کد مطلب: ۲۳۴۷
تعداد بازدید: ۱۰۸۶
تاریخ انتشار : ۰۱ آبان ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۹
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: به غنا و توانگری خداوند توانگر و بی‌نیاز شوید. امیرالمؤمنین علی علیه السّلام می‌فرمایند:‏ غنا و بی‌نیازی مؤمن به (توکّل بر) خداوند سبحان است.
پیش از این با سه مورد از اسباب و لوازم غنای نفس آشنا شدیم، اکنون به بررسی موارد دیگری از آن می‌پردازیم.
 
4- توکّل و اعتماد به خدا
«فَما أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى‏ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ». آن چه به شما عطا شده متاع زودگذر زندگى دنياست، و آن چه نزد خداست براى كسانى كه ايمان آورده و بر پروردگارشان توكّل می‌کنند بهتر و پايدارتر است.[1]
«ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ». آن چه نزد شماست فانى می‌شود امّا آن چه نزد خداست باقى است و به كسانى كه صبر و استقامت پيشه كنند، مطابق بهترين اعمالى كه انجام می‌دادند پاداش خواهيم داد.[2]
رسول خدا صلّی الله علیه و آله می‌فرمایند: «مَنْ أَرَادَ أَنْ يَكُونَ أَغْنَى النَّاسِ فَلْيَكُنْ بِمَا فِي‏ يَدِ اللَّهِ‏ أَوْثَقَ‏ مِنْهُ بِمَا فِي يَدِ غَيْرِهِ». هر کس می‌خواهد از بی‌نیازترین مردم باشد، باید به آن چه در دست خداست اعتماد (اطمینان) بیشتری داشته باشد تا به آن چه در دست غیر خداست.[3]
ملّا صالح مازندرانی در توضیح این حدیث شریف می‌نویسد: «به دلیل آن‌که هر کس متّصف به این فضیلت (اعتماد و توکّل به خدا) باشد، خداوند تعالی روی قلبش را از تمام ماسوای خود، به‌سوی خویش بازمی‌گرداند و برکات و زلال فیضش را بر او نازل نموده، و درِ حاجات او را به‌سوی غیر خود مسدود می‌سازد. و هیچ غنا و بی‌نیازی بزرگ‌تر از این نیست. و ازجمله‌ی چیزهایی که محرِّک به‌سوی این فضیلت می‌شود، تفکّر در این حقیقت است که خداوند تعالی کریم است و عنایت او به دیگران ضرری به ساحت مقدّسش نرسانده و خزائنش وسیع است و پایانی ندارد، (لذا) درخواستن از او تمایل پیدا می‌کند و خداوند که وعده‌ی اجابت داده است، خلف وعده نخواهد کرد، به خلاف دیگران که در احتیاج، با فرد درخواست‌کننده فرقی ندارند. (چه‌بسا) غیر خدا گمان کند که (به‌واسطه‌ی کمک کردن) ممکن است فقیر شود و یا ضرر کند و تمام این موارد باعث می‌شود که فرد سائل را رد کند و اگر چیزی هم به او بدهد، کم می‌دهد و بسیار او را مذمّت نموده و ذلیل می‌شمارد و بسیار بر او منّت می‌گذارد، در حالی که مرگ بهتر از آن است و به همین خاطر امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند: [المنية و لا الدنية] مرگ و نه خواری (یعنی مرگ بهتر از ننگ و خواری است).[4]
لذا در روایات آمده است که رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: «اِستغنُوا بِغِنَی اللهِ». به غنا و توانگری خداوند توانگر و بی‌نیاز شوید.[5] و یا امیرالمؤمنین علی علیه السّلام می‌فرمایند: «غِنَى‏ الْمُؤْمِنِ‏ بِاللَّهِ‏ سُبْحَانَهُ».‏ غنا و بی‌نیازی مؤمن به (توکّل بر) خداوند سبحان است.[6] از سوی دیگر آنان که بی‌نیازی را در اعتماد به اموال و دارائی‌های دیگران و حمایت آن‌ها می‌دانند و از منبع فیض و منشأ خیرات که پروردگار متعال است، غفلت می‌ورزند، فقیرترین و بدبخت‌ترین مردم معرّفی شده‌اند. مولا علی علیه السّلام می‌فرمایند: «الْغِنَى‏ بِغَيْرِ اللَّهِ‏ أَعْظَمُ الْفَقْرِ وَ الشَّقَاءِ». بی‌نیازی و توانگری (جُستن) به غیر خدا، بزرگ‌ترین فقر و شقاوت (بدبختی) است.[7]
یکی از آثار توکّل و اعتماد به خداوند عزّ و جلّ آن است که پروردگار متعال فرد توکّل کننده را ملجأ و پناهگاه مردم و وسیله‌ای برای رفع حاجات ایشان قرار می‌دهد. به عبارت دیگر توفیق خدمت و دست‌گیری از دیگران را شامل حال او می‌کند. بدین ترتیب نه‌تنها به دیگران نیازمند نیست، بلکه چنان توانگر می‌شود که دیگران برای رفع نیازمندی‌های خود به او مراجعه می‌کنند. امام زین‌العابدین علیه السّلام می‌فرمایند: «مَا اسْتَغْنَى أَحَدٌ بِاللَّهِ إِلَّا افْتَقَرَ النَّاسُ‏ إِلَيْهِ». هیچ‌کسی به سبب خداوند بی‌نیاز و توان گر نشد مگر آن‌که مردم به او نیازمند شدند.‏[8]

5-اهتمام به آخرت و محاسبه‌ی اعمال
«بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا * وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى». ولى شما زندگى دنيا را مقدّم می‌دارید، * در حالى كه آخرت بهتر و پايدارتر است.[9]
آیات فراوانی در قرآن کریم به بحث قیامت و حساب‌وکتاب اعمال انسان‌ها پرداخته و می‌توان گفت خداوند تبارک‌وتعالی بخش وسیعی از کتاب آسمانی خود را به تذکّر و هشدار نسبت به امر معاد اختصاص داده است. ایمان و باور به عالم آخرت و زندگی جاودانه‌ی آن، محاسبه‌ی ریزودرشت اعمال، ثواب و عقاب و بهشت و جهنّم، در نوع زندگی و نگرش انسان در دنیا بسیار اثرگذار است. در بیشتر موارد، افرادی که مرگ را پایان زندگی و آخر کار انسان می‌دانند، در انجام هر نوع ظلم و خیانتی واهمه نداشته و برای رسیدن به آمال و آرزوهای دنیوی خود دست به هر کاری می‌زنند. امّا کسانی که اعتقاد به سرای جاودانه و محاسبه‌ی اعمال در آخرت دارند و اصولاً زندگی خود را بر مبنای «باور و ایمان به قیامت» به‌پیش می‌برند، هرگز به خود اجازه‌ی تعدّی و خیانت به مال و ناموس و آبروی دیگران را نداده و حتّی درباره‌ی چگونگی رفتار با خویشتن، خود را در قیامت و در محکمه‌ی عدل الهی مسئول می‌بینند.
به همین دلیل در آیات و روایات فراوانی در مورد اهتمام به آخرت و محاسبه‌ی اعمال تأکید فراوان شده است. این مهمّ به‌قدری ضروری و اثرگذار است که جزء اصول دین قرار گرفته و تمام انبیاء سلف نسبت به آن سفارش و تأکید نموده‌اند. هیچ دین الهی و پیامبر راستینی نبوده مگر آن‌که نسبت به آخرت، امّت خویش را آگاه ساخته و درباره‌ی غفلتِ از آن هشدار داده است. ایمان و باور آخرت، آثار و نتایج سودمند و فراوانی را به همراه خواهد داشت. یکی از این آثار شکوهمند و پرفایده، غنا و بی‌نیازی است. ایمان به آخرت چنان روح و جان انسان مؤمن را بزرگ و متعالی می‌کند که خود را تنها به پروردگار متعال نیازمند می‌بیند و در معیشت خود به‌قدری که او را از آخرت بازندارد، بسنده می‌کند. به همین جهت هیچ‌گاه از درون، خود را به دیگران محتاج نمی‌بیند. امیر زاهدان و سرور عابدان، مولای متّقیان، امیر مؤمنان علی علیه السّلام در این رابطه می‌فرمایند: «مَنْ أَصْبَحَ وَ الْآخِرَةُ هَمُّهُ، اسْتَغْنَى‏ بِغَيْرِ مَالٍ‏، وَ اسْتَأْنَسَ بِغَيْرِ أَهْلٍ، وَ عَزَّ بِغَيْرِ عَشِيرَةٍ». هر کس صبح کند (روزش را آغاز کند) در حالتی که آخرت همّ و غمّش باشد (یعنی برای آخرت همّت کند و از آن غافل نباشد)، بدون مال بی‌نیاز و توانگر خواهد بود و (حتّی با وجودِ تنهایی) بی‌کس تنها نیست و (با خدای متعال) اُنس دارد و بدون داشتن عشیره و تبار، عزیز و نیرومند خواهد بود.[10]
عکس این جریان نیز صادق است، یعنی کسی که اهتمام خود را امور دنیوی قرار داده و آخرت را به دست فراموشی و غفلت سپرده است، همیشه از درون خویش احساس فقر و نیاز می‌کند و هرقدر حرص و ولع داشته باشد، نمی‌تواند بیش از روزی مقدّر خود را به دست آورد. پیشوای ششم حضرت امام صادق علیه السّلام می‌فرمایند: «مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ الدُّنْيَا أَكْبَرُ هَمِّهِ‏ جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى الْفَقْرَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ شَتَّتَ أَمْرَهُ وَ لَمْ يَنَلْ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا مَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ وَ مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ الْآخِرَةُ أَكْبَرُ هَمِّهِ‏ جَعَلَ اللَّهُ الْغِنَى فِي قَلْبِهِ وَ جَمَعَ لَهُ أَمْرَهُ». هر کس شب و روز را پشت سر بگذارد در حالی که دنیا را بزرگ‌ترین همّ و غمّ خویش قرار دهد، خداوند تعالی فقر و نیازمندی را در برابر دیدگانش قرار می‌دهد (پیوسته احساس فقر و نیاز می‌کند) و امر او را متفرّق و پراکنده می‌کند و از دنیا به بیش از آن چه خداوند قسمت او نموده، دست پیدا نخواهد کرد. و هر کس صبح و شام کند در حالی که آخرت بزرگ ترین همّ و غمّش باشد، خداوند بی‌نیازی و توانگری را در قلبش قرار می‌دهد و امر او را جمع (و اصلاح) می‌نماید.[11]
بارها از حضرت سجّاد علیه السّلام شنیده شد که این بیت را قرائت می‌فرمودند:
و من يصحب الدّنيا يكن مثل قابض/ على الماء جاثته فروج الاصابع
 - هر كه دنيا را بخواهد مانند كسى است كه آب را در دست بگیرد و از انگشتانش بريزد.[12]
اهتمام نسبت به دنیا عوارض زیادی را برای فرد و اجتماع به بار می‌آورد. بسیاری از گرفتاری‌های جامعه‌ی امروز ما ریشه در دنیاگرایی و غفلت از قیامت دارد. کم‌فروشی، خیانت، دزدی، دروغ، جعل اسناد، جنایت و قتل و ...، این‌ها همه و همه دلیلی جز دنیاگرایی و آخرت گریزی ندارد. دل بستن به دنیا و پشت کردن به آخرت، وجود انسان را به دردِ فقر و نیاز مبتلا می‌کند، آن هم فقری که پایان ندارد. و انسان با فرماندهی شیطان و هوای نفس، برای راضی کردن حسّ نیازی که در درون دارد، دست به هر کاری می‌زند، امّا دریغا که هیچ‌وقت راضی نخواهد شد. خوب است بدانیم این تنها یک اثر سوء دنیاگرایی است. اهتمام نسبت به دنیا بلایای فراوان دیگری را نیز با خود به ارمغان می‌آورد. خوب است در این زمینه به روایتی از رسول خدا صلّی الله علیه و آله توجّه کنیم که به بیان برخی از آثار سوء دنیاگرایی می‌پردازد، آثاری که بسیاری از افراد جامعه‌ی ما را در کام خود فرو برده است.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله می‌فرمایند: «مَنْ أَصْبَحَ وَ الدُّنْيَا أَكْبَرُ هَمِّهِ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْ‏ءٍ وَ أَلْزَمَ قَلْبَهُ أَرْبَعَ خِصَالٍ هَمّاً لَا يَنْقَطِعُ‏ عَنْهُ‏ أَبَداً وَ شُغُلًا لَا يَنْفَرِجُ مِنْهُ أَبَداً وَ فَقْراً لَا يَبْلُغُ غِنَاهُ أَبَداً وَ أَمَلًا لَا يَبْلُغُ مُنْتَهَاهُ أَبَداً». هر كه شبى را بگذراند و بيش از هر چيز به فكر دنيا باشد، از رحمت خدا بهره‌ای ندارد، و دلش را چهار خصلت فراگیرد: غمى كه هرگز جدايى نپذيرد، و آن گرفتارى كه هرگز برطرف نشود و آن فقری كه هرگز به بی‌نیازی نرسد، و آرزويى كه هرگز به سامان نرسد.[13]
اگر کمی دقّت نموده و تأمّلی داشته باشیم، خواهیم دانست که ریشه‌ی مشکلات بشر، همین محبّت دنیا و غفلت از آخرت است. امروزه بسیاری با مشکلات روحی و افسردگی‌های شدید و طولانی مدّت، دست‌وپنجه نرم می‌کنند و برای خلاصی از آن به داروهای آرام بخشی رو می‌آورند که عمدتاً نتیجه‌ای جز خواب و غفلت از بیماری را برایشان به دنبال نخواهد داشت. از سوی دیگر شاهد ناهنجاری دیگری هستیم که بسیاری از ما را در کام خود فروبرده و آن چیزی نیست جز «اشتغالات بی‌پایان». نگاهی به فعّالیّت‌های روزانه‌ی بسیاری از ما نشان می‌دهد که جای کارهای مهمّ و ضروری زیادی در ساعات زندگی ما خالی است. به‌عنوان مثال، پدر و مادرهای زیادی را مشاهده می‌کنیم که از بازی با کودکانشان خودداری می‌کنند و یا فرصتی برای تعلیم و تربیت ایشان در نظر نمی‌گیرند. همسرانی که برای سخن گفتن با یکدیگر وقت ندارند و حتّی در پاره‌ای از موارد کم‌تر همدیگر را ملاقات می‌کنند.
تلاوت قرآن و اشتغال به عبادات تا حدّ زیادی تعطیل‌شده و متأسّفانه برخی، از انجام واجبات نیز سر بازمی‌زنند. کم‌تر خانواده‌ای برای مطالعه‌ی کتاب ارزش قائل می‌شود و دیدار بستگان و صله‌ی ارحام به شدّت کاهش یافته است. وقتی درباره‌ی این همه نقص و کوتاهی سؤال می‌کنیم، تقریباً پاسخ بیشتر (قریب به اتّفاق) افراد این جمله است: «گرفتار کار و زندگی هستیم و فرصت نداریم». امّا کمی دقّت و درنگ ثابت می‌کند که ما ساعت‌های فراوانی داریم که به‌طور شایسته از آن‌ها استفاده نمی‌کنیم و در موارد زیادی، اوقات ما خرج کارهای بیهوده‌ای می‌شود که جز اتلاف وقت (به قول معروف وقت‌کشی) و سرگرمی، ثمره‌ی دیگری ندارد. آیا تاکنون از خود سؤال کرده‌ایم که تا کی گرفتار این اشتغالات بیهوده خواهیم بود و از امور واجب و ضروری که باعث پیشرفت همه‌جانبه‌ی ما می‌شود، غافل هستیم؟!
در روایتی که از رسول خدا صلّی الله علیه و آله ذکر شد، دریافتیم که ریشه‌ی این افسردگی‌ها و ناراحتی‌هایی که پایان ندارد، اشتغالات و گرفتاری‌هایی که راه خلاصی از آن‌ها نیست، احساس نیاز و فقر همیشگی و آرزوهای دست نایافتنی، اهتمام به امور دنیوی و غفلت از آخرت است. بنابراین تا وقتی ریشه‌ی آفت نخشکد، باز هم جوانه خواهد زد. خوب است به‌جای کارهایی که در درمان این بیماری‌ها تنها نقش مُسکِّن و خواب‌آور را بازی می‌کند، کمی به فکر درمان اساسی و اصولی باشیم، و آن چیزی نیست جز اهتمام به آخرت و امور مربوط به آن و دل نبستن به دنیای زودگذرِ فانی. و چه خوش سروده است شاعر عرب‌زبان:
و إنّ امرء دنياه أكبر همّه/ لمستمسك منها بحبل غرور
- همانا اگر مرد بزرگ ترين همّتش دنيا شد، هر آينه چنگ زده به ريسمانى كه سر تا پا همه فريب است.
طلبتك يا دنيا فأعذرت في الطلب/ و ما نلت إلّا الهمّ و الغم و النصب‏
و أسرعت في ذنبى و لم أقض حسرتى/ هربت بذنبى منك إن تقع الهرب‏
و لم أر حظّا كالقنوع لأهله/ و أن يجمل الانسان ما عاش في الطلب‏
- طلب كردم تو را اى دنيا! ولى به من رو نياوردى و فایده نبردم از تو جز همّ و غمّ و سختى.
- و براى به دست آوردن تو تندروى در گناه كردم ولى تو حاجت مرا برنیاوردی و فرار كردم اگر فرار از گناه فايده داشته باشد.
- و نديدم بهره‌ای همانند قناعت زيرا هر چه انسان كوشش كند (حریص باشد) فایده ندارد.[14]
 
پی‌نوشت‌ها:
[1] سوره شوری/ آیه 36 (ترجمه مکارم).

[2] سوره نحل/ آیه 96 (ترجمه مکارم).

[3] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏2 ص 139.

[4] شرح الكافي-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني) ج ‏8 ص 386.

[5] میزان الحکمة ج 8 ص 523.

[6] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص 91.

[7] عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ص 54.

[8] نزهة الناظر و تنبيه الخاطر ص 92.

[9] سوره اعلی/ آیه 16 و 17 (ترجمه مکارم).

[10] الأمالي (للطوسي) ص 580.

[11] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏2 ص 319.

[12] إرشاد القلوب (ترجمه مسترحمى) ج ‏1 ص 56.

[13] مجموعة ورام ج ‏1 ص 130/ مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام (ترجمه تنبيه الخواطر ص 252).

[14] إرشاد القلوب (ترجمه مسترحمى) ج ‏1 ص 55/ إرشاد القلوب (ترجمه رضايى) ج ‏1 ص 56.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: