تاکنون پنج مورد از لوازم و اسباب غنای نفس را مورد بررسی قرار دادیم. اینک به ادامهی این بحث میپردازیم.
6- دینداری و تقوا
«قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى وَ لا تُظْلَمُونَ فَتِيلاً». به آنها بگو: سرمایهی زندگى دنيا، ناچيز است! و سراى آخرت، براى كسى كه پرهيزگار باشد، بهتر است! و بهاندازهی رشتهی شكافِ هستهی خرمايى، به شما ستم نخواهد شد.[1]
انسانی که بر مدار شرع مقدّس حرکت نموده و رعایت تقوا را اولویّت اوّل خود در زندگی قرار میدهد، با داشتن این گوهر گرانبها، هرگز احساس نیاز و فقر ندارد و همیشه به درگاه معبود یگانه شاکر و خرسند میباشد. مردی از اصحاب امام صادق علیه السّلام مرتّب خدمت ایشان میرسید. مدّتی گذشت و حج نگزارد (و به خدمت امام علیه السّلام نرسید). یکی از آشنایان آن مرد به حضور امام علیه السّلام رسید. حضرت از او پرسیدند: فلانی چه میکند؟ آن مرد به خیال اینکه مقصود امام علیه السّلام دارائی و مال دنیاست (و به دلیل تنگدستی نمیتواند حج بگزارد)، سعی کرد مطلب را در لفّافه بیان کند. امام صادق علیه السّلام به او فرمودند: دینش چگونه است؟ عرض کرد: چنانکه شما میپسندی. حضرت فرمودند: به خدا قسم ثروت واقعی همین است.[2]
امام باقر علیه السّلام دربارهی رابطهی تقوا و بینیازی خطاب به جابر میفرمایند: «وَ اعْلَمْ يَا جَابِرُ أَنَّ أَهْلَ التَّقْوَى هُمُ الْأَغْنِيَاءُ أَغْنَاهُمُ الْقَلِيلُ مِنَ الدُّنْيَا فَمَئُونَتُهُمْ يَسِيرَةٌ». و بدان ای جابر! همانا اهل تقوا همان بینیازان و توانگران (حقیقی) هستند، اندکی از دنیا ایشان را بینیاز کرده و به همین جهت مخارجشان سبک و اندک است.[3]
7-بینیازی جُستن از مردم
«وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى». و هرگز چشمان خود را به نعمتهای مادّى، كه به گروههایی از آنان دادهایم، ميفكن! اینها شکوفههای زندگى دنياست تا آنان را در آن بيازماييم و روزى پروردگارت بهتر و پايدارتر است.[4]
دین مبین اسلام دست نیاز دراز کردن بهسوی دیگران را بسیار مکروه شمرده و عزّت مؤمن را بسیار برتر و بالاتر از آن میداند که بخواهد اینگونه مورد خدشه واقع شود.
در روایتی از مولا امیرالمؤمنین علیه السّلام آمده است که حضرت فرمودند: «احْتَجْ إِلَى مَنْ شِئْتَ تَكُنْ أَسِيرَهُ وَ اسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَكُنْ نَظِيرَهُ». دست نیاز بهسوی هر که میخواهی دراز کن، که بندهی او میشوی و از هر که خواهی بینیازی جوی که همتای او خواهی بود.[5] لذا سزاوار است تا جایی که امکان دارد، مؤمنین از رو زدن به غیر خدا پرهیز نموده و در گرفتاریها و احتیاجاتی که برایشان اتّفاق میافتد، به در خانهی حقتعالی رجوع نموده و از او مدد بخواهند تا پروردگار روزیرسان و سببساز، از کَرَم خود مشکل را برطرف نماید. خدای تبارکوتعالی منشأ رزق و روزی را از ناحیهی خود و در آسمانها میداند، بنابراین در برآورده شدن حاجات خود باید چشم به آسمان دوخته و دستانمان را بهسوی پروردگار متعال بلند کنیم و از او مدد بخواهیم: «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ». و روزى شما در آسمان است و آن چه به شما وعده داده میشود.[6]
رسول خدا صلّی الله علیه و آله میفرمایند: «اسْتَغْنُوا عَنِ النَّاسِ وَ لَوْ بِشَوْصِ السِّوَاكِ». دست نیاز بهسوی مردم دراز نکنید حتّی برای آب مسواک.[7] علی علیه السّلام میفرمایند: «مَنِ اسْتَغْنَى عَنِ النَّاسِ أَغْنَاهُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ». هر کس از مردم بینیازی جوید، خداوند سبحان او را بینیاز خواهد ساخت.[8] همچنین از آن بزرگوار نقل شده است: «خَيْرُ الْغِنَى تَرْكُ السُّؤَالِ». بهترین بینیازی، ترک درخواست کردن (از مردم) است.[9] بهقدری در روایات نسبت به اظهار نیاز به مردم تذکّر داده شده است که گاهی با گفتار قاطعی چون «یأس از مردم» از آن تعبیر شده است. برای نمونه به دو روایت توجّه کنید:
در حکمتهای نهجالبلاغه آمده است که امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند: «الْغِنَى الْأَكْبَرُ الْيَأْسُ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ». بزرگترین بینیازی و توانگری، ناامیدی از آن چه در دست مردم است میباشد.[10] از امام زینالعابدین علیه السّلام نیز نقل شده است که حضرت زیاد میفرمودند: «أَظْهِرِ الْيَأْسَ مِنَ النَّاسِ فَإِنَّ ذَلِكَ هُوَ الْغِنَى وَ أَقِلَّ طَلَبَ الْحَوَائِجِ إِلَيْهِمْ فَإِنَّ ذَلِكَ فَقْرٌ حَاضِرٌ». از مردم (مأیوس باش و) اظهار ناامیدی کن که همانا این کار بینیازی و توانگری (حقیقی) است و طلب حاجتهایت به مردم را کاهش بده چراکه این کار فقر حاضر (واقعی) میباشد.[11]
البته از سوی دیگر در شرع مقدّس دستور داریم تا هر انسان مؤمنی برای رفع حاجات و گرفتاریهای مردم، نهایت تلاش و کوشش خود را به کار برد و از خلق خدا و مشکلاتشان غافل نباشد. به عبارت دیگر هرقدر رو زدن و چشم امید داشتن به دیگران در دین ما مکروه و ناپسند شمردهشده، به همان میزان و شاید بیشتر از آن، کمک کردن به دیگران مورد ستایش و تشویق خداوند قرار گرفته است. قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى ...». خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزديكان فرمان میدهد.[12] همچنین خداوند متعال در توصیف ابرار (نیکان) که مصداق اکمل و اتمّ ایشان اهلبیت عصمت و طهارت صلوات الله علیهم هستند و این آیه در شأن ایشان نازلشده است، میفرماید: «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً * إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً». و غذاى (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نياز) دارند، به مسكين و يتيم و اسير میدهند! * (و میگویند:) ما شما را به خاطر خدا اطعام میکنیم، و هيچ پاداش و سپاسى از شما نمیخواهیم.[13]
در این رابطه از میان روایات نیز به یک روایت از وجود نورانی امیرالمؤمنین علیه السّلام بسنده میکنیم. مولا علی علیه السّلام فرمودند: «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً مِنْ خَلْقِهِ فِي أَرْضِهِ يُفْزَعُ إِلَيْهِمْ فِي حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا آمِنُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا وَ إِنَّ أَحَبَّ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى اللَّهِ مَنْ أَعَانَ الْمُؤْمِنَ الْفَقِيرَ مِنَ الْفَقْرِ فِي دُنْيَاهُ وَ مَعَاشِهِ وَ مَنْ أَعَانَ وَ نَفَعَ وَ دَفَعَ الْمَكْرُوهَ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ». همانا برای خداوند از میان خلقش بندگانی در روی زمین است که در حوائج دنیا و آخرت مورد رجوع مردم قرار میگیرند، ایشان مؤمنان حقیقی هستند که در قیامت (از خشم و عذاب پروردگار) در اماناند، و همانا محبوبترین بندگان نزد خداوند آن کسی است که مؤمن فقير را، در تنگدستی دنيا و گذران زندگیاش، ياري رساند و (هر کس که) کمک نموده، نفع رساند و امور سخت و ناخوشایند را از مؤمنین دفع نماید.[14]
8-اندک بودن آرزوها
آرزوهای دنیوی هر چه بیشتر و طولانیتر باشد، بیشتر انسان را برای دست یافتن به آنها تحریک میکند، تا جایی که اگر کنترل نشود، یا انسان را به دام انواع گناهان میاندازد و یا به جهت دست نیافتن به آنها، صاحب خود را دچار افسردگی و یأس و اقسام مختلف بیماریهای روحی، روانی و جسمی مینماید. یکی از بیماریهای روحی که بر اثر آرزوهای دنیویِ زیاد و طولانی گریبان گیر انسان میشود، حرص و طمع است. فرد حریص و طمعکار هیچگاه احساس بینیازی نکرده و همیشه خود را محتاج و نیازمند میبیند، به همین دلیل در روایاتِ فراوانی اهلبیت علیهم السّلام نسبت به این موضوع بسیار هشدار داده و امّت را از آرزوهای زیاد و طولانی بر حذر داشتهاند. امیرالمؤمنین علیه السّلام میفرمایند: «أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى». شریفترین بینیازی، ترک کردن آرزوهاست.[15]
روزی امیرالمؤمنین علیه السّلام از فرزندشان امام مجتبی علیه السّلام دربارهی غنا و بینیازی سؤال کردند. حضرت مجتبی علیه السّلام به پدر بزرگوارشان عرضه داشتند: «(الغنی) قِلَّةُ أَمَانِيِّكَ وَ الرِّضَا بِمَا يَكْفِيكَ»، (غنا) کم بودن آرزوهایت و رضایت و خشنودی به آن چه تو را کفایت کند، میباشد. همچنین در پاسخ پرسش حضرت امیر علیه السّلام دربارهی فقر فرمودند: «(الفقرُ) الطَّمَعُ وَ شِدَّةُ الْقُنُوطِ»، (فقر) طمع و شدّت ناامیدی است.[16] یکی دیگر از آثار سوء طولانی شدن آرزوها، غفلت از آخرت است و چنان چه پیش از این بیان گردید، یکی از اسباب و لوازم غنای نفس، توجّه و اهتمام به آخرت است. مولا علی علیه السّلام در این باره میفرمایند: «أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمْ خَلَّتَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ». آگاه باشید که همانا ترسناکترین چیزی که از آن بر شما میترسم دو خصلت است: 1-تبعیّت کردن از هوای نفس 2-و طولانی شدن آرزو. امّا تبعیّت از هوای نفس (انسان را) از حق بازمیدارد و امّا طولانی شدن آرزو آخرت را به دست فراموشی میسپارد.[17]
9- پرهیز از حرص
همانطور که در بررسی زیاد بودن و طولانی شدن آرزوها اشاره شد، حرص و آز مانع از غنای نفس میشود. شخص حریص همواره احساس کمبود و نیاز میکند و هیچگاه خود را توانمند و بینیاز نمیبیند. لذا امام صادق علیه السّلام میفرمایند: «أَغْنَى الْغِنَى مَنْ لَمْ يَكُنْ لِلْحِرْصِ أَسِيراً». بزرگترین بینیازی از آنِ کسی است که اسیر حرص نباشد.[18]
گر حرص زیر دست و طمع زیر پای توست/ سلطان وقت خویشی و سلطان گدای توست
ای صاحب اجل که روی در قفای دل/ رَخش اَمل مران که اجل در قفای توست
10- عفّت
«لِلْفُقَراءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ». (انفاقِ شما، مخصوصاً بايد) براى نيازمندانى باشد كه در راه خدا، در تنگنا قرارگرفتهاند (و توجّه به آيين خدا، آنها را از وطنهای خويش آواره ساخته و شركت در ميدانِ جهاد، به آنها اجازه نمیدهد تا براى تأمين هزینهی زندگى، دست به كسب و تجارتى بزنند) نمیتوانند مسافرتى كنند (و سرمایهای به دست آورند) و از شدّت خویشتنداری، افراد ناآگاه آنها را بینیاز میپندارند امّا آنها را از چهرههایشان میشناسی و هرگز با اصرار چيزى از مردم نمیخواهند. (اين است مشخّصات آنها!) و هر چيز خوبى در راه خدا انفاق كنيد، خداوند از آن آگاه است.[19]
عفّت یا عفاف حالتی نفسانی است که از طغیان نفس جلوگیری میکند و به سبب آن انسان از غلبهی شهوت بر عقلش و درنتیجه ارتکاب رفتار زشت و حرام خودداری مینماید. در آیهی شریفه خدای متعال از عفّت فقرا سخن به میان میآورد. فقرائی که فشار فقر و تنگدستی باعث نشده عزّت و آبروی خود را به روی دست گرفته و به دیگران اظهار نیاز کنند و همچنین دامن خود را به گناه و دستدرازی به مال مردم نیالودهاند. آنقدر روح عفّت، ایشان را بزرگمنش و پاکدامن قرار داده که دیگران که از حال ایشان بیخبرند، آنها را بینیاز و توانگر میپندارند.
آری عفّت باعث میشود که انسان حتّی در اوج نیاز مادّی هم آرام و قانع باشد و نفس او احساس کمبود و نیاز نداشته باشد. امیرالمؤمنین علی علیه السّلام میفرمایند: «لَا يَكُونُ غَنِيّاً حَتَّى يَكُونَ عَفِيفاً». (انسان) بینیاز و توانگر نخواهد بود مگر آنکه عفیف باشد.[20]
پینوشتها:
[1] سوره نساء/ آیه 77 (ترجمه مکارم).
[2] میزان الحکمة ج 8 ص 524.
[3] تحف العقول ص 287.
[4] سوره طه/ آیه 131 (ترجمه مکارم).
[5] الخصال ج 2 ص 420/ میزان الحکمة ج 8 ص 527.
[6] سوره ذاریات/ آیه 22 (ترجمه مکارم).
[7] من لا يحضره الفقيه ج 2 ص 71/ میزان الحکمة ج 8 ص 526.
[8] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص 197.
[9] الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ج 1 ص 304.
[10] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص 534.
[11] الأمالي (للمفيد) ص 183.
[12] سوره نحل/ آیه 90 (ترجمه مکارم).
[13] سوره انسان/ آیه 8 و 9 (ترجمه مکارم).
[14] تحف العقول ص 376.
[15] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص 312.
[16] معاني الأخبار ص 401.
[17] الكافي (ط - الإسلامية) ج 8 ص 58.
[18] الكافي (ط - الإسلامية) ج 2 ص 316.
[19] سوره بقره/ آیه 273 (ترجمه مکارم).
[20] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج 75 ص 8.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکیزاده