بلکه میگوییم: این که خداوند در وسط آیات مربوط به همسران، آیه «تطهیر» را آورده است به خاطر این نکته است که به همسران خدا بفهماند هدف از این امر و نهی و دستوراتی که در آیات به شما دادیم به خاطر حریم «اهلبیت» است چون شما به «اهلبیت» نزدیک هستید باید مراقب باشید. نکند از ناحیه شما غباری به شخصیّت آنان وارد شود و اگر شما مراعات نکنید موجب عیب و عار آن عزیزان میشود، به همین جهت در یکی از همین آیات، خداوند خطاب به همسران رسول خدا میفرماید:
یا نِسَاءَ النَّبِی لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ...
«ای همسران پیامبر شما همچون زنان دیگر نیستید... »
یعنی شما از زنهای دیگر برترید و این امتیاز به جهت اتصال و ارتباط شما با رسول خدا است نه این که شما دارای شرافت هستید، پس شما در جایگاه خود هستید و «اهلبیت» در مقام و موقعیّت مخصوص به خودشان.
بنابراین، آیه شریفه مثل این است که کسی به همسر یک مرد شریف و بزرگواری بگوید: ای همسر فلانی تو همچون همسران سایر مردمان نیستی، عفتت را حفظ کن و خویشتن را پوشیده دار و دستورات الهی را اطاعت کن، چون شوهر تو از خاندان طهارت است و خداوند میخواهد هیچ گونه زشتی و پلیدی به ساحت شوهر تو راه نیاید و او از همه کاستی ها محفوظ ماند. روشن است که اگر تو مراقب خویشتن نباشی عیب و ننگ تو به او سرایت میکند و در اجتماع او را سر به زیر خواهد ساخت و این سر به زیری نوعی زشتی و پلیدی است که دیگران نسبت به او برداشت دارند.
مرحوم مظفر سپس ادامه میدهد و سخن افراد معدودی که گفتهاند این آیه مخصوص همسران رسول خدا است یا اینکه شامل همسران هم میشود، و در این رابطه به حدیثی از رسول خدا استناد کردهاند بیان نموده و اشکالات استدلال آنها و فساد و دروغ گویی راویان آن حدیث را به طور تفصیل ثابت فرموده است و بعد از آن اضافه فرموده:
شکی نیست که این آیه دلالت بر عصمت و طهارت اهلبیت از تمام گناهان دارد زیرا کلمه «رجس» به طور مطلق بیان شده و از احادیثی که در شأن نزول این آیه ذکر شده میتوان در اثبات عصمت «اهلبیت» از این آیه کمک گرفت، زیرا رسول خدا فرمودند:
«أَنَا وَ أَهْلُ بَیتِی مُطَهَّرُونَ مِنَ الذُّنُوبِ.»
« من و اهلبیتم از تمام گناهان پاک شدهایم.»
ملاحظه میفرمایید کلمه «الذنوب» دارای «الف و لام» است و الف و لام به معنی تمام است، یعنی تمام گناهان، بدینترتیب سخن «فضل بن روزبهان» که گفته است: منظور از «رجس» تمام پلیدیها نیست بلکه فقط شامل شرک و گناهان کبیره مثل زنا میشود درست نیست و سخن را در رد این نظر به طور کامل ادامه دادهاند.
خودآزمایی:
سه دلیل از دلایلی که منظور از اهلبیت، همسران پیامبر نیستند، چیست؟
پینوشت:[1] حدیث «ثقلین» همان حدیث معروفی است از رسول خدا که در مواردی فرمودند: من از میان شما می روم و دو شی گرانمایه از خود به جای می گذارم، مادامی که به آن دو چنگ بزنید هرگز گمراه نخواهید شد و آن دو عبارتند از «قرآن» و «اهل بیت» من.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت