سؤال: آیا سجده برای غیر خدا جایز است؟ و اگر جایز نیست پس سجدهی فرشتگان بر آدم، و سجدهی پدر و مادر و برادران یوسف بر یوسف چگونه بود؟
توضیح آنکه: «سجده» یک نوع عبادت ذاتی اعتباری است و محتاج به امر و قرارداد شرع نیست، چه آنکه خم شدن و به خاک افتادن امری است که تناسب کامل با خضوع عبادی دارد و این موضوع همیشه در میان مردم بوده است، روی این اساس اگر سجده برای غیر خدا جایز باشد، یعنی عبادت کردن غیر خدا جایز است، در صورتی که قطعاً عبادت کردن غیر خدا، شرک و کفر است، پس چرا خداوند طبق فرموده قرآن[1] فرشتگان را به سجده کردن حضرت آدم(ع)امر میکند؟ و یا در داستان حضرت یوسف میخوانیم پدر و مادر او، او را سجده کردند.[2]
پاسخ:
آنچه میتوان ادعای ممنوعیت سجده برای غیر خدا کرد، سجدهای است که به عنوان اظهار بندگی و پرستش در برابر پروردگار باشد و در ضمن سجده، ربوبیّت و عظمت خداوند به یاد آید، مسلّم است که اینگونه سجده برای غیر خدا جایز نیست زیرا اگر غیر خدا چنین سجده شود موجب اعتقاد به ربوبیّت او شده و سر از شرک و کفر بیرون میآورد.
به عبارت دیگر: سجده، عبادت ذاتی فلسفی نیست چه آنکه اگر سجده عبادت ذاتی بود، هرگز تغییر نمیکرد چرا که بسیار میشود که سجده به عنوان استهزاء و مسخره از کسی سر میزند و روشن است در این صورت عبادت نیست با اینکه تمام خصوصیات سجده عبادی را داراست، روی این اساس مانعی از جواز سجده برای غیر خدا نیست، جز اینکه از ناحیه شرع یا عقل مانعی از جواز داشته باشیم و شرع و عقل هم سجدهای را منع میکند که برای غیر خدا، به عنوان پرستش و اعتماد به ربوبیّت غیر خدا انجام شود، اما اگر چنین نباشد، بلکه فقط برای تعظیم و احترام غیر خدا، بدون اظهار پرستش انجام شود و یا به خاطر شکر از خدا، در برابر نعمت باشد اشکال نخواهد داشت و از آنجا سجده کردن از همه کردار انسان، تعیّن و ظهور بیشتری برای عبادت دارد و در عصر مقارن ظهور اسلام جنبه پرستش را داشت، از انجام آن برای غیر خدا منع شده است و چون معمولاً سجده با چنین عنوان یاد شده مسلمانان آن را برای غیر خدا انجام نمیدهند، نتیجه اینکه: سجده به عنوان پرستش، برای غیر خدا جایز نیست، ولی اگر سجده به این عنوان نباشد، بلکه به عنوان شکر از خالق و انجام فرمان او باشد، از شرع و عقل؛ منعی از آن نیست.
در مورد سجده کردن فرشتگان به آدم(ع) و سجده کردن یعقوب و همسرش به يوسف، مسلّم به عنوان پرستش نبود، بلکه به عنوان احترام و تعظیم آدم(ع) و حضرت یوسف(ع) و شکرگزاری خدا، به خاطر نعمت وجود آدم و يوسف(ع) بود، چه آنکه سجده کنندگان ضمناً در برابر خدا خضوع میکردند، زیرا درصدد اطاعت فرمان او و تقدیر از لطف و مرحمت او بودند، چرا که در این سجده اصلاً شرک نیست، بلکه اصولاً به عنوان اطاعت فرمان خداوند و اظهار عجز در برابر پروردگار انجام داده شده پس مانعی از انجام آن نیست.
چنانکه همین سؤال را در ضمن مسائلی از امام دهم شیعیان حضرت هادی(ع) پرسیدند: در جواب فرمودند:
«أَمَّا سُجُودُ يَعْقُوبَ وَ وُلْدِهِ فَإِنَّهُ لَمْ يَكُنْ لِيُوسُفَ وَ إِنَّمَا كَانَ ذَلِكَ مِنْهُم طَاعَةً لِلَّهِ وَ تَحِيَّةً لِيُوسُفَ كَمَا كَانَ السُّجُودُ مِنَ الْمَلاَئِكَةِ لِآدَمَ كَانَ مِنْهُمْ ذَلِكَ طَاعَةً لِلَّهِ وَ تَحِيَّةً لِآدَمَ ؛»
«سجده يعقوب و فرزندانش به يوسف، بر یوسف نبود بلکه این سجده به عنوان اطاعت از خدا و احترام يوسف بود، همانگونه که سجده فرشتگان به آدم به عنوان اطاعت فرمان خداوند و احترام آدم بود.»[3]
به عبارت دیگر سجده برای خدا بود و آدم قبله بود؛ و به عبارت روشنتر: سجده کنندگان به آدم و یوسف، در واقع خدا را سجده کردهاند چه آنکه داعی و محرک آنان در سجده کردن، امتثال و اطاعت پروردگار و جلب رضایت او بود، سجده واقعی جز کرنش و اطاعت و امتثال نیست و اینکه سجده بر خود آدم و يوسف نسبت داده شده به عنوان مجاز است چون در ظاهر، آدم و یوسف مسجود واقع شدهاند و به خاطر همین ظاهر، سجده به آنها نسبت داده شده است، مانند سجده کردن مهر.
نظیر آنکه صاحب مقامی، طبق مصالحی به شخصی میگوید: نوکرم را احترام کن، اگر آن شخص نوکر او را احترام کرد در واقع مولای او را احترام کرده است، از این نظر که اطاعت از دستور مولا نموده، اگر چه در ظاهر به خود نوکر احترام شده است.
ضمناً این مطلب را نباید از نظر دور داشت که درست است در عصر مقارن ظهور اسلام و اینک، سجده کردن، عنوان ثانوی پیدا کرده و معمولاً به عنوان پرستش استعمال میشود ولی معلوم نیست در زمان حضرت آدم(ع)و حضرت یوسف(ع) چنین وضعی داشته، بلکه گاهی در مقام احترام کامل به افراد انجام میشد.
ممکن است در اینجا سؤال شود که احترام و تحیت را ممکن بود از راههای دیگر انجام داد چرا سجده کردن به عنوان احترام اخذ شده است؟!
پاسخ آنکه: هیچ وسیلهای مانند سجده کردن، مظهر احترام کامل نیست، چون به فرمان خداوند بنا بر این شد که فرشتگان احترام کامل به حضرت آدم(ع) کنند و یا یعقوب و همسرش احترام کامل به يوسف نمایند، با سجده کردن این منظور را انجام دادند.
درباره چگونگی مسجود شدن حضرت یوسف(ع) مطلب دیگری هم گفته شده و آن اینکه این سجده به عنوان سجده شکر بوده است، يعقوب و فرزندانش وقتی که یوسف را دیدند و پس از پراکندگی و گرفتاریهای زیاد، اجتماع و به همپیوستگی و رفع گرفتاریهای خود را ملاحظه کردند، به عنوان شکرگزاری از لطف و مرحمت خداوند به سجده افتادند.
چنانکه مفسر بزرگ شیعه، علامه طبرسی در جمله «خَرُّوا لَهُ سُجَّداً» میگوید: ضمير «لَهُ» به خداوند برمیگردد یعنی سجده برای خداوند کردهاند.
اینکه در نهجالبلاغه میخوانیم «هنگامی که حضرت علی(ع) عازم صفین بود، در شهر انبار، گروه بسیاری همانند رسم احترام برای پادشاهان ساسانی تا چشمشان به على(ع) افتاد، از مرکبها پیاده شدند و به سرعت به سوی علی(ع) شتافتند و در پیشاپیش او دویدند.»
حضرت به آنان فرمود: «سوگند به خدا زمامداران شما از این گونه کار سودی نمیبرند، شما با این کار خود را در دشواری میاندازید و در آخرت بدبخت خواهید بود...»[4]
در واقع حضرت علی(ع) آنها را از این نوع فروتنی که پرستشنما بود نهی کرد.
بنابراین، پیشانی گذاشتن بر روی مهرهایی که از خاکهای اماکن مقدسه ساخته میشود، یا پیشانی گذاشتن روی قبور یا ضریح ائمه اطهار(ع) به این عنوان نیست که سجده شکر برای صاحبان آن اماکن و آن قبور واقع شده، بلکه سجده برای خدا است و پیشانی را بر مهر گذاشتن از باب این است که پیشوایان مذهبی دستور دادهاند که باید پیشانی در حال سجده به چیزی که خوردنی و پوشیدنی نباشد و از زمین باشد واقع شود.
تربت حسینی نیز خاک پاکی است که به واسطه نسبت به امام حسین(ع) که برای احیای دین از جان گذشت شرافت بیشتری پیدا کرده است و پیشانی را روی ضریح گذاشتن از باب شکر است که موفق به زیارت قبر صاحب ضریح شده است، افرادی که نه به عنوان شکر و احترام به قبور امامان (ع) سجده میکنند، جاهل به مبانی مذهبی هستند.
پینوشتها:
۱. سوره بقره، آیه ۳۴ و آیات دیگر وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا.
[2] . سوره یوسف، آیه ۱۰۰. رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَی الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً ...
[3] . مجمعالبیان، ج ۵، ص ۲۶۵.
[4] . نهجالبلاغه، حکمت ۳۷.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی