پیش تر در باره ی معنای رزق بحث کردیم و به مناسبت از رزّاقیّت خداوند متعال و نقش انسان در وسعت رزقش سخن گفتیم. همچنین با قبول عملکرد و تلاش انسان در وسعت یا تنگی رزق، از امام زین العابدین علیه السّلام آموختیم که علّت العلل و مسبّب الاسباب وسعت روزی، پروردگار متعال است، لذا هم نوا با زین العابدین و امام العارفین حضرت علی بن الحسین علیهما السّلام دست به دعا برداشته و از خداوند متعال تقاضای وسعت رزق نمودیم: «وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِكَ/ و رزقت را بر من وسعت ده».
کلمه ی «أَوْسِعْ عَلَيَّ» متضمّن معنای «بارِکْ لی» می باشد[1]، به این معنا که «وسعت دادن در رزق» عبارت دیگری از «برکت در رزق» است. بنا بر این می توان دعای امام علیه السّلام را این گونه نیز ترجمه کرد: «و رزقت را برای من برکت ده». به همین دلیل لازم است بحثی پیرامون برکت در رزق داشته باشیم تا بهتر و بیشتر با مفهوم دعای امام سجّاد علیه السّلام و اهمّیّت آن آشنا شویم.
معنای برکت
برکت در لغت به معنای تداوم، رشد و گسترشِ خیر است. امام صادق علیه السّلام واژه ی «مبارک» را به نفّاع (بسیار سودمند) تفسیر کرده اند. ابن عبّاس نیز برکت را به معنای فراوانی در هر چیز روایت کرده است. در تفسیر المیزان پس از نقل کلام راغب اصفهانی در باره ی برکت، آمده است: برکت در حقیقت خیری است که در چیزی پایدار و همراه آن است، مانند: برکت در نسل که به معنای فراوانی نسل و فرزندان یا جاودانه ماندن نام به سبب آنان است و برکت در غذا آن است که به طور مثال گروه زیادی با آن سیر شوند، و برکت در وقت آن است که کاری در آن بگنجد که معمولا در وقتی همانند آن نمی گنجد.[2]
دعا و تلاش
همان طور که پیش از این بیان شد، دانستیم که انسان در وسعت روزی و یا تنگی آن به عنوان جزئی از علّت یا سببی از اسباب متعدّد آن، نقش ایفا می کند. به عبارت دیگر انسان در میزان رزق و روزی خود تأثیر گذار است ولی این گونه نیست که او به تنهایی در میزان رزق خود اثر گذار باشد. حالا باید ببینیم انسان چگونه می تواند روزی خود را وسیع و با برکت و یا به عکس، کم و بی برکت نماید؟
برای رسیدن به پاسخ این سؤال باید دو مطلب را از آیات و روایات مورد فحص و بررسی قرار دهیم: یکی اسباب وسعت و برکت روزی، و دیگری موانع برکت روزی. اگر در دعای مکارم الاخلاق ملاحظه می کنیم که امام سجّاد علیه السّلام برای برکت روزی دعا می کنند، بدین معنا نیست که حضرت از نقش خود در وسعت روزی غفلت نموده و تنها به دعا کردن بسنده نموده باشند، بلکه آن بزرگوار در انجام وظیفه و نقش خود نهایت تلاش و مجاهده را انجام داده و از آن جائی که عوامل فراوان دیگری را در روزی سهیم و خداوند متعال را رزّاق علی الاطلاق می دانند، لذا به درگاه خدا دعا کرده و از او تقاضای وسعت رزق می نمایند. چراکه همان طور که خداوند رزّاق است، برکت نیز از ناحیه ی او به کائنات عنایت می شود. یعنی خزائن روزی و برکت نزد خدای متعال است: «وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ». خزائن آسمان ها و زمين از آن اوست.[3] رسول خدا صلّی الله علیه و آله نیز در مقام مناجات، حضرت حق را این چنین مورد خطاب قرار می دهند: «يَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ يَا مُنْجِحَ الطَّلِبَاتِ يَا مُنْزِلَ الْبَرَكَاتِ». ای رحم کننده بر اشک ها! ای برآورنده ی خواسته ها! ای نازل کننده ی برکت ها![4] بنا بر این تا او (بنا بر مصالحی که می داند) اراده نکند، کسی از وسعت روزی برخوردار نخواهد شد.
همچنین دعا در این باره به نوعی تقاضای توفیقِ زمینه های اجابت در وجود خود انسان است، یعنی به عنوان مثال: (چنان چه در آینده خواهیم گفت)، یکی از اسباب وسعت روزی، صله ی رحم و رسیدگی به بستگان است. وقتی از خداوند می خواهیم که به ما وسعت روزی دهد، در واقع از او خواسته ایم که ما را در تحقّق زمینه های شخصی آن، مانند صله رحم یاری نموده و موفّق کند.
همراهی اسباب مادی و معنوی
آیات و روایات این باب (برکت) بسیار فراتر از آن است که ما در این مختصر به بررسی همه ی آن ها بپردازیم، ولی برای روشن شدن مطلب ناگزیریم تا مِن باب نمونه، از گلستان آیات و روایات به قدر مجال گلچین کنیم، و به قول معروف: آب دریا را اگر نتوان کشید/هم به قدر تشنگی باید چشید.
پیش از ورود به بحث اسباب برکت، لازم است بدانیم که در بررسی اسباب برکت از نگاه قرآن و حدیث، نخستین نکته ای که جلب توجّه می کند این است که در متون اسلامی، اسباب معنوی برکت در کنار اسباب مادیّ آن قرار دارند. از یک سو روایات ما: پروا، عبادت، دعا، نماز، حج، استغفار و مانند این ها را مبادی (زمینه های) برکت و توسعه در زندگی معرّفی می کنند و از سوی دیگر، دامداری، کشاورزی، تجارت و کار را پشتوانه و مایه ی برکت و توسعه می دانند. آن چه از همجواری این دو دسته از اسباب بر می آید، این است که در جهان بینی اسلامی، اعتقاد به تأثیر معنویّت در خیر و برکت و توسعه و شکوفایی مادّی، به معنای نفیِ اسباب مادّی یا کم رنگ کردن نقش آن ها در توسعه نیست، بلکه بدین معناست که اسلام، علاوه بر اسباب مادّی شناخته شده برای توسعه، اسباب ناشناخته و نامرئی دیگری را هم مؤثّر می داند و معتقد است که باورهای صحیح دینی، اخلاق شایسته و اعمال نیکو نیز در شکوفایی و توسعه ی اقتصادی جامعه، نقش دارند.
قرآن کریم در این باره تصریح می کند که: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ ...». و اگر اهل آبادی ها ایمان آورده، پروا می ورزیدند، برکت هایی را از آسمان و زمین بر آنان می گشادیم.[5] خداوند در آِیه ی دیگری از قول حضرت نوح علیه السّلام می فرماید: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً * يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً * وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً». پس گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او آمرزنده است * باران آسمان را فراوان بر شما فرو می ریزد * و شما را با اموال و فرزندان یاری می رساند و برای شما باغ هایی قرار می دهد و برایتان نهرهایی قرار می دهد.[6]
افزون بر این، برکت و شکوفایی اقتصادی و توسعه ی پایدارِ جامعه ی انسانی، با ارزش های اعتقادی، اخلاقی و عملی همراه است و بدون این همراهی، برکات مادّی هم دوام نخواهند داشت. البته عکس این جریان هم درست است، یعنی برکات مادّی در چارچوب رهنمودهای اسلامی، موجب تقویت و شکوفایی ارزش ها و برکات معنوی می گردند. اصولاً در برنامه ریزی اسلام برای تکامل انسان و جامعه ی انسانی، تکامل معنوی از توسعه ی مادّی جدا نیست. متون اسلامی صراحت دارند که امور معنوی مانند نماز و حج و دعا و ...، در برکات مادّی نقش دارند و از سوی دیگر کار سالم برای تأمین زندگی آبرومندانه از بزرگ ترین عبادت ها محسوب می شود چنان چه رسول خدا صلّی الله علیه و آله می فرمایند: «الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلَالِ». عبادت هفتاد بخش است، برترین آن ها کسب [درآمد] حلال است[7].[8]
اسباب برکت
سبب های نزول برکت در روایات اهل بیت علیهم السّلام فراوان است و در رابطه با هر کدام روایات زیادی وارد شده، به همین دلیل برای آن که بحث به درازا نکشیده و از طاقت این مجموعه خارج نباشد، تنها به ذکر سبب و روایتی در باره ی آن بسنده می کنیم.
الف) برکت در اخلاق پسندیده
محاسن اخلاق در برکت یافتن رزق و روزی تأثیر مستقیمی دارد. در ذیل به بیان برخی از آن ها می پردازیم:
1-نیّت نیکو: امام صادق علیه السّلام فرمودند: «مَنْ حَسُنَتْ نِيَّتُهُ زَادَ اللَّهُ فِي رِزْقِهِ». هر کس نیّتش نیکو باشد، خداوند رزقش را زیاد می گرداند.[9]
2-حُسن خُلق: امیر المؤمنین علی علیه السّلام می فرمایند: «فِي سَعَةِ الْأَخْلَاقِ كُنُوزُ الْأَرْزَاقِ». گنج های روزی در وسعت اخلاق (خوش اخلاقی) است.[10]
3-گفتار نیک: حضرت زین العابدین علیه السّلام فرمودند: «الْقَوْلُ الْحَسَنُ يُثْرِي الْمَالَ وَ يُنْمِي الرِّزْقَ وَ يُنْسِي فِي الْأَجَلِ وَ يُحَبِّبُ إِلَى الْأَهْلِ وَ يُدْخِلُ الْجَنَّةَ». گفتار نیک مال را زیاد می کند و روزی را رشد می دهد و مرگ را به تأخیر می اندازد و انسان را نزد خانواده محبوب می سازد و او را داخل بهشت می کند.[11]
4-نیکی به همسایه: رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله می فرمایند: «الْبِرُّ وَ حُسْنُ الْجِوَارِ زِيَادَةٌ فِي الرِّزْقِ، وَ عِمَارَةٌ فِي الدِّيَارِ». نیکی و رفتار پسندیده با همسایه، موجب زیادی در رزق و آبادانی خانه می شود.[12]
5-صدق و راستی: رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: «اعْلَمْ أَنَّ الصِّدْقَ مُبَارَكٌ وَ الْكَذِبَ مَشْئُومٌ». بدان! همانا صدق مبارک (مایه ی برکت) است و دروغ شوم است.[13] همچنین فرمودند: «إِذَا التَّاجِرَانِ صَدَقَا بُورِكَ لَهُمَا فَإِذَا كَذَبَا وَ خَانَا لَمْ يُبَارَكْ لَهُمَا». هر گاه دو تاجر و معامله کننده راست بگویند، برای هر دو (تجارتشان) با برکت می شود ولی اگر دروغ بگویند و خیانت کنند، (این معامله) برایشان برکت نخواهد داشت.[14]
6-سخاوت: مولا علی علیه السّلام می فرمایند: «عَلَيْكُمْ بِالسَّخَاءِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ فَإِنَّهُمَا يَزِيدَانِ الرِّزْقَ وَ يُوجِبَانِ الْمَحَبَّةَ». بر شما باد به سخاوتمندی و حُسن خُلق، به درستی که این دو رزق را زیاد کرده و جلب محبّت می کنند.[15]
7-مدارا: رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: «إِنَّ فِي الرِّفْقِ الزِّيَادَةَ وَ الْبَرَكَةَ وَ مَنْ يُحْرَمِ الرِّفْقَ يُحْرَمِ الْخَيْرَ». همانا در مدارا کردن زیادی (نعمت) و برکت است و هر کس از مدارا محروم باشد، از خیر محروم گشته است.[16]
8-امانت داری: رسول اکرم صلّی الله علیه و آله می فرمایند: «الْأَمَانَةُ تَجْلِبُ الرِّزْقَ وَ الْخِيَانَةُ تَجْلِبُ الْفَقْرَ». امانت داری جلب روزی می کند و خیانت، فقر را به ارمغان می آورد.[17]
9-قناعت: رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله فرمودند: «الْقَنَاعَةُ بَرَكَةٌ». قناعت برکت است.[18]
10-رضایت: رضایت به دو دسته تقسیم می شود: «1»رضایت خداوند متعال از بنده: امام رضا علیه السّلام می فرمایند: «أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِيٍّ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ إِذَا أُطِعْتُ رَضِيتُ وَ إِذَا رَضِيتُ بَارَكْتُ وَ لَيْسَ لِبَرَكَتِي نِهَايَةٌ». خداوند عزّ و جلّ به پیامبری از انبیاء وحی فرمود: هر گاه اطاعت شوم راضی می گردم و هر گاه راضی گردم برکت خواهم داد و برای برکت من نهایتی وجود ندارد.[19] «2»رضایت بنده از تقدیرات الهی: رسول خدا صلّی الله علیه و آله می فرمایند: «أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِ امْرِئٍ رِزْقاً هُوَ يَأْتِيهِ لَا مُحَالَةَ فَمَنْ رَضِيَ بِهِ بُورِكَ لَهُ فِيهِ وَ وَسِعَهُ وَ مَنْ لَمْ يَرْضَ لَمْ يُبَارَكْ لَهُ فِيهِ وَ لَمْ يَسَعْهُ إِنَّ الرِّزْقَ لَيَطْلُبُ الرَّجُلَ كَمَا يَطْلُبُهُ أَجَلُهُ». آگاه باشید همانا برای هر کسی رزقی است که قطعاً به او خواهد رسید، پس هر کس به رزقش راضی بود، برایش برکت داده می شود و وسعت پیدا می کند و هر کس بدان راضی نبود، برکت نیافته و وسعت پیدا نخواهد کرد، همانا رزق به دنبال انسان می رود همان گونه که مرگش به دنبال اوست.[20]
11-صبر و شکیبایی: امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: «الْزَمِ الصَّبْرَ فَإِنَّ الصَّبْرَ حُلْوُ الْعَاقِبَةِ مَيْمُونُ الْمَغَبَّةِ». ملازم صبر باش (پیوسته صبور باش) که همانا صبر شیرین فرجام است و عاقبتش با یُمن و برکت.[21]
به امید خداوند متعال ادامه ی اسباب برکت را در شماره ی بعدی بیان خواهیم کرد، ان شاء الله.
خودآزمایی 1-آیا اسلام تنها امور مادی را سبب برکت روزی می داند؟
2-آیا دعا با تلاش خود انسان منافات دارد؟
3-چهار مورد از اسباب معنوی (اخلاق پسندیده) برکت را نام برید؟
پینوشتها [1] رياض السالكين في شرح صحيفة سيد الساجدين ج 3 ص 293: «و أوسع عليَ في رزقك: أي اجعل رزقك لي واسعا، و عدّاه ب «في» لتضمينه معنى بارك، كما عدّي أصلح بها من قوله: «و أصلِح لي في ذُرّيّتي»، أي: بارك لي فيها، و إلاّ فأوسع و أصلح كلاهما متعدّيان بأنفسهما».
و أوسع عليَ في رزقك یعنی رزقت را بر من وسیع گردان، امام علیه السّلام کلمه ی «اوسع» را با «فی» متعدّی فرموده اند به دلیل این که این کلمه معنی «بارک/ برکت ده» دارد، چنان که کلمه ی «اصلح» را نیز در آیه ی شریفه: «و أصلِح لي في ذُرّيّتي» متعدّی به حرف جر نموده اند به معنی: برای من در ذرّیّه ام برکت ده، وگرنه «اوسع» و «اصلح» (بدون در نظر گرفتن معنای بارک) هر دو متعدّی بنفسه هستند و به حرف جر نیازی ندارند.
[2] خیر و برکت از نگاه قرآن و حدیث (محمّدی ری شهری) ص 339.
[3] سوره منافقون/ آیه 7 (ترجمه مکارم).
[4] مهج الدعوات و منهج العبادات ص 91.
[5] سوره اعراف/ آیه 96.
[6] سوره نوح/ آیه 10 تا 12.
[7] الكافي (ط - الإسلامية) ج 5 ص 78.
[8] خیر و برکت از نگاه قرآن و حدیث (محمّدی ری شهری) ص 340 تا 343.
[9] المحاسن ج 1 ص 261.
[10] الكافي (ط - الإسلامية) ج 8 ص 23.
[11] الأمالي (للصدوق) ص 2.
[12] الأصول الستة عشر (ط - دار الحديث) ص 245.
[13] تحف العقول ص 14.
[14] الكافي (ط - الإسلامية) ج 5 ص 174.
[15] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص 378.
[16] الكافي (ط - الإسلامية) ج 2 ص 119.
[17] وسائل الشيعة ج 19 ص 76.
[18] الجعفريات (الأشعثيات) ص 160.
[19] الكافي (ط - الإسلامية) ج 2 ص 275.
[20] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص 342.
[21] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص 284.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکیزاده