بدینترتیب روشن شد که اولاً در زمان حیات رسول خدا اصحاب آن حضرت، یعنی همان راویان احادیث نبوی هیچ کدام از آنها برداشتی غیر از برداشت عالمان شیعه از این آیه مبارکه و تفسیر آن نداشته و بعد از آن حضرت، گرچه رفته رفته کارگزاران حکومت اموی تلاش میکردند به هر شکل باشد فضائل حضرت علی(ع) را از تاریخ اسلام محو نمایند ولی چنانچه ملاحظه فرمودید هیچ یک از مفسّران و محدّثان به طور صریح شأن نزول آیه و نزول آن را در مورد حضرت علی(ع) منکر نشدند.
تنها کسی که به خود اجازه میدهد در برابر این همه روایت و نظرات مفسّران و محدّثان بزرگ اسلامی بایستد و با صراحت و بلکه با وقاحت تمام مطلبی را که مثل آفتاب روشن است منکر شود، «ابن تیمیه» است، یعنی همان کسی که زیربنای فکر وهابیت را ساخته و با نشر اکاذیب و انکار حقائق مسلم اسلامی، انحراف بزرگی از معارف الهی در میان جمع زیادی از مسلمانان بوجود آورده است و دیگران که بعد از او آمده و همچون او نظر داده اند، همگی از او پیروی نموده و ساخته و بافته او را دنبال کردهاند.
در پایان این بحث، با سخنی حکیمانه و بیانی منصفانه از مفسر عالی قدر و حکیم فرزانه زمان مرحوم «علّامه طباطبائی» در تفسیر «المیزان»، رسوایی و کینه توزی نابخردان بیگانه از کتاب و سنت را بیش از پیش معرفی مینماییم.
ایشان میفرمایند:
اگر از این همه روایاتی که در بیان شأن نزول این دو آیه[1] وارد شده، چشمپوشی شود و این همه ادلّه روائی نادیده گرفته شود باید به طور کلی از تفسیر قرآن چشم پوشید، زیرا وقتی با این همه روایات اطمینان پیدا نکنیم، چگونه به یک یا دو روایتی که در تفسیر هر یک از آیات وارد شده، وثوق پیدا کنیم؟ اگر انسان دچار عناد و مبتلا به لجاجت نباشد شمار روایات به گونهای است که اطمینانآور است و جا برای اشکالها و خردهگیری و تضعیف آنها نیست.[2]
آنچه تا به حال در مورد آیه ولایت گفته شد پیرامون آیه ۵۵ سوره مائده است:
إِنَّما وَلِیكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون
و آیه بعد از آن که میفرماید:
وَ مَنْ یتَوَلَّ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغالِبُونَ
نیز به دنباله آیه ولایت است، زیرا پس از آن که در آیه ۵۵، اصل ولایت برای خداوند (به صورت اصلی و ذاتی) و برای پیامبر و شخصیّت سومی که با آن اوصاف معرفی شده یعنی امیرالمؤمنین (به صورت تبعی) ثابت شد.
در آیه بعد میفرماید:
و هر کس ولایت خداوند و پیامبرش و آن شخصیّت سوم یعنی امیرالمؤمنین را بپذیرد، از حزب خداوند است و البته حزب خداوند، فقط آنها غالب هستند.
«سید بن طاووس» در کتاب شریف «اقبال» دو آیه قبل را نیز وابسته و پیوسته به این دو آیه میداند و میفرماید:
روز بیست و چهارم ذیحجّه روزی است که حضرت علی(ع) در حال رکوع انگشتری خود را به سائل بخشیدند و به دنبال آن این آیات نازل شد:
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَن یرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یحِبُّهُمْ وَ یحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِینَ یجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَا یخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ یؤْتِیهِ مَن یشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ إِنَّما وَلِیكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ ...
«ای کسانی که ایمان آوردید، هر کس از شما از دین خود برگردد (نگرانی ندارد) بزودی خداوند گروهی را که آنها را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند، میآورد. کسانی که در برابر مؤمنان خاضع و در برابر کافران، قدرتمند و با صلابتند - جهاد میکنند در راه خدا، و از ملامت هیچ فرد سرزنش کننده نمیترسند، این فضل خداوند است به هر کس بخواهد میدهد، و خدا گسترش دهنده داناست.»
و بعد از این دو آیه: آیات ۵۳ و ۵۴، آیه ولایت و آیه بعد از آن را بیان میدارد و میفرماید:
تمامی این چهار آیه در بردارنده صفات و خصوصیاتی است که از سوی خداوند متعال با صراحت کامل برای حضرت علی ذکر شده و تصریح میفرماید که آن حضرت از سوی خداوند متعال و رسول خدا دارای ولایت بوده و او امیرالمؤمنین است.
سپس به بررسی یک یک صفات ذکر شده در آیات فوق میپردازد و ثابت میکند که این صفات جز در حضرت على(ع) ظهور نداشته است.
چون در اول آیه ۵۳ میفرماید:
مَن یرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یحِبُّهُمْ وَ یحِبُّونَهُ
«هر کس از شما، (میخواهد)، از دین خود برگردد، زیرا به زودی خداوند گروهی را میآورد که آنان را دوست داشته و آنان نیز او را دوست دارند.»
میفرماید:
راویان حدیثهایی که در رابطه با این آیات روایت شده از مخالف و موافق همگی شاهد هستند که در جنگ خیبر، روزی که میرفت مسلمانان مواجه با شکست کامل شوند، رسول خدا(ص) فرمودند: حتماً فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول او را دوست دارند. حملات او به دشمن پشت سر هم و یکی بعد از دیگری است ولی هرگز از میدان نبرد نمیگریزد، وقتی به میدان رود تا خداوند او را پیروز نسازد و فتح نکند برنمیگردد، و در حدیث دیگری که معروف است به (حدیث طیر - پرنده) که برای رسول خدا مرغ بریانی آوردند تا میل بفرماید حضرت دعا کرده و فرمودند:
«خداوندا بهترین و محبوبترین خلق خود را بفرست تا در خوردن این مرغ با من شریک شود.»
ملاحظه فرمودید: در این دو روایت محور فرمایش رسول خدا کسی بود که محبوب خداست و خدا و رسول محبوب اویند، درست همان چیزی که در آیه شریفه بدان اشاره شده:
مَن یرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِینِهِ ... یحِبُّهُمْ وَ یحِبُّونَهُ
و در هر دو جریان مقصود پیامبر کسی جز على نبود زیرا در جنگ خیبر پس از آن فرمایش، لشکریان منتظر ماندند تا فردا چه کسی پرچمدار سپاه اسلام شود، روز بعد دیدند رسول خدا(ص) پرچم را به دست حضرت علی(ع) دادند و در جریان (مرغ بریان) پس از تقاضایی که پیامبر از خداوند داشتند چیزی نگذشت که دیدند حضرت علی(ع) بر حضرتش وارد شد، پیامبر(ص) خوشحال شده و خواسته خود را با آمدن حضرت یافتند.
جمله دومی که از آیه به عنوان یکی از صفات برجسته اختصاصی حضرت على(ع) استفاده میشود:
أَذِلَّةٍ عَلَى المُؤمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الكافِرینَ
«در برابر مؤمنان خاضع و در برابر کافران سخت و با صلابت است.»
میفرماید:
این دو صفت متضاد در هیچ یک از نزدیکان و اصحاب رسول خدا جز در مولای ما على جمع نبود، او بود که در غیر میدان جنگ، در پیشگاه خداوند نهایت ذلت و خواری را از خود نشان میداد و در برخورد با مؤمنان و اصحاب مخصوصا افراد ضعیف و ناتوان بهترین برخورد را از نظر دوستی و محبت نشان میداد، ولی در میدان جنگ و در برابر کافران، قیافهای کاملاً خشمگین و در راستای مبارزه با قهرمانان دشمن و ستمگران هر گونه خطری را برای خود تحمل میفرمود و به گونهای بود که هر کس او را میدید باور نمیکرد این همان کسی است که در محراب عبادت چنان خاضع و در برخورد با مؤمنان چنان متواضع بود.
جمله سوم و به تعبیر دیگر سومین صفتی که در این آیات بدان اشاره شده عبارتست از:
یجاهِدونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یخافونَ لَومَةَ لائِمٍ
«در راه خدا جهاد میکنند و از ملامت سرزنش کنندگان بیم ندارند.»
در تفسیر این جمله میفرماید:
در میان یاران رسول خدا و نزدیکان آن حضرت، همان کسانی که در رهبری و امامت با حضرت على(ع) نزاع و کشمکش داشتند، سابقه ندارد و دیده نشده فردی دارای این صفت باشد غیر از خود آن حضرت، که از روز بعثت پیامبر تا آخر عمر در تمام مراحل سنگین، حتی در بسیاری از موارد، یک تنه اقدام میفرمود و همه خطرها را به جان مبارکش میخرید و از ملامت و سرزنش هیچ کس، بیم و هراس نداشت.
سپس میفرماید:
خداوند متعال شخصیّتی را که با این صفات برجسته و کمالات برازنده در این آیات ستوده است در آیه بعد که بحث ولایت و رهبری است، بدون این که آیه و مطلب دیگری را بین معرفی صاحب آن کمالات و بحث ولایت و رهبری فاصله قرار دهد، بدون تأمل میفرماید:
إِنَّما وَلِیكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ ...
ابتدا به ولایت خداوند که شامل تمام مخلوقات است اشاره فرموده و سپس ولایت پیامبرش را به همان گونه که برای خود ثابت میداند گوشزد فرموده، بعد از آن همان ولایت را برای کسی که دارای ان صفات برجسته است ولی چون میخواهد او را کاملاً مشخص نموده و معرفی فرماید، در قالب یک جریان کاملاً مشهود که برای همه کس قابل رؤیت و لمس است، یعنی اشاره به بخشیدن انگشتر در حال رکوع و در نماز معرفی میفرماید، سپس اضافه میفرماید:
بعد از آن که قرآن کریم با این خصوصیات او را معرفی میفرماید چه نیازی است که انسانها فهم و درک خود را نادیده گرفته و بخواهند در جمله جمله آیه مبارکه مناقشه نموده و به خیال خود خدشهای وارد سازند.[3]
«سید بن طاووس» در آخر بحث حوادث روز بیست و چهارم ماه ذیحجّه به اعمالی که از سوی معصومین به عنوان بزرگداشت آن روز دستور داده شد توجه می دهد و میفرماید: از امام صادق روایت شده هر کس در آن روز نیم ساعت قبل از ظهر به عنوان تشکر و سپاسگزاری از خداوند که بر او منت نهاده (و او را جزء معتقدین و متمسکین به ولایت حضرت علی(ع) دانسته) دو رکعت نماز بگذارد در هر رکعت، بعد از سوره حمد، ده مرتبه سوره «قل هو الله احد» و همچنین ده مرتبه «آیت الکرسی» را تا «هم فیها خالدون» و ده مرتبه سوره «انا انزلناه» را بخواند، این نماز در پیشگاه خداوند با صد هزار حج و صد هزار عمره برابر است و هر خواستهای که از خداوند داشته باشد از نیازهای دنیا و آخرت، هر چه باشد برآورده خواهد شد.
و اضافه میفرماید:
از چیزهایی که در آن روز خیلی ارزش دارد، صدقه دادن و حل مشکل نیازمندان است، و این خود نمونهای از اقتداء به حضرت علی(ع) و پیروی کردن از آن بزرگوار است، زیرا عظمت آن روز به صدقهای است که آن حضرت داشتند و صدقه در آن روز کلید رسیدن به مقاماتی است که آرزو و آمال بشر بدان راه ندارد و چه بسا خداوند متعال در برابر صدقات شما در آن روز عنایاتی به شما داشته باشد که در آروزی شما هم نگنجد. زیرا ارزش عمل به قبولی آن است و هر عملی را در هر زمانی دستور دادهاند، قهراً انجام آن عمل در آن روز و آن ساعت، رابطه خاصی با قبولی آن عمل دارد، و وقتی قرآن کریم به صدقه حضرت علی(ع) در آن روز اشاره میفرماید و در برابر صدقه کوچک آن حضرت لطف عظیم خداوند را شامل آن بزرگوار میداند، این نشان دهنده آن است که آن روز، روز صدقه دادن و کمک به مستمندان و ناتوانان است ولی باید توجه داشته باشید که نیّت خود را در این عمل چون سایر اعمال حتماً خالص نموده و فقط برای خداوند متعال همه کار خود را انجام دهید زیرا فقط و فقط اوست که شایسته عبودیّت و بندگی است.
پینوشتها:[1] منظور از دو آیه ، آیه ولایت و آیه بعد از آن است یعنی آیه 55 و 56 سوره مائده.
[2] طباطبائی، المیزان، ج 6، ص 8.
[3] ابن طاووس، اقبال الاعمال، بخش اعمال ماه ذیحجّه و حوادث روز بیست و چهارم ماه.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت