یکی دیگر از دانشمندان اهل سنت که علّامه امینی نام او را در الغدیر آوردهاند میگوید:
از علّامه «ابن الصلاح» در درس تفسیر شنیدم که سوره «هلأتی» را به همین صورت تفسیر کرد و اضافه کرد که آن سه نفر که در سه شب متوالی هنگام افطار، درب خانه حضرت علی(ع) را کوبیدند به نام مسکین و یتیم و اسیر؛ آنان فرشتگانی بودند از سوی پروردگار متعال و این جریان امتحانی بود از سوی خداوند نسبت به اهلبیت پیامبر.
و وقتی در مکّه بودم از شیخ حرم شنیدم که در درس تفسیر خود میگفت:
کسی که شب اول، درب خانه را کوبید جبرئیل بود و آن کس که در شب دوم آمد میکائیل بود و شب سوم اسرافیل.
همچنین از تفسیر نیشابوری نقل میفرماید:
بعد از آن که اصل جریان را در شأن نزول سوره مبارکه از تفسیر کشاف نقل نموده و میگوید: تمام مفسران و عالمان شیعه، اتفاق نظر دارند بر این که این سوره درباره اهلبیت نازل شده مخصوصاً آیات اولیه سوره، بعد از آن میفرماید:
و روایت شده است که آن کسی که در این سه شب به عنوان سائل در خانه آمد جبرئیل بود و مقصود او آزمایش و امتحان اهلبیت بود، و این مأموریتی از سوی خداوند متعال بود.[1]
مرحوم «آیت الله مرعشی» نیز در پاورقی کتاب «احقاق الحق»[2] نام ۳۸ نفر از دانشمندان اهل سنت را با نام کتابهایشان ذکر کردهاند که همگی گفتهاند این سوره درباره اهلبیت و به دنبال آن جریان نازل شده است.
و نیز ایشان به برخی نکات زیبا که از آن بزرگان در تفسیر این آیات گفته شده اشاره میفرماید از جمله:
در یکی دو مورد این دانشمندان بعد از نقل جریان شعری از شافعی[3] نقل کردهاند که گفته است:
اِلَى م اِلَى م وَ حَتَّی مَتَى| أعَاتِب فِی حُبِّ هَذَا الفَتَى
وَ هَل زَوَّجت غَیرَه فَاطِم | وَ فِی غَیرِهِ هَلأتَی هَلأتَی
تا کی و تا چه زمان، من در دوستی این جوانمرد باید مورد عتاب قرار گیرم آیا فاطمه را به همسری غیر او درآوردند؟ و آیا سوره «هلأتی» در مورد کسی غیر از او نازل شده؟
و نکته زیبای دیگری از «آلوسی» در تفسیر «روح المعانی» نقل میفرماید:
آلوسی بعد از نقل جریان روزه، و بخشیدن افطاری به سائل و این که این سوره مبارکه در این رابطه نازل شده است میگوید:
یکی از لطایف و نکات ذوقی که در این سوره به چشم میخورد این است که خداوند در این سوره، از تمام نعمتهای بهشت نام برده، جز «حورالعین» به احترام نور چشم پیامبر، حضرت زهرا(س). نکند غیرت زنانه آن حضرت به جوش آمده ناراحت شود ضمناً بدان، فاطمه همچون گل بهاری است که تحمّل خار ندارد.[4]
«علّامه طباطبایی» در تفسیر «المیزان» نکات جالبی را در مورد این سوره تذکر میفرماید:
۱- اینکه این سوره در مدینه نازل شده است نه در مکّه و روایات زیادی در این زمینه از دانشمندان اهل سنت نقل فرموده که همگی بر این مطلب متفقند و نزول سوره را در مدینه تصریح کردهاند.
اهمیّت اثبات این نکته از آن جهت است که برخی که برخلاف نظر بزرگان اهل تفسیر و حدیث خواستهاند، نزول سوره را درباره اهلبیت منکر شوند، گفتهاند این آیات مبارکه در مکّه نازل شده نه در مدینه.
۲- در پاسخ آن دسته که محل نزول سوره را مکّه دانستهاند میفرماید: علاوه بر آن دسته از روایات که تصریح نمودهاند محل نزول مدینه است، خود سیاق آیات، مخصوصاً آیه «یُوفُون بِالنَّذرِ» و همچنین آیه « وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ...» نشان دهنده یک جریانی است که واقع شده و به دنبال آن این آیات نازل گردیده زیرا در این آیه اشاره دارد بر اینکه سه فرد خاص که عبارتند از :
مسکین و یتیم و اسیر، در این جریان مورد بحث قرار گرفته و به آنان غذا داده شده است و از سوی دیگر روشن است که تا وقتی مسلمانان در مکه بودهاند اسیر نداشتهاند زیرا اسیر مربوط به جنگ است و جنگ مسلمانان با کفار از زمانی آغاز شد که مسلمانان به مدینه هجرت کردند.
٣- تمام آیات این سوره مبارکه درباره اهلبیت نازل شده و در این زمینه نظر برخی از مفسران را که با استدلال به یکی دو حدیث خواستهاند بگویند علت نازل شدن این سوره جریان دیگری بود، بیان فرموده و در پاسخ آنان میفرماید: به فرض، این یکی دو روایتی که شما میگویید صحیح باشد، مضمون آنها جز این نیست که همزمان با نزول سوره جریان دیگری هم واقع شده ولی در هیچ کدام از آن احادیث اشاره ای به علت نزول سوره و این که آن جریان باعث نازل شدن این آیات باشد ندارد.[5]
خلاصه این که تا به حال روشن شد این سوره مبارکه در مدینه نازل شده و علت نزول آن، همان جریان مشهور یعنی سه روز روزه گرفتن خاندان پیامبر و بخشیدن غذای افطار خود به مسکین و یتیم و اسیر بوده است.
بهانه دیگری که ممکن است مخالفان فضائل اهلبیت در این مورد داشته باشند این است که اولاً چگونه ممکن است یک انسانی سه روز روزه بگیرد و تنها با مقداری آب افطار کند و بعد از سه روز هنوز زنده باشد و ثانیاً قبل از هر چیز انسان باید به سلامت خود بیندیشد، اول خودش را حفظ کند بعد به فکر حفظ و بقاء دیگران باشد، و در این جریان تحمل سه روز گرسنگی مخصوصاً برای حسنین(ع) که کودک بودند و به طوری که در متن روایات مشاهده شد روز چهارم که همراه با حضرت علی(ع) به مسجد رفتند رسول خدا(ص) دیدند آن دو بزرگوار از شدت گرسنگی بدنشان میلرزد، این گونه تحمل گرسنگی که موجب اختلال دستگاههای بدن انسان میشود، آن هم به خاطر سیر شدن افراد بیگانه کار درستی نیست.
در پاسخ آنان میگوییم:
اولاً اینکه خیال میکند انسان نمیتواند سه روز گرسنه باشد و تنها با مقداری آب بگذراند، خیال درستی نیست، مخصوصاً در زمان ما که افراد متعددی را دیدهایم که برای بعضی از بیماری هایی که داشتهاند به عنوان درمان حتی تا چهل روز امساک کرده و جز مقداری آب چیز دیگری نخوردهاند و همین امر باعث درمان بسیاری از بیماریهای آنان شده و حتی یکی از پزشکان معروف به نام «الکسی سوفورین» کتابی در زمینه آثار درمانی این گونه امساک نوشته و آن کتاب با نام (روزه روش نوین برای درمان بیماریها) به فارسی ترجمه شده است ثانیاً این که گفته شده انسان باید اول خودش را حفظ کند و بعد دیگران را مطلبی است که از نظر بیشترین افراد درست است، کسانی که هنوز خلق و خوی حیوانیت را در خود نکشتهاند باید چنین فکر کنند و این چنین بگویند ولی تربیت اسلام و قرآن سطح فکر انسانها را بالا برده و از محدوده زندگی حیوانی بیرون ساخته تا جایی که برای قشر خاصی از انسانها که امتیاز زندگی انسانی را بر زندگی حیوانی درک کردهاند یک سری از صفات برجسته روحانی و خویهای پسندیده رحمانی را به ارمغان آورده همچون صفت (ایثار) که درک و رسیدن به واقعیت آن برای نوع انسان نماها غیر ممکن است.
(ایثار) یعنی دیگران را بر خود مقدم داشتن و به تعبیر دیگر رنج خود و راحت یاران طلبیدن، این خلق و خوی الهی شایسته تربیت یافتگان مکتب انبیاء است، کسانی که ماوراء این طبیعت مادی را باور کرده و با چشم دل حقایق پشت پرده را میبینند.
قرآن کریم برخی از آنان را این چنین میستاید:
وَ الَّذِینَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَ الْإِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ یحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیهِمْ وَ لَایجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَ یؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَن یوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[6]
«و کسانی که در دارالهجره (سرزمین مدینه) و در خانه ایمان، قبل از مهاجران مسکن گزیدند. آنها کسانی را که به سویشان هجرت کنند دوست میدارند و در دل خود نیازی به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمیکنند و آنها را بر خود مقدم میدارند هر چند شدیداً فقیر باشند، کسانی که خداوند آنها را از بخل و حرص نفس خویش بازداشته رستگارند.
مفسران در شأن نزول این آیه داستان های متعددی نقل کردهاند:
ابن عباس میگوید: رسول خدا وقتی بر یهودیان «بنی نضیر» به انصار[7] فرمودند:
اگر مایل هستید اموال و خانههایتان را با مهاجران تقسیم کنید، و در این غنائم (که از جنگ با یهود به دست آمده) با آنها شریک شوید و اگر میخواهید اموال و خانههایتان از آن شما باشد و از غنائم چیزی به شما داده نشود؟ انصار گفتند: هم اموال و خانههایمان را با آنها تقسیم میکنیم و هم چشمداشتی به غنائم نداریم و مهاجران را بر خود مقدم میشمریم، آیه فوق نازل شد و این روحیه عالی آنها را ستود.[8]
در حدیث دیگری میخوانیم: کسی خدمت پیامبر آمده و عرض کرد گرسنهام، رسول خدا دستور دادند از منزل برای او غذایی بیاورند، ولی در منزل حضرت غذا نبود، فرمود: چه کسی امشب این مرد را مهمان میکند؟
مردی از انصار اعلام آمادگی کرد و او را به منزل خویش برد، اما جز مقدار کمی غذا برای کودکان خود چیزی نداشت، سفارش کرد غذا را برای مهمان بیاورند و چراغ را خاموش کرد و به همسرش گفت: کودکان را هرگونه ممکن است چاره کن تا خواب روند، سپس زن و مرد بر سر سفره نشستند و بی آن که چیزی از غذا در دهان بگذارند دهان خود را تکان میدادند، مهمان گمان کرد آنها نیز همراه او غذا میخوردند و به مقدار کافی خورد و سیر شد و آنها گرسنه خوابیدند، صبح خدمت پیامبر آمدند، حضرت نگاهی به آنها کرد و تبسمی فرمود (و بی آنکه آنها سخنی بگویند) آیه فوق را تلاوت کرد و ایثار آنها را ستود.
در روایتی که از طریق اهلبیت رسیده میخوانیم، ابوهریره میگوید: در این جریان، میزبان، علی و کودکان، فرزندان او و کسی که کودکان را گرسنه خواباند، بانوی اسلام فاطمه زهرا بود.[9]
باید در این آیه شریفه خداوند متعال، مهمترین خوی برجسته این انسانهای با فضیلت را در این عبارت تابلو میکند:
وَ یؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ
«دیگران را بر خود مقدم میدارند، هر چند شدیداً فقیر و نیازمند باشند.»
بدین ترتیب ملاحظه میفرمایید، سه روز روزه گرفتن خاندان پیامبر و بخشیدن غذای خود به مسکین و یتیم و اسیر، نمونه کاملی از (ایثار) است که ممکن است در دید انسانهای ماده گرا که همتشان به همان خوردن و عیش و نوش خودشان خلاصه میشود، کار درستی نیست، ولی قرآن کریم آن را از صفات برجسته انسانهای نمونه میداند.
و اما این که چگونه کودکان کوچک نیز به این فشار و سختی تن دادند؟
اولاً باید دانست که آن دو بزرگوار گرچه از نظر سن کوچک بودند ولی از نظر معنوی و روحی مقامی بلند و موقعیتی بالا داشتند، از همان کودکی زمینه امامت داشتند و رفتاری که رسول خدا با آنها داشتند رفتار با دو کودک خردسال ناتوان نبود، بلکه آن دو نظیر حضرتیحیی بودند که قرآن درباره اش میفرماید:
«... وَ آتَینَاهُ الْحُكْمَ صَبِیاً »[10]
«ما به یحیی حکم دادیم در حالی که کودک بود.»[11]
این دو نواده پیامبر نیز از همان کودکی دارای مقام امامت بودند، و جایگاه آن دو در مقاطع مختلف و رویدادهای زمان پیامبر، جایگاه دو انسان کامل، دو شخصیت تمام عیار و دو فرد مکلف به تکلیف الهی بودند.
رسول خدا آن دو را در جریان مباهله با خود به همراه بردند با این که هر دو کودک بودند یکی در آغوش پیامبر و دیگری دستش در دست رسول خدا بود.
پینوشتها:[1] الغدیر ، ج 3 ، ص 102.
[2] اثر ارزنده و کم نظیر قاضی نورالله شوشتری در بیان عظمت اهل بیت.
[3] محمد بن ادریس شافعی از بزرگان عالمان اهل سنت، و رئیس (شافعیه) که یکی از 4 گروه اهل سنت است، میباشد و شافعیه در مسایل فقهی خود پیرو فتوای او میباشند.
[4] احقاق الحق ، ج 3 ، ص 157.
[5] طباطبائی ، المیزان ، ج 20 ، ص 216.
[6] سوره حشر ، آیه ۹.
[7] انصار ساکنین مدینه هستند که پیش از اسلام در شهر مدینه بودند. ولی مهاجران، مردم مکه هستند که بعد از اسلام به مدینه هجرت کردند.
[8] تفسیر مجمع البیان ، ج آخر، ص 260.
[9] تفسیر مجمع البیان ، ج آخر، ص 260.
[10] سوره مریم ، آیه ۱۲
[11] اعلام الهدایه ، ج 4 ، ص 54.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت