کد مطلب: ۲۳۲۹
تعداد بازدید: ۳۱۱۱
تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۳۹۷ - ۰۰:۵۷
با نگاهی به برخی از اقشار جامعه می‌بینیم که افراد به‌ظاهر مرفّه و ثروتمندی هستند که باوجود دارائی فراوان، لحظه‌ای از حرص و طمع فارق نشده و همیشه به بیش از آن چه دارند محتاج‌اند.
امام زین‌العابدین علیه السّلام در ادامه‌ی دعای نورانی مکارم الاخلاق می‌فرمایند: «وَ ».‏ و مرا بی‌نیاز کن.
 
بی‌نیازی
در این فراز از دعا، امام علیه السّلام از خداوند متعال طلب غنا و بی‌نیازی می‌کنند. غنا را به دو شکل می‌توان تصوّر کرد: 1-این‌که خداوند عزّ و جلّ آن‌قدر به انسان از مواهب و نعمت‌ها عطا کند که دیگر برای رفع مایحتاج خود به دیگران نیازمند نباشد. 2-این‌که پروردگار تبارک‌وتعالی حالت بی‌نیازی و غنای نفسی به انسان بدهد که در هر حال (دارائی و ناداری) خود را محتاج خلق نداند.[1] حال باید با بررسی روایات این باب ببینیم مراد از «غنا» که در دعای امام سجّاد علیه السّلام آمده است، چیست؟
 
حقیقت غنا و بی‌نیازی
در روایتی آمده است که امیرالمؤمنین علی علیه السّلام درباره‌ی مروّت[2]، سؤالاتی از فرزندشان امام مجتبی علیه السّلام پرسیدند (البته دلیل این پرسش آن است که دیگران با علم و معرفت امام مجتبی علیه السّلام آشنا شده و همچنین در حین این پرسش و پاسخ، از دریای علم آن حضرت بهره‌مند گردند، وگرنه علی علیه السّلام مخزن دانش و اسرار الهی، و باب علم نبیّ است و لذا نیازی به سؤال کردن از فرزند خود ندارد)، ازجمله‌ی این سؤال‌ها، پرسش از حقیقت غنا و بی‌نیازی است. پاسخ حضرت مجتبی علیه السّلام، کلید حدّ مسئله‌ای است که موضوع بحث ما قرارگرفته است. البته این حدیث شریف مفصّل است
 
ولی ما قسمتی را که موردنظرمان می‌باشد به عنوان دلیل و راهنما می‌آوریم.
نَقَلَ الْحَافِظُ أَبُو نُعَيْمٍ فِي حِلْيَتِهِ‏ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيّاً ع سَأَلَ ابْنَهُ الْحَسَنَ ع عَنْ أَشْيَاءَ مِنْ أَمْرِ الْمُرُوَّةِ فَقَالَ: «يَا بُنَيَّ ... فَمَا الْغِنَى قَالَ رِضَا النَّفْسِ بِمَا قَسَمَ اللَّهُ تَعَالَى لَهَا وَ إِنْ قَلَّ وَ إِنَّمَا الْغِنَى غِنَى‏ النَّفْسِ‏ قَالَ فَمَا الْفَقْرُ قَالَ شَرَهُ النَّفْسِ‏[3] فِي كُلِّ شَيْ‏ ءٍ». حافظ ابو نعیم اصفهانی (از محدّثین و علمای مشهور اهل سنّت) در کتاب خود «حلیة الأولیاء» نقل می‌کند که امیرالمؤمنین علی علیه السّلام از پسرشان حسن علیه السّلام درباره‌ی مروّت سؤالاتی پرسیدند. پس فرمودند: ای پسرکم! (حقیقتِ) غنا و بی‌نیازی چیست؟ پس (حسن علیه السّلام) عرضه داشت: رضایت نفس از آنچه خداوند روزیش کرده است گرچه کم باشد، و غنا و بی‌نیازی تنها غنای نفس است. (امیرالمؤمنین علیه السّلام) فرمودند: پس فقر چیست؟ (حسن علیه السّلام) عرض کرد: غلبه‌ی حرص در هر چیزی است.[4]
 
بنابراین حقیقت بی‌نیازی، غنای نفس است نه تمکّن مالی تا حدّی که انسان را از دیگران بی‌نیاز کند و جالب این جاست که امام مجتبی علیه السّلام حقیقت غنا و بی‌نیازی را به‌وسیله‌ی أدات حصر یعنی کلمه‌ی «إِنَّمَا» منحصر در غنای نفس می‌نمایند، یعنی بی‌نیازی فقط و فقط منحصر در بی‌نیازی نفس انسان است، به عبارت ساده‌تر، بی‌نیازی حقیقی تنها آن است که انسان از درون، احساس بی‌نیازی به خلق کند و خود را برای همیشه محتاج خالق بداند.
 
غنای نفس چیست؟
حال اگر بپرسید غنای نفس چیست؟ در پاسخ می‌گوییم: از صدر کلام امام مجتبی علیه السّلام به دست می‌آید که غنای نفس، همان رضایت نفس انسان از قسمت‌های پروردگار است. درواقع انسانی که از داده‌ها و روزی پروردگار (البته به انضمام سعی و تلاش خودش) راضی است، از درون خود احساس نیازی ندارد و خود را –جز در امور عادی که حکمت الهی مقدّر نموده تا انسان‌ها به یکدیگر نیاز داشته باشند- محتاج دیگران نمی‌بیند. ملّا صالح مازندرانی نیز در توضیح «غنای نفس» می‌نویسد:
«(و اجعل‏ غناى‏ فى‏ نفسى‏) غناها عبارة عن رضاها بالمقدّر و الكفاف و رفض زوائد الدنيا و الطمع فيها و فيما فى يد أهلها و صرف غنائها الى أمر الآخرة و ما يوجب النجاة من أهوالها و هذه النفس غنية فى الدنيا و الآخرة مطمئنة مندرجة فى قوله تعالى‏ يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي»‏.
(ترجمه): غنای نفس عبارت است از رضایت نفس به آن چه برایش مقدّر شده و رضایتش به مقدار کفاف، و دوری از زوائد دنیا و  دوری از طمع کردن در آن زوائد و آن چه در دست اهل دنیاست، و (از سوی دیگر) توجّه و تمرکز در امور اخروی و آن چه موجب نجات از اهوال آخرت است. این‌گونه نفسی در دنیا بی‌نیاز و در آخرت مطمئن و آرام و مشمول این کلام خداست (سوره فجر/آیات 27 تا 30): تو اى روح آرام ‏يافته! به‌سوی پروردگارت بازگرد در حالى كه هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است، پس در سلك بندگانم درآى، و در بهشتم وارد شو.[5]
 
با نگاهی به برخی از اقشار جامعه می‌بینیم که افراد به‌ظاهر مرفّه و ثروتمندی هستند که باوجود دارائی فراوان، لحظه‌ای از حرص و طمع فارق نشده و همیشه به بیش از آن چه دارند محتاج‌اند. چنان چه امام مجتبی علیه السّلام (در حدیثی که ذکر شد)، این‌گونه افراد را که در هر چیزی حرص می‌ورزند، به عنوان فقیر معرّفی می‌نمایند، چراکه هرگز احساس بی‌نیازی نمی‌کنند و تمایلات دنیوی و نفسانی آن‌ها پایان‌پذیر نیست، و همیشه احساس کمبود و نیاز دارند. در حدیث شریفی از رسول خدا صلّی الله علیه و آله درباره‌ی حقیقت غنا و بی‌نیازی می‌خوانیم: «لَيْسَ الْغِنَى فِي كَثْرَةِ الْعَرَضِ وَ إِنَّمَا الْغِنَى غِنَى‏ النَّفْسِ». بی‌نیازی در زیادی دارائی نیست و بی‌نیازی تنها در غنای نفس است.‏[6] در این کلام نورانی نیز ملاحظه می‌کنیم که رسول خدا صلّی الله علیه و آله بی‌نیازی را منحصر در بی‌نیازی نفس نموده و کثرت دارائی را ملاک بی‌نیازی نمی‌دانند.
 
یکی از خواسته‌های حضرت سیّد الشّهدا علیه السّلام از خدای متعال در روز عرفه و در دعای شریف عرفه همین حقیقت است. حضرت اباعبدالله الحسین علیه السّلام با چشمانی اشک‌آلود، دلی لبریز از عشق و امید، و دستانی به‌سوی آسمان برافراشته، به درگاه معبود بی‌همتا عرضه می‌دارند: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ‏ غِنَايَ‏ فِي‏ نَفْسِي». خدایا! بی‌نیازیم را در جانم (درونم) قرار ده.‏[7] زیرا ثروت و دارائی هرقدر هم که زیاد باشد، انسان را بی‌نیاز نمی‌کند بلکه ثروت زیاد اگر با غنای نفس همراه نباشد، انسان را در وادی حرص و طمع انداخته و آتش خواستن را برای همیشه در وجودش شعله‌ور نگاه می‌دارد. با این وضعیّت اگر گنج قارون را هم داشته باشد بی‌نیاز نیست و تا عمر دارد روی خوشی و آسایش را زندگی ندیده و از داشته‌هایش بهره‌ای نمی‌برد.
 
ثروت منهای غنای نفس، مساوی است با سرکشی و گناه
قرآن کریم درباره‌ی فتنه‌انگیزی ثروت و دارائی فرموده است: «كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى‏ * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى». چنين نيست (كه شما می‌پندارید) به‌یقین انسان طغيان می‌کند، * از این‌که خود را بی‌نیاز ببيند.[8] در تفسیر این دو آیه آمده است: «اين طبيعت غالب انسان‌ها است، طبيعت كسانى است كه در مكتب عقل و وحى پرورش نیافته‌اند كه وقتى خود را مستغنى می‌پندارند، شروع به سركشى و طغيان می‌کنند. نه خدا را بنده‌اند، نه احكام او را به رسميت می‌شناسند، نه به نداى وجدان گوش فرا می‌دهند، و نه حق و عدالت را رعايت می‌کنند».[9] در روایات ائمّه‌ی علیهم السّلام نیز نسبت به این موضوع هشدار داده‌شده است. از امیرالمؤمنین علی علیه السّلام روایت است که فرمودند: «اسْتَعِيذُوا بِاللَّهِ مِنْ سَكْرَةِ الْغِنَى‏ فَإِنَّ لَهُ سَكْرَةً بَعِيدَةَ الْإِفَاقَةِ». به خدا پناه ببرید از مستی بی‌نیازی و توانگری، به‌درستی که برای آن سرمستی‌ای است که به‌زودی از بین نمی‌رود (اگر از بین برود، بسیار دیر و به‌سختی می‌رود).[10]
 
امام صادق علیه السّلام فرمودند: مرد ثروتمندی بالباس‌هایی نو و پاکیزه خدمت پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله آمد و کنار آن حضرت نشست. پس از او مردی تهیدست با جامه‌های ژولیده و چرکین وارد شد و کنار آن ثروتمند نشست. مرد ثروتمند جامه‌ی خود را از زیر ران او کشید و جمع کرد. پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله به او فرمودند: ترسیدی که چیزی از فقر او به تو رسد؟ عرض کرد: نه. فرمودند: ترسیدی از دارایی تو چیزی به او رسد؟ عرض کرد: نه. فرمودند: ترسیدی لباس‌هایت را کثیف کند؟ عرض کرد: نه. فرمودند: پس چرا این کار را کردی؟ عرض کرد: ای پیامبر خدا! من همدمی (شیطانی) دارم که هر کار زشت را در نظرم زیبا جلوه می‌دهد و هر کار خوبی را برایم زشت نمایش می‌دهد. اکنون نصف مال خود را به این مرد بخشیدم. پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله به آن مرد تهیدست فرمودند: تو می‌پذیری؟ عرض کرد: نه. مرد ثروتمند به او گفت: چرا؟! گفت: می‌ترسم حالتی که به تو راه یافت، به من هم راه یابد.[11]
 
خدیجه کبری علیها السّلام الگوی ثروتمندان
البته بیان مطالبی که ذکر شد نباید باعث شود که بعضی‌ها تصوّر کنند هر کس دارای مال و ثروت است، دچار سرمستی و طغیان شده و نسبت به دنیا حریص می‌باشد. چه‌بسا انسان‌های ثروتمندی که همواره تقوا را توشه‌ی راه خودساخته و محبّت دنیا را از دل خویش بیرون کرده‌اند، دنیا را ابزاری برای قُربِ خدا دانسته و از آن برای خدمت به خلق بهره می‌برند. ایشان کسانی هستند که لطف خداوند شامل حالشان شده و در عین ثروت و دارائی، روح غنا و بی‌نیازی در جانشان موج می‌زند. نمونه‌ی والای این دسته، بانوی بزرگوار اسلام، امّ المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام‌الله علیها است که تاریخ درخشان زندگی او و مدح بی‌نظیر اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام از آن حضرت، گواه بزرگی بر جلالت قدر و عظمت شخصیت آن بزرگوار است.
 
حضرت خدیجه سلام‌الله علیها در عین توانمندی و ثروت، در حالی که یکی از بزرگ‌ترین تجّار جزیرة العرب به‌حساب می‌آمد، تمام دارائی خویش را فدای رسول خدا صلّی الله علیه و آله و دین مبین اسلام نمود و در این مسیر از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. همگام با پیامبر و مؤمنین و در اوج غربت اسلام، طمع تلخ شکنجه و سختی را چشید و در خانه‌ی محقّر رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سفره‌ی ساده و بی‌آلایش پیامبر، خم به ابرو نیاورد. خدیجه علیها السّلام از دنیا رفت در حالی که پرچم اسلام را با ثروت خود برافراشت ولی در عین حال از دنیا برای خود چیزی به جای نگذاشت. غم فراق او همیشه دل رسول خدا را به درد می‌آورد و چشمان پر فروغ آن حضرت را اشکبار می‌نمود. عظمت مقام او تا به‌جایی است که بنا به نقل فریقین (شیعه و سنّی) بارها از جانب خداوند عزّ و جلّ و امین وحی جبرئیل، توسّط رسول گرامی سلام و درود و بشارت برای او فرستاده می‌شد.[12]
در پایان شعری از حضرت صفیّه، دختر عبد المطلّب و عمّه‌ی مکرّم پیامبر صلّی الله علیه و آله را در وصف حضرت خدیجه سلام‌الله علیها یه عنوان حسن ختام می‌آوریم:
ثمّ السعود لأحمد و السّعد عنه ما برح
بخدیجة بنت الکمال بحر نایلها طفح
یا حسنها فی حلّیها و الحلم منها متّضح
ترجمه: 1- و به طفیل وجود پیامبر صلّی الله علیه و آله همای خوشبختی و سعادتِ همیشگی به پرواز درآمد.
2- خوشبختی که به خدیجه علیها السّلام دختر کمالات و ارزش‌ها پیوست. خدیجه علیها السّلام همان دریای فضیلت است که دست‌یابی به او موجب لبریز شدن ارزش‌ها و کمالات است.
3- به‌راستی خدیجه علیها السّلام چه قدر بانوی شکوهمند و آراسته است. و حلم و آرامش او چه قدر تابان و چشمگیر می‌باشد.[13]
 
پی‌نوشت‌ها:

[1] رياض السالكين في شرح صحيفة سيد الساجدين ج ‏3 ص 293.

[2] «(مروّة) و هي- كما قيل- آداب نفسانية تحمل مراعاتها الإنسان على الوقوف عند محاسن الأخلاق و جميل العادات ...».‏ مروّت، آدابی نفسانی است که مراعات آن انسان را به سوی اخلاق حسنه و عادات زیبا و نیکو سوق می‌دهد. (مجمع البحرين ج ‏1، ص 389)

[3] الشره: غلبة الحرص.

[4] كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة) ج ‏1 ص 568.

[5] شرح الكافي-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني) ج ‏10 ص 387.

[6] كنز الفوائد ج ‏2 ص 193.

[7] إقبال الأعمال (ط - القديمة) ج ‏1 ص 342.

[8] سوره علق/ آیه 6 و 7 (ترجمه مکارم).

[9] تفسير نمونه ج ‏27 ص 163.

[10] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص 370.

[11] میزان الحکمة ج 8 ص 517.

[12] کتاب خصائص امّ المؤمنین خدیجة الکبری سلام الله علیها ص 29 (به نقل از صحیح بخاری ج 6 ص 122 رقم 308 و ج 13 ص 473 رقم 7497 و منابع معتبر دیگری از اهل سنّت): أتى جِبْرِيلُ النبي صلى الله عليه وسلم فقال يا رَسُولَ اللَّهِ هذه خَدِيجَةُ قد أَتَتْ مَعَهَا إِنَاءٌ فيه إِدَامٌ أو اطعَامٌ أو شَرَابٌ فإذا هِي أَتَتْكَ فَاقْرَأْ عليها السَّلَامَ من رَبِّهَا وَمِنِّي وَبَشِّرْهَا بِبَيتٍ في الْجَنَّةِ لَا صَخَبَ فيه ولا نَصَبَ».
جبرئيل به نزد رسول خدا صلّي الله عليه و آله آمد و عرضه داشت: اي رسول خدا! اين خديجه است که آمده و همراه او ظرفي است که در آن خورش و يا غذا و يا نوشيدني است. هنگامي که به نزد تو آمد، از جانب پروردگارت و من به او سلام برسان و او را به خانه‌ای در بهشت بشارت ده که در آن صدا و آزاري نيست [محل آرامش است].

[13] خصائص امّ المؤمنین خدیجة الکبری سلام الله علیها ص 627.
 
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکی‌زاده 
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: