و) تخصّص و تعهّد
تخصّص و تعهّد و به عبارت دیگر علم و ایمان، و توسعه دادن به این دو در همه ابعاد زندگی، بهترین زمینهساز برای فراهم شدن ظهور امام زمان(ع) است، و این دو همچون دو بال پرندهاند که آن پرنده با آن دو بال به پرواز درمیآید، اگر هیچ یک از این دو نباشد پروازی نیست، و اگر یکی باشد و دیگری نباشد باز نتیجهبخش نیست، چرا که با یک بال نمیتوان پرواز کرد.
تخصّص بدون تعهد، مثالش در این شعر مثنوی مولوی آمده:
تیغ دادن در کف زنگی مست | به که آید علم ناکس را به دست
تعهّد بدون تخصّص نیز در بسیاری اوقات به جای پیشرفت بر مشکلات کار میافزاید و احیاناً خسارت جبرانناپذیری بر انسان وارد میسازد و مثالش همچون ماشینی است که بدون چراغ در بیابان هولناک و پر فراز و نشیبی حرکت میکند که جز سقوط و سرگردانی نتیجهای ندارد. پیامبر خدا(ص) فرمود:
«مَنْ عَمِلَ عَلی غَیْرِ عِلْمٍ، کانَ ما یُفْسِدُهُ أَکْثَرَ مِمّا یُصْلِحُهُ؛
هرکس بدون علم و دانش کاری انجام میدهد، ضرر و زیان آن بیش از نفع آن است».[1]
از سخنان امیر مؤمنان علی(ع) است که فرمود:
«کمر مرا دو گروه شکستند: دانشمندان منحرف، مردم نادان».[2]
قرآن مجید در یک آیه، پیشروی و پیمودن درجات عالی و پیروزی را در سایه تخصّص و تعهد (علم و ایمان) هر دو دانسته و میفرماید:
«یَرْفَعُ الله الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا العِلْمَ دَرَجاتٍ؛
خداوند از شما، آنان را که ایمان آوردند و تحصیل علم و دانش کردند، چندین درجه بر دیگران برتری میبخشد».[3]
با توجّه به اینکه علم و شناخت، انسان را به عوامل رشد و ترقّی و دستورات حیاتبخش و سازنده و مکتب حرکت آفرین و غنی اسلام آگاه میسازد، تعهّد و ایمان، آن عوامل را اجرا مینماید.
ز) مانع شناسی
اکثراً عوامل حرکت فراهم میشود، ولی موانع سر راه، چرخهای آن عوامل را از حرکت بازمیدارد، باید موانع را بشناسیم تا آن را از سر راه برداریم، مثلاً انحطاط مذهبی و اخلاقی، عدم استفاده از علوم گوناگون، غفلت از وضع زمان، اختلاف و تفرق، کارهای اساسی و اصلی را فدای امور جزئی و فرعی کردن، مقدّم داشتن منافع شخصی بر منافع عمومی و... از موانع سر راه است، حتماً به این جهت نیز باید در برنامهریزی توجّه گردد، همه پیامبران و اولیای الهی آرزو داشتند که به هدف برسند، ولی موانع سر راه مانع وصول آنها به هدف عالیشان شد، شاید یک فلسفه اینکه خداوند عمر حضرت مهدی(ع) را طولانی کرده، این باشد که در این مدت موانع شناخته گردند و از سر راه برداشته شوند. بر همین اساس است که امام صادق(ع) میفرماید:
«اَلعامِلُ عَلی غَیْرِ بَصِیرَةٍ کَالسّائِرِ عَلی غَیْرِ طَرِیقٍ، وَ لا تَزِیدُ سُرْعَةً إِلّا بُعْداً؛
عمل و حرکت بدون بصیرت و شناخت، مانند حرکت در غیر راه اصلی است و سرعت در این راه، جز دوری بیشتر از هدف نتیجه دیگری ندارد».[4]
ح) هشیاری و هوشمندی
یک فرد باایمان باید کَیِّس و هوشیار باشد و به جای دو چشم، با چهار چشم اطراف خود را ببیند و کاملاً مراقب باشد، که از ناحیه دشمن غافلگیر نگردد، و به طور خلاصه مؤمن در این دنیا باید خود را همواره در جبهه مقدّم جنگ با دشمن ببیند و مواظب باشد که اگر دشمن از در رفت، از پنجره وارد نشود، اگر در جبهه نظامی شکست خورد، در جبهه اقتصادی پیروز نشود و...
به عنوان مثال؛ حکومت عثمانی یک حکومت مقتدر اسلامی بود، هیچ قدرتی را یارای مقابله با آن نبود، ولی بر اثر عدم هشیاری و به خاطر غفلت و غوطهور شدن در امور گذرا و مادّی، آنچنان غافلگیر شد که با یک پیش آمد یعنی جنگ جهانی دوم از هم پاشید و به چندین قسمت تجزیه شد و در نتیجه در مارس 1925 میلادی اسلام به معنی یک قدرت آشکار سیاسی و اجتماعی و کانون مشتعل از اندیشهها و احساسهای نو و نیرومند زائیده از صحنه حوادث جهان رخت بربست و از میدانهای گرم کار و پیکار به گوشه سرد و آرام خزید و رفته رفته راه سقوط و تفرّق را پیش گرفته، نه تنها در جبهه نظامی و سیاسی شکست خورد، بلکه اسلام جوشان و خروشان و حرکت زا و جنبش آفرین در میانشان به اسلام فرسوده و بیروح درآمد، دشمنان از فرصت استفاده کرده و به پیش تاختند.[5]
در این راه باید از عوامل بازدارنده و غافل کننده مانند سنّت گرایی و گذشتهنگری غلط، شخصیت گرایی، پیشداوری و گُم بودن، عُجب و خودبینی، پیروی از هوسهای نفسانی، تکیه بر حدس و گمان، وابستگیها و... به شدّت پرهیز کرد. این مطلب مهم را رسول اکرم(ص) در یک عبارت کوتاهی فرموده است:
«وَ لَوْلا کَثِیرُ کَلامِکُمْ وَ تَمْرِیجٌ فِی قُلُوبِکُمْ لَرَأَیْتُمْ ما أَری وَسَمِعْتُمْ ما أَسْمَعُ؛
اگر زیادهروی در سخن شما (شعار توخالی)، و هرزه چرانی در دل شما (پر کردن ذهن از امور واهی) نبود، هر چه من میبینم شما هم میدیدید، و هر چه من میشنوم شما هم میشنیدید».[6]
ط) دورنمایی از امکانات عظیم دنیای اسلامی
در اینجا با توجّه به مطالب یاد شده درباره امکانات مسلمانان فعلی دنیا به طور فشرده، سخنی به میان میآوریم که اگر به راستی این امکانات برای یک برنامهریزی جامع و حسابشده در جهت اجرای اسلام که زمینهسازی ظهور حضرت مهدی(ع) است به کار گرفته میشد، چقدر مثمر ثمر و نتیجهبخش بود!
امکانات مسلمانان را از چند جهت میتوان بررسی کرد:
از جهت نیروی انسانی و اتّحاد: امروز حدود یک میلیارد نفر مسلمان در دنیا زندگی میکنند و یکچهارم جمعیت کره زمین را تشکیل میدهند و حدود 47 کشور مستقل دارند و در بسیاری از کشورها هم دارای نیروی عظیم میباشند، مثلاً هندوستان یک کشور اسلامی نیست، ولی دارای یکصد و پنجاه میلیون مسلمان است و در شوروی (سابق) شصت تا هفتاد میلیون مسلمان وجود داشت و در سایر کشورها نیز تعدادشان بسیار زیاد است. اگر اینها متّحد شوند، هیچ قدرتی در دنیا بدون جلب رضای اینها نمیتواند حاکم باشد، با توجّه به اینکه اگر نفوس یک میلیارد مسلمان به وسیله عقیده به اسلام مرتبط گردد، چه قدرت عظیمی به وجود خواهد آمد!
و با توجّه به اینکه در دنیای امروز قدرتهایی که وجود دارد، یکی از آن قدرتها مارکسیسم است که در کشورهای مارکسیستی هستند، که با فروپاشی آن در شوروی از هم پاشیدند، و آنها که باقیماندهاند، اگر تحت این عنوان با هم متحد شوند، چه میتوانند بکنند، با اینکه بین آنها نیز تفرقه شدید است، کمونیستهای چین و کمونیستهای شوروی سابق را تکفیر میکنند و به عکس...
یکی از قدرتها، قدرت مسیحیت است، میگویند در دنیا بیش از یک میلیارد مسیحی وجود دارد، امّا مسیحیها هم با هم اختلاف شدید دارند، نیروی عظیم پروتستان اصلاً کاتولیکها را قبول ندارند، به علاوه مکتبشان یک مکتب زاینده و حرکت بخش نیست. یهودیها در دنیا حدود ده میلیون یا پانزده میلیون نفر میباشند که از تفرقه شدیدی برخوردارند.
بودائیها زیاد هستند، ولی یک تیپ خاصی میباشند و داعیه اجتماعی و سیاسی ندارند، سیکها نیز چیزی نیستند، تنها قدرت عظیمی که تحت پوشش آیین حرکت آفرین اسلام بیبدیل و رقیب میماند، مسلمانان هستند. اگر اینها یک جریان خوب اجتماعی برای خود درست کنند، از ساخت حساسترین اسلحههای اتمی و سفینههای فضانوردی تا ساخت سوزن سنجاق برای خودشان امکان تخصّص داشتن و تکنیک در سطح عالی وجود دارد... بسیاری از همین مغزهای اسلامی، مراکز صنعتی اروپا و آمریکا را میگردانند، به آنجا رفتهاند و ماندهاند و فسیل شدهاند.
در مجامع بینالمللی، مسلمانان 45 - 46 رأی مستقل دارند، که اگر هر نفرشان بتوانند یک رأی از کشورهای دیگر را به دست آورند، دارای 90 رأی خواهند شد، هیچ بلوکی در دنیا نیست که آن همه رأی داشته باشد.
قدرتهای غیر اسلامی، به عنوان یک قدرت نیرومند وجه مشترکی ندارند که آنها را به هم پیوند دهد، ولی اسلام با عنوان «حبلالله؛ رابط دینی خدا» همه را به هم پیوند میدهد و از قطرات باران سیل بنیانکن جاری میسازد.
امکانات جغرافیایی دنیای اسلام: اسلام دارای امکانات جغرافیایی عظیمی است که با هیچ قدرتی در دنیا قابلمقایسه نمیباشد، خلیج فارس و تنگه هرمز دو طرفش در دست مسلمانان است، دو طرف کانال سوئز در دست مسلمانان است، یک طرف جبلالطارق در دست مسلمانان است، عبور از اقیانوس هند بدون جلب رضایت مسلمانان ممکن نیست، اقیانوسیه در دست مسلمانان است، و در جنوب آفریقا مهمترین خطّ کشتیرانی دنیا وجود دارد، اگر مسلمانان مایل نباشند، عبور در آن ممکن نیست، یک طرف دریای استراتژیکی مدیترانه در دست مسلمانان است، تنگه دارانل و بسفور هم در دست مسلمانان است و...
امکانات اقتصادی دنیای اسلام: وضع اقتصادی مسلمانان در حدّی است که تنها در اوپک حداقل 40% سوخت دنیا از ناحیه مسلمانان تأمین میشود و اگر این امر نباشد، دنیا خاموش میگردد، قاره آفریقا (که 70% آن مسلمانان هستند) انبار باروت اروپاست، اگر این انبار را ببندند، اروپا خفه میشود و نمیتواند ادامه زندگی دهد.
مثلاً ژاپن یکپارچه به دنیای اسلام وابسته است و اگر دو ماه رابطهاش را با دنیای اسلام قطع کند، به یک جزیره سرد و خاموش تبدیل میشود.[7]
کوتاه سخن اینکه: دنیای اسلام بدون نیاز اقتصادی به دنیاهای دیگر میتواند ادامه زندگی دهد اما دنیاهای دیگر بدون نیاز به دنیای اسلام نمیتوانند ادامه زندگی دهند.
ما با سران حکومتهای اسلامی که خود را فروختهاند حرفی نداریم، با ملتهای مسلمان حرف میزنیم، اگر به راستی آنها با نهضت خود و با تشکیل کنفرانسهای جدی و عمیق آن همه امکانات را برای تحقق آرمان اسلامی به کار گیرند و با تشکیل کنفرانسهای جدی و عمیق و برنامهریزیهای دقیق در جهت حکومت جهانی تحت رهبری یک مصلح عادل و عالم حرکت کنند، آن وقت است که دنیا آماده ظهور حضرت مهدی (عج) خواهد شد و همه آن چیزهایی که ناممکن تصور میکردیم، ممکن میشود و تحقق مییابد.
به امید یک چنین تحول عظیم و به کارگیری امکانات دنیای اسلام تحت فرماندهی عظیم و وسیع اسلام.
پینوشتها:
[1] مشکوةالانوار، ص 135.
[2] مشکوةالانوار، ص 135.
[3] سوره مجادله، آیه 11.
[4] وسائل الشیعه، ج 18، ص 14.
[5] شرح در داستان باستان، ص 39 الی 105.
[6] المیزان، ج 5، ص 292.
[7] روزنامه جمهوری اسلامی، 1/11/1362.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمّد محمّدی اشتهاردی